مهریه سنگین، آرامش و خوشبختی نمیآورد
از چند روز قبل تابلوهایی در برخی اتوبانهای تهران نصب شده که مضمون این تابلوها، پیشنهاد به خانواده ایرانی برای بازنگری در ارزش معنوی مهریه به عنوان ضامن حفظ زندگی مشترک و راهکارهای تحکیم روابط خانوادگی است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد، در یکی از تابلوهای با موضوع مهریه نوشته شده: «مهریه سنگین، آرامش و خوشبختی نمیآورد.» در یکی از تابلوهای مرتبط با تحکیم روابط خانوادگی هم «عشق و احترام» با حروف پررنگ درج شده است. اگرچه که این تابلوها فعلا در اتوبانهای تهران نصب شده و شاید به دلایل فرهنگی، هنوز به استانها و دیگر شهرهای کشور نرسیده، اما به نظر میرسد اقدامی در جهت فرهنگسازی برای تغییر نگرش خانوادهها به وزن ارزشهایی است که اهمیت ندادن به آنها، تاثیر قابل توجهی در آمار طلاق دارد. به دنبال گزارش سال 1394 شورای اجتماعی کشور به رهبری درباره 5 آسیب اجتماعی فراگیر در کشور؛ اعتیاد، طلاق، بزهکاری، بیکاری و فقر، حاشیهنشینی، دولت از همان سال مکلف شد برای کنترل و کاهش آمار طلاق و اقدامات عملیاتی جهت تحکیم بنیان خانواده برنامهریزی کند. بنا بر آخرین اعلام معاون وزارت ورزش و جوانان، در حال حاضر به ازای 3 ازدواج در کشور، یک طلاق ثبت میشود و سال 97 در کل کشور، 175 هزار و 614 مورد طلاق در مقابل 550 هزار و 565 مورد ازدواج ثبت شده و نکته نگرانکننده در آمار اعلامی محمدمهدی تندگویان این است که ظرف سالهای اخیر و به دنبال رسوخ ریشه آسیبهای اجتماعی در جامعه روستایی، روستاییان ساده زیست و قانع هم با پدیده طلاق آشنا شدهاند چنانکه به گفته تندگویان، از 175 هزار و 614 مورد طلاق ثبت شده، 164 هزار و 124 مورد مربوط به جامعه شهری و 11 هزار و 490 مورد (کمی بیش از 5 درصد) مربوط به روستانشینان بوده است. بنا بر اعلام متولیان رصد و کنترل آسیبهای اجتماعی در سازمان بهزیستی کشور و سایر نهادهای مسوول، بیکاری، اعتیاد، خیانت زوجین و مشکلات اقتصادی مهمترین دلایل طلاق زوجین طی چند سال اخیر است، اما تمام تقصیر متلاشی شدن یک زندگی مشترک را نمیتوان بر گردن این 4 عامل انداخت. چه بسیار خانوادهها که زندگی خود را با تحمل مشکلات اقتصادی، اعتیاد، تبعات بیکاری سرپرست خانوار یا حتی نادیده گرفتن خیانت همسر ادامه میدهند اگرچه که نمیتوان برای تمام زوجین یک نسخه واحد پیچید و قطعا، تفاوتهای فردی ایجاب میکند که واکنش هر زن و مردی در مقابل مشکلات خانوادگی متفاوت باشد. اما راهکاری که طی سالهای گذشته مورد تاکید کارشناسان حوزه سلامت روان بوده، فراگیری «مهارتهای زندگی» است؛ دانشی که به کار بستن عملی آن در زندگی فردی، زندگی مشترک و روابط اجتماعی میتواند به بازنگری در جانمایی بسیاری از ارزشهای
کم اهمیت و ارتقای اهمیت ارزشهای منجر به بهبود روابط فردی و جمعی منجر شود. آمار پیمایش ملی سلامت روان که سال 1390 منتشر شد، اعلام میکرد که 23 الی 26 درصد جمعیت 15 تا 64 ساله کشور به یکی از انواع اختلالات روان مبتلا هستند. این عدد از این بابت میتواند مورد توجه باشد که ابتلا به یک اختلال روانی با شدت و ضعف متفاوت، حتما در روابط اجتماعی افراد تاثیرگذار خواهد بود و حتی میتواند برای کارشناسان سیاستگذار در کنترل آسیبهای اجتماعی هم از این بابت حایز اهمیت باشد که لزوم مداخلات روانشناختی را در ردههای بالاتر اهمیت نسبت به سایر بایدها و نبایدها قرار دهند. مهریه، یکی از ارزشهای مورد توجه خانواده ایرانی است. مردان و زنان ایرانی با تاسی به فرهنگ ملی و عرف جامعه اینطور آموختهاند که هر زن ایرانی در زمان عقد باید مهریهای معادل سکه طلا داشته باشد و حالا برخی از این مردان و زنان که ممکن است پدر، همسر، مادر یا دختر یک خانواده باشند، در باورخود تعداد سکههای طلای مهر شده برای یک زن را برابر با خوشبختی زن تلقی میکنند در حالی که اسدالله جولایی، رییس ستاد دیه، هفته گذشته از پرونده طلاق و درخواست مهریهای خبر داد که ارزش ریالی آن حدود 7 میلیارد تومان بود و همسر هم به دلیل ناتوانی از پرداخت این میزان مهر که در زمان عقد هم با رضایت، امضا کرده بود، دوران محکومیت خود را در زندان سپری میکرد. قطعا از این دست پروندهها در ستاد دیه و دادگاههای خانواده فراوان است؛ پروندههایی که البته در اصل، ربطی به موضوع پرونده ندارد. واقعا، تعداد سکههای طلا، عامل تشکیل یک پرونده طلاق نیست. دلیل اصلی تشکیل چنین پروندههایی، نگرش یک خانواده و تلقی زنان و مردان ایرانی از «خوشبختی» است. تلقیای که به دلیل آشنا نبودن به مهارتهای زندگی، اینطور شکل گرفته که ارزشهای سطحی، زودگذر، کمعمق و ناپایدار به اصول تبدیل شوند و مهارت همسرداری و خانوادهداری فروع باشد. در چنین شرایطی، بدیهی است که اندوختههای ریالی، رتبه انسانها و حتی جایگاه اجتماعی آنها را تعیین و طبقهبندی میکند و در چنین شرایطی، انسانها به اشتباه یاد میگیرند و حتی باور میکنند که حجم این اندوختهها، ضامن خوشبختی و سعادت و آسایش است. انسانهایی با چنین تفکری، بد نیست که گاهی سری به بیمارستانهای تخصصی و فوق تخصصی رسیدگی به بیماران سرطانی یا حتی آسایشگاههای نگهداری سالمندان بزنند و از نزدیک ببینند و بشنوند که پول، نمیتواند سلولهای سرطانی موذی را شکست دهد و نمیتواند دردهای کهنسالی را به تاخیر بیندازد. تبلیغات خیابانی با موضوع آسیبهای اجتماعی که از چند سال قبل و با هشدار درباره انتقال ویروس اچآی وی ایدز بر اثر روابط جنسی پرخطر و مصرف مواد مخدر، اولینبار در اتوبانهای تهران اجرا شد و اینبار هم، لزوم توجه به اصولی همچون احترام و عشق برای پایداری زندگی مشترک را بر تعیین مهریههای سنگین بیضمانت ترجیح داده، یکی از اقداماتی است که میتواند در تغییر نگرش شهروندان؛ حتی اقلیتی از شهروندان موثر باشد. قطعا خانواده ایرانی معتقد و متعصب بر لزوم تعیین مهر بالا و سنگین برای دختر، 50 بار هم که تابلوی «مهریه سنگین، آرامش و خوشبختی نمیآورد» را ببیند، بر عقیده خود درباره تعیین 500 سکه طلا و 700 سکه طلا اصرار خواهد کرد اما خوشبین باشیم که بار پنجاه و یکم، بعد از آنکه ناسزایی نثار نویسندگان و مبلغان این شعارها میکند، مصداقی از قوم و خویش خود را به یاد بیاورد که با وجود مهریه سنگین و چند صد سکهای، باز هم ناچار شدند در مقابل قاضی دادگاه خانواده سرکج کنند و راهی دفترخانه و امضای سند طلاق شوند آن هم فقط به این دلیل که بلد نبودند چطور «زندگی» کنند.
لازمه تاثیرگذاری تبلیغات خیابانی آن هم وقتی هدفگذاری، کنترل یک آسیب اجتماعی از طریق پیامهای منتشره در این تبلیغات است، همزمانی اقدامات سایر دستگاههای متولی آموزش و فرهنگسازی در جبهه مخالف ارزشهای کم عمقی است که در بالا رفتن آمار طلاق تاثیرگذار بوده است.