پرسپولیس سردرگم، پرسپولیس بهتزده و درمانده
اینکه برانکو میگوید نمیخواهد به کار در ایران ادامه دهد و به خاطر آن مدیران پرسپولیس به بنبست رسیدهاند، نشاندهنده یک تباهی کامل است. گواهی بر این مدعا که در ورزش ما روزمرگی تمام و کمالی حکمفرماست و آجری روی آجر گذاشته نمیشود.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شهروند، شاید گفته شود مدیران پرسپولیس و دیگر اعضای این باشگاه توانستهاند در سه فصل گذشته بیشترین افتخارات را در فوتبال ایران کسب کنند و چنین حکمی در موردشان بیرحمانه است. اما اجازه بدهید بگویم برعکس. وضعیتی که در آنیم این ادعا را تایید میکند که مدیران باشگاه کوچکترین نقشی در قهرمانیها و افتخارات تیم نداشتهاند و هرچه به دست آمده به دست باکفایت سرمربی تیم بوده. مدیران تیم هم این را بهتر از من و شما میدانند که حالا همه راههایشان به یک نام ختم میشود و آن نام برانکو است. آنها میدانند که در سالهای اخیر تنها کاری که انجام شده استخدام شانسی برانکو بوده و او ورق را برگردانده. حالا هم اگر بتوان او را نگه داشت برای مدتی طولانی اوضاع بر وفق مراد خواهد بود؛ نتیجه بگیرد یا نگیرد و اگر نتوان آب رفته را به جوی برگرداندش همان آش چهارسال قبل است و کاسه همان. اما چرا معتقدیم که مدیران پرسپولیس به تباهی کامل فوتبال ما شهادت میدهند، به این دلیل که آنها حتی با وجود سهسال موفقیت و آرامش و امتیازات ناشی از آن نتوانستهاند برنامهای برای دوران پسابرانکو داشته باشند. تردید نداریم که در این سالهای اخیر نه کسی به اینکه پس از برانکو چه اتفاقی میافتد، فکری کرده، نه با خودش مشورتی شده و نه روندی وجود داشته که بتواند ما را به تصمیمات بعدی نزدیک و امیدوار کند، یعنی هیچکس نمیداند که پرسپولیس طی چه تحولاتی به این نقطه رسیده و حالا چطور میشود این روند را حفظ کرد؟ آیا باید به مربیان سازندهای مثل برانکو میدان داد تا باز هم با اسکادی متوسط تیمی آماده بسازند و با تکیه بر قوای بدنی رقبا را از پیش بردارند؟ باید به مربیان کروات و شبیه برانکو فکر کرد؟ حالا وقت آن است که یک مربی بزرگتر از او بیاوریم و به قهرمانی آسیا فکر کنیم؟ باید تیمی پرستارهتر ببندیم؟ هیچکس نمیداند، چون در تمام این سالها برنامه و هدف تیم تنها یک کلمه بوده: برانکو. اینکه او را نگه داریم و همه کارها را به او بسپاریم و خیالمان راحت باشد.
عدهای میگویند برنامهریزی در فوتبال ما، مثل دیگر عرصهها سخت است، چون بخش بزرگی از تصمیمات دست مدیر نیست و به شرایط و اوضاع روز جامعه و کشور بستگی دارد. میگویند وقتی هر روز شرایط اقتصادی تغییر میکند و ارزش پول ملی و به تبع آن ارزش ارز و قیمت مربیان و بازیکنان خارجی در تلاطمهای بزرگ است، چطور میتوان برای آینده برنامه ریخت. چطور میشود فهمید که یکسال بعد و ٦ ماه بعد کجا خواهیم بود و چه میتوانیم بکنیم. میگویند تنها بخش کوچکی از اختیارات و تصمیمات به مدیر سپرده میشود و برای همین مسئولیت او را نباید بزرگ در نظر گرفت. منکر همه اینها نیستیم، اما در همین شرایط فرق یک مدیر خوشفکر و آیندهنگر با مدیران ما چیست؟ اینکه همه موفقیتهای پرسپولیس در سهسال اخیر کمترین ثبات و ساختاری را در این باشگاه به وجود نیاورده، کدام شایستگی و تدبیر مدیران را نشان میدهد؟
میگویند هر باشگاهی ممکن است سرمربی موفق خود را از دست بدهد. خیلی از باشگاههای بزرگ دنیا بودهاند که حتی پس از قهرمانیهای شورانگیز با نغمه جدایی سرمربیان یا ستارههای تاثیرگذارشان مواجه شدهاند. پرسپولیس هم امروز همین وضع را دارد و باید بگوییم باشگاههای بزرگ، بزرگی و افتخاراتشان را مدیون آیندهنگری مدیران و ایدههای آنها هستند، اگرنه نمیتوانستند از بقیه فاصله بگیرند. حتما هر باشگاه بزرگی با دورههای نزول و فاجعه هم مواجه میشود، اما آنها که زود این شرایط را پشت سر میگذارند و برمیگردند، به خاطر این است که زیرساختهای درستی دارند و استراتژی روشنی ترسیم کردهاند و شکست و توقف برایشان حادثه است. درحالیکه به نظر میرسد برای پرسپولیس این پیروزیها و جامهاست که حادثه بوده، به همان دلیل که امروز مدیران این باشگاه ماتم گرفتهاند و جز تلاش برای برگرداندن برانکو هیچ پلنی ندارند.
این مشابه شرایط رقیب است. همانطور که استقلال فصل گذشته نمیدانست چرا وینفرد شفر را میآورد و از او چه میخواهد، همانطور که امروز نمیداند چرا قید فرهاد مجیدی را زده و به استراماچونی دل خوش کرده، پرسپولیس هم باید منتظر باشد و ببیند طوفان حوادث برایش چه پیش میآورد و سرنوشت چه خوابی برای نیمکتش دیده است. این همان فوتبالی است که همیشه دیدهایم. گاهی موفق و اغلب ناموفق. فوتبالی که حتی نمیداند چطور از برگهای برندهاش استفاده کند و چطور آینده را برای خود بنویسد، حتی شده برای یک ماه و یک روز. پس باید از برانکو متشکر بود که توانست در این فوتبال دوام بیاورد و کاپهای متعدد و نایبقهرمانی آسیا را به کارنامه پرسپولیس اضافه کند و باید منتظر نشست و دید که اتفاقا چه کسی قرار است از راه برسد و این جامها را بیشتر کند. دست بر قضا، با شانس و اقبال. همه چیزی که اگر باشد ما برندهایم و اگر نباشد...