صدای پای فاشیسم
در انتخابات پارلمانی اسپانیا، همانگونه که از قبل هم پیشبینی میشد، هیچکدام از احزاب سیاسی نتوانستند پیروزی قاطع را به دست بیاورند و اکنون از درون نتایج این انتخابات باید دولت ائتلافی شکل بگیرد.
از آنجایی که پارلمان اسپانیا 350 کرسی دارد، هر حزب یا ائتلافی برای تشکیل دولت نیازمند 176 کرسی پارلمانی است که نتایج انتخابات اخیر نشان میدهد هرچند جناح چپ در موقعیت بهتری قرار دارد، اما هیچکدام از دو جناح بدون جلب مشارکت احزاب کوچک منطقهای قادر به تشکیل دولت نخواهند بود. از آنجا که بیشتر احزاب کوچک منطقهای در «کاتالونیا» حضور دارند و برای جدایی این منطقه از اسپانیا تلاش میکنند، وزنه جلب مشارکت برای جناح چپ و پدرو سانچز بهمراتب سنگینتر از رقبای جناح راست خود است. این انتخابات زودرس پارلمانی با تصمیم پدرو سانچز، نخستوزیر سوسیالیست فعلی که حزبش در پارلمان تنها 84 کرسی داشت و با حمایت دیگر احزاب چپ توانست بعد از کنارهگیری «ماریانا راخوی»، رهبر حزب مردم و نخستوزیر سابق اسپانیا، دست به تشکیل یک «دولت اقلیت» بزند، بعد از اختلاف بین حزب سوسیالیست حاکم با حزب پودموس بر سر بودجه انجام شد. انتخابات اسپانیا حاوی نکتههای ظریفی است که در تحلیل نهایی میتواند بر آینده سیاسی این کشور و حتی تشکیل دولت ائتلافی نیز تأثیری مستقیم بگذارد. همانگونه که پیشبینی میشد، با افول احزاب سنتی و جناحهای میانه چپ و راست، از یک طرف احزاب جدید به بازیگران مهم عرصه سیاسی تبدیل شدهاند و از طرف دیگر دقیقا در راستای گسترش نفوذ راست افراطی در جهان و اتحادیه اروپا، اینبار نوبت اسپانیا بود تا با تأسیس و کسب آرای حدود 11درصدی حزب وکس، شبح راست افراطی و فاشیسم مدرن را به رخ نظام حاکم بر جهان و این کشور بکشد.
از آنجا که بلافاصله بعد از اعلان نتایج انتخابات، «آلبرت ریوهرا»، رهبر حزب پودوموس، گفت «آماده است با دیگر احزاب چپ وارد ائتلاف برای تشکیل دولت شود»، به نظر میرسد دوباره میتوان شاهد یک توافق و تشکیل دولتی ائتلافی در جناح چپ به نخستوزیری پدرو سانچز بود. این انتخابات ویژگیهای جدیدی دارد که میتواند در آینده بسیار تأثیرگذار باشد؛ ازجمله درصد بالای رأیدهندگان اسپانیایی در این دوره از انتخابات که نسبت به گذشته بسیار بالا و حدود 76 درصد بود و همچنین رشد 64درصدی مشارکت مردم کاتولونیا در مقابل 46 درصد انتخابات قبلی، نشان میدهد مردم و جناحهای سیاسی بیش از گذشته وارد بازی حوزه سیاست شدهاند. شکست بسیار سخت راست میانه (حزب مردم) که در پارلمان قبلی 137 کرسی را در اختیار داشت و در این انتخابات فقط موفق به کسب 66 کرسی شد نیز در واقع یک سقوط آزاد بود که بیشترین استفاده از این بیاعتباری را احزاب سیودادانوس و حزب وکس بردند. ورود حزب راست افراطی وکس که در تبلیغات خود بهصراحت از میراث ژنرال «فرانکو» حمایت میکرد، ادامه همان پدیده رشد فاشیسم نوین در حوزه کشورهای اروپایی است که زنگ خطری برای نظام لیبرالدموکراسی حاکم محسوب میشود.
از هماکنون بسیاری از صاحبنظران و تحلیلگران سیاسی با ارزیابی نتایج این انتخابات، با استناد به نداشتن رأی کافی هر دو ائتلاف شناختهشده برای تشکیل دولت، اعتقاد دارند اسپانیا بار دیگر مثل سال 2016 وارد دوران بحران سیاسی برای تشکیل دولت میشود. درحالیکه نتایج انتخابات تا حدودی نشان میدهد جناح چپ (البته به مفهوم عام) پیروز این انتخابات بوده است و راه برای تشکیل دولت ائتلافی برای سوسیالیستها تا حدود زیاد و نزدیک به یقین باز است. همچنین جناح راست تحت هیچ شرایطی امکان تشکیل دولت ائتلافی را ندارد؛ چون آنان برای تشکیل دولت نیاز به 29 کرسی دیگر دارند. جناح چپ با آنان وارد ائتلاف نمیشود و به لحاظ ترکیب کرسیهای احزاب کوچک منطقهای، آنان هیچ امکانی برای رسیدن به حدنصاب 176 کرسی را نخواهند داشت. حتی در صورتی که مذاکرات بین احزاب سیاسی برای تشکیل دولت ائتلافی طول بکشد، طبق قوانین موجود، نخستوزیر فعلی تا زمان بهسرانجامرسیدن این مذاکرات یا در صورت بهبنبسترسیدن و امکان کم تجدید انتخابات همچنان در مسند خود باقی میماند. از سوی دیگر، هیچ اراده و گرایشی نیز در حزب پودوموس و دیگر احزاب کوچک منطقه کاتالونیا برای عبور از سانچز و بازکردن راه برای ائتلاف راست وجود ندارد؛ چون آنان در تضاد «آنتاگونیستی» با این جریانات قرار دارند.
البته جناح راست مشکل بزرگ دیگری نیز خواهد داشت که در این مرحله امکان تشکیل دولت را برای آنان بهشدت کاهش میدهد و آن اینکه حزب راست میانه سیودادانوس برای همسویی با حزب راست افراطی و نئوفاشیست وکس، با مشکلات فراوانی روبهرو است که در صورت این مشارکت، احتمالا بسیاری از نمایندگان با آن مخالفت کرده و حتی میتواند به شکاف و جدایی بخشی از نمایندگان آن بینجامد. به نظر میرسد ریسک پدرو سانچز برای برگزاری انتخابات زودرس پارلمانی، بهخوبی جواب داده است و در پارلمان آینده با توجه به ترکیب نمایندگان میتوان شاهد یک دولت باثباتتر بود. از طرف دیگر، این نتایج تا حدود زیادی برای اتحادیه اروپا نیز پذیرفتنی است و آنان ادامه نخستوزیری سانچز را بر هر گزینه دیگری ترجیح خواهند داد که همین موضوع کفه ترازو را به نفع دولت فعلی برای ابقای دوباره خود سنگینتر میکند.