چرا مردم علاقه دارند با جسد سلفی بگیرند؟!
کشور آلمان برای کسانی که در جاهای خطرناک یا در زمان وقوع یک حادثه سلفی میگیرند و باعث ایجاد اختلال در انجام وظیفه نظامیها و امدادرسانان میشوند مجازات زندان تعیین کرده است. ای کاش این امر در کشور ما هم اعمال شود تا بتوان این حرکت را کمی کنترل کرد.
اگر مصاحبههای پیشین را درباره خوبیها و بدیهای «سلفی» خوانده باشید میدانید که عکاسان نظرات مختلفی از جمله؛ «این سبک از عکسبرداری جنبه هنری ندارد»، «حداقل ۵۰ سال طول میکشد تا سلفی به جایگاهی در عکاسی برسد»، «سلفی در جوامع مصرفگرا پرطرفدار است»، «سلفی برای ثبت خاطره است»، «سلفی باعث آشنایی مردم با عکاسی شد» و… هستند.
به گزارش اقتصاد هنرآنلاین به نقل از ایسنا، مرتضی نیکو بذل - عکاس - بیان کرد: سلفی همانند خیلی از امکانات وارداتی دیگر به ایران، خیلی زودتر از اینکه درباره کاربرد و نحوه استفاده آن فرهنگسازی شود، به جامعه وارد شد. مهد پیدایش گوشیهای هوشمند در آمریکا و اروپا بود و سپس از آنجا وارد خاورمیانه شدند. قطعاً استفاده از این ابزار به فرهنگ خاص خود نیاز داشته که همزمان با آنها وارد شود ولی در اکثر موارد این فرهنگ وارد کشور ما نمیشود.
او در ادامه به این امر اشاره کرد که مردم ما خیلی در سلفی گرفتن صادق نیستند و ادامه داد: اگر تصاویر سلفی صفحات اینستاگرام مردم اروپا را نگاه کنید، میبینید که در حالات واقعی خودشان هستند بدون اینکه ادیت یا فتوشاپ خاصی انجام داده باشند. درواقع در بیشتر موارد خود واقعی فرد را میبینید و سلفی آنها با خودشان تفاوتی ندارد و اگر آن فرد را حضوری ببینید تفاوتی با عکسش ندارد. ولی در ایران اینگونه نیست، فرد قبل از اینکه سلفی بگیرد چندین نرمافزار ادیت و فتوشاپ را امتحان میکند تا به نتیجه دلخواه خود دست پیدا کند و کلاً فرم صورت خود را تغییر میدهد و چیزی را نمایش میگذارد در رویاهایش دوست دارد، باشد نه آن چیزی که واقعاً وجود دارد. این امر یک نوع فرافکنی است. فرد قصد دارد بگوید آن چیزی که در صفحات مجازی نشان میدهد خود واقعی اوست نه چیزی که در جامعه با آن حضور پیدا میکند.
این عکاس درباره تصاویر سلفی که سلبریتیها حین انجام کارهای خیر از خود به اشتراک میگذارند، بیان کرد: معمولاً سلبریتیها این کار را انجام میدهند تا مردم دیگر جامعه به انجام کار خیر تشویق شوند. معمولاً سلبریتیها در جوامع مختلف الگوهای رفتاری هستند، به همین دلیل مثلاً یک قانون مبنی بر اینکه هنرپیشه نقش اول فیلم نباید سیگار بکشد، تصویب میشود. زیرا ممکن است افرادی که این هنرپیشه الگوی آنهاست با دیدن صحنه سیگار کشیدنش، سیگاری شوند و یا برعکس. این امر در مورد سلبریتیهای ایرانی نیز صدق میکند. حال اگر یک فرد مشهور تصویر خود را در حال کمک به یک نیازمند منتشر کند فارغ از قصد و غرضی که دارد بازخوردی مثبت خواهد داشت و مردم نیز کار او را تکرار خواهند کرد.
او در ادامه یک مثال درباره رفتار درست با حیوانات را برای فرهنگ سازی افراد مشهور، بیان کرد: به یاد دارم تا چند سال پیش با میله به جمجمه سگها میزدند و در آخر هم از اینکه یک سگ ولگرد را کشته بودند خوشحال میشدند. ولی پس از مدتی به واسطه افرادی که برای مردم الگو بودند این رفتارهای بد جامعه کاهش یافت. رفتارهای اینگونه میتوانند با سلفی درست شوند. سلفی همیشه هم بد نیست. ولی آنجایی سلفی در ایران حادثهساز میشود که مردم فکر میکنند برای همه جا و همه چیز خوب است و میتوانند با حوادثی مثل آتش سوزی یا تصادف هم سلفی بگیرند.
نیکو بذل اضافه کرد: به عنوان نمونه همین چند وقت پیش در مراسم تشییع یکی از هنرمندان مردم عادی مدام در حال سلفی گرفتن بودند. اینکه اصحاب رسانه برای پوشش خبری عکس تهیه کنند امری طبیعی است ولی چرا مردم عادی اینقدر علاقه دارند که در چنین مراسمی حتی با خود جسد هم عکس بگیرند و مدام سعی میکنند به جنازه نزدیک شوند؟! نکته اینجاست که دوربینهای موبایل در چنین مواقعی کار دست خیلیها میدهند. گاهی اوقات یک هنرپیشه در چنین مراسمی به رسم احترام در حال قدم زدن است و یک باره یکی از طرفداران او را میبیند و میخواهد عکس یادگاری بیندازد. اگر آن هنرپیشه در آن لحظه بگوید «نه عکس نمیگیرم» به این محکوم میشود که آدم بدی است و از دماغ فیل افتاده. اگر هم اجازه دهد آن عکس گرفته شود نمیداند در آن لحظه آن عکس با چه نیتی گرفته میشود.
او ادامه داد: منظور این است که وقتی کسی سلفی میگیرد باید همراه خود صداقت داشته باشد و افراد جامعه باید بدانند که عکس سلفی فقط یک مصرف شخصی و خانوادگی دارد. شاید اگر من سلبریتی بودم اصلاً دلم نمیخواست با عکس سلفیام با مردم باعث بالا رفتن دنبال کنندههای او در فضای مجازی شوم. ولی الآن نگاه میکنیم میبینیم که بیشتر سلفیهایی که با افراد مشهور گرفته میشود برای بالا بردن دنبال کنندههایشان است.
نیکو بذل در پایان درباره جنبه هنری سلفی گفت که اصلاً جنبه هنری ندارد ولی میتواند جنبه مستند داشته باشد.
او در همین راستا مثالهایی بیان کرد: به عنوان مثال یک نفر ۱۰ سال پیاپی از خودش عکس سلفی میگیرد و تغییرات چهرهاش را در گذر زمان را به نمایش میگذارد یا ممکن است یک کار تحقیقاتی انجام شود و گوشی موبایل را به دست یک قبیله که کمتر با تکنولوژی آشنا هستند دهند و از آنها بخواهند که یک عکس سلفی از خود بگیرند. آن عکس میتواند جنبه تحقیقاتی و روانشناسانه داشته باشد.