اسیدپاشی روی شوهر بهدلیل اختلافات خانوادگی
بیتفاوتی مرد به همسرش و بیرونکردن او از اتاق خواب، انگیزهای شد تا زن جوان نیمهشب به صورت همسرش اسید بپاشد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، اواسط مرداد سال گذشته از بیمارستانی در جنوب تهران خبر رسید که به مردی میانسال حمله اسیدی شده است. با حضور مأموران در بیمارستان مشخص شد این فرد را همسرش به بیمارستان برده است. زن جوان مورد بازجویی قرار گرفت و ادعا کرد نمیداند چه کسی شوهرش را سوزانده است. او گفت: شوهرم مسائل اخلاقی زیادی داشت و احتمال دارد یک نفر از او انتقام گرفته باشد.
با وجود ادعای این زن، مرد مجروح گفت احتمال میدهد همسرش این کار را کرده باشد. به همین دلیل زن جوان بازداشت شد. او در بازجوییها به اسیدپاشی روی شوهرش اعتراف کرد و گفت: من و همسرم 18 سال پیش با هم ازدواج کردیم و دو فرزند داریم. ما از همان روزهای اول زندگی مشترک اختلاف شدید داشتیم. همیشه همسرم با من قهر بود؛ گاهی من پیشقدم میشدم و او را وادار میکردم با من صحبت کند، اما بعد درگیری ایجاد و همهچیز خراب میشد. با این وضعیت همچنان به زندگی مشترک ادامه دادم و شوهرم را دوست داشتم، اما او با کارهایی که میکرد زندگیمان را هر روز بیشتر به سمت بنبست میبرد.
متهم گفت: سه سال است که شوهرم من را به اتاق خواب راه نمیدهد؛ او اصلا در خانه از اتاق خارج نمیشود و من مثل یک کارگر کارهای خانه را میکنم. لباسها را آماده میکنم، غذا میپزم، خرید و مهمانداری میکنم اما هیچ محبتی از شوهرم نمیبینم. او هر وقت به خانه میآمد به اتاق میرفت و در را میبست، شام که درست میشد برایش میبردم و خودش به تنهایی غذا را میخورد و بعد صدایم میکرد تا ظرفها را جمع کنم و بعد که من از اتاق خارج میشدم تا ظرفها را بشویم، در را پشت سر من میبست و میخوابید و اجازه نمیداد من هم وارد اتاق خواب بشوم و من هر شب روی کاناپه میخوابیدم و بچهها هم در اتاق خودشان میخوابیدند.
این زن ادامه داد: روز حادثه من خیلی عصبانی بودم چون میدانستم شوهرم با زنان دیگر ارتباط دارد و به همین دلیل هم من را اینطور از خودش طرد میکند به همین خاطر آخر شب که کارها تمام شد یک بطری مایع لوله بازکن را با آب رقیق کردم و درحالیکه شوهرم خواب بود وارد اتاق شدم و روی او ریختم من فکر میکردم شوهرم را در حدی میسوزاند که فقط صورتش قرمز شود وقتی دیدم موضوع جدی است، بلافاصله او را به بیمارستان رساندم.
گفتههای این زن در حالی بود که شوهرش هم تأیید کرد آنها با هم اختلاف دارند و از همسرش شکایت کرد. با صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. متهم پای میز محاکمه رفت در ابتدای جلسه رسیدگی نماینده دادستان خواستار صدور حکم قانونی شد و در ادامه شاکی در جایگاه قرار گرفت، او درخواست قصاص برای همسرش را مطرح کرد و گفت: من کور نشدم، اما نیمی از بیناییام را از دست دادهام و خواستار قصاص هستم و همچنین خواستار پرداخت دیه برای بخشهای دیگری از صورتم که سوخته است نیز هستم.
سپس زن جوان در جایگاه قرار گرفت و گفت: من اتهام را قبول ندارم. این اتهام را قبول کردم چون فکر میکردم شوهرم قرار است گذشت کند. درست است که من و شوهرم اختلافات شدیدی با هم داشتیم و او مدتها بود که من را به اتاق خواب راه نمیداد، اما من حاضر نبودم به او صدمهای بزنم. او با زنهای زیادی ارتباط داشت و به همین دلیل هم با اسید سوزانده شد. روز حادثه یکی از زنها که شوهرم با او رفتوآمد داشت، به من گفت که در را باز بگذارم او بیاید و از شوهرم انتقام بگیرد. من هم از دست شوهرم عصبانی بودم، قبول کردم و در را باز گذاشتم و او هم آمد و شوهرم را با اسید سوزاند. من همان اول این موضوع را مطرح نکردم چون آن زن من را تهدید کرده بود اگر از او حرفی بزنم بچههایم را اذیت میکند. در واقع اتهام را قبول کردم تا بچههایم در امان باشند. فکر میکردم شوهرم رضایت میدهد و من بیرون میآیم و همهچیز تمام میشود، من نمیدانستم شوهرم قصد دارد درخواست قصاص کند.
در این هنگام قاضی از شاکی پرونده درباره اختلافشان پرسید که مرد گفت: ما خیلی با هم اختلاف داشتیم، چون زنم شکاک و بداخلاق بود و خیلی فحاشی میکرد، من هم دوست نداشتم با او خیلی صحبت کنم و از کارهایش خسته بودم، به همین دلیل هم رابطه ما خیلی سرد بود. همچنین قاضی از زن جوان درباره ادعایش پرسید و گفت: اگر زنی که با شوهرتان رابطه داشته عامل این اسیدپاشی است چرا باید درخانه شما اسیدپاشی کند، چرا در خانه خودش یا خیابان یا جای دیگر این کار را نکرد؟ او با چه اطمینانی در خانهای که فرزندان شما هم حضور داشتند، این کار را کرد؟
متهم گفت: من نمیدانم این را باید از خودش بپرسید.
بعد از گفتههای متهم و وکیل مدافع او، هیئت قضات آخرین دفاع را از متهم اخذ کردند و برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.