x
۰۴ / شهريور / ۱۳۹۸ ۰۶:۱۰
رئیس کمیته ملی المپیک:

به دنبال نام و نان از کمیته ملی المپیک نیستم/ درخصوص رویارویی با حریفان رژیم صهیونیستی دغدغه‌ای نداریم

به دنبال نام و نان از کمیته ملی المپیک نیستم/ درخصوص رویارویی با حریفان رژیم صهیونیستی دغدغه‌ای نداریم

وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک؛ اینها دو نهاد اصلی و تصمیم‌ساز ورزش هستند. حالا بر مسند یکی از این دو نهاد، سیدرضا صالحی امیری نشسته که خصوصیاتی ویژه دارد. رئیس کمیته ملی المپیک تا پیش از اینکه این سمت را عهده‌دار شود، در سمت هایی مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ریاست سازمان اسناد و کتابخانه ملی و سرپرستی وزارت ورزش و جوانان فعالیت کرده است اما این مسئولیت تنها دلیل خاص بودن او نیست.

کد خبر: ۳۷۶۱۶۴
آرین موتور

تا پیش از این بارها اختلاف نظراتی میان وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک در دوره‌های قبل پیش می‌آمد اما از زمانی که صالحی امیری به کمیته آمده، او همکاری زیادی با وزارت ورزش و شخص مسعود سلطانی فر دارد. از سویی موزه ورزش ایران که اتفاقی ماندگار است را راه انداخته و با رسانه‌ها هم تعامل دارد.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، مدیری که به این موضوع اشاره کرده که به فکر نام و نان در کمیته ملی المپیک نیست و این مدعا به همان تفکر ویژه او باز می‌گردد.

آقای صالحی امیری! شما در دولت اول آقای روحانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بودید و اکنون به عنوان ریاست کمیته ملی المپیک مشغول به کار هستید، این دو حوزه چه تفاوت‌هایی با همدیگر دارند؟ کدامیک جذاب‌تر است؟

حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی در ساختار رسمی ما پیوستگی دارند به این معنا که حوزه‌های وزارت فرهنگ با وزارت ورزش همانند نهادهای آموزش و پرورش، آموزش عالی،  محیط زیست و مجموعه‌های اجتماعی دیگر درهم تنیده هستند. یکی از اهداف اصلی حوزه فرهنگی ارتقای سطح دانش و آگاهی و نشاط فرهنگی و اجتماعی است. یکی از کارکردهای اصلی ورزش، اجتماعی کردن ورزش قهرمانی و نشاط اجتماعی در کنار سلامت اجتماعی است. هر دو دستگاه رابطه مستقیمی با نسل جوان، جامعه نخبگان و هنرمندان و قهرمانان دارند. حوزه فرهنگی عمدتاً بر افزایش مصرف فرهنگی، ارتقای دانش فرهنگی، معرفت افزایی و در حقیقت بحث زیست فرهنگی و انسان فرهنگی تأکید زیادی دارد. در حوزه ورزش عمدتاً دو سطح وجود دارد که یکی از آنها ورزش قهرمانی است که هدف در این بخش رسیدن به سکوها در رویدادهای مختلف است. در سطح دوم ارتقا از سطح قهرمانی به پهلوانی است که در حقیقت همان معرفت افزایی و اخلاق‌گرایی است و این دو در یک نقطه با یکدیگر تلاقی دارند.

هم شما و هم شخص وزیر بارها درخصوص رابطه خوب کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش صحبت کردید، این رابطه خوب در چه مواردی است و چگونه به دست آمده است؟

ما یک برنامه استراتژیک تعریف کردیم و در ذیل این برنامه 15 برنامه عملیاتی برای دوره مدیریت از سال 1396 تا 1400 تدوین کردیم. اولین برنامه ما تدوین برنامه استراتژیک بود که ما یک نقشه راهی برای دوره 5 ساله کمیته ملی المپیک داشته باشیم و بعد از آن بتوانیم از سال 1400 تا 1420 یک برنامه و چشم‌انداز بلندمدت داشته باشیم. در این دوران کوتاه 5 ساله، 15 برنامه عملیاتی تعریف کردیم. اولین برنامه ما وفاق و انسجام حداکثری در نهادهای ورزشی است. ما معتقدیم ورزش ایران در 4 دهه گذشته به دلیل حرکت در حاشیه از متن غافل شده بود و این تأکید و تصمیم قطعی وزیر محترم ورزش (مسعود سلطانی فر) و بنده و پارالمپیک، فدراسیون‌های ورزشی بر این اصل استوار شد که ما در این دوره از حاشیه عبور و در متن حرکت کنیم که این نیازمند 2 پیش نیاز است. پیش نیاز اول اراده برای وفاق و انسجام در جامعه ورزش و پیش نیاز دوم رویکرد ساختاری است. در رویکرد اول اراده حداکثری هم در وزیر ورزش و هم در مجموعه کمیته ملی المپیک برای تحقق وفاق و انسجام وجود دارد. رویکرد دوم ساختاری است که با تشکیل ستاد عالی در ورزش ایران به وجود آمده است. این‌ها ارکان 4 گانه‌ای هستند که ستاد عالی را تشکیل می‌دهند همه تصمیمات ورزش ایران در ستاد عالی گرفته می‌شود که این یک رویکرد ساختاری است. به این معنا که با تغییر مدیریت‌ها در وزارتخانه و کمیته ملی المپیک این ساختار باقی خواهد ماند. نکته سوم و مهم‌تر این است که ما درکی از تعامل، وفاق و انسجام داشته باشیم. باید از حاشیه‌ها، تنش‌ها و چالش‌ها عبور کرد و با تعامل حداکثری جامعه ورزش را در مسیر دستیابی به توسعه کمک و همراهی کنیم. این نمی‌شود که دائماً با ایجاد چالش‌ها و تنش‌ها در حاشیه زندگی کنیم و بعد اعتقاد داشته باشیم که ورزشکاران روی سکو قرار بگیرند، این با همدیگر تعارض دارد. در 40 سال گذشته هزینه بسیار سنگینی برای این موضوع پرداخت کردیم و تا به امروز (قریب به 2 سال) ثابت شده است که در مسیر وفاق و انسجام حرکت می‌کنیم.

شما صحبت از وفاق و همدلی می‌کنید در حالی که در ماجرای انتخاب سرمربی تیم ملی فوتبال امید اختلافی بین کمیته ملی و فدراسیون فوتبال به وجود آمد.

زمانی که تأکید می‌کنیم وارد حاشیه نمی‌شویم، این بدان معنا نیست که از مواضع خودمان عدول می‌کنیم. درخصوص سرمربی تیم امید معتقد هستیم این انتخاب از اختیارات فدراسیون فوتبال است اما روال از گذشته به این صورت بوده که معمولاً فدراسیون فوتبال بعد از جمع‌بندی در مورد گزینه‌های مورد نظر یک هماهنگی با وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک می‌داشت. درخصوص کرانچار و حمید استیلی این اتفاق شکل گرفت اما درخصوص فرهاد مجیدی این هماهنگی به وجود نیامد در نتیجه ما به جامعه بزرگ فوتبال و فوتبالدوستان اعلام کردیم که ضمن احترام به تصمیم فدراسیون، در فرآیند انتخاب دخالتی نداشتیم. این بدان معنا نیست که کمیته ملی المیپک با فدراسیون فوتبال هماهنگ نیست. این کمیته با کادر تیم امید همکاری بسیار خوبی دارد اما آن اعتراض بدین معنا بود که باید فدراسیون فوتبال مسئولیت مواجهه با افکار عمومی را بپذیرد.

در زمان برگزاری بازی‌های آسیایی جاکارتا 2018 معتقد بودید که شایسته نیست کره، ژاپن و چین همیشه میزبان بازی‌های آسیایی باشند. ما چه موقع به آن  جایگاه خواهیم رسید که بازی‌های آسیایی را در کشور خودمان برگزار کنیم؟

برگزاری رویدادهای بزرگ آسیایی و حتی جهانی در ایران یکی از آرزوهای جوانان و ورزشکاران است. برای تحقق این موضوع به هماهنگی در 3 سطح نیازمندیم. اولین هماهنگی در بحث وجود زیرساخت‌های لازم برای برگزاری رقابت‌هاست که باید با استانداردهای آسیایی و جهانی سازگار باشد که با همت مجلس تخصیص 27 صدم درصد از ارزش افزوده با کمک حداکثری دولت و تلاش مدیریت موفق سلطانی فر در توسعه زیرساخت‌ها پیشرفت بسیار خوبی داشتیم. نکته دوم تجهیزات و امکانات لازم برای برگزاری یک رویداد است که هتل، حمل و نقل هوایی، امکانات بهداشتی، امنیت و ده‌ها آیتم دیگر ذیل این مسأله نیاز است که ظرفیت‌های لازم فراهم باشد. نکته سوم بحث فرهنگی است که عمده‌ترین چالش‌های ما در عدم برگزاری رویدادها چالش‌های فرهنگی است که ما در چارچوب حفظ ارزش‌های اسلامی امکان برگزاری رویدادهای مختلط را در ایران نداریم بنابراین باید تلاش کنیم رویدادهایی در ایران برگزار کنیم که با ارزش‌های رسمی و اسلامی ما در تعارض نباشد. اگر بخواهیم یک رویداد بزرگ آسیایی برگزار کنیم، طبعاً باید به صورت مشترک با یک کشور دیگر باشد و رشته‌ها و تیم‌هایی را به تهران دعوت کنیم که موانع و مشکلات فرهنگی نداشته باشند. برای برگزاری رویدادها باید موانع فرهنگی خودمان را در نظر بگیریم و در چارچوب ارزش‌ها اقدام کنیم.

از نظر شما قانون منع به‌کارگیری بازنشسته‌ها در ورزش بخوبی انجام شده است؟

من در این مورد دو پاسخ دارم. یک پاسخ رسمی و دیگری پاسخ شخصی است. در پاسخ رسمی کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش به عنوان یک نهاد کارگزار ملزم به اجرای این قانون است و نمی‌توانیم از آن تخطی داشته باشیم از جمله قانون بازنشستگی که یک قانون عام برای کل کشور است و ملزم به رعایت آن بودیم و در 14 فدراسیون این قانون را اجرا کردیم. اما نظر شخصی من این است که اجرای قانون منع به‌کارگیری بازنشسته‌ها عجولانه و بدون توجه به ابعاد جامعه و کارشناسی تدوین شده است. اینکه نیازمند گردش مدیریتی کشور و جوانگرایی هستیم یک اصل قطعی است اما این به منزله حذف نیروهای باتجربه نیست. ما می‌توانستیم با استفاده از نیروهای قدیمی به عنوان مشاورین در کنار جوانان به انتقال تجربه و تصمیم‌گیری نسل جوان کمک شایانی کنیم. در هیچ کجای دنیا در حوزه ورزش این گونه عمل نمی‌کنند که افراد باتجربه را از صحنه حذف کنند. من با ده‌ها نفر از رؤسای فدراسیون‌های جهانی گفت‌وگو و دیدار داشتم و اخیراً در لوزان سوئیس با 19 نفر از مقامات ورزشی دنیا دیدار داشتم. متوسط سن مدیران ورزشی در جهان 60 تا 80 سال است و حتی بالای 80 و 90 سال هم مدیرانی هستند.

 این نشان می‌دهد که دنیا از تجربه‌ها استفاده می‌کند به همین خاطر من معتقدم که باید ورزش ایران از این قانون مستثنی باشد و ما بتوانیم از تجربه‌ها و اندوخته‌های مدیران ورزشی استفاده کنیم. حذف نیروها منجر به حذف تجربه‌ها می‌شود که این خلاف منطق و اصول مدیریتی است.

در رابطه با دیپلماسی ورزشی صحبت کنیم. یک مقطعی فدراسیون کشتی به دلیل عدم مواجهه با ورزشکاران رژیم صهیونیستی دچار مشکل شده بود و شما با نناد لالوویچ، رئیس اتحادیه جهانی کشتی جلساتی برگزار کردید و لالوویچ در جمله‌ای بیان کرد که صالحی امیری از دوستان من هست. به نظر می‌رسد که دیپلماسی ورزشی بخوبی در حال اجراست.

ورزش دو حوزه اساسی دارد که یکی ملی و دومی غیرملی است. ما برای رسیدن به قله‌های توسعه در ورزش نیازمند کسب کرسی هستیم. کرسی‌های بین‌المللی تصحیح کننده ورزش قهرمانی ایران برای کسب سکوها است. کرسی‌های بین‌المللی شتاب دهنده پیشرفت ورزش ایران در رقابت‌های آسیایی و جهانی است. این کرسی‌ها نوعی اعتباربخشی به ورزش ملی ایران است و به هر میزان ما از کرسی‌های بین‌المللی بیشتری برخوردار باشیم به اعتبار ورزش ایران کمک کردیم. ما نیازمند یک برنامه منسجم و شتاب‌دار برای رسیدن به کرسی‌های جدید هستیم، شرایط فعلی ما به هیچ وجه مطلوب نیست. ما باید در سطح آسیایی و جهانی کرسی‌هایی درخور شأن ملت ایران و ورزش ایران داشته باشیم. همسایگان آسیایی ما و کشورهای عربی کرسی‌های زیادی در آسیا و جهان دارند. این در حالی است که جایگاه ورزش ایران در منطقه بسیار بالاتر از آنها است. ما از ابتدای ورودمان یک مجموعه برنامه جدیدی تدوین کردیم در قالب دیپلماسی ورزشی که به صورت دائمی با مقامات ورزشی آسیا و جهان ملاقات داریم و در هر ملاقات کسب کرسی‌های جدید را دنبال می‌کنیم. همزمان کمیسیون بین‌الملل را شکل دادیم که عده ای نخبگان حوزه بین‌المللی در این کمیسیون برای کسب کرسی‌های جدید  فعال هستند.

خیلی‌ها ظریف را نماد دیپلماسی می‌دانند؛ شما از او الگوبرداری می‌کنید؟

خاستگاه دیپلماسی سیاسی با فرهنگی متفاوت است. دیپلماسی سیاسی ناظر بر روابط دولت‌ها و قدرت است و دیپلماسی فرهنگی ناظر بر روابط ملت‌ها و تعامل است. چیزی که ما در دیپلماسی فرهنگی دنبال می‌کنیم، تلاش برای کسب کرسی‌های بین‌المللی از طریق تعامل، تأکید و اشتراکات مشترک است. وزارت امور خارجه یکی از کانون‌های اصلی حمایت از ورزش قهرمانی و دیپلماسی ورزشی است و این وزارتخانه در همه نشست‌های خارجی همراه و همدل ما است و روابط ما با وزارت خارجه در بهترین شرایط ممکن قرار دارد.

شما به عنوان یک فرد سیاسی، آیا رویکرد ورزش ما را سیاسی می‌دانید؟

ورزش در دنیا سیاسی نیست اما برای مردم کارکرد سیاسی دارد. ورزش می‌تواند به افزایش قدرت، غرور و هویت ملی کمک کند اما مدیریت و متن ورزش سیاسی نیست و ورزش یکی از کانون‌های اصلی حمایت از ظرفیت‌های سیاسی ملت است یعنی اینکه وقتی یک قهرمان روی سکوی المپیک می‌ایستد و پرچم ایران برافراشته می‌شود، قدرت سیاسی ایران افزایش پیدا می‌کند. ورزش کمکی است برای بالا رفتن قدرت سیاسی اما خود سیاسی نیست. بنابراین ما از بدو ورودمان در کمیته ملی المپیک اعلام کردیم که ما در ورزش رویکرد سیاسی نخواهیم داشت چرا که ورزش عرصه رقابت سیاسی نیست اما ورزش به دلیل ایجاد فرصت‌های طلایی برای جامعه به قدرت سیاسی کشور کمک شایانی می‌کند. بازی ایران و امریکا را به یاد دارید؟ وقتی که گل زده شد، یک ملت احساس غرور و غیرت کردند که این همان افزایش قدرت سیاسی است.

شما در بحث اختلاف بین حامد حدادی و فدراسیون بسکتبال ورود کردید و در موضوع مصدومیت سهراب مرادی هم شخصاً پیگیر درمان این قهرمان کشورمان هستید. به نظر می‌رسد رابطه خوبی با قهرمانان دارید، این رابطه خوب چگونه به وجود آمده؟

قهرمانان، موتور محرکه ورزش قهرمانی ایران هستند. ما بدون توجه به این موتور محرکه نمی‌توانیم به قله توسعه برسیم. مدیریت ورزش تنها تلاش برای تأمین بودجه، صدور بخشنامه‌ها و دستورالعمل‌ها نیست. مدیریت ورزش یعنی تعامل حداکثری با قهرمانان، درک روشن از مسائل آنان، حل مسائل آنان و همگرایی و همدلی با آنها در شرایط سخت. ما بدون حضور این افراد عملاً دسترسی به فتح قله‌ها نخواهیم داشت. از سوی دیگر قهرمانان ما انسان هستند و در گیرودار زندگی با چالش‌ها و مشکلاتی روبه‌رو هستند باید یک نوع احساس درونی شدن با آنها داشته باشیم و باید آنها را عضو خانواده بزرگ ورزش بدانیم در غم‌ها و شادی‌هایشان شریک باشیم و در مسیر حرکت به آنها توجه کنیم. جدیداً من با سهراب مرادی صحبت کردم و خوشبختانه عمل‌اش موفقیت‌آمیز بود. سلامت قهرمان اهمیت بسیاری برای ما دارد. در مورد اختلافات این موضوع طبیعی است اما نباید به زخم کهنه تبدیل شود. کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش باید با پادرمیانی منطقی به حل چالش کمک کند. نوع مداخله ما از جنس ایجاد تعامل، سازش و همدلی بین قهرمانان و فدراسیون‌ها است. باید بپذیریم که مدیریت امروز صرفاً نشستن پشت میز نیست، مدیریت عبارت است از تعامل دائمی با متن جامعه‌ای که شما در آن زندگی می‌کنید. هویت ما با هویت قهرمانان گره خورده است. مدیر امروز بداند که مشکل یک قهرمان مشکل اوست و هر نوع بی توجهی به مسائل قهرمانان بی توجهی به آرمان‌های ورزش است.

آیا ورزشکاران شما را با نام کوچک صدا می‌کنند؟

این طبیعی است و من بعد از 40 سال به دنبال نام و نان از کمیته ملی المپیک نیستم. انگیزه من کمک حداکثری به ورزش ایران برای رسیدن به قله‌های توسعه است که البته این آرزوی یک ملت است. هویت کمیته ملی المپیک را در هویت جامعه ورزش تعریف کردیم.

باید نهادهای ستادی مثل کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش با نهادهای ورزشی مثل فدراسیون‌ها و قهرمانان ادغام شود، این ادغام شدن به این معنی است که درک مشترک، درد مشترک و فهم مشترک از مسائل داشته باشند و این به حل مسائل کمک زیادی می‌کند. ما مرزها را برداشتیم و معتقدیم که با فدراسیون‌ها، قهرمانان، هیأت‌های ورزشی و با متن جامعه ورزش مرز و دیواری نداریم.

حضور زنان در ورزشگاه‌ها در حال حاضر چالش اصلی ورزش‌مان است، کمیته ملی المپیک نسبت به این موضوع چه موضعی دارد؟

این موضوع در 3 سطح قابل تحلیل است. اول از جنبه انسانی و اعتقادی. مبانی انسانی ما مبتنی است بر مفهوم بالا و والایی به نام عدالت. عدالت یک گفتمان و یک جریان دائمی در نظام اجتماعی در مبانی دینی ماست. عدالت از ابعاد مختلفی برخوردار است، عدالت فرهنگی، عدالت اجتماعی، عدالت سیاسی، عدالت اقتصادی، عدالت قومی، عدالت مذهبی و عدالت جنسیتی. ما نمی‌توانیم بگوییم که عدالت را می‌پذیریم اما برشی از آن را قبول نداریم. نکته دوم یک نیاز اجتماعی است، حضور زنان در عرصه‌های اجتماعی از جمله در ورزش یک نیاز است. ما نمی‌توانیم نیمی از جامعه را منع کنیم از حضور در اماکن و محیط‌های ورزشی و نیمی دیگر را تشویق کنیم. نکته سوم هماهنگی و همگرایی لازم با نهادهای دینی و سیاسی برای تحقق این مطالبه تاریخی زنان ایرانی است. معتقدم که باید نظر مثبت مراجع را اخذ کنیم و با تعامل حداکثر برای آنها تبیین کنیم که حضور زنان در ورزشگاه ایجاد مفسده نخواهد کرد. ما معتقدیم بین ورزشگاه، دانشگاه ، کنسرت، سینما، تئاتر، پارک و بازار تفاوتی وجود ندارد چون در ورزشگاه‌ها زنان در سکوی مستقل قرار خواهند گرفت و هیچ گونه اختلاطی شکل نخواهد گرفت. دغدغه اصلی به کار بردن ادبیات نامناسب است که این با حوزه‌های ارزشی ما در تعارض است. تجربه ما در رویدادهای گذشته نشان داد که هر وقت نوامیس ما به ورزشگاه می‌آیند، مردان ما حرمت‌داری می‌کنند. ما نباید عملکرد چند نفر را به یک جامعه 80 میلیونی ربط دهیم که این خطایی بزرگ است. خوشبختانه مجموعه دولت ذهنیت مثبتی برای تحقق این خواسته دارد، من معتقدم با تعامل، رایزنی و اقناعگری می‌توان در آینده نزدیک این خواسته جامعه زنان محقق شود.

در مورد شرایط تیم‌ها برای کسب سهمیه المپیک 2020 و موفقیت در توکیو صحبت کنید. چقدر می‌توانیم در المپیک پیش رو موفق باشیم؟

37 فدراسیون ما درگیر آماده‌سازی برای حضور در المپیک هستند. مهم این است که بتوانیم حداکثر بهره‌برداری را از المپیک 2020 داشته باشیم که البته این نیازمند چند پیش‌نیاز است. اولاً نباید وعده‌های غیرقابل جذب داد. دوم رقبای ما به صورت جدی در حال آماده سازی برای حضور در این رویداد بزرگ هستند. در چنین شرایطی اصل رقابت در میلیمترها و ثانیه‌ها است. نکته سوم به شرایط قهرمانان ما در ایام برگزاری مسابقات مربوط می‌شود. ان‌شاءلله اگر حوادثی پیش نیاید و نگرانی‌هایی شکل نگیرد، شرایط امروز ما شرایط خوبی است و در حال حرکت به سوی مطلوب شدن است. امید داریم در مردادماه سال 1399 در توکیو بدرخشیم و کام ملت را شیرین کنیم.

شرایط کشتی را چطور می‌بینید و چه موضعی درخصوص رویارویی با حریفان رژیم صهیونیستی دارید؟ این موضوع قطعاً در المپیک گریبانگیر خواهد بود.

کشتی در سال‌های اخیر فرازو نشیب بسیاری داشت. خالصانه از زحمات رسول خادم تشکر می‌کنم. او تلاش زیادی برای توسعه کشتی ایران داشت و نام او در کشتی ایران ماندگار خواهد شد. ما متعهد هستیم تا حداکثر حمایت از ورزش اول ایران را داشته باشیم. ما معادل 80 درصد سال قبل به همه فدراسیون‌ها پرداختی داشتیم که کشتی معادل 100 درصد پرداختی داشت این بدان معنا است که کشتی از اهمیت بسیار بالایی برای ما برخوردار است و جزو امیدهای اصلی ما در المپیک محسوب می‌شود. درخصوص مسائل مربوط به رویارویی با حریفان رژیم صهیونیستی دغدغه‌ای نداریم.

تغییر تابعیت ورزشکاران هم یکی از مشکلاتی است که در سال‌های اخیر ورزش ایران با آن روبه‌رو بوده، در این خصوص چه کار می‌توان کرد؟

یک راه حل بیشتر ندارد و باید عوامل کششی برای جذب حداکثری ورزشکار را در داخل فراهم کنیم تا هیچ‌کس انگیزه رانش پیدا نکند. مسئولیت این کار در ابتدا با فدراسیون‌ها  و پس از آن با وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک است. نکته دوم این است که این مسأله چون بسیار نادر است نباید بیش از حد فربه شود. ما در میان جامعه بزرگ ورزش قهرمانی کمتر از انگشتان دست چالش داریم. دغدغه‌ای در این خصوص ندارم چرا که بیش از 99 درصد ورزشکاران ما خود را متعلق به این ملت و این سرزمین می‌دانند.

موزه ورزش یک کار ماندگار بود که توسط شما انجام شد، در این خصوص صحبت کنید.

موزه ملی ورزش بیانگر قریب به یک قرن تلخی‌ها و شیرینی‌های یک ملت در رویدادهای ملی و جهانی است. موزه 3 پیام دارد که پیام اول فرهنگی است. پیام دوم آن عناصر غرور و غیرت‌آفرینی است. پیام سوم رویکرد آموزشی است برای نسل جوان که شما هم می‌توانید مانند نسل‌های گذشته روی سکو بروید. تاریخ شفاهی هم یکی از نیازهای ضروری ورزش ایران بود، در ایران از تاریخ شفاهی تفسیر اشتباهی شده و آن را خاطره‌نگاری می‌دانند. در صورتی که تاریخ شفاهی ضبط خاطرات نیست. تاریخ شفاهی تبیین و تحلیل رویدادهای تاریخی ورزشی است که چند نفر در آن دخیل بودند و به بیان واقعیت یک پدیده می‌پردازند. زمانی که از یک رویداد ورزشی صحبت می‌کنیم مجموعه‌ای که در المپیک حضور داشتند نگاه‌هایشان توسط یک گروه پژوهشی ثبت و ضبط می‌شود و یک تصویر واقعی از یک رویداد منتشر می‌شود. این تاریخ در 4 سطح تعریف شده که سطح اول رویدادها، سطح دوم فدراسیون‌ها، سطح سوم قهرمانان ورزشی و سطح چهارم اماکن ورزشی هستند. این کار آغاز شد و در حال حاضر در تهران و سراسر کشور در حال ضبط برنامه هستند و ما ا‌ن‌شاءالله در آینده نزدیک مجموعه مستند مکتوب و تلویزیونی را از ورزش معاصر ایران یعنی از 1306 تا امروز خواهیم داشت.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x