خون ریخته سیری چند؟
«فرهاد طاهریان» دانشجو و ورزشکار 21 ساله اصفهانی چند روز پیش قربانی جنون سرعت یک بچه پولدار یا به تعبیر فعالان مجازی نوکیسههای پرادعا شد. مدعیانی که با گفتن جملههای «کشتم که کشتم، دیهاش رو میدم»! یا «میدونی قیمت ماشین چنده؟» این ذهنیت را ایجاد میکنند که گویا از نظر آنها ارزش جان یک جوان در قبال ماشین میلیاردی آنها نه تنها محلی از اعراب ندارد، بلکه حتی در قبال توقیف ماشین گرانقیمتشان اصلا حادثه مهمی تلقی نمیشود.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همدلی، بامداد روز جمعه، تصادف مرگباری بین خودرو پورشه با پراید در شهر اصفهان رخ داد. در آن حادثه خودروی پورشه، با انحراف از مسیر اصلی با یک دستگاه پراید برخورد میکند که به مرگ راننده پراید منجر میشود.فیلم تصادف این پورشه و پراید و نحوه مواجهه صاحب پورشه با مرگ راننده پراید که جوانی 21 ساله است، در شبکههای اجتماعی واکنشهای بسیاری را به دنبال داشته است.
در فیلم منتشر شده از صحنه تصادف، صدای دختر جوانی که گویا صاحب پورشه است، به گوش میرسد که میگوید: «آدم کشتم که کشتم، دیه اش رو میدم» او چون ماشیناش گرانقیمت است اجازه توقیف ماشین را به پلیس نمیدهد و با فریاد مدام از پلیس میپرسد: «میدونی قیمت ماشین چنده؟» در فیلم منتشر شده از این حادثه، این گونه به نظر میرسد که گویا دختر صاحب پورشه تنها نگران قیمت ماشیناش است و مرگ یک جوان از نظر او چندان حادثه مهمی نیست.
بسیاری فرهاد طاهریان را نماینده نسل جوانی میدانند که به واسطه اقتصاد بیمار کشور زیر پای عدهای آقازاده، اختلاسگر و نوکیسه با ثروتهای بادآوره له میشوند، جوری که حتی جانشان کماهمیتتر از خودرو نوکیسهها جلوه میکند، آن قدر کم اهمیت که در مواجهه با مرگشان به راحتی میگویند: «آدم کشتیم، دیهشو میدیم»!
برخی نیز انگشت اتهام را به سمت قانون مجازات کشور نشانه میروند، قانونی که با پول میشود خیلی چیزها را خرید و رفع رجوع کرد. آنان معتقدند در مملکتی که قیمت پورشه ۲۲ برابر دیه آدمیزاد است، معلوم است که بچه پولدارهای نوکیسه باید نگران خودروی گرانقیمتشان باشند تا جان یک جوان!
حادثه تصادف اصفهان به همان اندازه که در فضای مجازی داغ شده، به همان اندازه نیز اظهارنظرها از چند و چون این حادثه ضد و نقیض است، برخی ماشین پورشه را متعلق به یکی از مسئولین کشور میدانند و برخی نیز آن را به آقازادهای که احتمالا رانت، پول، قدرت و نفوذ آن را به حدی گستاخ کرده که با جان انسان معامله کند، ربط میدهند، اما تاکنون این ادعاها تکذیب و اعلام شده که این خودرو با هیچ یک از مسئولان یا فرزندان آنان ارتباطی نداشته است.
صرفنظر از این که ماشین متعلق به چه کسی است، این اتفاق این پیام را منعکس میکند که یک طبقه مشخص به دلیل داشتن پول، قدرت و نفوذ به خودشان اجازه میدهند هر اتفاقی را رقم بزنند و طلبکار و حق به جانب نیز باشند.
ماجرا از چه قرار بود؟
«حسین یزدی، خبرنگار اصفهانی ایرانتایمز، درباره جزئیات این حادثه به شرق میگوید: خانواده پسری که سوار پورشه بوده، از خانوادههای نسبتا پولدار اصفهانی هستند. پدرش نمایشگاه ماشین دارد و دلالی ماشین میکند، اما جزء طبقه سوپرپولدار اصفهان نیستند و خانهشان هم در خیابان دشت بهشت است که منطقهای متوسط محسوب میشود.
پدرش بنگاه ماشینهای آخرین مدل و گرانقیمت دارد. ماشینی که پسر سوارش بوده، پورشه است و متعلق به پدرش، پسر نامش م. س. است. م. س. با ماشینش به چند پراید اصابت میکند و منجر به کشتهشدن یک جوان میشود،
او افزود: پلیس دست به تعقیب و گریز زده، درحالیکه پلیس حق تعقیب و گریز بدون دستور دادستانی نداشته است. پلیس بهدلیل سرعت زیاد این دو ماشین آنها را تعقیب کرده و ماشینها فرار کردند و این اتفاق افتاده است. پلیس در تعقیب و گریز دنبال یک پورشه و ۲۰۶ میرود و اینجا بودن یک پورشه دیگر دروغ است.
ساعت ۲۳:۳۰ این اتفاق میافتد و در این تعقیب و گریز پورشه به دو پراید میزند. در تصادف اول مغز راننده منفجر میشود و راننده پارک میکند و به خانوادهاش زنگ میزند و میرود. بعد از رفتن پسر، خواهرش با یک لکسوس به محل حادثه میآید و ایشان همان خانمی هستند که صدایشان در کلیپها هست، دختر که به محل حادثه میرسد، درگیری رخ میدهد و دلیل درگیری هم این بوده که مردمی که تجمع کرده بودند، به وسایلی که داخل ماشینها بوده دست میزدند و دختر میگوید دست به ماشین نزنید و اینجا درگیری فیزیکی میشود. اینجا پدر دختر و پسر یعنی آقای خ. س. که ماشینها به نامش است، با یک پورشه به محل حادثه میرسد و پلیس میگوید دخترش را از محل حادثه دور کند. این کل ماجرا بود.»
یک جامعه شناس خونسردی و بیخیالی دختر حاضر در صحنه تصادف با حادثه مرگ یک جوان و رفتارهایی از این قبیل را که هر از چندگاهی در گوشه و کنار کشور تصاویرش خبرساز میشود، به حاکم شدن ارزشهای مادی در جامعه گره زد و گفت: متاسفانه امروزه افکار و اذهان تحت سیطره مادیات قرار گرفته است و همه چیز با پول سنجیده میشود، در فضایی که ارزشهای انسانی رنگ میبازد و مادیات حکومت میکند، هر چیزی حتی جان انسان را در کفه ترازو میگذارند و برای آن قیمت تعیین میکنند.
امانالله قرایی مقدم با اشاره به حواشی تصادف مرگبار اصفهان، این افراد را نه تنها جزء طیقه پولدار ندانست، بلکه حتی طبقهای برای آنان قائل نبود و افزود: اینگونه افراد در قالب طبقه نمیگنجند، بلکه اینها لایههای تازه به دوران رسیدهای هستند که براساس نابسامانی اقتصادی کشور و با ثروتهای بادآورده یک شبه ره صد ساله را پیموده و به مال و منالی رسیدند و فکر میکنند بزرگی، اعتبار و شخصیت را میتوان با پول خرید، آنها به صرف رشد اقتصادی، خود را جزء طبقه بالا اجتماع فرض میکنند، در صورتی که رفتار،سلوک و منش آنان در قالب هیچ طبقهای نمیگنجد.
قرایی مقدم گفت: متاسفانه اکنون مادیات گرایی، فقط مختص به گروه خاصی نیست و مویرگی به روابط اجتماعی رخنه کرده و مادیات وسیلهای تفاخر شده است. طلا، ماشینهای لوکس، وسایل گرانقیمت منزل گاهی حتی با وام خریداری میکنیم، که این پیام را منتقل کنیم که ما برتر هستیم. البته اگر رشد اقتصادی همزمان با رشد فرهنگی صورت بگیرد و با خود ظرفیت اخلاقی و فرهنگی به همراه داشته باشد، نه تنها اتفاق بدی نیست، بلکه دستاورد خوبی است، اما مشکل زمانی حاد میشود که به ثروت، تکنولوژی یا امکاناتی دسترسی پیدا کنیم که ظرفیت و فرهنگ استفاده از آن را نداشته باشیم.
این جامعه شناس افزود: برخی این گونه رفتارها را به مناسبات ارباب رعیتی نسبت میدهند، در صورتی که این گونه رفتارها که نشان از نبود مسئولیت اجتماعی است، حتی در قالب آن نظام هم نمیگنجد و حتی نمیتوان این برخوردها را با آن مقایسه کرد . ارباب رعیتی نظام است. در نظام ارباب رعیتی ارزشهای دینی و معنوی حاکم بود، اما حالا مادیات و ذهنیت مادی حاکم است.
واقعیت این است در حال حاضر جامعه دچار فروریختگی فرهنگی و اقتصادی شده است، در این میان برخی با سوءاستفاده از شرایط موجود به جایگاه مادی دست پیدا کرده که فرهنگ استفاده و مواجهه با آن را ندارند، در این فضا انسانیت، ارزشها، قضاوتها و رفتارها براساس مادیات تعریف میشود، بنابراین با این اوصاف مشاهده برخوردهای شبیه آن چه که در حادثه تصادف اصفهان رخ داد دور از ذهن نیست، بدون شک با توجه به وضعیت موجود در آینده نیز بیشتر شاهد این گونه برخوردها خواهیم بود.