بودجه بیشتر؛ عامل عقبگرد علمی دانشگاههای دولتی؟
اواخر هفته گذشته بود که پایگاه تایمز نتایج رتبهبندی دانشگاههای دنیا در سال 2020 را اعلام کرد که براساس آن 40 دانشگاه کشور جزء برترینهای دنیا قرار گرفتند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از فرهیختگان، نکته قابلتوجه درباره این پایگاه رتبهبندی آن است که تایمز همه ساله دانشگاههای برتر دنیا را براساس معیارهای خاص خود اعلام میکند، اما در تمام این سالها هیچگاه دانشگاه آزاد اسلامی جزء بررسیها قرار نگرفته است. از سوی دیگر امسال وقتی نگاهی به اسامی دانشگاههای ایرانی منتشرشده از سوی این پایگاه رتبهبندی میاندازیم و نام دانشگاههای صنعتی نوشیروانی بابل و یاسوج را در ردیفهای اول تا دوم این رتبهبندی میبینیم- که از قضا در داخل کشور جزء مراکز علمی مطرح محسوب نمیشوند- با کلی سوال و ابهام روبهرو میشویم؛ ابهاماتی که نوک پیکان آن نیز به مسائل بودجهای دانشگاهها برمیگردد. بهعبارت دیگر اولین سوالی که بعد از مشاهده اسامی منتشرشده از سوی این پایگاه به ذهن خطور میکند، این است که اصلا تایمز براساس چه معیاری این گزینش را انجام داده است و تفاوت آن با رتبهبندی داخلی چیست؟
معیارهای پایگاه تایمز برای رتبهبندی دانشگاهها
آنطور که این پایگاه اعلام کرده، دانشگاهها براساس پنج معیار آموزش، پژوهش، استنادات، درآمد صنعتی و وجهه بینالمللی مورد ارزیابی قرار میگیرد و وزن هرکدام از این معیارها به ترتیب 30، 30، 30، 2.5 و 7.5 است. درحقیقت درآمد صنعتی و وجهه بینالمللی کمترین وزنه را در ارتقای جایگاه جهانی دانشگاهها دارند و درمقابل سه معیار دیگر وزنی مساوی در بالا بردن جایگاه جهانی دارند، البته در این میان معیار آموزش خود دارای پنج شاخص است که بررسی شهرت، نسبت مدرک دکتری به تعداد اعضای هیاتعلمی، نسبت تعداد کل دانشجویان کارشناسی به اعضای هیاتعلمی، نسبت مدرک دکتری به کارشناسی ارائهشده توسط موسسه و درآمد موسسه نسبت به تعداد اعضای هیاتعلمی شاخصهای بخش آموزش و بررسی شهرت، درآمد پژوهش، تعداد مقالات منتشرشده بهازای اعضای هیاتعلمی نیز شاخصهای معیار پژوهش تلقی میشوند. تاثیر میانگین تعداد استنادها بهازای مقالات منتشرشده نیز شاخص حوزه استنادات و درآمد پژوهشی حاصل از صنعت (بهازای اعضای هیاتعلمی) نیز شاخص درآمد صنعتی میشود، اما نکته جالب اینجاست که نسبت اعضای هیاتعلمی بینالمللی به بومی، نسبت دانشجویان بینالمللی به بومی و سهم مقالات منتشرشده مشترک با نویسندگان همکار بینالمللی نیز جزء شاخصهای وجهه بینالمللی تلقی شده که هرکدام از آنها خود دارای وزن شاخص متفاوتی هستند، اما بیشترین وزن شاخص بعد از استنادات، مربوط به بررسی شهرت بخش آموزش است که 15 درصد را به خود اختصاص داده و آنطور که محمدجواد دهقانی، سرپرست پایگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC) میگوید: «پایگاه رتبهبندی تایمز یکی از معتبرترین نظامهای رتبهبندی بینالمللی است که دانشگاههای جهان را رتبهبندی میکند.»
داخلیها چگونه رتبهبندی میکنند؟
با این حال، وقتی قرار به رتبهبندی دانشگاهها توسط وزارت علوم باشد وضعیت متفاوت میشود، چراکه دانشگاهها در داخل براساس پژوهش، آموزش، وجهه بینالمللی، تسهیلات و فعالیتهای اجتماعی-اقتصادی مورد بررسی قرار میگیرند و وزن این شاخصها بهترتیب 57، 32، 6.5، 2 و 2.5 است. در اصل پژوهش در داخل حرف اول را برای تعیین دانشگاه برتر میزند، اما آموزش بیشترین شاخصها را به خود اختصاص داده است. کیفیت پژوهش، کارایی پژوهش، حجم پژوهش، نرخ رشد کیفیت پژوهش، نرخ رشد کارایی پژوهش و ثبتنامهها جزء شاخصهای بخش پژوهش و اعضای هیاتعلمی دارای جایزه، استادان پراستناد، نسبت اعضای هیاتعلمی دارای مدرک دکتری به کل اعضای هیاتعلمی، فارغالتحصیلانی که جایزه گرفتهاند، فارغالتحصیلان پراستناد، نسبت اعضای هیاتعلمی به دانشجو، نسبت دانشجویان تحصیلات تکمیلی به کل دانشجویان و دانشجویان دارای جایزه در المپیادهای بینالمللی جزء شاخصهای بخش آموزش محسوب میشوند.
تاثیر بودجه دانشگاهها در کسب جایگاه جهانی
شاید اصلیترین سوالی که بعد از اطلاع از نحوه ارزیابی پایگاه تایمز در ذهن خطور میکند، تاثیر بودجه دانشگاهها برای بالا بردن شاخصهای مدنظر این پایگاه است، چراکه قطعا هرچه تعداد دانشجوی یک دانشگاه بالاتر رفته، هزینههای آن نیز افزایش پیدا میکند و درمقابل جذب اعضای هیاتعلمی مدنظر این پایگاه نیازمند صرف هزینههایی چون حقوق و دستمزد است. از طرف دیگر رسیدن به شهرت در حوزه آموزش و پژوهش هم مستلزم فراهمسازی امکانات سختافزاری و نرمافزاری است که بدون اختصاص بودجه به این حوزه امکانپذیر نخواهد بود، اما وقتی نام دانشگاههایی مانند صنعتی نوشیروانی بابل و یاسوج جزء برترینهای ایران در دنیا قرار میگیرند، این ابهام ایجاد میشود که چرا دانشگاههای برتر داخلی که بودجههای چندین برابری نسبت به دانشگاههای دیگر دارند، در جایگاههای بعضا دهم به بعد جدول تایمز قرار میگیرند و اصلا ملاک بودجهنویسی برای دانشگاهها از سوی سازمان برنامه و بودجه و در کل دولتیها چیست؟ آنطور که محمدحسین امید، معاون وقت وزیر علوم در سال 95 به ایسنا گفته بود، در تقسیمبندی و اختصاص بودجه دانشگاههای وزارت علوم در سال 96 شاخصهایی نظیر نسبت دانشجو به استاد، تعداد طرحهای پژوهشی، میزان درآمدهای حاصل از طرحهای پژوهشی نسبت به کل درآمدها، ارتباطات بینالمللی جزء شاخصهای تعیینکننده برای اختصاص بودجه به دانشگاهها محسوب میشود؛ اما در عمل اینطور استنباط میشود که گویی تنها تعداد دانشجویان نقش کلیدی در تعیین بودجه دانشگاهها دارد؛ چراکه دانشگاه تهران با داشتن حدود 50 هزار دانشجو در سال جاری توانسته بیشترین بودجه دولتی را بین 20 دانشگاه برتر ایرانی اعلامشده از سوی تایمز به خود اختصاص دهد. بهعبارت دیگر این دانشگاه درحالی بودجه 602 میلیاردتومانی در سال 98 دارد که در جدول اعلامشده از سوی تایمز در رده شانزدهم قرار گرفته است؛ درمقابل دانشگاهی مانند نوشیروانی بابل با بودجه 69 میلیاردی در رده اول این جدول قرار گرفته است. بر این اساس اینطور تلقی میشود که مسئولان دستاندرکار در تعیین بودجه دانشگاهها کمترین توجهی به معیارهای دیگر تعیین بودجه نداشته و از آنجایی که هرچه تعداد دانشجو بالاتر باشد، بالطبع هزینههای جاری دانشگاهها نیز افزایش مییابد، بودجهریزی عملا براساس تعداد دانشجو صورت میگیرد.
کمترین شاخص استناد برای دانشگاههایی که بیشترین بودجه را دارند
نکته قابل ذکر این است که در این گزارش دانشگاههای علوم پزشکی ایران که بین 40 دانشگاه برتر دنیا قرار گرفتهاند، به دلیل اینکه علاوهبر بودجه دولتی، درآمدزایی زیادی نسبت به سایر دانشگاهها دارند، مدنظر قرار نگرفته و تنها به دیگر دانشگاههای دولتی پرداختهایم. از سوی دیگر نمیتوان بهراحتی از کنار این مساله عبور کرد که دانشگاههای مطرحی مانند امیرکبیر، صنعتیشریف، علموصنعت ایران و تهران که بیشترین بودجه دولت را به خود اختصاص دادهاند، در جایگاه سوم تا شانزدهم قرار گرفتهاند و در حوزه شاخص استناد نیز از دو دانشگاه برتر ایرانی، عقبتر هستند. البته به جز دانشگاه تهران که در شاخص درآمد صنعتی از دانشگاههای مطرح و دو دانشگاه برتر ایرانی عقبتر است، مابقی دانشگاههای مطرح توانستهاند در این حوزه بیش از 70 امتیاز کسب کنند، مسالهای که دانشگاههای نوشیروانی بابل و یاسوج تنها 42.2و 35.7 امتیاز از آن گرفتهاند. در این بین، دانشگاه شهید بهشتی نیز با دارا بودن بودجه 392 میلیارد تومانی در سال 98، در رده بیستوسوم از سوی تایمز قرار گرفته و شاخص استناد این دانشگاه تنها 38 است! درحالی که شهید بهشتی جزء دانشگاههای معروفی است که هر ساله بخش زیادی از بودجه نفت را به خود اختصاص میدهد.