طرح مسئله خودسوزی «سحر» در هیئت دولت
سحر از دنیا رفت. هرچند از روز شنبه، خبر درگذشت او به صورت تأییدنشده شنیده میشد، اما روز سهشنبه این خبر به صورت قطعی در رسانهها منتشر شد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، ماجرای تلخ مرگ این دختر 30 ساله ابعاد فراوانی دارد. او اسفندماه سال گذشته برای دیدن بازی استقلال با تیم اماراتی العین تلاش کرد با لباس مبدل مردانه وارد ورزشگاه شود، اما پیش از ورود شناسایی شد و هنگام بازداشت مقاومت کرد و با مأموران پلیس درگیر شد، همین درگیری هم او را راهی بازداشتگاه کرد. به گفته دوستان سحر، او که از روحیهای حساس برخوردار بود، چهار روز در بازداشت بود، اما پس از آزادشدن غمگینتر و عصبیتر به نظر میرسید و بارها با دوستانش از فضای تلخ در روزهای بازداشت گفته بود. سحر هفته گذشته بدون اعلام به خانوادهاش برای پیگیری وضعیت پرونده و همچنین پسگرفتن تلفن همراهش به دادسرای انقلاب مراجعه کرده بود. گفته میشود در آنجا به او اعلام شده شش ماه حبس قطعی دارد. بعد از مرورکردن روزهای کوتاه زندانش و واکنش خانوادهاش، در خیابان معلم با بنزینی که همراه داشته خودش را آتش میزند. پزشکان پس از انتقال این دختر به بیمارستان سوانح سوختگی مطهری، از 90 درصد سوختگی او خبر میدهند. خانواده او که از خانوادههای مذهبی ساکن قم هستند، ترجیح میدهند در برابر این واقعه حداکثر تلاششان را انجام دهند که همهچیز در سکوت پیش برود، اما صدای سحر از جانب دوستان نزدیکش به گوش رسانهها میرسد. مرگ سحر با سوختگی 90 درصدی اتفاق محرزی بود که درمان و امکان بازگشتی را در پی نداشت و بالاخره او جان باخت. حالا که ایران در برابر تهدیدات فیفا مبنیبر تحریم فوتبال مجبور به روشنکردن چراغ سبزی برای ورود زنان به ورزشگاه شده است، مرگ این دختر جوان میتواند نگاه جهان را دوباره به سوی مطالبهای ساده بازگرداند که در تمامی این سالها به دلایلی نادیده گرفته شده است. سحر، دختر خانوادهای متوسط و مذهبی بود و پدرش جانباز است؛ پدری که ابتدا زیر بار رسانهایشدن خودسوزی دخترش نمیرفت، اما در آخر در گفتوگویی از سوختن سحر و خانواده گفت؛ پدری که مخالف استادیومرفتن دخترش بود و از بیماری روحی او میگفت.
هیچ مشکلی برای حضور زنان در ورزشگاه وجود ندارد
معصومه ابتکار، معاون امور زنان و خانواده ریاستجمهوری ضمن ابراز تأسف از مرگ سحر، از پیگیریهای این معاونت میگوید. او تصریح میکند: مواضع ما درباره حضور زنان در ورزشگاهها خیلی شفاف است و پیش از این بارها مواضعمان را اعلام کردهایم و همهجا برای حضور زنان در ورزشگاه تلاش کردیم؛ تلاش کردیم این حضور در چارچوب موازین شرعی اتفاق بیفتد و برایش حق قائلیم. درواقع صراحتا اعلام میکنم ما هم به حضور زنان در ورزشگاه اعتقاد داریم و برایش حق قائل هستیم. درحالحاضر هم هیچ مشکل زیرساختیای برای حضور دختران در استادیوم وجود ندارد. خانم لعیا جنیدی، معاون حقوقی رئیسجمهور، هم به تازگی اعلام کردهاند هیچ منعی برای ورود زنان به ورزشگاه وجود ندارد.
وی تأکید کرد: ما از سال گذشته رایزنیهایی را برای این حضور با مراجع انجام دادیم. در این رایزنیها بخشهای دیگر دولت همراه ما بودند و تلاش کردیم برای اینکه فهم مشترکی برای این مطالبه دختران پیش بیاید. اما متأسفانه عدهای با این ماجرا برخورد سیاسی کرده و گفتند این تنها دغدغه معاونت زنان است. درحالیکه این یکی از هزاران دغدغه بوده که در این مدت داشتیم. فعالیتهای معاونت کاملا مشخص است که در طول دو سال گذشته در چه زمینههایی کار کرده. ما صدبرابر روی بحث مطالبات و گفتوگوی ملی خانواده، زنان زندانی، مطالبات زنان روستایی و... کار کردیم و این مسئله اولویت اول ما نبود، اما مطالبه دختران و بخشی از زنان این جامعه است که نه میشود کتمانش کرد و نه میشود آن را نادیده گرفت.معاون امور زنان و خانواده ریاستجمهوری با اشاره به حضور محدود زنان در سال گذشته در ورزشگاهها گفت: سال گذشته مواردی بدون مشکل اتفاق افتاد که بالاخره در ورزشگاهها به روی زنان باز شد. در مسابقات جام جهانی، مونیتورهای بزرگی در ورزشگاه کار گذاشته شد تا خانوادهها در کنار هم از دیدن بازیهای جام جهانی لذت ببرند. در چند بازی هم زنان، اما محدود حضور داشتند تا این ماجرا مسئلهساز نشود تا دوباره با سیاسیکاری و ساختن جریان علیه دولت مسئله به حاشیه رانده نشود. هر مرتبه مخالفان دولت با همین مطالبه دولت را کوبیدند. حالا هم میخواهیم در برابر این حادثه سکوت نکنند و خاطرشان باشد در این مسئله تمام مدت دخالت کردند و مانع حضور زنان در ورزشگاه شدند. درحالیکه حضور زنان در ورزشگاه میشد مانند حضورشان در پارک و سینما و مترو و خیابان عادیسازی شود، اما متأسفانه به طرزی موضوعات را جلوه میدهند تا بتوانند از دلش قصه جدیدی دربیاورند برای ملت و جامعهای که به اندازه کافی قصه دارد... .ابتکار با اشاره به پیگیریهای معاونت امور زنان و خانواده درباره خودسوزی سحر گفت: ما از لحظهای که متوجه خودسوزی سحر شدیم، در دولت به رایزنی پرداختیم. روز چهارشنبه من صحت موضوع را جویا شدم و وزرایی که در جریان این اتفاق بودند، صحت این مسئله و ابعاد تلخ آن را تأیید کردند. روز پنجشنبه نماینده معاونت امور زنان و خانواده، خانم دکتر شهناز سجادی، دستیار حقوق شهروندی معاونت به همراه دو نفر دیگر برای ملاقات سحر به بیمارستان مطهری مراجعه کردند اما به آنها اعلام شد ایشان ممنوعالملاقات است. ولی با مادر و خواهر او ملاقاتی یکساعته انجام شد و ابعاد این مسئله و دغدغه این دختر مورد بررسی قرار گرفت. ظاهرا سحر برای گرفتن موبایلش که به دادگاه مراجعه میکند، تهدیداتی در کار بوده و همین مسئله او را به هم میریزد. از نوع مواجهه مسئولان دادسرا خانواده سحر هیچ اطلاعی نداشتند و نمیدانستند چه کسی این حرفها را به او زده است اما به او گفته شده بوده که محکومیت قطعی دارد. سحر که تنها در دادسرا بوده ترسیده است. او حتی به خانوادهاش هم اطلاع نداده بوده که کجا میرود اما او احتمال میداده که چه اتفاقی میافتد که بنزین همراهش داشته؟ امکان دارد او پیامکی دریافت کرده باشد که باعث ترس بیشازحد و بردن بنزین به همراه خود بوده است. به گزارش خانم سجادی، خانواده سحر بسیار از این واقعه ناراحت بودند. ما از مرگ سحر هیچ اطلاعی نداشتیم، روز شنبه برای جناب آقای رئیسی نامهای ارسال کردیم و خواهان رسیدگی به مسئله شدیم؛ با ذکر این توضیح که بالاخره جوانان شرایط و روحیه خاص دارند و در چنین مسائلی زود آسیب میبینند و باید مراقبشان باشیم. دوباره یکشنبه من موضوع را در دولت مطرح کردم و گفتم کاش از این اتفاق درس بگیریم. مطالبات این دختران از آن مطالباتی است که باید مطرح کنیم. ما به نگاه فیفا کاری نداریم (البته برای دولت مهم است که ایران در مسابقات جهانی باشد) اما ما نگاه داخلی و مطالبه زنان را میگوییم و میخواهیم مشخصا اعلام کنیم شرایط استادیومها مهیای حضور زنان است. این، مطالبه بخشی از زنان مانند سحر است که از خانوادهای مذهبی میآمد و ازقضا به گفته خانوادهاش خود نیز دختری بسیار معتقد، مقید و پایبند به اصول و موازین شرعی بود. پس نمیشود این مطالبه را تنها منحصر به بخشی از زنان دانست.
ابتکار در پایان تأکید کرد جدا از این مسئله، در مجموع نشستهایی با هواداران داشتیم؛ چراکه یکی از بحثهای مطروحه که شاید بیشترین توجیه را درباره بودن یا نبودن زنان در ورزشگاه دارد، فضای فرهنگی داخل ورزشگاهها و ادبیات نامناسب و برخورنده آن است. ما با هوادارها صحبت کردیم و تأکید داشتیم حضور خانمها این ادبیات را میتواند تلطیف کند و روحیه قهرمانی را به فضای ورزش ما برگرداند. هدف ورزش سلامت جسم و روح و جان است، اگر به قیمت توهین و فحاشی باشد که نقض غرض است. ما از تمام تیمها و هواداران خواستاریم به حضور دختران در ورزشگاه کمک کرده و رعایت حال دیگران را بکنند و یادمان باشد فرهنگ قهرمانی و جوانمردی و پهلوانی در ایران ریشهدار است و بخشی از آن نگهداشتن حرمت است و حضور زنان کمک میکند این فضا در استادیوم تلطیف شود؛ به شرطی که این نگاه وجود داشته باشد.
واکنشها به مرگ و خودسوزی سحر
از زمان رسانهایشدن خودسوزی دختر دوستدار فوتبال، برخی از فوتبالیستها ازجمله مسعود شجاعی، وریا غفوری، فرشید اسماعیلی و حنیف عمرانزاده با گذاشتن پستهایی به این واقعه واکنش نشان دادند. هرچند پدر سحر در گفتوگو با شهروند اعلام کرده بود که در مدت بستریبودن او هیچکدام از فوتبالیستها پیگیر وضعیت او نشدهاند.
بعد از رسانهایشدن مرگ سحر، توییتر باشگاه استقلال، خبر درگذشت او را اعلام و همچنین باشگاه استقلال پیام تسلیتی را منتشر کرد. پروانه سلحشوری، نماینده مجلس نیز در توییتر خود نوشت: او تنها نبود. سحر دختر ایران بود. در جایی که مردانش برای زنان تکلیف تعیین میکنند و ابتداییترین حقوق انسانی را از آنها سلب میکنند و زنانی که علیه زنان در این ظلم آشکار مردان را همراهی میکنند، همه ما در حبس و سوختن سحرهای این سرزمین مسئولیم. علی کریمی نیز با انتشار عکسی از تحریمکردن ورود به استادیوم به دلیل مرگ سحر نوشت. محمدجواد آذریجهرمی، وزیر ارتباطات نیز در توییتر قول پیگیری این واقعه را داد. ناهید خداکرمی، رئیس کمیته سلامت شورای شهر نیز در اینستاگرام خود نوشت: خبر فوت این قربانی، صدای نسلی است که دوست دارد شنیده شود، دیده شود و مستقل باشد. او آیندهاش را به گور برد تا شاید دوستانش به آرزوهای کوچکشان دست یابند.
این پایان مطالبه زنان نیست
مرگ سحر با وجود تلاش خانواده در سکوت خبری نماند. او در گورستانی در قم آرام گرفته است. به گفته پدرش سحر با این خودسوزی خود و خانوادهاش را هم سوزاند و سؤالات بیشماری را بعد از خود برجای گذاشت. پدر او در گفتوگویی عنوان کرده بود سحر دوست داشت پلیس شود اما ما گفته بودیم او به خاطر زنبودنش نمیتواند پلیس شود. تمام این اتفاقات نشان میدهد او در تمام زندگیاش بهواسطه زنبودنش با «نه» روبهرو بوده. و در آخر چه کسی مسئولیتی را در برابر این اتفاق تلخ قبول میکند؟