x
۰۵ / بهمن / ۱۳۹۲ ۱۹:۲۷

روحانی در داووس به چه کسانی پیام داد؟

روحانی در داووس به چه کسانی پیام داد؟

آیا سران اقتصادی جهان، دعوت روحانی را می‌پذیرند؟ این فقط یکی از سئوالاتی است که پس از حضور رئیس جمهور کشورمان در داووس ذهن ها را مشغول کرده است.

کد خبر: ۳۷۴۸۶
آرین موتور

روزهای گذشته، جهان شاهد یک رویداد بسیار کلان سیاسی و اقتصادی بود. 2500 ابرمرد سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، در گران‌ترین و سردترین شب‌های جهان جمع شدند و برای «شکل‌دهی دوباره جهان» اندیشه کردند. رییس‌جمهور ایران یکی از سخنرانان کلیدی داووس چهل‌وچهارم بود. سخنان روحانی برای بسیاری از موثرترین بازیگران جهانی، بسیار مهم بود چه، او از ایران جدیدی آمده بود و در دست‌هایش گفتمان متفاوتی نسبت به پنج ماه قبل وجود داشت. روحانی تلاش کرد روایت دیگرگونه‌ای از «ایران» ارائه دهد و صراحتا از آمادگی کشورمان برای روابط عادی با همه کشورها سخن گفت. او سران اقتصادی جهان را به ایران دعوت کرد و ایرانِ سی سال آینده را جزو ده اقتصاد برتر دنیا خواند. آیا این سخنان رویایی بر دل اهالی داووس خواهد نشست؟ آیا مردان طراز اول جهان پول‌های خود را روانه ایران خواهند کرد؟ این سوال، تنها سوال پیرامون حضور روحانی در داووس نیست. سوالات بسیاری مطرح است از اقبال داخلی و استقبال خارجی تا تاثیر کنش‌های دیپلماتیک روحانی در داووس بر پرونده هسته‌ای و روند صلح خاورمیانه. در گفتگو با دکتر ساسان شاه‌ویسی رییس سابق پژوشکده مطالعات راهبردی به جستجوی این سوالات و ابهامات پرداخته‌ایم. ** اساسا داووس به‌عنوان یک مجموعه غیرحاکمیتی چقدر در سیاست بین‌الملل و مدیریت اقتصادی و سیاسی جهان تاثیرگذار است؟ تغییر و تحولات بعد از جنگ جهانی دوم، یک سری از ظرفیت ها و قابلیت‌های جدید در حوزه‌های مختلف برای برخی کشورها به وجود آورد که البته واکنش‌های مختلفی هم پدید آمد. حوزه اقتصاد بسیار مهم بود. برای مدیریت منابع اقتصادی، عده‌ای بر آن شدند که یک سری باشگاه‌های اقتصادی تشکیل دهند. در همین راستا، در حدود سال‌های 1970 بود که داووس توسط آقای شواب تاسیس شد. ایشان با توجه به تغییر و تحولات و واکنش‌های سریع اقتصادی در مرکزیت اروپا تلاش کرد باشگاهی تاسیس کند که بتواند واکنش‌های اثرگذار اقتصادی را مدیریت کند. این تصمیم، یک سری فرصت‌های اساسی به وجود آورد که بسیار موثر بود. نهایتا این باشگاه به مراکزی تبدیل شد تا بتواند فرصت‌های جدید را برای اقشار ثروتمند شناسایی کند و البته در کنار آن، تهدیدهای سیاسی و امنیتی و اجتماعی را هم برطرف کند و قابلیت‌بخشی به مکانیزم های بازار سرمایه‌سالار را به وجود بیاورد. به عبارت دیگر، از یک نگاه منطقه‌ای در متن اروپا به یک باشگاه فراملیتی و فرامنطقه‌ای با در نظر گرفتن قابلیت‌بخشی به مکانیزم‌های جدید پرورش استعداد سرمایه در نقاط مختلف جهان تبدیل شد. در سال‌های نخستین، اگر عناصر تشکیل‌دهنده داووس، یک عده دانشمند و نظریه‌پرداز بودند امروز 2500 شخصیت برجسته اعم از نخبگان اقتصادی و سیاسی، سران کشور و استراتژیست‌های رشته‌های مختلف کنار هم جمع می‌شوند و نقشه‌ای را برای یک دوره یک ساله که بعدها به دو فصل سرما گرما شد، تدارک ببیند و مناسبت‌های اقتصادی را در سطح جهانی اندازه گیری کنند. امسال شعار داووس را «شکل‌دهی دوباره جهان و تبعات آن برای جامعه، سیاست و اقتصاد» تعیین کردند. اولا آیا داووس اینقدر قدرت و اقتدار دارد که بتواند به چنین دورنمایی بیاندیشد؟ و نکته دوم اینکه اساسا این شعار دقیقا چه چیزی را پیگیری می‌کند آیا به تغییر ترکیب مدیریتی جهان مثلا تغییر در ترکیب سازمان ملل فکر می‌کند یا به تغییر در مرزهای سیاسی کشورها مثل خاورمیانه جدید؟ منظور از این شعار چیست؟ هر ساله مجمع جهانی اقتصاد گزارسی را تهیه می‌کند بنام گزارش جهانی فناوری اطلاعات. در زیرمجموعه این گزارش، یک سری ظرفیت‌های خاص را که در مرکز کنگره داووس با حضور شرکت‌های عمدتا اروپای غربی هستند، مشخص می‌کند. آن‌ها یک‌سری از شاخص‌های اقتصادی را تبیین می‌کنند که نهایتا به تولید ثروت و ایجاد فضای کارآفرینی کمک می‌کند. فضای کارآفرینی را نه از این جهت پیگیری می‌کنند که استعداد اشتغال‌زای جهان را اندازه‌گیری بکند بلکه از این جهت که بتواند گردش سرمایه و تولید ثروت را افزاش بدهد. در کنار این‌ها کارآیی سرمایه، کارایی منابع و تجاری‌سازی اطلاعات تکنولوژیکی بسیار مهم است. در عین حال بر اساس مکانیزم شاخص‌های آمادگی شبکه‌ای سعی می‌کنند ارزیابی‌یی از گردش فناوری اطلاعات و عملکرد مدیریت اطلاعات و عملیات سرمایه ارائه کنند تا بتوانند یک سری شاخص‌های بزرگ را به عنوان محرکه های اقتصادی پدیدار کنند. سعی می‌کنند محرکه‌هایی را که برای قابلیت‌‌بخشی به فناوری اطلاعات کمک می‌کند، شناسایی کنند. این سوال مهمی است که چه مسائل بین المللی و منطقه ای این کیفیت ها و مزیت های رشد اقتصادی را افزایش می دهد و کدام کاهش می دهد؟ در درون این پاسخ، معیارهای درهم‌تنیدگی و یا معیارهای فرصت‌ساز اقتصادی از جمله تغییرات سیاسی و مدیریتی و تغییر نگاه به کشورها، در جدول شاخص‌ها اندازه‌گیری می‌شوند. وقتی به گزارش‌های جهانی فناوری اطلاعات در سال 2012 و 2013 نگاه می‌کنید اتفاقا تاثیر مدیریت‌های سیاسی و قابلیت‌های اجتماعی و تحرکات و مکانیزم‌هایی را می‌بینید که حتی از بعد فرهنگی و اخلاقی وارد معیارهای اقتصادی شده و توانسته به بعضی از کشورها کمک کند. پس داووس با اندازه‌گیری‌های جدید این قابلیت را پیدا کرده که حتی در مهندسی سیاسی مداخله کند و پیشنهادهای سیاسی بدهد و برای آنها نسخه تعیین کند و همه را به این نتیجه برساند ما می‌خواهیم آینده مبتنی بر افزایش سرمایه را وجود بیاوریم. عده ای در سراسر جهان بر وضعیت ساختاری اداره جهان اعتراض دارند. مثلا ایران پیش از این از ضرورت حق وتوی جمعیت یک و نیم میلیاردی جهان اسلام سخن گفته است. آیا شعار شکل‌دهی دوباره جهان می‌تواند این نوع تغییرات را نیز برتابد؟ جهان در حال تغییر است. نگاه و نیاز مردم جهان هم در حال تغییر است. ساختارها و نهادهایی که در گذشته وجود داشتند هم نیاز به تغییر دارند. تعامل سازنده در این سه حوزه، نگاه نوین به ساختارها و سازمان ها و دولت‌ها دارد. قبلا نرخ رشد اقتصادی را صرفا در حوزه رشد اقتصادی می دیدیم امروز این کافی نیست اگر در کنار شاخص‌های اقتصادی، شاخص‌های فرهنگی و علمی را در توسعه لحاظ نکنیم، آن نرخ رشد اقتصادی پایدار نخواهد بود. جهان نباید تنها از یک منظر به توسعه نگاه کند. آیا جهان امروز آمادگی پیشرفت گرسنگان آفریقایی را می‌طلبد یا از آن به عنوان پله‌هایی برای افزایش نرخ ثروت جریان سرمایه‌داری استفاده می‌کند؟ خیلی‌ها سعی می‌کنند تغییرات را تغییرات کاربردی در جهان قلمداد کنند اما وقتی وارد مدل‌ها می‌شوند دچار یک‌سری از هزینه-فایده ها و فرصت‌ها-تهدید‌ها می‌شوند که عمدتا از تغییرات بزرگ ساختاری در سطح جهان جلوگیری می‌کنند. آقای دکتر، امسال 500 میلیون دلار برای اهدافی که دارند کنار گذاشتند. آیا این هزینه‌ها برای رسیدن به اهداف سیاسی است یا اینکه داووس یک ابزار قدرتمند در دست یک سری سرمایه‌دار است؟ من ترجیح می‌دهم همان فرمایش شما را مطرح کنم. داووس بنگاهی است که قدرت خلاقیت مشارکت در جهان را مورد شناسایی قرار می‌‌دهد و آن را در اختیار ثروتمندان می‌گذارد. فرق نمی‌کند که این خلاقیت مشارکت در جهان را در حوزه پارادایم های امنیتی تعریف ‌کند یا شاخص‌های اقتصادی را در سنتزها و تزهای اقتصادی تعقیب کند. آنها همه عوامل را مورد پایش قرار می‌دهند. هم کارشناسان ارشد حوزه روابط امنیت بین‌الملل در اجلاس حضور دارند و هم بازاریاب‌های بین‌المللی و هم دانشمندانی که آخرین علوم را در حوزه مطالعات استراتژیک در نقاط مختلف جهان به دست آورده‌اند در کنار اینها مدیران عامل تراست‌های بزرگ بین‌المللی و نمایندگان سیاسی و اقتصادی و علمی صد کشور جهان و همچنین سران برخی کشورها را هم حضور دارند. وقتی اینها شعار را شکل‌دهی دوباره جهان عنوان می‌کنند، کشورهایی که حاضر به تغییر می‌شوند بالاترین رشد اقتصادی را به دست می‌آورند. نمونه این مساله، اندونزی است که حاضر به تغییر شد و یکی از بزگرترین کشورها در جلب سرمایه خارجی شد. در سخنان آقای روحانی می‌بینیم که کشش بالایی برای ایجاد ظرفیت در مکانیزم‌های اقتصادی به عنوان شاخص اول در معرفی استعدادهای جدید در دواووس وجود دارد. به مسائل اقتصادی و سخنان آقای روحانی اشاره کردید یک شعار دیگری که در داووس امسال مطرح است و برای من جالب بود، بحت «نابرابری درآمدی» است که یکی از اصلی‌ترین مباحث داووس امسال است من می‌خواهم بپرسم این نابربری درآمدی چگونه می‌تواند با عدالت جهانی پیوند داشته باشد یا اساسا داووس عدالت را پیگیری نمی‌کند و نابرابری درآمدی ناظر به سرمایه‌داری و درخدمت پول‌دار‌های جهان است و ربطی به عدالت ندارد؟ یک وقت از اعتماد در بازارهای مالی و سرمایه و مصرف و تولید صحبت می‌کنیم، در اینجا مهمترین چیزی که می‌تواند شاخص‌های این بازارها را فعال کند، برابری درآمد است. به عبارت دیگر اگر کشور یا بنگاهی نتواند قابلیت بازگشت سرمایه و کارکرد درآمد و انتقال درآمد به محیط بازار را فراهم بکند، عموم آن کشور یا بنگاه دچار کارکردهای معیوب می‌شوند. امروز اقتصاد اروپا اقتصاد اول جهان شناخته می‌شود و کارکرد معیوب ندارد نرخ سرانه اروپا در مقایسه با حتی نوپدیدهای اقتصادی مثل هند و چین بسیار زیاد است حتی فاصله نرخ سرانه بین اروپای شرقی و غربی بسیار بالا است. با این حال، اروپایی‌ها حتی در انگلیسی‌ها هم که مرکز مالی اروپا شناخته می‌شود این دغدغه و نگرانی دارد که نتوانسته‌اند برابری درآمدی را در کشورها به وجود بیاوریم. مهمترین واکنش این عدم برابری، عدم قابلیت‌بخشی به مکانیسم‌های مصرف به عنوان مهمترین پروتکل افزاینده در حوزه سرمایه است. خیلی از کشورها هستند که امروز توانسته‌اند در جایگاه رشد اقتصادی قرار بگیرند اما بازرهای معیوبی دارند و با کوچکترین تکانه‌ای که در سرانه ملی آنها وارد می‌شود قدرت خرید ملی آنها دچار کاهش می‌شود. بازارهای مبتنی بر رویکردهای لیبرالی اگر از کارکرد مصرف‌کنندگی مصارف خودشان عقب‌نشینی بکنند اولین خروجی‌ آنها، افت رشد اقتصادی و افت جذب سرمایه است. نابرابری درآمدی و بازر مصرف، در کنار هم مهمترین تهدیدی است که بازار سرمایه داران را با چالش روبرو کند. اگر در یک کشور اعتماد مصرف‌کنندگان به بازار دچار چالش بشود مهترین ضررکننده های اقتصادی، سرمایه داران هستند لذا سرمایه دارها سعی می‌کنند اول ثبات در بازار و اعتماد بازار مصرف کننده به بازارهای را برگردانند و چه بسا اگر لازم باشد بازار مصرف‌کننده را با کارت‌های اعتباری و وام‌های درازمدت و کم‌بهره، فعال کنند. اگر بتوانند رابطه منطقی بین بازار تولید و مصرف ایجاد کنند آن وقت حداکثر سود برای ثروتمندان و تولیدکنندگان ثروت به وجود می‌آید. یکی از رئوس سخنان آقای روحانی، اقتصاد ایران بود. اینکه ما می‌خواهیم ایران را در سی سال آینده به ده اقتصاد اول دنیا برسانیم. سخنان روحانی در داووس آیا با استقبال غول‌های اقتصادی موجه می‌شود؟ آیا سرمایه‌داران داران و روسای اقتصادی دنیا که در داووس حضور دارند به این سخنان روحانی، اعتماد می‌کنند؟ آیا آن‌ها به دعوت آقای روحانی عمل می کنند و به ایران می‌آیند یا نه؟ برای این پاسخ به این پرسش باید یک بار اتفاقی که امسال در چهل‌و‌چهارمین نشست داووس می‌افتد بررسی کنیم. اگر هیات ژوری و مسوولان و کسانی که در این اجلاس حضور دارند، بشناسیم و مذاکرات و دستور جلسه این اجلاس را کنار هم بگذاریم، آن وقت مشخص می‌شود نقشی که آقای روحانی در این پروسه پذیرفته‌اند، چه هست و چقدر می‌تواند به روند مناسبات کمک کند. فعالیت‌هایی که مجمع جهانی داووس ارائه می‌کند، گسترده شده است. سعی می‌کند نگاه اقتصاد مرکزگرا را را به سمت اقتصاد غیرمتمرکز و جهانی تغییر بدهد و در اقصی نقاط جهان هم تلاش کند فضای کسب و کار را فعال کند و فعالان سیاسی و مدنی را با شرایط جدید مواجه کند. داووس از تامین آذوقه جمعیت انبوه هند و چین تا رفع مسائل گرسنگان در آفریقا را بررسی می‌کند. چهار پنج تا از سران حاصر داووس جزو کشورهای ثروتمند جهان مثل آمریکا است. در عین حال، حدود سی چهل کشور نیز جزو کشورهای پایین‌دست هستند که قرار است با پشتوانه یک بازار جدید و با مکانیزم های جدید و با در نظر گرفتن نقش کشورهای ثروتمند، از قابلیت داووس استفاده کنند. ترکیب هیئت ژوری که امروز قرار است در اجلاس داووس جای بگیرد، بسیار جالب و مهم است. برای مثال آقای دانگوت مدیر ارشد اجرایی گروه دانگوت از نیچریه است. آقای کریس کوپالا رییس کنفدراسیون صنایع هند است. آقای ژیانگ جین است از بانک صنعت و معدن چین و آقای جیمز مدیر ارشد نواریتس سوئییس. در کنار اینها امثال آقای دورمارجری مدیر شرکت نفتی توتال فرانسه هم در هیات ژوری حضور دارند. این‌ها در واقع، گروه اجرایی داووس هستند و همگی نسخه‌نویس‌های استراتژی‌های اقتصادی در هر دوره اقتصادی هم برای بانک جهان و هم برای صندوق بین المللی پول هستند یعنی با ارزیابی و معندسی بازارهای اقتصادی در سطح جهان برای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول به عنوان دو بال اصلی سازمان ملل، نسخه های اقتصادی حداقل در حوزه مدل سازی؛ می‌نویسند. اینها می‌خواهند پیامدهای مسائل مختلف جهانی را در عرصه سیاسی و اقتصادی مورد ارزیابی قرار دهند به‌طوری که حتی ساختارهای جدیدی با روی آمدن بازیگران جدید شکل می‌دهند. محور نشست داووس، تغییرات سیاسی و اجتماعی جدید در همه جای جهان با تاکید بر روی کار آمدن بازیگران جدید است که می‌تواند به شکل‌دهی دوران جدید بیانجامد و مشروعیت حکمرانی را با چالش‌های جدید منطقه‌ای و ملی مواجه کند. حالا جناب روحانی با یک دوره تاخیری از ایران به اجلاس داووس دعوت شده است. یک چالشی در کشور بوده و یک گفتمان جدید، گفتمان گذشته را پشت سر گذاشته و سخنان جدیدی را مطرح می‌کند. دکتر روحانی در داووس خود را با عبارت «از پنج ماه گذشته که آمده‌ام» مطرح می‌کند یعنی اینکه این گفتمان با این تغییرات اساسی مطرح است. سعی می‌کند با این گفتمان یک سری ظرفیت‌های جدید به وجود بیاورد یعنی در واقع، منافع مطلق جای خود را به منافع نسبی داده است. این جایگزین‌کردن منابع مطلق و نسبی در بسیاری از دولت‌هایی که یکی پس ازدیگری تغییر می‌کنند، بسیار مهم است. سازمان های چندملیتی وقتی به کشوری نگاه می‌کنند به عنوان یکی از مهمرین مسائل، به این تغییرات گفتمانی توجه می‌کنند. در کشور ما دولت‌هایی که بعد از انقلاب به وجود آمده‌اند هر کدام سعی کردند با حفظ چارچوب‌های ارکان نظام سیاسی، دلیلی برای پیگیری منافع ملی مبتنی بر اصول افتراقی کشور با نظام بین‌الملل پیدا کنند. سطح و دامنه این افتراق متفاوت بوده است اما ماهیت متفاوت نبوده چون در چارچوب نظام بوده است. اما از آنجا که گفتمان متفاوتی دارد، تاثیرات متفاوتی در سیاست خارجی می‌گذارد. در متنی می‌خواندم که در فرهنگ هابز، ستیز جای خود را به رفاقت و همکاری می‌دهد اتفاقا در متن بیانات آقای روحانی، ایشان به صراحت به این مساله پرداختد که ما ضمن اینکه می‌خواهیم اخلاق و مدنیت را توسعه بدهیم، می‌خواهیم ارتباط خود را با تمام کشورها پیگیری کنیم. این سخنان می‌تواند کلیدی برای امنیت و ثبات منطقه باشد. صرف‌نظر از ملاحظات حقوقی و سیاسی به نظر می‌رسد داووس به عنوان یک پیکره واحد از نظم نوین لیبرالیستی بخصوص در دهه‌های پایانی هزاره دوم سعی کرده زیربنایی را به وجود بیاورد تا امروز که به عنوان یک سازمان تمام‌عیار جهانی، می‌تواند روی دولتمردان ما حساب باز کند و از عناصری که مبتنی بر تغییرات سیاسی و گفتمانی و به‌کارگیری ابزارهای اقتصادی در اختیار دارد، به باز شدن بازارهای اقتصادی و گردش سرمایه و تولید ثروت کمک کند. قطعا ظرفیت‌هایی که در گزارش‌های سالانه داووس هست، ‌می‌تواند در تصمیم‌گیری سرمایه‌داران تاثیر بگذارد. در این میان، ایران قطعا یکی از کشورهایی است که می‌تواند در این گزارش حضور پررنگ داشته باشد. آقای روحانی در این نشست حرف بسیار مهمی زد. او گفت؛ امنیت جهان به امنیت خاورمیانه گره خورده است. عطف به این سخن، من می‌خواهم این را بپرسم داووس چگونه می‌تواند بر کانون‌های بحرانی جهان مثل سوریه تاثیر بگذارد. یعنی فرای اقتصاد در حوزه امنیت جهانی چقدر می‌تواند موثر باشد؟ من از سخنان خود آقای روحانی استفاده می‌کنم: «من معقتدم صلح و امنیت در خاورمیانه در کشور گسترش روابط اقتصادی همکاری‌های اجتماعی و فرهنگی و گردشگری، ارج نهادن به بخش خصوصی و همکاری نخبگان در سطح بین‌المللی است.» آقای روحانی بعد هم مطرح می‌کنند که برای تامین زندگی بهتر برای مردم، کافی نیست که تنها بهره‌مندی‌های اقتصادی مطرح بشود بلکه مردم امنیت و اخلاق و ... هم می‌خواهند. وقتی ایران با این گفتمان جدید وارد یک مجموعه بین‌المللی می‌شود، یک سری از ظرفیت‌های به اشتراک‌گذاری روابط و تهدیدات را هم مطرح می‌کند. اگر تهدیدی مانند سوریه به عنوان یکی از شرکای استراتژیک را با ایران مطرح است، وقتی ایران ظرفیت‌های خود را به اشتراک می‌گذارد، نگاه ظرفیت‌ساز اقتصادی بین المللی سعی می‌کند اشتراکات ایران را با مصالح بین‌المللی در نظر بگیرد و از آن به عنوان یک فرصت استفاده بکند. حتما آنان تهدیدهای کشورهای پرقدرت و حتی لابی صهیونیستی را هم به اشتراک می‌گذارند. با این حال، به نظر می‌رسد ایران با فرصت‌سازی در قابلیت‌بخشی نگاه‌های اقتصادی و بین‌المللی و حتی گردشگری سعی می‌کند یک پاسخ مستقیم به تغییرات لابی صهیونیستی داشته باشد. حتی سعی می‌شود از گفتمانی که آقای روحانی در این اجلاس مطرح می‌کند یک حاشیه امنی را برای تهدیدات رژیم اشغالگر ایجاد کند. گفتمان آقای روحانی، می‌تواند باعث شود نظام بین‌الملل از ظرفیت ایران برای حل بحران سوریه کمک بگیرد همانطور که از این ظرفیت در عراق و افغانستان استفاده کرد. خود روحانی از امنیت خلج فارس و امنیت و صلح خاورمیانه سخن گفت. ایران این قابلیت را دارد که بتواند در امنیت انرژی همکاری های پایدار داشته باشد. من فکر می‌کنم حاضران در داووس این مسائل را در نظر می‌گیرند. طرح مقابله با خشونت و افراطی‌گری نیز، بسیار موثر است. حتی جریان سرمایه که با تهدیداتی مثل بیداری اسلامی مواجه است، می‌تواند با توجه به تاکید آقای روحانی بر پرهیز از خشونت، این اعتماد را به دست آورد که در برخی کشورهای جهان اسلام، یک جریان باثبات را برای گردش سرمایه خود در نظر بگیرد. به بحث امنیت انرژِی اشاره کردید. آیا فکر می‌کنید این سخنان آقای روحانی درباره امنیت انرژی، در روند پرونده هسته‌ای ایران که در حال حاضر در جریان است و با نشست داووس هم‌زمان شده است، تاثیر بگذارد؟ وقتی ما درباره پرونده هسته‌ای ایران حرف می‌زنیم، با دو رویکرد مواجه هستیم. یک رویکرد این است؛ تیمی که می‌خواهد مذاکره کند، مذاکره را بر مبنای منافع مطلق انجام می‌دهد، اینجا جریان استکباری هم سعی می‌کند منافع مطلق خود را در عدم اشاعه قابلیت تولید انرژِی هسته‌ای ولو از نوع صلح آمیز تعریف کند. این برخورد، برخورد مستقیم می‌شود. رویکرد دوم هم این است که ما منافع نسبی را در نظر می‌گیریم می‌گوییم تا 5 درصد را اینگونه می‌خواهیم یا اگر بیشتر از 5 درصد باشد از بازار بین‌المللی خریداری می‌کنیم. این می‌شود منافع نسبی. اینجا نگاه دیپلماسی و گفتگو برای حل مساله جای خود را به عنوان اینکه انرژِی هسته‌ای حق مسلم ما است و حرکت به سمت دامنه کسب حقوق و مقابله با خطراتی که اگر قرار است این اندیشه شکل بگیرد که مثلا کشور ما ایران به عنوان کشور در حال توسعه این حق را ندارد که به فناروی انرژی هسته‌ای دست پیدا کند، این حق به یک فرهنگ تبدیل به گفتمان ملی و فرهنگ تبدیل می‌شود آن وقت جایگزین‌کردن آن خیلی سخت و مخاطره‌آمیز خواهد بود. اگر ما ملاحضات حقوقی را در نظر بگیریم، دولت و مجلس حتما باید به توافق راهبردی برسند و بعد این را در انظار بین‌المللی مطرح کنند. عدم احراز مسولیت بین‌المللی آزانس و عدم احراز مسوولیت بین المللی شورای امنیت مبنتی بر اینکه امروز ما را در ذیل هفتم منشور و ماده 41 آن قرار داده‌اند، می‌تواند اقدامات قهری را بر علیه ما آسان بکند. به‌رسمیت‌شناختن حق هسته‌ای، تلاشی است که ایران می‌خواهد مبتنی بر اخذ ضمانت‌های امنیتی محقق کند و مثلا یک سری از تحریم ها را علیه تراز های مالی ما کم کند. البته تحریم‌های یک‌جانبه از سوی آمریکا نه تابعی از حقوق بین‌المللی بود و نه ذیل فصل هفتم ماده چهل‌و‌یک. این تحریم ها را با یک روابط خاص و یک جانبه ایجاد کردند. از این عوامل هم به عنوان یک عامل فشار اقتصادی نه بر علیه دولت و بلکه بر علیه تمامیت ملی کشور استفاده می‌کنند. ما یک‌سری از حقوق را برای خود قائل هستیم و این نهایتا در برخی از ادوار تاریخی در سی و پنج سال گذشته، یک سری راهبردها و عمق استراتژیک در مناطق مختلف جهان برای ما ایجاد کرده و ظرفیت اثرگذاری در امنیت بخشی به مسائل انرژی در جهان را پدیدار کرده است تا جایی که ما توانستیم ریاست اوپک و حتی دبیرکلی مجمع صادرکنندگان گاز را برعهده بگیریم. در نگاه‌های بین‌المللی یک سری از تفاوت‌ها و تغییرنگرش‌ها به وجود آمده که باعث پدیدارشدن یک سری فرصت ها برای مطرح‌کردن جایگاه ملی ایران در مدیریت کردن فرصت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی شده است اما اینکه اینها چه مقدار می‌تواند به حل مسائل هسته‌ای و ملاحظات امنیتی کمک کند، نمی‌توان دقیق قضاوت کرد. الان زود است که با یک سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل و با یک دیدار در سطح وزاری خارجه و چند دیدار خارجی در سطح معاونین وزارت خارجه با ایالات متحده و کشورهای پرقدرت اروپایی، این مکانیسم را تمام‌شده تلقی کنیم. این مساله پیچیدگی دارد. ضرورت دارد روابط راهبردی تعریف بشود یعنی غرب، جمهوری اسلامی را به عنوان یک قدرت منطقه ای بپذرد و روابط راهبردی تعیین کند و برای حل مسائل اساسی جهان، به شکل راهبردی با جمهوری اسلامی ایران وارد رابطه بشود نه به شکل معامله که مثلا حجم بسیار کمی از منابع مالی کشور را در چند مرحله بخواهد پرداخت کند. اگر همه این منابع در یک سال گذشته رسوب کرده، در طی یک سال آینده وارد کشور شود، برای اعتلای کشور موثر خواهد بود. در کنار این سرمایه‌های رسوب‌شده، ایران از سرمایه‌داران برای سرمایه‌گذاری در ایران دعوت می‌کند. به نظر می‌رسد اینها در حد دیپلماسی برای معامله است و دیپلماسی برای زندگی بهتر. اما این رفاه و امنیت بهتر و تعامل سازنده هر کدام بار حقوقی و امنیتی را با خود حمل می‌کند که حتما باید در یک پروسه راهبردی به آن پرداخته شود. آقای روحانی از ثبات رفتاری و سیاستگذاری سخن گفت. برخی تحلیل‌گرها در این دو سه ساعتی که از سخنان روحانی می‌گذرد نوشته‌اند، بخشی از سخنان آقای روحانی ناظر به منتقدان و مخالفان ایشان در داخل است و کاربرد داخلی دارد. من می‌خواهم بگویم این نگاه راهبردی غرب که شما از آن حرف می‌زنید و نگاه راهبردی ایران که آقای روحانی مطرح می‌کنند، آیا در داخل ایران همراهی خواهد شد؟ من به خوبی آگاه هستم که تا چه میزان ثبات فتاری و سیاستگذاری در حکمرانی مهم است این اصل چه در صحنه داخلی و چه در عرصه بین المللی بسیار حیاتی است. همکاری منطقه‌ای دقیقا به این دلیل اولویت دارد. بنابراین قصد داریم روابط عمیق با کشورهای همسابه برقرار کنیم. هم این است دولت‌هایی که از گفتمان اعتدال سخن می‌گویند می خواهند در استفاده از فرصت‌ها و ابزارها و تعمیق روابط اتحاد ملی و انسجام ارزشی در داخل جدی عمل کنند. وظایف و مسوولیت‌های یک حاکمیت بسیار متنوع است که باید همه را با هم ببیند. عربستان هم یک کشور است که می‌خواهد در منطقه تولید اقتدار کند اما آیا این مورد پذیرش مردم این کشور است؟ آیا سخنانی که امروز توسط روحانی مطرح می شود مورد پذیرش عامه است؟ سخنان آقای روحانی و استراتژی دولت زمانی نتیجه می‌دهد که مردم این سخنان را باور کنند. ما کشور توریست‌پذیر هستیم اما در برخی مناطق به دلیل عدم پاسخ به نیازهای منطقه ای مردم اصلا یاد نگرفتند که نگاه مثبتی به مساله توریسم داشته باشند. بخشی از ثروندان جهان و مدیران ارشد کشورها و سران کشورهای بزرگِ مخاطب سخنان روحانی، با قدرتی که دارند می‌توانند تعاملات سازنده را برقرار کنند و در نتیجه آن می‌توانند ظرفیت‌های بالایی به ایران بدهند، اما اگر این شعارها و گفتمان‌ها در سطح بین‌المللی اثر وضعی و منطقی بگذارد. ما حتما باید کاری بکنیم که نخبگان جامعه در داخل کشور هم، راهبردهای دولت را بشناسند و هم بتوانند با آن همراهی بکنند. اگر ما حرفی را در خارج مطرح کنیم و نتوانیم در داخل برای آن تاییدیه بگیریم، نتیجه نمی‌گیریم. بهتر است یک مقدار شفاف‌تر حرف برنیم. اگر قرار باشد ما در مذاکرات شرکت کنیم یا در اجلاس داووس حضور داشته باشیم و شعارهای بزرگی برای مقابله با خشونت و افراطی‌گری مطرح کنیم، خوب است ملاحظات اینها را در درون کشور به وجود آوریم. برخی از نمایندگان از دوئیت بین مجلس و دولت سخن می‌گویند. چرا باید یک سند راهبردی در دولت اجرا شود ولی به تصویب نمایندگان نرسد؟ وقتی این اتفاق نمی‌افتد کانه در اختیار رسانه‌ها و مردم هم قرار نمی‌گیرد. در رسانه‌های آمریکایی مطرح می‌شود که گویا یک سند دیگری با ایران امضا شده. رسانه‌های آمریکایی اعتراض می‌کنند و پیگیری می‌کنند لابی صهیونیستی هم به شکل شتاب زده‌ای یک سند را ترجمه می‌کند و آن را در سایت کاخ سفید می‌گذارد بعد ما براساس همان سند، تحلیل ارائه می‌کنیم در حالی که خودمان می توانستیم این سند را از طریق وزارت خارجه خودمان داشته باشیم. چرا ما خودمان این مساله را شفاف‌تر مطرح نکنیم؟ دولت روحانی قرار است حداقل چهارسال خدمتگذار جامعه باشد نمی‌شود در یک موارد راهبردی که عموما خط قرمزها را با خود همراه می‌کند دچار تخلل در برآوردهای راهبردی و اطلاعاتی شویم. اگر ما سخنان زیبا می‌زنیم و ظرفیت‌های راهبردی ایران را در صحنه بین‌الملل مطرح می‌کنیم بسیار عالی است اما اگر بخواهیم این سخنان و رفتارها در درون ایران دجار تشتت نشود حتما باید آن‌ها را شفاف کنیم. تهدیدها و ظرفیت‌های آن را مطرح کنیم. امروز صرف‌نظر از اینکه در ماده چهارم از حق مسلم انرژی هسته‌ای مطرح شده، در کشور ما نیز این حق به عنوان یک باور ملی مطرح است. می‌توانیم در کنار این مساله، از ارتباطات عالی بین‌المللی، قابلت‌بخشی به نرخ رشد انسانی و روابط دیپلماتیک هم استفاده کنیم. همه اینها عالی است به شرط اینکه بتوانیم اعتماد داخلی را به وجود آوریم. صرف‌نظر از اعتماد رهبر معظم انقلاب به دولت، باید ظرفیت اعتمادسازی را برای همه نخبگان اعم از کسانی که با دولت اعتدال همسو هستند و هم کسانی که در انتخابات نوانستند رای بیاورند، ایجاد کنیم.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x