رنسانس جنگ سرد جدید
با شدت رشد علمی و تکنولوژیک جهان، تحولات در عرصه بین المللی نیز در ماههای اخیر شتاب زیادی گرفته است و روابط شرق و غرب همواره متاثر از منافع راهبردی قدرتهای بزرگ بوده است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از تعادل، با شدت رشد علمی و تکنولوژیک جهان، تحولات در عرصه بین المللی نیز در ماههای اخیر شتاب زیادی گرفته است و روابط شرق و غرب همواره متاثر از منافع راهبردی قدرتهای بزرگ بوده است. امریکا و شوروی سابق همکاری نزدیکی در جنگ جهانی دوم داشتند ولی پس از جنگ، طرح مارشال امریکا و تئوری کمونیسم شوروی سابق شروع جنگ سردی را پایه گذاری کرد که ناتو و ورشو، کمکون و اتحادیه اروپا و اقتصاد بازار و اقتصاد متمرکز ابزارهای کلیدی آن بودند.
عرصه بینالمللی این روزها شاهد تحولات و رویدادهای خطرناکی به ویژه در منطقه یورآسیا است، که تعدادی از این حوادث از جمله تداوم ظهور ناگهانی داعش در خاورمیانه، ادامه خشونتها در خاورمیانه، افغانستان و حتی بحران اکراین میتوانند نقش عمدهای در تغییر جغرافیای سیاسی آسیا و اروپا و ژئوپلیتیک منطقه ایفا کنند و در کوران این تحولات ناتو، روسیه و کشورهای خاورمیانه نقش مهمی دارند. از اوایل هزاره سوم با توجه به فضای حاکم بر نظام بین الملل حتی کشورهای کوچک نیز بهدنبال بازتعریف نقش خود و قرار گرفتن در فرآیند همگرایی امنیتی و اقتصادی هستند و دیگر کمتر کشوری این ظرفیت و توانایی را دارد که به تنهایی بتواند ساختار امنیت و دفاع یکپارچه و تمام عیار ایجاد نماید و توسل به چنین راهبرد موجب کاسته شده از سهم توسعه و رشد کشور خواهد شد. در همین راستا سامانه پرهیاهوی دفاع موشکی ناتو که از چند سال پیش در صدر خبرها و تحلیلهای مربوط به روابط غرب و روسیه قرار داشت با حضور مقامات ناتو در این هفته در منطقه شرقی رومانی استان واسولوی رونمایی شد.
ناتو در میان سازمانهای میان حکومتی بدلیل مولفههای اقتصادی و نظامی اعضاء؛ حوزه تاثیرگذاری و منطقه نفوذ و به ویژه عملکرد در جغرافیای سیاسی خود و مناطق پیرامونی از بدو تاسیس در سال 1949 مهمترین نقشها را در بین سازمانهای مشابه رقیب که بسیار اندک هم بودهاند؛ بازی کرده است و تبدیل به یک بازوی امنیتی و نظامی جذاب و برند مورد علاقه کشورهای رهانیده شده از اردوگاه کمونیسم سابق شده است، با فروپاشی دیوار برلین در سال 1989 و به تبع آن به تاریخ سپردن تابوت پیمان دفاعی ورشو این استنباط و پیش بینی وجود داشت که این اتحادیه نماگرهای ارکانی و حیاتی خود را برای ادامه فعالیت و بقا از دست داده و باید منحل شود ولی واقعیتهای میدانی به گونهای دیگر رقم خوردو تا سال 2008 میلادی اکثر کشورهای جدا شده از سلطه سوسیالیستی و کمونیستی از جمله لهستان، چک، اسلواکی، مجارستان، بلغارستان، رومانی و جمهوریهای یوگسلاوی سابق و حتی آلبانی را به عضویت پذیرفت و روند پیشروی جغرافیایی و لجستیکی به سوی شرق ادامه دارد؛ چرا که یک نظریه سیاسی از دیر باز مطرح بود که اروپای شرقی قلب مهمترین نقطه حساس جهان بوده و کشوری که بر آن حاکم شود بر جهان نیز تسلط خواهد یافت.
امریکاییها از دیر باز تلاش داشتهاند تا با ایجاد بحران و جنگ در مناطق مختلف دنیا و تنگ نمودن عرصه حتی بر دوستان و شرکای خود، ناگهان به عنوان ناجی هالیودی وارد کارزار شده و بدین طریق بر حوزه نفوذی خود بیفزایند. پس از تحولات در اوکراین و الحاق شبه جزیره کریمه توسط روسیه و قد برافراشتن مسکو در برابر زیاده خواهی غرب در سوریه مونته نگرو نیز به عضویت ناتو در آمد تا پروسه پذیرفتن عضو 28 ناتو فراهم شود. البته مقدونیه نیز تعهدات خود را انجام داده و با حل و فصل چالش نام با یونان عضویتش قطعی شد.
روند گسترش ناتو به شرق به زودی متوقف نشده و اهداف مهمتری چون توسعه ناتو تا قلب آسیای میانه؛ از سویی برای محاصره تمام عیار روسیه نئوتزاری و از سوی دیگر رسیدن به مرزهای شمالی ایران حتی تا حوزه خزر را در بر میگیرد. این فرآیند نشانه مهمی از وجود بحرانهای امنیتی بسیار فعال است که تلاشهای بین المللی برای خلع سلاح عمومی را کند یا متوقف مینماید و همچنان اکسیژن به مسابقات تسلیحاتی تزریق مینماید . در عین حال که کشورهای اروپایی در تجربه جنگهای بوسنی و کوزوو از مدیریت بحران عاجز بوده و برای فائق آمدن بر بحران دست به دامن ناتو امریکا محور شدند و در روند نهادینه کردن دمکراسی و حل و فصل اختالافات قومی و نژادی نیز با موفقیت شایانی روبرو نشدند و بحرانی متنوع و فزاینده منجمد شده نظیر کوزوو، بوسنی؛ مولداوی، ناگورنو قره باغ وغیره به عنوان آتش زیر خاکستر امنیت و ثبات درازمدت منطقه را تهدید مینماید و مهمتر اینکه دول اروپایی در ساختار اتحادیهای خود با تمرکز بر رویکرد فرهنگی و اجتماعی برای حل بحرانهای امنیتی کمتر بر موضع ایجاد یک نیروی تمام نظامی برای دفاع از کیان و ثبات خود سرمایهگذاری نموده و لذا توان و طرفیت لازم برای عملیات هوایی و دریایی در خارج از جغرافیای خود برخوردار نبوده و در این مسیر به امریکا وابسته هستند؛ بنابراین به نوعی میتوان اذعان نمود ناتو و اتحادیه اروپا نوعی مکمل جذاب بوده که بین ناتو و اتحادیه اروپا یکی از نظر امنیت و دیگری به خاطر بازار جذاب کالا و خدمات ایجاد شده است.
واقعیت این است که پس از فروپاشی کمونیسم و اضمحلال پیمان نظامی ورشو، ملی گرایان در شرق اروپا با دلیلی برای ادامه حیات ناتو مواجه نبودند و روسیه بیش از دیگران با توسعه ناتو به شرق مخالف بود اما تحرکات جدایی طلبی در یوگسلاوی سابق، حوزه آلبانیایی تبارها، مولداوی، گرجستان و حوزه قفقاز، کشورهای جنوب شرق اروپا و حوزه بالتیک را بیش از هر زمان دیگر راغب پیوستن به ناتو کرد روندی که در هزاره سوم نیز ادامه داشته و حتی کشوری مثل آلبانی نیز به ناتو پیوست. روسها نیز در سال اخیر با استفاده از ابزار انرژی و بهرهگیری از مشکلات اقتصادی اتحادیه اروپا و بحرانهای فریز شده نظیر ترانسنیستر، بوسنی، صربستان و موضوعات مبتلا به اقلیتهای قومی مجاری، آلبانیایی، صرب، روس تبارها برای کند کردن موتور محرکه اتحادیه و توقف حرکت رو به جلو اتحادیه اروپا بهره گرفتهاند.
رییسجمهور روسیه پس از سالها حضور در ساختار اصلی قدرت در کشورش و تقویت مولفههای اصلی قدرت در روسیه تغییرات مهمی را در سیاست خارجی طراحی کرد که هدف اصلی آن احیای هویت و بازتعریف نقش مسکو در صحنه بین المللی است. این کشور پس از سالها تحقیر و تهدید در صفحه شطرنج تعاملات بین المللی به ویژه در کوزوو، افغانستان، عراق، لیبی و غیره، اکنون در سایه واقعیتهای جدید ژئوپلیتیک و عدم موفقیت روشن امریکا در افغانستان، عراق، لیبی و سوریه و با بهرهگیری از دو شمشیر برنده و ابزار کلیدی انرژی و بحرانهای منطقهای نهفته و فریز شده تغییرات بنیادین در سیاست خارجی ایجاد کرده است. هدف اصلی پوتین در این تغییرات ایجاد قدرتی یورآسیایی بزرگ با مرکزیت روسیه است که برای آن نیز سه طرح ویژه پان اروپایی با ائتلاف آلمان، پان خاورمیانهای با مشارکت ایران و پان آسیایی با حمایت چین و ژاپن تدوین و در حال اجرای آنان است. همزمان نیز کشورهای غربی راهبرد محاصره روسیه و توسعه ناتو و اتحادیه اروپا به شرق را ادامه میدهند. سیاست خارجی روسیه در دو دهه اخیر به ترتیب اولویتی بر محورهای ذیل متمرکز بوده است:
الف: امریکا و اتحادیه اروپا با هدف نوسازی اقتصادی و جذب سرمایه خارجی
ب: آسیای شرقی و خاور دور با محوریت چین و ژاپن برای فروش انرژی و جذب فناوری و سرمایه
ج: خاورنزدیک با تمرکز بر جمهوریهای شوروی سابق و طرح اتحادیه شرقی
در چالشهای ادامهدار مسکو نیز به تحرکات تدافعی خود ادامه میدهد، دولت و ارتش روسیه در اواخر سال 2013 میلادی استقرار 10 فروند موشک تاکتیکی اسکندر را در کالینگراد در مجاورت مرزهای لهستان اعلام و اجرایی نمود؛ این برنامه بخشی از پروژه مقابله با سامانههای ضد موشکی امریکا در مرکز و جنوب اروپا است. روسها معتقدند با ذوب شدن یخهای پرونده هستهای ایران دیگر ضرورتی برای استقرار سامانه ضد موشکی وجود ندارد . در همین راستا در حالی که امریکا 5 بمباردیر راهبردی خود از نوع بی 2 و بی 52 به انگلیس اعزام کرد، اقدامی که استون وارن سخنگوی وزارت دفاع امریکا آن را بخشی از اقدامات و تعهدات کشورش نسبت به شرکای ناتو دانست.روسیه نیز تئوری موشک جواب موشک را دنبال نموده و بمباردیرهای راهبردی خود را به منطقه آلاسکا در نزدیکی امریکا اعزام کرد و مانورهای نظامی ناتو در لیتوانی با 4700 نظامی و بیش از 800 ماشین جنگی برگزار و روسها نیز مانور مشابهی در کالینگراد در جولای جاری برگزار کردند.
در تغییرات جدید راهبرد اصلی اختلال در یکه تازی امریکاییها و برهم زدن وضعیت و حالت عناصر اصلی پازل قدرت در عرصه جهانی است، اغلب در طول تاریخ منافع راهبردی روسیه و امریکا در یک راستا نبوده است. در شرایط جدید منافع حیاتی امریکا حداقل در 5 محور ذیل در تضاد با روسیه است:
الف: توازن قدرت در اروپا و آسیا با حفظ نقش رهبری امریکا
ب: امنیت انرژی
ج: منع به کارگیری سلاحهای هستهای و عدم اشاعه سلاحهای کشتار جمعی . شایان ذکر است که زرادخانه اتمی روسیه میتواند در 30 دقیقه امریکا را نابود کند.
د: ممانعت از حملات ترورریستی در امریکا
ه: نقش و جایگاه روسیه در مجامع بین المللی به ویژه داشتن حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد
از نظر روسیه تقویت نیروهای نظامی ناتو در نزدیکی مرزهایش و طرح توسعه این سازمان نمایش اراده خصمانه بوده و تصمیمات سیاسی و نظامی مقتضی برای تامین امنیتش اتخاذ میکند . کاخ کرملین در روزهای پایانی اردیبهشت 1395 استقرار سامانه ضد موشکی امریکا در رومانی را تهدیدی برای روسیه توصیف کرد.پیش تر نیز وزارت خارجه روسیه اعلام کرد: این ادعا که برنامه موشکی ایران تهدیدی برای شرکای امریکا در قاره اروپا به شمار میرود، بی پایه و اساس است .با گذشت تقریبا 10 سال از طرح پیشنهادی امریکا برای حمایت از ناتو در برابر موشکهای ایران و با وجود هشدارهای روسیه که غرب صلح و ثبات در اروپای مرکزی را تهدید میکند؛ در حالی که تنش بین روسیه و غرب به بالاترین سطح پس از پایان جنگ سرد رسیده است، غرب نتوانسته است مسکو را متقاعد کند که این سپر دفاع موشکی تهدیدی برای روسیه نخواهد بود .روبرت بل فرستاده اشتون کارتر وزیر دفاع امریکا در این باره تاکید کرد: ما اکنون قابلیت حمایت از ناتو در اروپا را داریم. ایرانیها در حال افزایش قابلیتهای خود هستند و ما باید نسبت به ایرانیها پیشتاز باشیم. این سامانه، علیه روسیه نخواهد بود. با وجود اطمینان دادن واشنگتن، کاخ کرملین بارها اعلام کرده که هدف واقعی سپر دفاع موشکی، خنثی کردن زرادخانه هستهای روسیه برای امریکا است تا واشنگتن بتواند در صورت وقوع هرگونه جنگی، نخستین حمله را علیه روسیه انجام دهد.
جمع بندی:
با وجود اظهارات مکرر مقامات امریکایی مبنی بر موضوعیت نداشتن جنگ سرد و نبود بازیای برای بردن، امروز به دلایل بسیار زیاد از جمله بحرانهای اوکراین، افغانستان، یمن و سوریه، تحرکات نظامی طرفین در مرکز و شرق اروپا، واکنشهای اتحادیه اروپا در محدودسازی قدرت مانور روسیه در حوزه انرژی و تحریمهای وضع شده دو سوی آتلانتیک علیه روسیه و به ویژه نمایش قدرت رهبران غربی شاهد رنسانس جنگ سرد جدید در قالب پیشرفتهای هارد پاور و سافت پاور با محوریت روسیه، اتحادیه اروپایی و امریکا هستیم که بطور یقین نحوه مواجهه با این روند جدید بسیار حساس و تعیینکننده بوده و هوشیاری رهبران و روسای دول غیر درگیر را میطلبد و هر کشوری که دانسته یا نادانسته در مرکز تلافی منافع راهبردی این مثلث قرار گیرد، نه اینکه منافعی را به دست نمیآورد که قطعا بازنده عینی و ملموس رقابت قدرتهای بزرگ خواهد بود و در حال حاضر نمونه عینی و دست به نقد آن وضعیت اوکراین است.
مهم این است که نیروهای سیاسی هر کشور و منطقه درک درستی از تحلیل اوضاع و تحولات مربوط به جغرافیای سیاسی داشته و خود به عامل اجرایی سناریوی قدرتهای بزرگ در لوای شعار استقلال و خودمختاری تبدیل نشوند. پدیدهای که متاسفانه شبیه آن را نیز در نزدیکی مرزهای کشورمان شاهد آن هستیم و ضرورت دارد جمهوری اسلامی ایران مجدانه از تمامی ابزار و امکانات خود برای جلوگیری از اجرایی شدن یک توطئه پیچیده و خطرناک در عراق، یمن و سوریه و تجزیه احتمالی این کشورها بهره گیرد. بهر حال امریکاییها به هر طریق ممکن راهبرد گسترش ناتو بسمت شرق را برای استیلای تمام عیار بر منطقه یورآسیا، رسیدن به مرزهای روسیه و گسترش حضور خود در جغرافیای مرزی ایران را با دو هدف مهار روسیه و کاهش نقش روزافزون جمهوری اسلامی ایران در منطقه خاورمیانه و تعاملات بینالمللی ادامه خواهند داد.