مهدی تقوی: حاملهای انرژی را گران نکنید!
به گفته کارشناسان یکی از مهمترین معضلهای فعلی اقتصاد ایران، شرایط «رکود تورمی» است. به اعتقاد کارشناسان عبور از این وضعیت شرایط، برای دولت حسن روحانی آسان نخواهد بود. چرا که ...
برای غلبه بر رکود و رسیدن به رونق باید اقدامهایی انجام داد که ممکن است به تورم بیشتر بینجامد و برای جلوگیری از رشد تورم، آنچه تجویز میشود به نوعی به رکود دامن خواهد زد. اما دولت تلاش خواهد کرد تا بتواند بر این مشکل فائقآید. دیروز شاپور محمدی معاون وزیر اقتصاد از بسته سیاستی وزارت اقتصاد برای خروج از وضعیت رکود تورمی خبر داد که با 30 محور تهیه شده و به زودی برای تصویب به هیات دولت ارائه میشود. اما او درخصوص جزئیات این 30محور نکتهای را شرح نمیدهد. با مهدی تقوی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی درخصوص راهکارهای عبور از شرایط «رکود تورمی» به گفتوگو نشستهایم. راهی وجود دارد از شرایط رکود تورمی خارج شویم؟ بله، حتما راهی است. اما راه آسانی نخواهد بود. دولت باید برای خروج از وضعیت فعلی تصمیمهای شجاعانهای بگیرد. مانند چه؟ تجدید نظر جدی درخصوص اجرای فاز دوم هدفمندی. چرا که با اجرای فاز دوم هدفمندی به شکلی که من شنیدم باز هم قرار است قیمت حاملهای انرژی افزایش پیدا کند، ما از این دور باطل رکود-تورمی خارج نخواهیم شد. اما به خاطر افزایش تورم و در نتیجه افزایش قیمت دلار، همه آنچه درخصوص افزایش قیمت سوخت در مرحله اول به دست آمده بود از دست رفته است. به نظر شما نباید بار دیگر قیمت سوخت را اصلاح کرد؟ ببینید، بنزین در کشور ما یکی از مهمترین کالاهای تورمزاست. یعنی به محض اینکه بنزین و دیگر سوختها را گران کنید، انگار سر یک زنجیر را به حرکت درآوردید که اثر آن به سرعت و شدت دیگر عرصههای اقتصاد و معیشت مردم را تحت تاثیر قرار میدهد. بعضیها میگویند، سوخت از کشور قاچاق میشود؛ این راهش نیست که هر سال قیمت سوخت را افزایش دهید. سوال اینجاست مگر نه اینکه اجرای مرحله اول هدفمندی به شیوه دولت دهم باعث شد که هزینههای تولید بالا برود و تورم را سبب شود. تورمی که باعث بیارزش شدن پول ملی شد و در نتیجه الان میبینیم که قیمت بنزین در ایران را اگر با دلار 3 هزار تومان حساب کنیم، فرق چندانی با قیمت ریالی بنزین پیش از هدفمندی ندارد. در واقع اگر مرحله دوم هدفمندی را با افزایش 70 تا 80 درصدی قیمت سوخت اجرا کنیم، بار دیگر همان اتفاق تکرار خواهد شد و افزایش قیمت انرژی مورد نیاز واحدهای تولیدی باعث گرانی کالاهایشان خواهد شد و در نتیجه چرخه تورم بار دیگر تکرار خواهد شد. پس باید چه کرد؟ فاز دوم هدفمندی را اجرا نکنیم؟ من نظر شخصیام این است که این کار را نکنیم؛ اما اگر دولت قصد و اراده دارد که فاز دوم را به سرانجام برساند حداقل آن را به شیوه دولت دهم انجام ندهد. ضربهای که اقتصاد ما از اجرای ناقص هدفمندی یارانهها در مرحله اول دید تا همین الان هم روی دوش مردم سنگینی میکند. شما به جای تیم اقتصادی دولت بودید در این شرایط چه میکردید؟ من فکر میکنم علی طیبنیا و دیگر اعضای کابینه آدمهای با سوادی هستند و بهتر از من رکود-تورمی را درک میکنند. اگر دولت قصد دارد فاز دوم هدفمندی را اجرا کند، پیش از هر نکتهای باید تجدیدنظر جدی درخصوص توزیع یارانههای نقدی به شکل فعلی کند و هر چه توان دارد بر تقویت بخش تولید بگذارد. به نظر من تنها با رونق تولید و خروج از شرایط رکود است که میتوان تورم را هم کنترل منطقی کرد. اما اگر فاز دوم اجرا شود، قیمت حاملهای انرژی افزایش خواهد یافت، دولت چگونه میتواند هم قیمتها را افزایش دهد و هم به بخش تولید کمک کند؟ میتواند وام و بستههای حمایتی برایشان در نظر بگیرد. دولت راهی ندارد برای عبور از شرایط رکود فعلی به بخش تولید توجه کاملی کند تا بتواند از این موقعیت گذر کند. در واقع هر عاملی که باعث شود بنگاههای تولیدی به دردسر بیفتند را باید از برنامه خارج کند. من اگر جای تیم اقتصادی دولت باشم به مشاورانی که سیاستهایی نظیر تعدیل اقتصادی و آزادسازی قیمتها را پیشنهاد میدهند قاطعانه پاسخ منفی خواهم داد. آقای دکتر، در هر صورت پرداخت چند دهه یارانه توسط دولت نشان داده است که این سیاست موفق نبوده است، چرا نباید قیمتها واقعی باشند؟ پاسخش خیلی ساده است. اگر دولت تصمیم گرفت تا حقوق من کارگر و کارمند را به اندازه تورم 40 درصدی افزایش دهد، هیچ ایرادی ندارد که قیمتها آزاد شود؛ اما اگر قرار است سال آینده حقوق کارمندان دولت 18 درصد افزایش پیدا کند باید قیمت بنزین و دیگر کالاها هم به همین اندازه افزایش پیدا کند. من همیشه سرکلاس به دانشجویانم بر یک نکته ساده و اصل اساسی در علم اقتصاد تاکید میکنم؛ هدف از علم اقتصاد افزایش رفاه مردم است. حالا باید نگاه کرد آیا این تصمیمهای دولت و مجلس منجر به افزایش رفاه مردم خواهد شد؟ اگر شد یعنی خوب است، اما اگر پاسخ منفی است باید در آن تجدیدنظر جدی کرد. اما گاه لازم است برای اهداف بلندمدت، مدتی سختیها را تحمل کرد؟ شما دهه شصت احتمالا کودک بودید. مردم آن زمان مشکلات را تحمل میکردند و ساعتها در صف میایستادند، تا سادهترین اقلام را با کوپن دریافت کنند. چون میدانستند که کشورمان درگیر جنگی نابرابر است، اما یک عامل دیگر که باعث میشد بتوانند این مشکلات را تحمل کنند، فاصله کم بین فقیر و غنی بود. اما الان مردم باید تاوان چه چیزی را بدهند؟ اجرای ناقص و دلبخواهی قانونی که در شرایط اجرای صحیح میتوانست موجب رونق اقتصادی در کشورمان شود را یا عدم شجاعت مسئولان در اتخاذ تصمیمهای اقتصادیشان را؟ من به عنوان یک معلم که حدود 45سال سابقه تدریس دارم، حقوق یک سالم کمتر از سود چند روز یکی از این نمایشگاهداران اتومبیل یا دلالان سکه، ارز و مسکن است. این یعنی اصلاح نظام اقتصادی باید از جایی غیر از افزایش قیمتها و دامن زدن به معیشت مردم آغاز شود. اما به نظر میرسد که دولت یازدهم از اجرای ناقص هدفمندی یارانهها توسط دولت دهم درس گرفته است و به گفته نمایندگان مجلس موارد دیگری جز پرداخت یارانه نقدی را هم مدنظر قرار داده است؟ باید منتظر ماند و دید چه خواهند کرد. اما من توصیه سادهای دارم؛ از سیاستهایی که باعث گرانی در امر تولید میشود اجتناب کنند. اگر تولیدکننده نتواند تولید کند، رکود، بیکاری و فقر گسترش مییابد. از سوی دیگر دولت باید با یک سیاست انضباط مالی مناسب از افزایش تورم هم جلوگیری کند که به نظر میرسد در این زمینه تا حدودی موفق بوده است. کشورهای دیگری هم بودند که دچار رکود-تورمی شدند، اما توانستند از آن گذر کنند؟ بله. راهحل دارد. راهش هم حمایت از تولید، ایجاد اشتغال و جلب سرمایهگذاریهای خارجی است. در این شرایط میتوانید امیدوار باشید که اقتصادتان اندک اندک از رکود خارج شود. اما اگر شما با افزایش قیمت مواد اولیه واحدهای تولیدی، یعنی انرژی به آنها شوک وارد کنید، نمیتوانید انتظار داشته باشید که نتیجه ساده و آسانی بگیرید و از این مخمصه رکود-تورمی خارج شوید.