تیغ دولبه پزشکی
پوشیدن یک روپوش سفید و آویختن یک گوشی روی شانه حالا رویای نزدیک به 700هزار خانواده ایرانی است! رویایی که از کودکی در گوش دانشآموزان خوانده شده و حالا حتما وقتش است محقق شود.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از جام جم، این ماجرا در یک بازه ده ساله چنان شدت گرفته که بسیاری از صندلیهای علوم پایه در دیگر رشتههای دانشگاهی خالی است. اتفاقی که ابراهیم خدایی، رئیس سازمان سنجش کشور آن را «فاجعه» میخواند. خالی ماندن صندلیهای دانشگاهی تنها آسیب این کوچ دسته جمعی نیست، خالی ماندن کشور از بسیاری رشتههای تخصصی و مهندسی، متورم شدن حجم دبیرستانهای علوم تجربی و البته که تلف شدن استعداد بسیاری از دانشآموزان در رشتههای دیگر میتواند از آسیبهای کوتاه مدت چنین اتفاقی باشد. برخی از کارشناسان معتقدند خانوادهها نقش پر رنگی در این ماجرا دارند و برخی دیگر هم مقصر را عملکرد دولتها و سیاستهایشان در ایجاد اشتغال میدانند. اما هر دوی این گروه از کارشناسان بر این باورند باید تلاش کرد تا این ذهنیت اشتباه در سطح جامعه از بین برود، ذهنیتی بر این محور که پزشکی را مساوی با رستگاری میداند و به تن نکردن روپوش سفید را برابر با شکست مطلق.
آمارها خبر از تغییر فصل میدهد
در سال 88 تعداد داوطلبان کنکور یک میلیون و ۳۹۲ هزار نفر بوده است که از این تعداد ۴۵۷ هزار و ۵۹۲ نفر در زیر گروه علوم انسانی شرکت کردهاند، در حالی که در کنکور امسال که با حضور یک میلیون و ۱۱۸ هزار و ۷۹۳ داوطلب برگزار شد، سهم علوم انسانی فقط ۲۸۲ هزار و ۱۵۱داوطلب است؛ یعنی در یک بازه ده ساله نیمی از متقاضیان حضور در این رشته کوچ کردهاند. وقتی نگاهی به وضعیت بازار کار فارغالتحصیلان این رشتهها کنیم متوجه میشویم که تقصیری متوجه همان 200 هزار داوطلبی که به رشته تجربی رفتهاند، نباشد. این ریزش از حوزههای آموزشی تنها محدود به علوم انسانی نیست، هر چند در این حوزه بسیار چشمگیر است، اما رشتههای فنی و مهندسی که در دهه 60 و حتی در همین سال 88 هم آمار قابل توجهی دارند جایشان را به رشتههای علوم تجربی دادهاند. در همین آمار میبینیم که در همان سال 88 حدود ۳۰۸ هزار و ۸۷۵ نفر در گروه آزمایشی ریاضی و فنی حاضر بودهاند که این آمار در سال 98
به ۱۶۴ هزار و ۲۷۸ داوطلب رسیده است. به این مفهوم که حدود 200 هزار داوطلب ریاضی و 200 هزار داوطلب علوم انسانی در ده سال گذشته به علوم تجربی پیوستهاند.
خانواده؛ متهم ردیف اول
وجود یک ذهنیت ـ عموما اشتباه ـ میان خانوادههای ایرانی برای پزشک شدن فرزندانشان دلیل عمده تورم رشتههای تجربی در چند سال اخیر عنوان شده است. دلیل بسیاری از خانوادهها برای هل دادن فرزندانشان به سمت علوم تجربی موضوع فراهم بودن اشتغال و البته درآمد مالی بالاست. اگر این باشد پس چرا اصرار داریم بگوییم اشتباه؟ این درست که با حضور در رشته تجربی و البته قبولی در دانشگاه احتمالا فرد از نظر مالی و اشتغال تامین خواهد بود، اما منشأ ذهنیت نادرست خانوادهها در این موضوع تنها اشتغال و درآمد نیست.
نقش خانوادهها در شکلگیری تورم رشته تجربی از آنجایی مهم است که بدانیم خانوادهها این روزها بر این باورند که دانشآموزان باهوش به رشته تجربی میروند، یعنی نه صرفا به واسطه آینده شغلی این رشته بلکه استعداد فرزند خود را قربانی رقابت پنهانی با دیگر خانوادهها کردهاند. مصداق نمونههای از این دست بسیار است، ما خانوادهای را داشتیم که چون 30 نفر از 40 دانشآموز کلاس فرزندشان به رشته تجربی رفتهاند خواهان این شدهاند که فرزند آنها هم ـ بهرغم علاقهاش ـ در رشته تجربی تحصیل کند. صرفا به واسطه همان باور اشتباهی که فکر میکند تحصیل در رشته تجربی نشانه هوش و ذکاوت فرزندشان است و حضور در رشتههای دیگر نشانهای از کندذهنی و تنبلی محسوب میشود.
ضمن اینکه باور اشتباهی هم در میان خانوادهها رایج است مبنی بر اینکه هر کسی در رشته تجربی تحصیل کند درنهایت یا پزشک میشود یا دندانپزشک. در حالی که یک آگاهسازی محدود در رابطه با این رشتهها هم میتواند به شکستن این باور اشتباه کمک کند. در نظر داشته باشیم که بسیاری از کارتلها و بنگاههای سودجوی آموزشی هم در این میان وجود دارند که سعی و
تلاششان بر دامن زدن به این تصور و ذهنیت اشتباه است.
متهم ردیف دوم؛ ناکارآمدی دولتها
بدون هیچ ارزشگذاری برای اولویت دادن به دلایل این موضوع باید به ناکارآمدی دولتها در اجرای سیاستهای ایجاد شغل به عنوان یکی از دلایل مهم این ماجرا نگاه کنیم. وضعیت نابسامان اقتصادی و نبود شغل مناسب برای افراد یکی از دلایل مهم اقبال دانشآموزان به رشته تجربی است. تازهترین آمار منتشر شده از فارغالتحصیلان بیکار ایرانی نشان میدهد که گرایش داوطلبان به سمت رشتههای تجربی بیراه هم نیست. همین فروردین امسال مرکز آمار و اطلاعات راهبردی کمترین و بیشترین آمار بیکاری در رشتههای دانشگاهی را منتشر کرد. آمار اعلام شده درباره 12 میلیون و 500 هزار و 571 نفر در ۲۲ رشته دانشگاهی است و براساس این آمار رشته بهداشت با 7/8 درصد پایینترین نرخ بیکاری را دارد؛ در حالی که در فهرست بالاترین نرخ بیکاری رشتهها میتوان رشتههای علوم کامپیوتر، معماری و ساختمانسازی و البته رشته حقوق را دید. نکته قابل توجه در این آمار نرخ بیکاری در رشته مهندسی و حرفههای مهندسی است که بهرغم تقاضا و استقبالی که از این رشته وجود دارد، نرخ بیکاری در آن 21 درصد است که نسبت به فارغالتحصیلان این رشته آمار بالایی است.
رشته هنر در این آمار نرخ بیکاری 5/23 درصد را دارد که نشاندهنده نادیده گرفته شدن این رشته در جامعه و جایگاه آن است. رشته ریاضیات و آمار هم بهرغم اهمیتی که دارد دارای نرخ بیکاری 4/15 درصد است که در مقایسه با رشتههای دیگر قابلچشمپوشی است.
متهم ردیف سوم؛ آموزش و پرورش
فارغ از مشکلات دولت در اشتغالزایی و آمار بالای فارغالتحصیلان بیکار و همچنین اصرار خانوادهها برای پزشک شدن فرزندانشان، سهمی از این مشکلات هم متعلق به وزارت آموزش و پرورش است؛ وزارتی که البته با مشکلات فراوانی روبهروست اما به موضوع تورم رشتههای تجربی بیتوجه است. کمبود مشاوران در مجموعه آموزش و پرورش چه از نظر کمی و چه کیفی تغییری در نگرش دانشآموزان و خانوادههایشان در گرایش غیرعادی به این رشته صورت نمیدهد؛ ضمن اینکه بسیاری از مدارس بهواسطه هزینه بالاتر رشتههای ریاضی ترجیحشان تحصیل دانشآموزان در رشتههای دیگر است.
از طرف دیگر حتی میبینیم که در مدارس خاص و تیزهوشان هم دانشآموزان انسانی و هنر پذیرش نمیشوند و فقط دانشآموزان تجربی و ریاضی در مدارس مشغول به تحصیل هستند. در حالی که نباید هیچ فرقی بین مدارسی که رشتههای تجربی و ریاضی تدریس میکنند و مدارس دیگر و هنرستانها باشد. در آزمونهای استخدامی و کلاسهای کنکور و... هم به این رشتهها توجه بیشتری میشود. به خاطر همین تبلیغات، دانشآموزان بیشتر داوطلب رشته تجربی میشوند.
استعدادهای تباه شده و صندلیهای خالی
اتفاقات ریز و مهمی هم در جریان کلی فرآیند کوچ چند صدهزار نفری به رشتههای تجربی دیده میشود. نفر دوم کنکور امسال تجربی رشته پزشکی دانشگاه تهران را انتخاب کرده است در حالی که رتبه 269 سال 87 دانشگاه تهران، رشته پزشکی قبول شده است. همین تفاوت نشان از این دارد که داوطلبان امسال رشته تجربی از شانس کمتری برای قبولی در دانشگاه نسبت به ده سال پیش برخوردارند. شانس قبولی داوطلبان رشته تجربی 27 درصد است، در حالی که در رشتههای علوم انسانی و ریاضی و مهندسی دانشگاهها با معضل کمبود صندلی خالی روبهرو هستند؛ به این مفهوم که در حالی که همه داوطلبان علوم انسانی امسال به دانشگاه راه پیدا میکنند باز هم حدود صد هزار صندلی خالی در این رشته وجود خواهد داشت. این ماجرا با میزان کم و بیش یکسانی درباره رشتههای ریاضی هم صدق میکند. حالا با مقایسه این موارد و تورم رشته تجربی میتوان نتیجه گرفت تا چند سال آینده با اشباع بازار کار در رشتههای علوم رشته تجربی و کمبود متخصصان تحصیلکرده در رشتههای ریاضی مواجه خواهیم بود. علاوه بر این با میزان قابلتوجهی از استعدادهایی روبهرو هستیم که باوجود تواناییشان بهواسطه عدم قبولی در رشتههای تجربی سرخورده خواهند شد.