تحولات خاورمیانه در پایان سال 2019 چگونه خواهد بود؟
تحولات خاورمیانه در سال 2019 چیست؟ برای پاسخ به این سوال مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری در گزارش مفصلی باعنوان«پیشبینیراهبردی آینده مسایل خاورمیانه در سال2019» به این سوال پاسخ داده است .
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از تعادل، این مرکز در مقدمه گزارش خود آورده است که خاورمیانه هنوز از دایره ثبات فاصله بسیاری دارد و پیچیدگیهای این منطقه با افزایش گشایش آن نسبت به تحولات بینالمللی و رمزگشایی آن از عوامل محلی و سطوح پایینتر، افزون میگردد و به تبع آن تلاش برای درک واقعیت منطقه، رخدادها و چشمانداز آینده آن، حتی در کوتاهمدت، همچنان یک ماموریت پرخطر به شمار می آید. بنابراین این اشراف و تسلط به همان اندازه که هدفش کاهش شگفتیها است، به دنبال شناختن تحولات آینده نیست، این امر تواناییهای بهتری برای پاسخگویی و تصمیم قاطعتری برای طراحی سیاستها به همراه دارد. این برآورد تنها تلاشی متواضعانه برای کسب بیشتر فهم و بلوغ و آشنایی با وضعیت خاورمیانه و عوامل تأثیرگذار و بازیگران کنشگر آن در سال 2019 است.
این مرکز در ادامه به بررسی عوامل رویکردی در خاورمیانه پرداخته و آنها را به دستههای بینالمللی، منطقهای، ملی، عربی و محیط زیستی تقسیم کرده است و نوشته از این رویکردها، در سطح منطقهای عبارتند از: تشدید رقابت بینالمللی در منطقه، آشفتگی رویکرد منطقهای ایالات متحده، تشدید بازی موازنه بین قدرتهای منطقهای، استمرار نیروهای غیردولتی قوی در تأثیر عمیق بر درون رخدادها، استمرار مرکزیت کشورهای خلیج فارس در منظومه عربی، و اثرات فزاینده مسائل آب و هوا و محیطزیست و آب در روابط منطقهای. رویکردها در سطح ملی عبارتند از: تشدید ماهیت استبدادی سیستمهای سیاسی پس از سهل انگاری که در پی «بهار عربی» حاصل شد، غلبهیافتگی پدیده ناکامی حکومتها و پیامدهای منجر به تشدید بحرانهای اقتصادی و توسعهای، گسترش پدیده تعامل دیجیتالی شهروندان، بحران های حاصله از آن و توانایی آن برای بسیج، سازماندهی و اعتراض. از شواهد پیچیدگی سیاست منطقهای این است که دیگر نمیتوان نیروهای محلی، دولتی و غیردولتی را از تحلیل حذف کرد و تنها به فهم بازیگران بینالمللی پرداخت. به این معنا که تئاتر منطقهای دیگر سلسله مراتبی نیست، بلکه تخت شده است و تمام بازیگران تحت تأثیرات متقابل، شناخته میشوند. بنابراین این برآورد سعی کرده است تا به ارایه درک مختصری از منافع قدرتهای برجسته بینالمللی، منطقهای عربی و غیر عربی، و اهدافشان و محدودیت اعمال شده بر آنها، در طول سال 2019 بپردازد.
رویکردهایسیاسی در سال 2019
بنا بر گزارش این مرکز، تعدادی از رخدادها و تأثیرات ناشی از رویکردهای اساسی غالب در منطقه بر خاورمیانه سایه میافکنند، در سطح منطقهای به این صورت است که در سایه پیشبینیها مبنی بر افزایش رقابت بین قدرتهای بزرگ در سال 2019، شاهد افزایش نقش بازیگران بینالمللی به ویژه روسیه و چین که با ایالات متحده، وارد کارزار میشوند، خواهیم بود. این دو کشور به توسعه برنامههای منطقهای خود و نمایش جرأت و انگیزه بیشتر برای مداخله و مشارکت در مسائل منطقهای با درجات متفاوت ادامه میدهند. شاخصها بیانگر آن است که سیاستگذاران در واشنگتن مجبورند در طول سال 2019، به منافع و سیاستهای روسیه و چین در منطقه توجه و عنایت بیشتری نشان دهند. در نتیجه، کشورهای منطقه همچنان به دنبال تقویت منافع و توافقات خود با نیروهای شرقی به اوج رسیده خواهند بود.
در این گزارش آمده است که شدت یافتن بازی توازن قوا میان بازیگران منطقهای. قدرتهای منطقه همچنان به دنبال بهرهگیری از لحظات آشفتگی و آشوبهای منطقهای برای تقویت نقش خود، کشف فضاهای خاص خود، بهبود بازی توازنهای منطقهای و بنیان نهادن تعداد بیشتری از ائتلافهای بینالمللی هستند که منافع را بر ایدئولوژی ترجیح میدهند. همچنین قدرتهای منطقهای دانش، تجربه و پختگی در سیاستهای منطقهای خود به دست می آورند که خود را در ساختن سوپاپهای اطمینانی نشان میدهد که مانع از ورود آنها به درگیری مستقیم، آگاهی از مرزهای قدرت خود، جلوگیری از ماجراجویی و ایجاد تنوع در منابع قدرت میشود. قدرتهای منطقهای دیگر صرفا به سیاستهای بینالمللی متصل نیستند، بلکه تلاش میکنند تا منافع ویژه خود را به گونهای پیش ببرند تا محل اصلی ورود به پروندههای منطقهای باشند و آنها را بر بازیگران بینالمللی تحمیل نمایند. همه این احتمالات با تضعیف تقسیمبندی سنتی در منطقه بین محور امریکا و محور مقاومت به نفع ظهور محورهای دیگر مانند محور قطر-ترکیه و محور امارات متحده عربی-عربستان سعودی، رنگ واقعیت به خود میگیرد. قدرتهای بینالمللی از ملالتی که قدرتهای منطقهای را فرا گرفته، به ویژه کشورهایی که در جنگهای سوریه، عراق و یمن شکست را تحمل کردند، بهرهمند میشوند، تا دوباره برنامههای خود را اعمال کنند و فضا برای مانور این نیروها را کاهش دهند و منافع خود را تحمیل نمایند. در این چارچوب، ایالات متحده تلاش میکند تا حرکت هم پیمانان خود را به سمت شرق و به سوی روسیه و چین متوقف کند و آنان را از ایجاد روابط با دمشق یا همزیستی با ایران باز دارد.
تنش رو به افزایش میان ایالات متحده و چین و روسیه، این دیدگاه امریکا درباره خاورمیانه را تقویت میکند که این منطقه به عنوان ستون اصلی جلوگیری از اوجگیری نیروهای «اورآسیایی» و محاصره آنها در داخل آسیا عمل مینماید.
در گزارش این مرکز در خصوص نقش کشورهای خلیج فارس در این منطقه چنین آمده است که این کشورها در مسائل منطقهای. با وجود ناکامیهایی که این کشورها در سیاست خارجی خود از آن رنج میبرند، و همچنین چند پارگی و تنشی که در میان آنها است، باعث میشود کشورهای این مجموعه و بطور مشخص عربستان سعودی و امارات متحده عربی، زمام امور در زمینه راهکارهای عربی و تأثیر مستقیم بر تعدادی از پروندههای منطقهای مانند لیبی، مصر، اردن، یمن و فلسطین را کماکان در اختیار داشته باشند. با کاهش پتانسیل سرمایهگذاری بر خشونت و کاهش آوردگاههای عمده رویارویی، این کشورها احتمالا به دنبال احیای تلاشهای رسانهای، دیپلماتیک و تبلیغاتی خود در طول سال 2019 باشند. در اینجا مشاهده میکنیم که کشورهای خلیج فارس، به ویژه عربستان سعودی، به تدریج به مربع اول انضباط در سایه نقش امریکا و منافع آن باز میگردند، پس از اینکه در دوران اوباما برای ایجاد فضای خاص خود تلاش میکردند.
اما در مورد محیط زیست، این گزارش چنین ادامه میدهد که پیدایش تنشها در ارتباط با مسائل آب و بحرانهای طبیعی و آب و هوایی (افت بارش، افزایش دما، بیابانزایی و غیره ). مسائل محیط زیستی و آب و هوایی، به ویژه خشکسالی، به غیر از تنشهای داخلی، به ویژه در مناطق روستایی و کشاورزی، تأثیرگذاری سیاسی بر روابط منطقهای را آغاز کرده است. در سطح بینالمللی، تنش بر سر منابع آب، در حال افزایش است، مانند مصر و اتیوپی؛ عراق، ایران و ترکیه. به احتمال زیاد، مسائل مربوط به آب بهطور خاص باعث افزایش تنش در طول چند سال آینده خواهد شد.
تلاش گروههای تکفیری تروریستی برای سازگاری و صعود دوباره. این گروهها در سال 2019، موضوع دیگری است که این گزارش به آن پرداخته است . در این گزارش آمده است که این گروهها کماکان از عواقب شکست در سالهای اخیر رنج خواهند برد. سازمان داعش تلاش میکند بازسازی پناهگاههای امن برای بازگرداندن قدرت خود، به منظور آغاز عملیات جدید و نه تصرف سرزمین را سازماندهی کند. تلاشهای داعش در منطقه مرزی سوریه-عراق، لیبی، افغانستان، یمن و شبه جزیره سینا در مصر متمرکز است. این سازمان ممکن است موفق به انجام برخی عملیات در منطقه و در غرب شود، اما در مکانهای تمرکز جغرافیایی خود با مشکلات بیشتری مواجه خواهد شد. در سال 2019، داعش بیشتر به یک سازمان امنیتی تبدیل خواهد شد تا یک سازمان نظامی، و سعی خواهد کرد جنگجویان خود را به صورت پنهانی برای سازماندهی حملات به شهرها ببرد، تا احساس امنیت و پیروزی رقبای خود را از بین ببرد و شهروندان را ناامید سازد. این همان چیزی است که به عنوان تلاش داعش برای ایجاد ایالتهای امنیتی به جای ایالاتهای نظامی، توصیف میشود. سازمان القاعده تلاش خواهد کرد که بار دیگر رهبری عرصه «سلفیگرایی جهادی» را با وجود ضعف داعش، به ویژه در یمن و افغانستان، به دست بگیرد و با چالش ادامه اختلاف مستمر با جبهه النصره سوریه مواجه است که برای سازگاری محلی بر اساس خاستگاه قاعدهای خود میکوشد. در اینجا باید پرسید که آیا دستاوردهای سالهای اخیر در تجربه گروههای «سلفی جهادی» و شکست آنها در چرخش به سمت تئوری «دشمن نزدیک»، القاعده را به رویکرد اصلی خود در اولویت مقابله با «دشمن دور» یعنی ایالات متحده امریکا باز خواهد گرداند یا مشکلات میدانی باعث میشود تا به سوی هدف گرفتن متحدان واشنگتن در دولتهای عربی روی آورد؟
بازیگرانعمده در خاورمیانه، بخش دیگری است که گزارش مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری به آن پرداخته است . از نظر این مرکز، در بخش نیروهای بینالمللی، اولویت ایالات متحده امریکا در سال 2019 بر مسائلی مانند رویارویی با ایران، پرونده سوریه و معامله قرن متمرکز است. سیاست امریکا در قبال منطقه، با تأثیرپذیری از عوامل مختلفی از جمله عقبنشینی ترامپ از سپردن مدیریت منطقه به گروه تابع پروژه صهیونیستی، فقدان یک استراتژی امریکایی مشخص برای منطقه، تنش میان کاخ سفید و نهادهای امنیت ملی در مورد منطقه، گرایشات فرصت طلبانه ترامپ در تعامل با متحدان، و کنترل اوجگیری نقش روسیه و چین در منطقه، ادامه خواهد یافت. واشنگتن رقابت خود با چین (از لحاظ اقتصادی، تایوان، دریای جنوبی چین) و روسیه (مسابقه تسلیحاتی) را افزایش خواهد داد و این چیزی است که باعث ایجاد چالش و دردسر برای قدرتهای متوسط (مانند ترکیه) میشود که به دنبال پیدا کردن یک منطقه خنثی هستند و همچنین تمایل مسکو و پکن به منظور تقویت منافع خود در منطقه را تقویت مینماید. در سایه عقبنشینی ایالات متحده از گزینههای نظامی، واشنگتن در سال 2019، ابزارهای اقتصادی دیپلماتیک و امنیتی را در برابر دشمنان خود در منطقه فعال میکند و در این راستا برای تقویت هسته سخت متحدان خود یعنی اسراییل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی با اولویت ضمانت منافع امریکا و اطمینان به عدم بروز درگیری نظامی در منطقه، تلاش میکند. واشنگتن از این ابزارها برای تشدید محاصره ایران و حزبالله، ضربه زدن به فرآیند سیاسی در سوریه، محدود کردن روابط دوباره کشورهای عربی با دمشق، تعمیق نفوذ و حضور خود در عراق، تسریع روند عادیسازی روابط بین رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی و تحمیل معامله قرن بر عرصه فلسطینی و منطقهای، استفاده میکند. مهمترین موانعی که سیاست ایالات متحده در منطقه را تحت تأثیر قرار میدهد، عبارتند از: اجماع در ایالات متحده مبنی بر عدم گیر افتادن در یک جنگ منطقهای، ادامه اختلاف بین محور قطر-ترکیه و محور عربستان سعودی- امارات، اوضاع نامطلوب عربستان سعودی و بدتر شدن وضعیت بینالمللی محمد بن سلمان، گرایش تعداد بیشتری از قدرتهای منطقه (ترکیه، مصر) به دوری از واشنگتن به سوی موقعیتهای خنثی تر، فروپاشی قدرت نرم امریکا و افزایش نقش روسیه و چین در پروندههای حساس منطقه. با وجود انگیزههای فراوان برای کاهش تعهدات نظامی امریکا در خاورمیانه و آفریقا، اما مبارزه با ایران و نگرانیها در مورد «تروریسم و گسترش سلاحهای هستهای» باعث میشود تا برای جلبتوجه و امکانات داخل امریکا به سوی منطقه، این کشور همچنان به فشار خود ادامه دهد.
روسیه، بازیگر دیگری است که این گزارش به آن پرداخته و مینویسد که، سوریه همچنان اولویت خطمشی سیاسی منطقهای روسیه به ویژه مسیر فرآیند سیاسی آن خواهد بود و از طریق آن به دنبال توافق با تعدادی از قدرتهای منطقهای مانند ترکیه و رژیم صهیونیستی است. روسیه همچنین با انگیزههای ژئواستراتژیک و اقتصادی، تلاش خواهد کرد تا نفوذ خود را به عرصههای جدیدی مانند لیبی و خلیج فارس گسترش دهد. بطور کلی، روسیه به اتخاذ یک سیاست فعال در منطقه ادامه خواهد داد و در این راستا در پی کشف فرصتها برای انجام اقداماتی است که وضعیت بینالمللی آن را بهبود ببخشد و همچنین به فشارهای فزاینده غرب پاسخ دهد.
چین و فرانسه هم دیگر بازیگران بینالمللی در منطقه هستند که مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری به آنها هم پرداخته است.
اما نیروهای منطقهای که این مرکز به آنها پرداخته شامل جمهوری اسلامی ایران است که به اعتقاد این مرکز، ایران با دو چالش عمده رو در رو است: خروج امریکا از توافق هستهای و پیامدهای آن، و حضورش در سوریه و هزینه آن. ایران به دنبال ایجاد یک شبکه بینالمللی است که تأثیرات تحریمهای ایالات متحده را بیاثر سازد و از اغلب منافع اقتصادی خود محافظت کند. در سوریه، ایران در پی توانمندسازی دولت سوریه از لحاظ سیاسی، اقتصادی و جغرافیایی، تسریع خروج ایالات متحده، تکمیل توافقات با ترکیه در ادلب و شرق فرات، و بازگرداندن تعادل با رژیم صهیونیستی در صحنه سوریه برای جلوگیری از تجاوز این رژیم به سوریه است. در عرصه بینالمللی، ایران همچنان به درهم آمیختن منافع مشترک خود با نیروهای آسیا از افغانستان و پاکستان گرفته تا هند و چین و روسیه ادامه خواهد داد. ایران از این عمق شرقی، بهرههای ژئواستراتژیکی، امنیتی و اقتصادی خواهد برد تا جایگزینها و شبکههای امنیتی ایجاد نماید و از طریق آنها فشارهای وارده از غرب آسیا و جهان عرب را متوازن کند. ایران همچنین نیاز دارد تا دیپلماسی عمومی خود با دولتها و سازمانهای بینالمللی برای مقابله با اقدامات تهاجمی و کمپینهای سیاسی و رسانهای واشنگتن و متحدانش را تقویت نماید. از لحاظ منطقهای، ایران همچنان به تحکیم و احیای روابط خود با ترکیه و قطر ادامه میدهد، این امر ابتدا با تعریف و بررسی منافع مشترک، از جمله نیاز به مقابله با سیاست عربستان سعودی در منطقه، امکانپذیر است. با کاهش نسبی تنشهای مذهبی و فروکش کردن بحران در سوریه و عراق، ایران سیاست خود را برای ترمیم روابط با نیروهای کلیدی در جهان عرب، در دو سطح مردمی و رسمی، تقویت خواهد کرد. با انجام بخش بزرگی از ماموریت خود در سوریه، ایران علاقهمند است تا متحدان یمنی خود را تا زمان شکلگیری یک راه حل سیاسی، تشویق به مقاومت کند، همچنین فرآیند سیاسی را در عراق تقویت نماید و از مردم فلسطین برای جلوگیری از هرگونه پیشرفت در روند «معامله قرن»، حمایت نماید.
ترکیه، کشور دیگری است که این مرکز به آن میپردازد. از نظر این نهاد، بزرگترین چالش برای ترکیه در سال جاری وضعیت اقتصادی بحران زده است. اردوغان باید با بحران بدهیها کنار بیاید، بدون اینکه به یک بحران جدید لیره برسد. چشمانداز اقتصاد ترکیه در سال 2019 به دلیل مجموعهای از مشکلات مانند میزان بالای بدهیهای شرکت های داخلی، ارز ناپایدار، کاهش سرمایهگذاری خارجی، افزایش کسری حساب جاری، تورم بالا، وخیم به نظر میرسد.
از نظر کارشناسان مرکز، رژیم صهیونیستی در سال 2019 نیز با پیامدهای ناشی از پایان جنگ سوریه، یعنی تعادل در جبهه شمالی، مسیر عادیسازی روابط خود با کشورهای عربی، پیشنهاد موسوم به معامله قرن از سوی امریکا، و همچنین چالش دایمی با مقاومت فلسطین در نوار غزه و کرانه باختری روبرو است.
در گزارش مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری قدرتهای عربی در منطقه از جمله عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر مورد بررسی قرار گرفتهاند .
جمعبندی
در سال 2019، در خاورمیانه چشمانداز هیچگونه درگیری نظامی بزرگ وجود ندارد. این به خاطر سطوح فرسایشی است که در سالهای اخیر رخ داده است، یا به خاطر توازنهایی که برخی از نیروها به درک آن رسیدهاند، یا به دلیل توافقها و تفاهمهایی که در بیش از یک عرصه به دست آمده است. با این حال، وقوع خلل در محاسبه به دلیل نزدیکی برخی از بحرانها به لحظه توازن جدید، افزایش مییابد.
- استقامت نیروهای مقاومت و منع ایالات متحده و رژیم صهیونیستی از اقدامات بازسازی، به ایجاد بحرانها و تفرقههای بیشتر در نظام رسمی مربوطه و تقویت نیاز نیروهای بینالمللی و منطقهای به ایران و متحدان آن منجر میشود.
- موضوع معامله قرن و عادیسازی روابط با اسراییل، مهمترین رویدادهای دیپلماتیک در سال 2019 خواهند بود. اگر معامله قرن پیامدهای مستقیم منطقهای نداشته باشد، ممکن است شاهد نقض مستمر در فرآیند عادیسازی باشیم که میتواند با گام های بزرگ در سال 9191 تثبیت شود.
- فشار ایالات متحده بر ایران باعث ایجاد فضای تشدید و ناپایداری خواهد شد که تقویت تفرقه فکنی ایالات متحده برای منطقه و جلوگیری از تلاش های ایران برای ایجاد روابط با جهان عرب را در پی خواهد داشت.
- نفوذ روسیه در منطقه، به آرامی و بهطور جدی در حال افزایش است. این امر به دلیل منابع محدود و عمق تناقضات منطقه است، که روسیه در تلاش برای حرکت از طریق آن است. روسیه از تقویت سیاسی ارتشهای عربی بهره میبرد تا بتواند مشارکت خود را بدون محدودیتهای شدید قانونی تقویت کند. حضور روسیه در لیبی و سودان بهطور خاص، گسترش مییابد.
نیروهای منطقهای در مقابل انعطافپذیری و تلاش برای شراکت در عرصههای دورتر، در محیط حیاتی خود سختگیری میکنند. در این زمینه، عوامل ایدئولوژیک در معرض واقعیت و توازن قرار میگیرند، بهطوری که فضای منطقهای به شبکهای از ائتلافهای متداخل تبدیل شده است؛ به جای اینکه فقط محورهایی واگرا باشد.
- پروژه صهیونیستی در مقابل یک چالش قرار دارد که نتیجه آن اوضاع را در جبهه شمالی (سوریه و لبنان) و پیامدهای معامله قرن، تعیین میکند. به نظر میرسد فرصتها برای اسراییل در حال حاضر میزان عظیمی از خطرات و چالشها را نیز به همراه دارد که اسراییل را به سمت آزمایش حاشیه ماجراجویی با احتیاط کمتر و به کارگیری دستاوردهای اقتصادی و تکنولوژیکی خود برای جبران ناتوانیهای راهبردی، سوق میدهد.
- مسائل اجتماعی و بومی دارای پیامدهای استراتژیک واضحی هستند و نخبگان حقیقی دیگر قادر به جداسازی این دو زمینه نیستند. بنابراین، ابزارهای اقتصادی و شبکههای ارتباطاتی و تکنولوژیکی به یکی از مهمترین ابزارهای سیاست خارجی کشورهای تأثیرگذار در منطقه تبدیل میشوند.
- منطقه از معضل دو جهت متضاد رنج میبرد؛ گرایش نظامهای سیاسی به سوی نظامیگرایی، سلطه و کنترل بیشتر، و خواستههای شهروندان و جوامع برای همکاری، نظارت و تولید قدرت با استفاده از انقلاب فناوری و وسایل ارتباطی مدرن.
-کاهش دایمی توانایی دولتها برای سلطه و اختلالات اقتصادی و اجتماعی بیشتر که باعث افزایش سطح خشم و چالش میشود، بدون چشماندازی برای ناآرامیهای سیاسی گسترده، مانند چیزی که در سال 9100 رخ داد. این ناامیدی با افزایش بحرانهای اجتماعی، امنیتی، هویتی و بومی بیان میشود.
- کشورهای مشرق عربی از جنگ خارج میشوند، اما با گامهای آهسته به سوی آشتی، بازسازی و یک فرآیند سیاسی آشفته در کنار مواجهه با سطوح بالای نفوذ خارجی حرکت میکنند.
- کشورهای خلیج فارس مرکزیت خود را در سیستم رسمی عربی، با قدرت نفوذ کمتر، حفظ خواهند کرد و همچنان به جستوجوی جایگزینهای نفت و اشکال جدید برای قرارداد اجتماعی ادامه میدهند، جایی که شهروندان نیازمند حضور بیشتر در حوزه عمومی و کسب آزادیهای فردی هستند.
- کشورهای عربی بیشتری که از اولین موج ناآرامیها نجات یافتند، وارد مراحل خطرناکی میشوند که طی سال 2020 متجلی خواهد شد. این کشورها از جمله سودان، الجزایر و اردن به علت تشدید بحرانهای معیشتی، انسداد حوزه سیاسی و افزایش اطلاعات خارج از کشور، دچار این وضعیت میشوند.
- جنبشهای تروریستی تکفیری در حال حاضر دچار رکود راهبردی هستند، اما در منطقه باروری فعالیت میکنند، گرچه چشمانداز بازگشت قوی آنان در سال 2019 وجود ندارد، اما در چند سال آینده میتوانند به صحنه بازگردند.