چگونه یک مدیر موفق در شرکت مان باشیم؟
موفقیت در حوزه مدیریت و دستیابی به مقام مدیریت برندهای بزرگ آرزوی هر کارآفرینی محسوب می شود.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از فرصت امروز، در این میان فقط برخی از کارآفرینان موفق به حضور در شرکت های بزرگ خواهند شد. دلیل این امر به طور معمول در ویژگی ها و مهارت های منحصر به فرد این افراد نهفته است. جولیه سویت یکی از معدود مدیران موفق در دنیای امروز است. وی اخیرا به عنوان مدیرعامل موسسه چند ملیتی اکسنچر انتخاب شده است. این موسسه در زمینه ارائه خدمات حرفه ای فناوری و مشاوره ای فعالیت دارد. پس از انتخاب جولیه به عنوان مدیرعامل شرکت اکسنچر بسیاری از کارشناس ها به دنبال یافتن دلیل چنین انتخابی بودند. اگرچه نظرات مختلفی در این زمینه وجود داشت، اما نقطه اشتراک تمام نظرات توانایی بالای جولیه سویت در زمینه تعامل و ارتباط با دیگران بود. در حقیقت جولیه مهارت بالایی در زمینه تقویت روحیه کارمندان و ترغیب شان به ارائه عملکرد بهتر دارد.
امروزه توانایی ایجاد رابطه مناسب با کارمندان اهمیت بالایی دارد. بسیاری از کارآفرینان در این زمینه دچار مشکلات اساسی هستند. متاسفانه در دانشکده های مدیریت و کسب و کار بیشتر بر روی مهارت های فردی مدیران تاکید می شود. به این ترتیب در عمل دانش و مهارت ارتباطی مورد غفلت قرار می گیرد. از نظر من حتی در صورت شکست اولیه در زمینه ایجاد ارتباط مطلوب با کارمندان، در بلندمدت شرکت ما رشد و توسعه قابل توجهی خواهد داشت.
خوش رفتاری به طور معمول یک اصل پذیرفته شده میان شرکت هاست، با این حال در مواردی فقط میان مدیران شرکت اجرا می شود. به این ترتیب مدیران فقط در ارتباط با یکدیگر به این اصل وفادار خواهند ماند. در سایر موارد این اصل به دست فراموشی سپرده می شود. مدیران موفقی نظیر مورگان استنلی، مدیرعامل برند JPMorgan، به اجرای اصل خوش رفتاری در برابر تمام اعضای شرکت تاکید دارد. از نظر وی خوش رفتاری با بخش محدودی از کارمندان یا طیف مدیریتی موجب ایجاد دو قطبی شدن در شرکت خواهد شد. به این ترتیب برخی از اعضای شرکت بدل به دشمنان یکدیگر می شوند. با تلاش برای رفتاری مناسب و برابر با همه اعضای شرکت امکان توسعه متوازن و پایدار کسب و کار فراهم خواهد شد.
براساس گزارش شرکت اسپنسر استوارت، برترین شرکت های سال گذشته در زمینه مدیریت عملکرد موفقی در زمینه ترغیب کارمندان به سوی کار خلاقانه داشته اند. این کار شامل انگیزه بخشی به کارمندان نیز می شود. به این ترتیب برندها در راستای دستیابی به موفقیت باید به فکر تقویت روحیه کارمندان شان نیز باشند. شرکت هایی نظیر BMW، گلاسدور، نوکور و شرکت دارویی ورتکس همگی از این اصل پیروی می کنند. به این ترتیب آنها در طول چند دهه اخیر به صورت مداوم در فهرست برترین برندها از نظر مدیریت مطلوب قرار گرفته اند.
امروزه کارمندان همکاری با مدیران تعاملگرا را در اولویت قرار می دهند. این نکته در زمینه شرکت کارمندان در مصاحبه استخدامی شرکت های مختلف نقش موثری ایفا می کند. به این ترتیب داشتن مدیران تعاملگرا برگ برنده ای برای برندهای بزرگ و حتی تازه تاسیس محسوب می شود. جنیس واترمن در این مورد اظهارنظر جالبی دارد: «امروزه همکاری و خوش رفتاری با کارمندان ارزش مهمی در محیط شرکت ها محسوب می شود. یک مدیر موفق باید شیوه های رفتار مناسب با کارمندان در راستای بهبود کیفیت عملکردشان را بداند. در غیر این صورت شرکت تحت مدیریت وی به زودی دچار مشکلات فراوانی خواهد شد.»
اکنون دنیای کسب و کار پذیرای رقابت سخت و سنگین برندهای مختلف است. در این میان ناتوانی در زمینه مدیریت بهینه شرکت از نظر داخلی مشکلات بسیار زیادی برای برندها ایجاد می کند. ما دست کم باید انسجام مناسبی در درون شرکت مان داشته باشیم. در غیر این صورت رقابت با سایر شرکت ها تقریبا غیرممکن خواهد شد. اگر به سابقه فعالیت مدیران موفق نگاه کنیم، اغلب آنها در تلاش برای تقویت مهارت ارتباط مناسب با کارمندان بوده اند. همین امر آنها را بدل به مدیرانی محبوب و دوست داشتنی میان کارمندان شان می کند.
وقتی جولیه سویت در رقابت برای دستیابی به مقام مدیرعاملی شرکت اکسنچر بود، بسیاری از منتقدان وی تجربه مدیریتی اندک او را مدنظر قرار می دادند. در حقیق جولیه پیش از این فقط مدیریت بخش آمریکای شمالی این شرکت را برعهده داشت. به همین خاطر تجربه اندک مدیریتی بیشترین انتقاد وارده به وی بود. در نقطه مقابل، طرفدارهای جولیه به مهارت های بالای وی در زمینه مدیریت کسب و کار تاکید می-کردند. اگرچه جولیه تجربه مدیریتی اندکی داشت، اما در همین مدت زمان اندک موفق به ایجاد تغییرات مثبت متعدد در بخش آمریکای شمالی شرکت شده بود. نکته مهم در اینجا رابطه بسیار مطلوب جولیه با کارمندان شرکت بود. به این ترتیب کارمندان شرکت به بهترین وجه توانایی همکاری با جولیه را داشتند.
جدال میان طرفدارها و منتقدان جولیه بر سر انتخاب مدیرعامل شرکت اکسنچر به زودی به نفع جولیه پایان پذیرفت. هیأت مدیره شرکت بزرگترین مشکل شرکت را ناتوانی مدیران عامل قبلی در زمینه ایجاد ارتباط نزدیک و تاثیرگذاری مطلوب بر روی کارمندان عنوان کرد. به این ترتیب هدف اصلی شرکت یافتن مدیری با توانمندی های بالا عنوان شد. بی تردید در این زمینه هیچ فردی توانایی رقابت با جولیه را نداشت.
به عقیده نوآه ایسنکرافت، استاد کسب و کار دانشگاه دانکه، مهارت های ارتباطی نقش مهمی در موفقیت برندها ایفا می کند: «ارتباط خوب با کارمندان به معنای روابط عمومی بالا نیست. اگرچه روابط عمومی بالا برای هر مدیری ضروری محسوب می شود، اما نکته مهم توانایی بیان احساسات مثبت است. بسیاری از مدیران در این زمینه انگیزه کافی را نشان نمی دهند. تاثیرگذارترین جملات یک مدیر بر روی کارمندان نمونه های احساسی هستند.» از نظر ایسنکرافت چالش شرکت های در حال رشد فقط با استخدام مدیران موفق در زمینه ارتباط با کارمندان حل خواهد شد.
بی تردید فضای کسب و کار دارای استرس های بسیار زیادی است. این امر کارمندان و مدیران را به صورت های مختلف تحت تاثیر قرار می دهد. ارتباط مناسب و خوش رفتاری با کارمندان همیشه فرصت مناسبی برای کاهش استرس محیط کار ایجاد می کند. به این ترتیب فعالیت کاری بدل به امری لذت بخش تر می شود.
ایده راشل مونیز، مدیرعامل هتل های زنجیره ای HEI، برای تقویت روحیه کارمندان و خوش رفتاری با آنها اندکی متفاوت با آنچه تا اینجا مورد بررسی قرار گرفت، است. بر این اساس راشل برای مدیریت 83 شعبه از هتل های تحت نظرش اقدام به برگزاری ویدئوکنفرانس با تمام مدیران شعبه ها کرد. در این گفت وگو وی بر دشواری کار مدیران تاکید داشت. سپس برای جلب اعتماد آنها اقدام به بیان راهکار مدیریتی خود کرد. بر این اساس مدیران موفق در زمینه پیشبرد برنامه های شرکت ارتقای درجه و حقوق پیدا می کردند. به عقیده راشل ایجاد صمیمیت و توصیف برنامه های شرکت در فضایی دوستانه تاثیرگذاری بسیار بیشتری بر روی افراد دارد: «به عقیده من همکاری نزدیک و خوش رفتاری با یکدیگر همیشه نتیجه بهتری در مقایسه با رقابت کورکورانه خواهد داشت.» اگر میان مدیران یا کارمندان زیر دست مان رقابت بی مورد ایجاد کنیم، فضای کلی شرکت به سوی التهاب خواهد رفت. بی تردید در چنین شرایطی امکان تمرکز بر روی اهداف اساسی وجود نخواهد داشت. به این ترتیب شرکت ما روز به روز دچار چالش های بیشتری خواهد شد.
وقتی ما به عنوان مدیر یک مجموعه انتخاب می شویم، مسئولیت اصلی ما ایجاد اتحاد میان اعضاست. متاسفانه بسیاری از مدیران این امر را با ایجاد رقابت درون شرکتی اشتباه می گیرند. وقتی ما قصد ایجاد اتحاد میان کارمندان را داریم، باید ابتدا با آنها رفتار مناسبی داشته باشیم. در غیر این صورت امکان موفقیت در حوزه مدیریت شرکت ها امکان پذیر نخواهد بود.