رکود بزرگ اقتصادی در آمریکا تکرار میشود؟
این یک قاعده قدیمی است که آغاز جنگها، از پایان دادن به آنها سادهتر است. دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا اکنون خود را در این وضعیت دشوار میبیند. تصمیم او مبنیبر اعمال تعرفه بر 300 میلیارد دلار از کالاهای چینی در ماه سپتامبر سال جاری میلادی، تنشها و خصومتها را با پکن بیش از پیش تشدید کرده است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از فرهیختگان، در جبهه مقابل، چین نیز با اقداماتی نظیر پایین آوردن تعمدی ارزش یوان و ایجاد ممنوعیت برای خرید محصولات کشاورزی آمریکا، خصومتهای تجاری واشنگتن را تلافی میکند. چین همچنین تهدید کرده تعرفههای بیشتری بر کالاهای وارداتی از آمریکا وضع خواهد کرد. استیون منوشین در پاسخ به اقدامات چین، این کشور را به «دستکاری ارزی» متهم کرده و کشورش، چین را در لیست سیاه ارزی خود قرار داده است.
چگونه شکوه و عظمت بار دیگر به آمریکا بازمیگردد؟
اگر قرار باشد ترامپ به این پرسش پاسخ دهد احتمالا میگوید: «با قهر و جنگ و دعوا، دیوار بزرگ مقاومت چینیها در برابر واردات کالاهای آمریکایی را خواهیم شکست.» با این حال، اینگونه بهنظر میرسد که رئیسجمهور آمریکا با اقداماتی از این نوع، فقط موجب ایجاد جراحتهایی برای اقتصاد آمریکا میشود که بهسختی بهبود خواهند یافت. اتکای ترامپ به سلاح تعرفه میتواند اقتصاد آمریکا را به خطر بیندازد. در حقیقت، دیدگاه و فهم ناقص رئیسجمهور ترامپ دراینباره، تهدید تبدیل شدن چین از یک رقیب استراتژیک به یک دشمن تمامعیار و آشکار را تقویت میکند. آمریکا چند دهه پس از پایان جنگ سرد با شوروی، دیگر به یک جنگ سرد جدید نیازی ندارد. جنگ و نزاع اقتصادی (چه برسد به نظامی) با چین، اصلا در راستای منافع آمریکا نیست.
ما پیش از این نیز در تاریخ خود در موقعیت مشابه با آنچه امروز تجربه میکنیم، بودهایم. ملیگرایی سمی و استفاده از سلاح تعرفه، ازجمله درسهای محوری بودند که از اتفاقات وحشتناک اقتصادی دهه 1930 گرفتهایم و بار دیگر باید آنها را مرور کنیم. پس از وقوع بحران اقتصادی در اکتبر سال 1929، اعمال چرخهای از تعرفهها که ازجمله مهمترین آنها میتوان به «قانون تعرفهای موسوم به اسموت هاولی» اشاره کرد (این تعرفهها درصدد کمک به کشاورزان آمریکایی بودند)، خسارت اصلی به اقتصاد آمریکا را سبب شدند. خیلی زود، سلسلهای از سیاستهای «همسایهات را فقیر کن» (beggar-thy-neighbor) اعمال شدند که ویژگی اصلی آنها، تلاش برای تعدیل و کاهش تعمدی نرخ ارز در سرتاسر جهان بود. دونالد ترامپ آنچه را پیشینیان وی انجام دادند، بهتر انجام میدهد.
تنها ابتکار وی این است که نسبت به اعمال تعرفه در شرایطی اقدام میکند که اقتصاد آمریکا روبهرشد و در حال پیشرفت است. اینگونه بهنظر میرسد که استراتژی ترامپ صرفا متکی به این گزاره است که متحدان و دشمنان آمریکا را میتوان با اعمال تعرفههای سنگین به تسلیم واداشت. ظاهرا ترامپ خود را از مشورت با مشاوران زبده بهجز پیتر ناوارو، بینیاز میبیند. ناوارو یک اقتصاددان مرکانتیلیست و نویسنده کتاب «مرگ توسط چین: مقابله با اژدها- یک ندای جهانی برای اقدام» است.
پیتر ناوارو تجارت با چین را یک بازی با حاصلجمع صفر (بازی همراه با برد کامل یکطرف و باخت طرف مقابل) میداند و تجارت با این کشور را در زمره «هفت گناه کبیره» (در الهیات مسیحی گناهانی هستند که انجام آنها مجازات دوزخ را بههمراه خواهد داشت) تلقی میکند. من پیش از این نیز در مقالهای در نشریه «پولیتیکو» استدلال کردهام که اگر قرار باشد کسی ما را به سمت جهنم رهنمون سازد، آن فرد کسی نیست جز پیتر ناوارو.
بهنظر میرسد آنچه موتور محرک تفکر و رویکرد دونالد ترامپ بوده این نکته است که آمریکا میتواند با مصونیت در سرتاسر جهان دست به هر اقدامی بزند. با این حال، نتایج و مثالهایی که این گزاره را تایید کنند، در بهترین حالت ناچیز بودهاند. ترامپ هنوز نتوانسته کنگره آمریکا را قانع کند تا با پیمان تجاری جدید آمریکا با کانادا و مکزیک موافقت کند. با درنظر گرفتن این واقعیت، وی رفتارهای تهدیدآمیزی درمورد تجارت آمریکا با ژاپن و اروپا از خود نشان میدهد.
از همه مهمتر، ترامپ غرق در تنش با چین است. چین با شادی در حال تماشای این نکته است که ترامپ پشتسر هم و بیوقفه به اقتصاد آمریکا خسارت وارد میکند. خسارت ترامپ به اقتصاد آمریکا صرفا محدود به کشاورزان آمریکایی که نقش مهمی در تقویت پایگاه سیاسی وی دارند، نمیشود. امکان دارد چین با توجه به رفتارهای خصومتآمیز ایالات متحده آمریکا، مبدأ واردات کشاورزی خود را برای همیشه از آمریکا به دیگر کشورها تغییر دهد.
در این راستا میتوان به روسیه اشاره کرد که چین پیش از این، واردات گندم و سویای خود را از آن افزایش داده است. ترامپ درمورد این موضوع مطمئن بوده که چین نسبت به کاهش رشد اقتصادی خود حساس و نگران است و به همین خاطر در برابر آمریکا کوتاه خواهد آمد. با این حال، وی غرور ملی چینیها را در این معادله دستکم گرفته است. چین سالها توسط قدرتهای امپریالیست، تحقیر و استعمار شده و بعید است در برابر ایالات متحده آمریکا و درخواستهای تجاری آن تسلیم شود.
سرمقاله والاستریت ژورنال در روز 6 آگوست سال جاری میلادی به این نکته اشاره میکند که سیاست تعرفهای دونالد ترامپ، تاکنون یکدرصد از رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) ایالات متحده آمریکا را نابود ساخته است. ترامپ سعی خواهد کرد فدرال رزرو را درمورد این موضوع سرزنش کند. با این حال وی در این رابطه با مقاومتهایی نیز روبهرو خواهد شد. روسای اسبق فدرال رزرو نظیر پل ولکر، آلن گرینسپان، بن برننکی و جنت یلن در بیانیهای مشترک در والاستریت ژورنال اعلام کردهاند: «ما همگی بر این باوریم که فدرال رزرو و رئیس آن باید مجاز باشند بهطور مستقل و کاملا در راستای منافع اقتصاد آمریکا اقدام کنند. فدرال رزرو باید از فشارهای کوتاهمدت سیاسی و بهخصوص تهدید به اخراج و تنزل رتبه رهبرانش به دلایل سیاسی، آزاد باشد.» در این شرایط، ترامپ همچنان وانمود میکند چین و نه آمریکا، بهایی سنگین به علت تعرفههای آمریکا میپردازد. اگر ترامپ همچنان به خرابکاری در اقتصاد آمریکا ادامه دهد، خود بهتنهایی به بزرگترین رقیب و مخالفش برای پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال 2020 تبدیل خواهد شد.