خط انحراف یک مطالبه با ورود آقازادهها
کافی است در جستوجوگرهای اینترنت «افزایش ظرفیت پزشکی» را سرچ کنید، آنوقت متوجه خواهید شد چقدر رسانههای زرد، ضدانقلاب، داخلی، خارجی و چپ و راست برای این موضوع از دیدگاههای مختلف مطالب منتشر کردهاند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از فرهیختگان، این موضوع دقیقا از ابتدای سال جاری زمانی که در مجلس زمزمه افزایش ظرفیت رشتههای پزشکی شنیده شد، به یکی از پربازدیدترین اخبار کشور تبدیل شد. نمایندگان میگویند این طرح بنا به سه ضرورتی که در کشور به وجود آمده در دستور کار قرار گرفت و ما برای به ثمر رسیدن آن تلاش میکنیم. داودی، یکی از نمایندگان مجلس و موافق طرح افزایش ظرفیت پزشکی گفته بود: «این طرح با توجه به نیازسنجی شورایعالی انقلاب فرهنگی و پایین بودن میزان دانشجویان رشتههای علوم پزشکی ارائه شده است که پیر شدن و افزایش تعداد سالمندان و نیاز آنها به پزشک در سالهای آینده این افزایش را میطلبد.» او گفته: «در سال ۹۶ جمعیت سالمندی بیش از چهار میلیون در کشور بوده و این رقم درحال افزایش است که افزایش تعداد تحصیلکردگان در رشتههای مرتبط با سلامت ضروری است، همچنین خروج تعدادی از جوانان از کشور به خاطر تحصیل در رشتههای علوم پزشکی به دلیل عدمموفقیت در کنکور نیز دلیل دیگر ارائه این طرح است که درصورت تصویب طرح، این دانشجویان به کشور بازگشته و به تحصیل ادامه خواهند داد. ضمن اینکه تعداد پذیرش دانشجوی پزشکی و رشتههای پیرامونی آن در کشور ما پایینتر از کشورهای دیگر منطقه است.»
افزایش ظرفیت فقط برای پردیسهای پولی!
اما این موضوع طرفهای دیگری نیز برای دعوا دارد، وزارت بهداشت، سازمان سنجش، دولت و برخی مسئولان با ربط و بیربط هم در اینباره نظرات خود را با قاطعیت اعلام کردهاند. وزارت بهداشت مخالفت خود را هم از طریق وزیر و هم رئیس سازمان نظام پزشکی و هم برخی روسای دانشگاه ها اعلام کرده است، البته برخی دانشگاهها فقط درحرف مدعی مخالفت بودند، اما در عمل اقدام به افزایش ظرفیت کردند. برخی دانشگاهها این افزایشها را در پردیسهای خودگران خود رقم زده بودند که شماره 2840 فرهیختگان در 26 مردادماه به این مساله پرداخته بود.
در این موضوع آنقدر مطالب زیاد است که اگر کمی دقت در کار باشد، بهخوبی میتوان به تناقضهایی دست پیدا کرد. «درحال حاضر در کشور شاخص تعداد پزشک عمومی، متخصص و دندانپزشک 1.6 بهازای هر هزار نفر جمعیت است. این درحالی است که کف مورد نیازمان در این زمینه 2.5 نفر بهازای هر هزار نفر بوده و حتی بسیاری از کشورهای دنیا در این زمینه شاخصی بین 3.5 تا پنج نفر بهازای هر هزار نفر جمعیت دارند.» این گفته حریرچی، معاون وزارت بهداشت است. به گفته او، با اینکه در سالهای اخیر تعداد متخصصان در کشور افزایش قابلتوجهی یافته و افزایش حدود ۱۰ برابری نسبت به قبل از انقلاب دارد، ولی هنوز نارضایتی و شکایات متعددی درمورد کمبود نیروی متخصص، خصوصا در مناطق کمبرخوردار وجود دارد. یک علت اصلی در این زمینه کمبود کلی پزشک و متخصص در کشور نسبت به جمعیت و نسبت به کشورهای مشابه است.
سعید نمکی، وزیر بهداشت، اما میگوید: «کمبود جدی پزشک نداریم. افزایش دو برابری ظرفیت پزشکی خیل عظیم پزشکان بیکار در آینده را به دنبال خواهد داشت.» قاضیزادههاشمی، وزیر سابق بهداشت هم میگوید: «برای فهم عقبماندگی ما در حوزه سلامت همین آمار کافی است که تعداد پزشکان متخصص در کشور 48 بهازای هر 100 هزار نفر جمعیت است، درحالی که متوسط کشورهای اروپایی 320 است.» از سوی دیگر ظفرقندی، رئیس کل سازمان نظام پزشکی میگوید: «تعداد زیادی از پزشکان کشور بیکارند و معنای آن، این است که بسته به آمارها و استانداردها کمبود پزشک نداریم.»
دانشگاههای علوم پزشکی امکانات و زیرساختهای افزایش ظرفیت را دارند
حیدرعلی عابدی، نماینده مردم اصفهان در مجلس و عضو کمیسیون بهداشت و درمان درباره وضعیت پزشک در کشور میگوید: «در شهرستان اصفهان 200 روستا وجود دارد. در این 200 روستا یک متخصص اطفال نمیبینید، یک متخصص زنان وجود ندارد، اگر در ورزنه، هرند یا حسنآبادجرقویه زنی بیمار شود و متخصص زنان لازم داشته باشد؛ 120 کیلومتر باید تا اصفهان بیاید تا یک متخصص زنان او را ویزیت کند، این فقط در اصفهان است. با همین مثال معلوم است ما پزشک و متخصص کم داریم، البته متاسفانه نگاه به پزشکی تغییر کرده است و برخی آن را یک شغل تجاری میدانند، معیار تحصیل در پزشکی نباید صرفا ضریب هوشی بالا باشد؛ بلکه کسی باید پزشکی بخواند که حس خدمت به همنوع خود را دارد. ما باید پزشکی را مثل پرستاری تبدیل به یک شغل خدماتی کنیم. پزشکی نباید کارخانه اسکناسچاپکنی باشد.»
محمدحسین فرهنگی، عضو هیاترئیسه مجلس نیز درباره طرح افزایش ظرفیت پذیرش رشتههای پزشکی میگوید: «متاسفانه در کشور درحالی شاهد کمبود پزشک هستیم که دانشگاههای علوم پزشکی زیرساختهای لازم برای افزایش ظرفیت پذیرش در رشتههای پزشکی را دارند و بهراحتی میتوانند در مسیر افزایش ظرفیت قرار گیرند. سالانه تعداد زیادی از جوانان برای تحصیل در رشتههای پزشکی به کشورهای خارجی مهاجرت میکنند. این موضوع تبعات فرهنگی و اجتماعی زیادی دارد. علاوهبر این سبب خروج ارز زیادی از کشور میشود. معتقدیم با تصمیمهای خیلی ساده میتوان مشکلات مطرحشدهرا مدیریت کرد.»
تنها یک نگرانی
موضوع افزایش ظرفیتها، اما به نظر تنها برای افراد خاصی در نظر گرفته شده است. برای آنکه این مساله کمی روشن شود، باید کمی در اینترنت دنبال این کلیدواژهها بگردیم. حدود 10 ماه پیش؛ یعنی کمتر از یکسال، جمعی از دانشجویان دانشکده دندانپزشکی شهید بهشتی در اعتراض به انتقال دانشجویان از دانشگاههای خارجی به این دانشکده اعتراض کردند که در ابتدا این اعتراض کمی غیرمنطقی به نظر میرسید. دانشجویان معترض، مدعی بودند این دانشگاه از سوی وزارت بهداشت برای قبول و تایید تحصیل حدود ۱۰۰ دانشجوی انتقالی از دانشگاه کشورهایی چون فیلیپین، مجارستان، اسلواکی تحتفشار است. کمی که در رابطه با چرایی حضور دانشجویان ایرانی در این کشورها جستوجو کردیم، مشخص شد آنها افرادی هستند که نتوانستهاند در رقابت کنکور سراسری داخل کشور بین دانشگاههای علوم پزشکی نمره قبولی داشته باشند؛ برای همین به این کشورها که اتفاقا بسیار ساده جذب دانشجو انجام میدهند، رفته تا پس از گذراندن چند واحد بهعنوان دانشجوی انتقالی به کشور بازگردند.
این درحالی است که حسن قاضیزادههاشمی، وزیر بهداشت وقت در اطلاعیهای اعلام کرده بود که انتقال دانشجویان پذیرفتهشده از سال ۲۰۱۹ به دانشگاههای داخل کشور ممنوع خواهد شد. این دانشجویان در نامه سرگشادهای به رئیس این دانشگاه اعتراض خود را نسبت به مشکلات عدیده در این دانشکده و برخی فشارهای سیاسی برای تحصیل غیرقانونی آقازادههای خارجنشین در این دانشگاه اعلام کردند.
در این نامه آمده است: «بحث ورود دانشجویان انتقالی، طرحی که اساسا و به اذعان همه استادان و خبرگان دانشکده نتیجهای جز شکست برای دانشکده دندانپزشکی شهیدبهشتی و نزول جایگاه آن نخواهد داشت را به اطلاع شما میرسانیم؛ چراکه شما اذعان کردهاید از این موضوع بیاطلاع هستید، اما تحمیل و پذیرش این دانشجویان که حتی حداقل شرایط لازم و موجود در آییننامه را نیز ندارند، باعث تخریب وجهه این دانشگاه میشود.»
سیدمجید حسینی، عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران و استاد علوم سیاسی که بیشتر بهعنوان منتقد نظام آموزشی شناخته شده هم در آن زمان در برنامه تلویزیونی «حالا خورشید» میگوید: «خبری در سایت وزارت خارجه، با این توضیح که «اگر فرزندان سفرا یا دیپلماتهای ایرانی بخواهند در داخل کشور تحصیل کنند، ۵۰ درصد هزینههای آنها توسط وزارت خارجه پرداخت خواهد شد؛ یک ناامیدی بیشتر برای مردم رقم خواهد زد.»
او با بیان اینکه سفیران و دیپلماتها افتخارات کشور هستند، اما این روند نوعی بیعدالتی در کشور محسوب میشود، ادامه میدهد: «چه دلیلی دارد ما به یک معلم در سیستان 585 هزار تومان حقوق بدهیم و شخصی که فرزند سفیر است، اجازه داشته باشد از دانشگاه خارجی به دانشگاه داخلی منتقل شود و پزشکی بخواند و 50 درصد هزینههایش را نیز دولت ایران بدهد؟ اگر ما میتوانیم هزینه کنیم، چرا این پول نباید در آموزشوپرورش ما خرج شود؟ و آیا این فردی که به این صورت وارد دانشگاه شده، شرایط و کیفیت لازم برای پزشک شدن را دارد؟ ذات انقلاب مبارزه با تبعیض است، درحالی که این روند تبعیض محسوب میشود.» همان ایام موجی در شبکههای اجتماعی به راه افتاد که براساس آن، آقازادههای شاغل در مناصب عالی مدیریتی معرفی میشدند؛ موضوعی که انتقاداتی را به همراه داشت، ولی رفتهرفته فراموش شد و دیگر اثری از آن در سایتها و شبکههای اجتماعی دیده نشد، البته فقط به آقازادههای شاغل به مناصب عالی و خاص ختم نشد بلکه در این فرآیند برخی فرزندان مسئولان که در دانشگاههای مختلف خارج از کشور تحصیل میکردند و حتی برخی از آنها نیز که به کشور بازگشته و در دانشگاههای داخل مشغول تحصیل شده بودند، معرفی شدند تا اینکه اکبر ولیزاده، استادیار دانشگاه تهران، از آمار عجیب تحصیل چهار هزار تن از فرزندان مسئولان در انگلستان خبر داد که به گفته او برخی از این افراد با رایزنی میخواهند به دانشگاههای علوم پزشکی داخل برگردند و در ایران تحصیل کنند.
موضوع ورود آقازادهها به دانشگاههای علوم پزشکی میتواند خطری برای افزایش ظرفیتهای پزشکی باشد، این طرح باید مانند سابق در کنکور سراسری گنجانده شود تا داوطلبان از طریق آزمون برای این ظرفیتها تلاش کنند، هرچند کنکور سراسری خود یک معضل بزرگ برای به وجود آمدن رانت و فساد مالی است، اما این افزایش ظرفیتها نباید باعث تقویت این رانت شود.
به نظر میرسد توزیع و نحوه استقرار متخصصان در کشور، همان چیزی که وزیر بهداشت نیز به آن اشاره میکند، معضل دیگری برای کشور رقم زده است که افزایش ظرفیت پزشکی اگر بهخوبی در مناطق و رشتههای مختلف ایجاد نشود، باعث دامن زدن به این مشکل میشود. بهعنوان مثال در بعضی رشتههای تخصصی بیش از 50 درصد متخصصان در تهران و در بعضی رشتهها در مجموع بیش از 70 درصد متخصصان در تهران و کلانشهرها مستقر هستند. به گفته سخنگوی وزارت بهداشت، 50 درصد متخصصان کشور در تهران هستند. البته باید گفت برای حل مشکل تعداد پزشکان در مناطق محروم باید به امکانات مورد نیاز برای استقرار پزشک متخصص در این مناطق نیز توجه داشت. یک پزشک مغز و اعصاب اگر میخواهد در منطقهای مستقر باشد، حداقل باید یک دستگاه سیتیاسکن داشته باشد تا بتواند به بیماران خدمت ارائه دهد. هر تخصص دیگری هم نیاز به این گونه امکانات دارد.