به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از خراسان، کابوس بسیاری از ما در کودکی گم شدن و جدا شدن از پدر و مادر بود. احتمالاً همه ما حداقل یک بار گم شدن میان جمعیت و ترس از جدا ماندن و تنهایی را تجربه کردهایم ولی این لحظات با تمام سختی به سرعت تمام شده و زیاد طول نکشیده است. لحظاتی که هر قدر برای ما نگرانکننده میگذشت، چندین برابر برای پدر و مادرها طاقتفرسا و پر استرس بود. در این بین موضوع کودکربایی و دزدیده شدن، کاملاً متفاوت است. شاید بتوان گفت کودکربایی بیرحمانهترین دزدی است. گاهی سهلانگاری پدر و مادر باعث میشود رباینده فرصت انجام چنین کاری را پیدا کند و گاهی هم مانند اتفاق اخیری که در بیمارستان شهید رجائی شهریار افتاد، سهلانگاری کارکنان و حراست یک بیمارستان باعث بروز چنین اتفاقی میشود. انگیزههای مختلفی باعث میشود تا یک فرد مرتکب چنین کار وحشتناکی شود. در متداولترین حالت که سوژه بسیاری از فیلمها هم بوده به قصد اخاذی از پدر و مادری متمول، فرزندشان را میدزدند و به خیال خودشان میخواهند ره صد ساله را یک شبه طی کنند اما در بعضی موارد انگیزههای عجیب و غریبی مانند یک خصومت شخصی باعث میشود تا شخصی وجدان خود را کنار بگذارد و کودکی را بدزدد. با این حال و در موارد زیادی مانند آراد، ماجرا ختم به خیر میشود. در پرونده امروز زندگی سلام به بهانه پیدا شدن «آراد» میخواهیم، ماجرای تعدادی از کودکرباییهای خبرساز چند سال اخیر را بازخوانی کنیم؛ با ذکر این توضیح که موارد بسیار تلخ را ذکر نکرده ایم و امیدواریم با انتشار این موارد از چنین اتفاقات تلخی پیشگیری شود.
ربوده شدن توسط پرستار تقلبی!
ماجرا چه بود؟
نوزاد پسری به نام «آراد» چهاردهم خرداد امسال زمانی که تنها ۱۹ ساعت از تولدش گذشته بود، توسط پرستار قلابی به بهانه این که ناف او عفونت کرده از یکی از بیمارستان های شهریار ربوده شد. جواد، پدر آراد در اینباره میگوید: «از همان شبی که آراد در بیمارستان ربوده شد، من و همسرم و خانوادههایمان آرام و قرار نداشتیم و زندگیمان شده بود گریه و ماتم. در این مدت عکسهایش را در روزنامه، فضای مجازی و شهر منتشر کردیم تا ردی پیدا کنیم. برخی افراد با ما تماس میگرفتند و دلداریمان میدادند، برخی برای دادن نشانی از او از ما پول میخواستند. برخی میگفتند او را در کرمان و دیگر شهرها دیدهاند. حتی فردی از طریق واتس اپ به ما پیام داد که برادر شوهرش آراد را صد میلیون تومان از فردی خریده و آراد خارج از کشور است.
جستوجوها در این باره ادامه داشت تا اینکه با گذشت ۶۷ روز از این ماجرا همزمان با روز عید قربان، زنی که برای خواندن نماز به مسجد حضرت ولیعصر(عج) شهرستان شهریار رفته بود، صدای نوزادی را از بیرون مسجد شنید. او با مشاهده نوزاد رها شده، موضوع را به پلیس گزارش کرد. در داخل ساکی که کنار نوزاد بود، دستبند تولد نوزاد و دست نوشتههایی قرار داشت که در آن نوشته شده بود: «از طریق روزنامه و فضای مجازی باخبر شدیم پلیس دنبال اوست و خانوادهاش چقدر دل نگرانش هستند. پشیمان شده و عذاب وجدان رهایمان نمیکند، از بچه خوب نگهداری کردیم و دیگر نمیتوانیم غم خانوادهاش را ببینیم، او را مقابل مسجد میگذاریم، هر فردی او را یافت، تحویل خانوادهاش بدهد. خانواده آراد ما را ببخشید و حلال کنید.» این در حالی است که پلیس هنوز در جست وجوی عامل این نوزادربایی است.
دزدیدن دختربچه توسط آشنایان!
ماجرا چه بود؟
پنج نفر آدمربا باران را ربودند و با خودشان به سیستان و بلوچستان بردند. پس از گذشت 30 ساعت پلیس استان مرکزی رد این آدمرباها را در سیستان و بلوچستان پیدا میکند و با همکاری پلیس این استان و معتمدان و ریشسفیدان محلی سرنخهای خوبی از آدمرباها به دست میآورد. همچنین به دلیل مراودهای که این افراد با خانواده باران داشتند، این خانواده توانستند اطلاعات خوبی را درباره مشخصات ربایندگان به پلیس بدهند.
بعد از گذشت 24 روز، پلیس توانست باران را به خانوادهاش برگرداند و ربایندگان را هم دستگیر کند. در این پرونده مشخص شد ربایندگان با خانواده باران بده و بستان مالی داشتند و انگیزهشان از دزدیدن کودک همین مسئله بوده است. این موضوع اهمیت مراودات خانوادگی با افراد موجه را به خوبی نشان میدهد و به خانوادههایی که با افراد موجه مراوده ندارند، گوشزد میکند رابطهشان را مدیریت کنند.
دوربین یک مغازه نهال 4ساله را نجات داد!
ماجرا چه بود؟
خانواده نهال که برای تعطیلات عید به تهران آمده بودند، برای خرید به همراه بستگانشان به بازار بلور فروشان شوش میروند. در این بین، نهال برای دقایقی دست مادر را ول میکند و همین شروع یک ماجرای خطرناک میشود. فردی که گویا منتظر همین فرصت بود از تنهایی این کودک خردسال که گویا مقداری طلا در دستان و گردن داشت، استفاده میکند و بچه را میدزدد. خانواده این کودک وقتی متوجه غیبت نهال میشوند، هراسان به دنبالش میگردند و همین باعث شلوغی بازار میشود.
با کمک دوربین مدار بسته یکی از مغازهها، پلیس فرد رباینده را میبیند. بعد از گذشت تقریباً چهار ساعت نهال در یکی از کوچههای شوش در حالیکه تنها رها شده بود، پیدا میشود و به آغوش خانوادهاش باز میگردد. این ماجرا نکات مهمی را در خود داشت که بارها هم توسط پلیس هشدار داده شده است. مهمترین موضوع طلا و جواهراتی است که در دستان کودکان خردسال میدرخشد و فرصتطلبها را جذب میکند. لطفا از همین امروز تصمیم بگیرید کودکان خود را با این زیورآلات بیرون نبرید.
کودکربایی به خاطر فرزند!
ماجرا چه بود؟
اواسط پاییز سال 1382 کودکی چهار ساله که در نزدیکی خانهاش مشغول بازی بود، ربوده میشود و دقایقی بعد، پدرش گزارش ربوده شدن فرزند چهار سالهاش را به پلیس میدهد. پلیس اقدام به پیگیری ماجرا میکند و پدر این کودک هم سالها به دنبال فرزند گم شدهاش شهرها را زیر پا میگذارد. 9 سال از ربوده شدن دختر بچه چهارساله میگذرد و هیچ خبری از او نمیشود و چه کسی میداند که بر دل این پدر و مادر در این سالها چه گذشته است.
سرانجام چه شد؟
بالاخره کودک در یکی از مدارس چناران شناسایی شد. پلیس مردی را که از این کودک نگهداری میکرد، دستگیر کرد. متهم در اظهاراتش گفت: «همه فرزندانی که به دنیا میآوردیم، معلول بودند» بنا بر ادعای این مرد، ظاهرا یک روز مادرش دختری را می آورد و می گوید او را به مبلغ 700 هزار ریال از خانوادهای خریده است. مرد هم این کودک را به خانه میبرد و به همسرش میگوید از یک خانواده معتاد که توانایی نگهداری از بچه را نداشتند، کودک را گرفته است. زن اصرار میکند بچه را تحویل دهند ولی او این کار را نمیکند. البته مرد ادعا می کند که از دزدیده شدن بچه توسط مادرش خبر نداشته است و مادرش به دلیل این که زندگی فرزندش متلاشی نشود، اقدام به کودکربایی کرده و دختر بچه چهار ساله را دزدیده بود. پیرزن چهار سال قبل از پیدا شدن کودک فوت می کند و پسرش هم به 15 سال حبس محکوم می شود
کودکربایی در صف نانوایی!چه بود؟
ماجرا چه بود؟
ساعت 4 عصر یک روز تابستانی، پدر و مادر اسماء بعد از غیبت طولانی دخترشان که برای خرید نان رفته بود، برادر بزرگتر را فرستادند تا اسماء را پیدا کند ولی او بعد از چند دقیقه تنها بازگشت. پدر و مادر اسماء به پلیس خبر دادند و با اظهارات یکی از همسایگان مشخص شد یک خودروی شاسی بلند با دو سرنشین آقا و خانم دختر 10ساله را ربوده اند. پرونده آدمربایی تشکیل شد و نیروهای پلیس به دنبال کودک ربوده شده، جستوجوهایشان را ادامه دادند.
سرانجام چه شد؟
ساعاتی بعد، افرادی به پلیس گزارش دادند که دختری 10ساله از پنجره طبقه هشتم یک برج مسکونی داد و فریاد میکند و کمک میخواهد.
پلیس سریع اقدامات لازم را با کمک آتشنشانی انجام میدهند و به طبقه هشتم برج میروند. مشخص میشود این دختربچه همان اسماء گم شده است. در خانه اتاقی را مجهز به دوربین مداربسته پیدا میکنند که دختر بچه را با دست و پای بسته در آن نگهداری میکردند. پلیس ربایندگان را که یک مرد 40 ساله به نام امیرحسین و خانمی که گویا یکی از همسایگان قدیمی مرد بوده و در این کودکربایی شرکت کرده بود، دستگیر میکند و اسماء هم به آغوش خانوادهاش بازمیگردد.
بازگشت یگانه پس از 6 سال به آغوش خانواده!
ماجرا چه بود؟
ساعت 2 بعد از ظهر پنجم بهمن سال 1390 یگانه، دختر بچه دو و نیم سالهای که دست در دست خواهر بزرگ ترش به سمت خانهشان میرفت، توسط زنی که در یک خودروی پژوی یشمی نشسته بود، ربوده میشود. زن ابتدا با نشان دادن عروسک میخواهد مبینا، خواهر بزرگ تر یگانه را که آن زمان هشت سال داشته، به سمت خودرو بکشاند ولی وقتی مبینا عقب میکشد زن جوان از خودرو پیاده میشود، خواهر بزرگ تر را هل میدهد و یگانه را با خود میبرد. مادر این دو کودک کمی جلوتر و در فاصله کمی از آنها حرکت میکرده و یگانه مقابل چشمان مادر و خواهرش ربوده میشود.
سرانجام چه شد؟
خانواده یگانه همه جا را برای یافتن نشانی از او زیر پا میگذارند حتی دایی این کودک خردسال یک بار تا مالزی هم به دنبال یافتن نشانهای از او میرود. تماسهای زیادی از نقاط مختلف کشور با این خانواده گرفته میشود و هر کدام میگویند یگانه را دیدهاند ولی هیچکدام به نتیجه نرسید تا این که خانوادهای از تهران تماس میگیرند و مشخصات یگانه را میدهند. این مشخصات درست بود. یگانه که به یک خانواده فروخته و نامش رقیه شده بود، بالاخره بعد از شش سال به آغوش خانوادهاش باز میگردد
پیدا شدن دختر یک و نیم ساله
بعد از 11 روز
ماجرا چه بود؟
پدر ملیکا که کارگر شهرداری در مشهد است، بعد از گم شدن فرزندش به پلیس خبر میدهد و عکس او را در صفحات مجازی پخش میکند تا اگر فردی دختر بچهای با این مشخصات دید، اطلاع دهد. پدر این کودک در تکتک روزهای طاقتفرسایی که به دنبال دخترش میگشته، سالها پیر شده است.
بعد از گذشت 11 روز شهروندان اصفهانی کودکی رها شده را در پارک ناژوان میبینند که با عکس پخش شده در صفحات مجازی تطابق داشته و به پلیس اطلاع میدهند. خانواده ملیکا راهی اصفهان میشوند و دخترشان را که تا رسیدن آنها در شیرخوارگاه نرجس اصفهان نگهداری میشد، تحویل میگیرند. گویا رباینده ملیکا را در پارک ناژوان رها کرده و گریخته بود. پدر و مادر ملیکا بعد از 11 روز طعم آرامش را حس کردند و فرزندشان را در آغوش گرفتند.
توصیههایی برای پیشگیری
از کودکربایی
والدین باید بدانند توجه آنها به کودک فقط شامل خرید لباس، تبلت و فرستادن کودک به کلاسهای متنوع نیست بلکه آنها باید از چگونگی تنها گذاشتن فرزندشان و افراد موجود در پیرامون کودک مطلع باشند. قبل از هر اقدامی والدین باید درباره اعتمادهای بیاساس خود به افراد پیرامون هوشیار باشند. یکی از مهمترین عوامل زمینهساز کودکربایی، غفلت والدین است. باید دانست این غفلت شامل سپردن کودک به افراد غیرموجه در قالب دوستان، فامیل، آشنا و ... است. اگر والدین با کسب آگاهی از شرایط کودک بتوانند به فرزند خود اطلاعات لازم در زمینه مراقبت از خود را بدهند، تا حدودی میتوانند زمینه بروز کودک ربایی و صدمات غیرقابل جبران ناشی از این بزه اجتماعی را به حداقل برسانند. در دنیای امروز اغلب بزرگ سالان باید مسائلی را که باعث غفلت از کودک میشود، بدانند. همچنین بزرگ سالان باید بدانند کودکان، خردسالان و نوجوانان قادر به تشخیص نیت افراد دیگر نیستند و این نداشتن آگاهی، کودکان را با مشکلات فراوانی روبهرو میکند. بنابراین کودک به دلیل ناآگاهی و نداشتن اطلاعات مناسب، قادر به نه گفتن به فرد بزرگ سال نیست.
9 راهکار پیشگیرانه
برای کاهش همه جرایم راه حلهای منطقی و امتحان شدهای وجود دارد که در قالب کاهش پیشگیری از وقوع جرایم معنا پیدا میکند. در ادامه راهکارهای آموزشی در خصوص کاهش جرم کودکربایی را میخوانیم.
1- به فرزندانتان تاکید کنید سوار خودرو یا موتورسیکلت افراد ناشناس و غریبه نشوند و هیچگاه آنها را همراهی نکنند.
2-آدرس دقیق خود را بنویسید و همواره در جیب کودک خود بگذارید.
3- از فرزندان بخواهید موقع رفتن به هر جایی، خانواده را از ساعت و جزئیات آن مطلع کنند.
4-از فرزندتان بخواهید اطلاعات و جزئیات مسائل خانوادگی و داراییهایتان را برای افرادی که شناخت دقیقی از آنها ندارد، بازگو نکند.
5- به شدت از آراسته کردن فرزند به ویژه دختران با زیور آلات یا پوششهای گران قیمت در زمانهایی که در کنارشان نیستید، پرهیز کنید. همچنین اسباب بازیهای گران قیمت بچهها را تنها در جاهای مطمئن به آنها بدهید.
6- مهارت نه گفتن به فرزندان در برابر خواستهها و ترغیبهای نابه جای دیگران را به آنها در اولین فرصت ممکن آموزش دهید.
7-به فرزندان در خصوص اطلاع فوری به پدر یا مادر و پلیس در صورت تعقیب یا زیر نظر قرار گرفته شدن توسط افراد غریبه، تذکر دهید.
8- از فرستادن کودکان کم سن خود برای خرید بپرهیزید.
9-از فرزندان خود در مسیر تردد از منزل به مدرسه و به خصوص در کوچههای خلوت و تاریک، با دقت و ملاحظه بیشتری مراقبت کنید.