چرا استارتاپها شکست میخورند؟
کارآفرینی ساده نیست! شاید بتوان آن را به پریدن بدون چتر از هواپیما تشبیه کرد. در چنین شرایطی کارآفرین باید بتواند تا پیش از رسیدن به زمین چتر خود را در آسمان ساخته و با موفقیت آن را باز کند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، اگر کارآفرین نتواند چترش را بهموقع بسازد، اما آنقدر خوششانس باشد که زنده بماند، باید پیش از پرواز بعدی استخوانهای خود را با درد بازسازی کند. بازسازی استخوانها چند ماه و گاه بیشتر زمان میبرد. با این حال و طبق تحقیقات متعددی که در ارتباط با کسبوکارهای نوپا شکل گرفته است، اکثریت قریب به اتفاق نخستین تجربههای کارآفرینی یا راهاندازی استارتاپ با شکست و زمینخوردن همراه بوده است. اگرچه کارآفرینی روحیه خستگیناپذیر و مبارزهجویی را طلب میکند و بسیاری از کارآفرینان شکستخورده برخاسته و با تجربه و مهارت بیشتری دوباره از هواپیما میپرند، با این حال آنان مجبور نیستند الزاما، درد شکستن استخوانها را دوباره و چندباره تجربه کنند!
کارآفرین دو راه بیشتر ندارد: یا از چترسازی و زمینخوردن دیگران درس میگیرد، یا همان استخوانهای شکسته را، اینبار در بازوی خود، باندپیچی میکند؛ راه سومی وجود ندارد. بخش عمدهای از کارآفرینی، خوبدیدن و آموختن از دیگر کارآفرینان است. موفقیت، ایستادن بر دوش پیروزهای امروز و دیدن از نگاه شکستخوردههای دیروز است.
کتاب Why Startups Fail یا «چرا استارتاپها شکست میخورند؟!» به قلم دیوید فینلایب از تجربیات شخصی نویسنده و خِرَد جامعه سیلیکونولی میگوید. شکست مفهوم و تجربهای آشنا برای کارآفرینان، حتی برای ساکنان سیلیکونولی است؛ جایی که برخی از بهترینهای این کره خاکی دوره هم جمع شدهاند تا مرزهای تحول را هر روز جابهجا کنند. اما باید آموخت از این شکستها چطور باید درس گرفت و چطور از شکستهای بعدی اجتناب کرد؟! همیشه باید از بزرگترینها و بهترینها آموخت، این کتاب در دل هر داستان، هسته قدرتمند خرد یا همان شمّ احتیاط را نشانمان میدهد. همچنین بهترین تناسب بین بازار و محصول، تمرکز، اجرای عالی، توانایی تغییر مسیر، تیمهای درخشان و هزینههای سنجیده به کارآفرینان موفق خاطرنشان میشود. شما در این کتاب از اشتباهاتی که دیگران بارها و بارها مرتکب شدهاند درس میگیرید و یاد میگیرید چگونه استارتاپ خود را در مسیر موفقیت قرار دهید.
استیو جابز فقید معتقد بود تبلیغات زودهنگام، یعنی زمانی که هنوز محصول شما آماده نیست، بیشتر شبیه به سیل عمل میکند. کُنه این مطلب را با مثالهایی عالی در این کتاب میآموزید. همچنین خواهید دید که برعکس، اگر محصول خوبی دارید اصلا در تبلیغ و ورود قوی به بازار نباید تعلل کنید. راه و رسم مذاکره در مرحله جذب سرمایه و درسگرفتن از یک پدیده کلیدی، یعنی شکست، از دیگر آموزههای این کتاب ارزشمند است. اگر «برای پیروزی ابتدا باید از شکست برحذر بود!» پس چرا کارآفرینان همان اشتباهات اجتنابپذیر را بارها و بارها مرتکب میشوند؟! کتابهای بسیاری درمورد شرکتهای موفقی چون فیسبوک، گوگل و اپل نوشته شده است. با وجود این، معدودی از این کتابها متوجه اشتباهات شرکتها شدهاند؛ این اشتباهات همان تصمیمات کلیدی و مهمی است که به اتمام نقدینگی و شکست زودهنگام استارتاپها منجر میشود.
با استفاده از راهنماییهای این کتاب، «شکست» را شناخته و در راه شکست آن گام بردارید. شما باید قادر باشید تا در نهایت دشواریها و ناهمواریهای پرهیبت استارتاپ را دور بزنید. برخی استارتاپها برای تولید محصولاتی که بازار ندارند، میلیونها تومان هزینه میکنند، برخی بیش از حد و بسیار زودتر از موعد روی بازاریابی و فروش هزینه میکنند و برخی مدتها و بدون تغییر مسیر به بازارهای بد میچسبند. اگرچه دانش پرهیز از چنین اشتباهاتی به تنهایی متضمن موفقیت استارتاپ نیست، اما شانس موفقیت آن را افزایش چشمگیر میدهد.
خواه کسی باشید که با فکر برداشتن یک گام بزرگ میخواهد کارآفرین باشد و ظرف سه، چهار سال یک کسبوکار راه بیندازد، خواه کارآفرین جسوری که میخواهد قلههای موفقیت را بهسرعت فتح کند، کتاب «چرا استارتاپها شکست میخورند؟!» به شما کمک میکند که از چترهای ساختهشده دیگران درس بگیرید. همچنین این کتاب اشتباهات مهمی که میتوانند موجب شکست فعالیتهای جدید شما شوند و نیز راه اجتناب از آنها را به شما نشان میدهد.
این کتاب بهتازگی ازسوی نشر آبنوش انتشار یافته است. کار جالب توجه ناشر آن است که هر سه نسخه چاپی، دیجیتالی و صوتی کتاب را در اختیار علاقهمندان قرار داده است که میتوان با مراجعه به سایت کتابلت (www.Ketablet.com) نسخه مورد نیاز را تهیه کرد. کتاب چاپی نیز بر کاغذ کاهی با گرم بالا، سبک و صفحهآرایی مناسب عرضه شده است که تجربه خوبی را برای خواننده رقم میزند.