آیا همه حرفهای امیر بیحساب است؟
امیر قلعهنویی همین امروز و فردا باید منتظر باشد تا کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال (احتمالا) علیهاش اقدامی کند؛ او در تازهترین صحبتهایش دوباره همان حرفهای همیشگی را به زبان آورده که نسبت به او «حب و بغضی» وجود دارد و برنامهریزیای صورت گرفته که تیمش نتیجه نگیرد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، قلعهنویی اینبار به حکم محرومیت خودش هم معترض است و میگوید بد کرده بهخاطر اینکه جو متشنج نشود، نسبت به فحاشیهای صورتگرفته منفعل بوده است؟ او میگوید اگر این کارش بد است و فحاشیکردن چیز خوبی است، این الفاظ مبارک رئیس کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال. این حرفها حالا برای یکبار هم که شده کمیته انضباطی را بر آن داشته تا امیر قلعهنویی را فرابخواند و از او برای حرفهایی که به زبان آورده دلیل و مدرک بخواهد؛ سؤال اول همینجا مطرح میشود: آیا چون اینبار اسمی از رئیس کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال به میان آمده، امیر قلعهنویی فراخوانده شده است؟
آیا امیر قلعهنویی برای اولینبار است که تیمی، شخصی یا ارگانی را زیر سؤال میبرد؟ آیا قلعهنویی برای اولینبار است که میگوید علیه خودش و تیمش توطئه میکنند تا او را زمین بزنند؟ کسی رقابتهای آخر فصل گذشته را هنوز از یاد نبرده است؛ جایی که امیر از مهندسیشدن بازیها به نفع یک تیم خاص (پرسپولیس) نام برد و حرفهای تکراریاش را دوباره به زبان آورد؛ آیا کسی از امیر قلعهنویی برای بیان مهندسی، توضیحی، مدرکی، دلیلی یا چیزی خواست؟ آیا امیر قلعهنویی بهخاطر صحبتها و اتهاماتی که مطرح کرد، محرومیتی طولانیمدت نصیبش شد؟ اصلا از 13 فصل پیش تاکنون که او از کلمه «دستهای پشتپرده» استفاده میکند و همیشه جریانی را علیه خودش میبیند تا به امروز، دلیلی برای اظهاراتش مطرح کرده است؟ چطور میشود که اینبار امیر قلعهنویی بهخاطر یک انتقاد به مراتب سادهتر فراخوانده میشود، ولی به دلیل اتهامات به مراتب درشتتر، کسی اراده نمیکند برخوردی با این مربی کند؟ آیا دلیلش فقط این است که اینبار امیر قلعهنویی کمیته انضباطی را نشانه رفته است؟
باید خوشبین بود که اینطور نیست؛ باید خوشبین بود که در فدراسیون فوتبال از همین امروز عزمی جدی به وجود آمده که خیلی سریع (نه بعد از گذشته سه تا شش ماه و بعد هم با اکراه) حکمی صادر شود تا دیگر هرکسی به راحتی به خودش اجازه ندهد تفکراتش را بدون فکر و اندیشه به زبان بیاورد؛ شاید این نوزدهمین دوره رقابتهای لیگ برتر، شروعی باشد برای پایان اتهامات بیاساس.
حالا سؤال دومی که در این بین باید مطرح شود این است که آیا همه حرفهای امیر قلعهنویی بیاساس است؟ وقتی او از حقخوری یا اشتباهات داوری صحبت میکند، مشغول مغلطه است و میخواهد فضا را به نفع خودش تغییر دهد؟ دادن پاسخ مثبت به این سؤال به آن معنی است که داوران لیگ برتر هرگز اشتباهی نمیکنند یا برگزارکنندههای لیگ هم هرگز دچار خطا نمیشوند؛ آیا حرفهای امیر قلعهنویی که درباره مشکلات اجتماعی میگوید و آنها را به اتفاقات روی سکو در ورزشگاه مرتبط میکند بیاساس است؟ قلعهنویی در تازهترین حرفهایش به مشکلات جوانان ایرانی اشاره میکند و میگوید: «اعتقاد دارم باید آسیبشناسی و ریشهیابی کنیم. باید ببینیم آیا این واقعا فوتبال است که هواداران را به این سمت میکشاند؟ من میگویم خیر. مهمترین مشکل یک جوان در این مملکت دغدغههای اقتصادی و بلاتکلیفی است؛ اگر دیپلمش را میگیرد یا حالا با این شهریهها به دانشگاه میرود و بستر برای عموم آزاد نیست. بعضیجاها به رستوران مراجعه میکنند با فوقلیسانس و لیسانس مثلا میگویند فقط بگذارید کار کنیم. آخر مگر میشود. علت اینکه در استادیومها تنش به وجود میآید به بیرون استادیوم برمیگردد. جوان، تیمش را دوست دارد و با کلی دغدغه به استادیوم میآید. بهشت دنیوی این است که آرامش داشته باشیم و اگر جوان ما آرامش ندارد این اتفاقها رخ میدهد. شما بگویید چه دادیم به نسل جوان و انتظار چه خروجیای داریم؟ مشکلات باید ریشهیابی شود و ورزشگاهها مرکز ادب شود. متأسفانه ما را به سمتی بردند که چنین مشکلاتی ایجاد میشود. البته همهجا مشکل داریم و همهچیزمان بههم میخورد». اینکه امیر قلعهنویی دغدغه اجتماعی دارد چیز تازهای نیست؛ او مدتهاست با تغییر رویکردش سعی کرده در کنار جوانان باشد و از دغدغههای آنها هم بگوید؛ آیا تا به حال پیش آمده که به یکی از مواردی که او به درستی در کنفرانسهای خبری و گفتوگوهایش اشاره کرده رسیدگی شود؟ خودش میگوید بهخاطر حرفهایی که میزند او را به جاهایی بردهاند که اصلا نمیتواند بیانش کند، ولی باز هم سعی میکند در کنار تمامی مسائل فوتبالی به مشکلاتی که این روزها جوانان ایرانی درگیر آن هستند اشاره کند؛ گو اینکه بعضیوقتها تحلیلهایش سطحی و بعضیوقتها هم اطلاعاتش دقیق نیست، ولی همین که برخلاف بسیاری دیگر از مربیان سعی میکند دردهای اجتماع را ببیند، نکته مثبتی است که باید برجسته شود.
قلعهنویی میتواند در بیان اتهامات فوتبالیاش «دیو» خشمگینی باشد که (احتمالا) بیاساس زمین و زمان را علیه خودش میبیند، ولی بیرون از زمین فوتبال (حتی اگر از روی تظاهر) میتواند «دلبر»ی باشد که سعی میکند دردهای اجتماع را تا حدودی به زبان بیاورد.