کسی که کپی میکند، هنرمند نیست!
یک گالریدار با بیان اینکه «کسی که کپی میکند، دیگر هنرمند نیست»، خاطرنشان کرد: برخی میگویند در هنر معاصر کپی کردن معنا و با اصول حرفهای مغایرتی ندارد؛ در حالی که اصلاً اینچنین نیست.
به گزارش اقتصادهنرآنلاین به نقل از ایسنا، رزیتا شرفجهان - نقاش و مدیر گالری طراحان آزاد - در گفتوگویی درباره تشخیص اصالت آثاری که گالریها به نمایش میگذارند، اظهار کرد: این موضوع یک بحث کاملاً حرفهای است. اغلب گالریهایی که با اطلاعات و دانش کم شروع به کار میکنند در موارد اینچنین گیر میافتند. ممکن است این افراد اطلاعات خوبی در زمینه تجارت و پشتوانه مالی هم داشته باشند، اما گالریداری فقط به این موضوعات محدود نمیشود.
او تاکید کرد: کیفیت آثاری که یک گالری به نمایش میگذارد بسیار حائز اهمیت است؛ اینکه آثار ارائهشده چه تأثیراتی میتواند روی جامعه بگذارد و اینکه چه افقهایی را به جامعه هنری و دانشجویان نشان میدهد از جمله مهمترین موضوعاتی است که باید مورد توجه گالریدارها باشد.
این گالریدار با بیان اینکه «سابقه حرفهای هنرمند بسیار دارای اهمیت است»، یادآور میشود: وقتی هنرمندی را بشناسیم، بدانیم در چه زمینهای کار میکند، چه تاریخی دارد و چه مجموعههایی را تاکنون کار کرده است، میتوانیم درباره مجموعه آثار او هم نظر بدهیم. آنگاه اگر در میان آثار این هنرمند، اثری هم وجود داشته باشد که نشانی از اثر هنری دیگری را داشته باشد، میتوان بررسی کرد که منظور هنرمند از این کار چه بوده است. اما این کار با اینکه فردی اثری را از اینترنت یا آلبوم کتاب پیدا کند و با تغییر رنگآمیزی آن را به عنوان یک اثر هنری ارائه کند، بسیار متفاوت است.
شرفجهان ادامه داد: گالریدار حرفهای یا کارشناس میتواند تفاوت این دو مورد را از هم تشخیص بدهد، اما یک فرد عادی که بدون دانش گالری افتتاح کرده است شاید در تشخیص این موضوع چندان توانا نباشد؛ یا حتی این استدلال را باور کند که در هنر معاصر کپی کردن معنا و با اصول حرفهای مغایرتی ندارد. در حالی که اصلاً اینچنین نیست و اتفاقاً بسیار هم معنا دارد.
این گالریدار با بیان اینکه «کسی که کپی میکند، هنرمند نیست»، افزود: در هنر موضوعی به عنوان گسترش ایده وجود دارد که میگوید نمیتوان ادعای هنرمند بودن کرد، اما از تمام جغرافیای هنر هم جدا بود. در واقع هنرمندانی که در هر دورهای وجود داشته و دارند به نوعی به همدیگر وابستهاند؛ به عنوان مثال هنر یونان ناگهانی به وجود نیامده و تحت تأثیر بینالنهرین بوده است.
او با بیان اینکه «هیچگاه هنر در طول تاریخ منفصل نبوده است»، اظهار کرد: هنر یک منطقه منفصل از هنر جهان نیست. به همین دلیل ممکن است فاکتورهایی از آثار دورههای گذشته یا هنرمندان دیگر در آثار هنرمندان نسل دیگری نیز مشاهد شود. این الگوهای مشترک و یا حتی لحن قلمزنی و بیان معنای خاص و از نظر حرفهای نیز مشکلی ندارند.
شرفجهان افزود: اما موضوعی که به عنوان مثال برای خانم تهمینه میلانی رخداد، خارج از این مباحث بود و اصلاً در سطح حرفهی قابل گفتوگو نیست. ما هیچ پیشینهای از آثار هنری او سراغ نداریم و نمایشگاه قبلی هم که برگزار کردند، در برخورد با معترضین و منتقدین برخورد خوبی نداشتند. در حالی که یک هنرمند نقاش هیچگاه با منتقد خود چنین برخوردی نمیکند. خانم میلانی میتوانست آثار خود را در یکی از مناسبتها و دورهمیهای سینمایی به نمایش بگذارد، و نه اینکه مجموعه خود را به عنوان یک هنرمند نقاش ارائه و تصور کند که افراد حرفهای این عرصه نیز متوجه نمیشوند.