جوش بازاریها و جوشش دلار
رئیس کل بانک مرکزی میگوید: «هدف ما ثبات در بازار است، ثبات از قیمت برای ما مهمتر است، ما به همین دلیل این نرخها را میپذیریم تا ثبات در بازار حاکم شود».
اما بازار نه نشانی از اراده سیاستگذار پولی بر ثبات دارد و نه میلی به توقف افزایش قیمتها. دیروز بازار ارز و سکه روز پرالتهابی را پشتسر گذاشت، تا جایی که صرافیها قبل از ساعت سه بعدازظهر کرکرههای خود را پایین کشیدند و مغازهها را تعطیل کردند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، نرخ سکه رکورد خود را دیروز ثبت کرد؛ هر سکه تمامبهار آزادی تا پنج میلیون تومان هم قیمتگذاری و بر تابلوی صرافیها نرخ دلار هم تا 15 هزار و 600 تومان ثبت شد. این در حالی است که در روز یکشنبه قیمت هر سکه بهار آزادی چهار میلیون و 700 هزار تومان بود و نرخ دلار در بازار آزاد 13 هزار و 200 تومان قیمت خورده بود. آیا این جهش قیمتی فروکش میکند یا آغازی بر تکرار شوک ارزی سال گذشته در همین ماههای ابتدایی سال خواهد بود؟
افزایش 294 درصدی سکه به فاصله یکسال
پس از تقریبا چند ماه که نرخ ارز و سکه به ثبات نسبی یا بهتر بگوییم با سرعت کندتری رو به افزایش پیش میرفت، از صبح دیروز رشد شتابانی را آغاز کرده است. نرخ هر سکه تمامبهار آزادی دیروز صبح از قیمت چهار میلیون و 700 هزار تومان کشف قیمت شد و چندساعت بعد به پنج میلیون تومان رسید. روند قیمت سکه در ماههای اخیر هرچند افزایشی بود، اما رسیدن به قیمت پنج میلیون تومان بیسابقه است. دقیقا سال گذشته در همین روزها قیمت هر سکه تمامبهار آزادی یک میلیون و 735 هزار تومان بود؛ دقیقا روزی که بانکها به دستور بانک مرکزی حراج سکه را شروع کردند و سکههایی با قیمت یکمیلیون و 300 هزار تومان توزیع شد؛ یعنی به فاصله یک سال، در روز 19 فروردین 98، سکه افزایش قیمت سهمیلیون و 300 هزارتومانی معادل افزایش 294 درصدی را تجربه کرد. نرخ دلار هم دیروز از 13 هزار و 600 تومان شروع شد و تا 15 هزار و 600 تومان بالا رفت. نکته جالب هم نزدیکشدن نرخ دستفروشان به نرخهای اعلامی از سوی صرافیهاست و شکاف چندانی میان این نرخها دیده نمیشود. هرچند قبلا، بهطور معمول نرخ انواع سکه به دلیل همبستگی با نرخ دلار در حرکت بود، اما به نظر میرسد در این نوسانات شدت افزایش نرخ سکه بیشتر از نرخ دلار بوده است، بهطوریکه نرخ هر قطعه سکه تمام طرح جدید که هفته را با چهار میلیون و 500 تومان شروع کرده بود، با گذشت زمان از صبح دیروز به سمت نرخ پنج میلیون حرکت کرد.
رئیس کل بانک مرکزی میگوید: «من گزارشهای محرمانهای از کشورها دیدهام که گفتند باید بازار ارز ایران را بههم بریزیم». اما کارشناسان و فعالان بازار افزایش نرخ ارز و سکه را بیشتر از آنکه تحتتأثیر عوامل بیرونی بدانند، معتقدند نوسانات بازار ریشههای ساختاری و متأثر از وضعیت نظام بانکی دارد و ازهمینرو هم استدلال میکنند، ابزارهای کنترلی فعلی مانند بگیروببندها، ایجاد آرامش از طریق تبلیغات رسانهای، سامانه نیما و تشکیل بازار متشکل ارزی فقط بهعنوان مسکنهای کوتاهمدت عمل میکنند و از ایجاد ثبات در دوره بلندمدت ناتوانند.
بحران ساختاری، راهحل ساختاری میخواهد
احمد امینیخواه، فعال بازار در توضیح وضعیت بازار ارز و سکه میگوید: بازار ارز و سکه با شروع سال جدید روند رشد قیمتها را با شتاب بیشتری در پیش گرفته و دیروز هم بازار رقمهای کمسابقهای را قیمتگذاری کرد. با توجه به روندی که از سال گذشته این بازار تجربه کرده و اقداماتی که سیاستگذار پولی انجام داده، قدرت بانک مرکزی بسیار محدود شده است و برای توقف این روند نیاز به اصلاحات اساسی داریم. ابزارهای کنترلی بسیار محدود است، اقتصاد کشور از سویی با کاهش درآمدهای ارزی مواجه است و از سویی اعتماد عمومی در بازار مخدوش شده.
او ادامه داد: در سالهای اخیر نرخ رشد نقدینگی به 20 درصد تجمعی رسیده، یعنی میزان نقدینگی که دولت در سالهای اخیر ایجاد کرده، چندین برابر 8 سال اخیر است. جلوگیری از رشد نقدینگی لازمه ثباتبخشی به بازار ارز است اما این خود مستلزم تغییرات اساسی در نظام بانکی است. از سمت دیگر تهدیداتی در فضای سیاسی وجود دارد و همین باعث میشود اعتماد به بازار سلب شود. افراد هم به سمت ناامنی و بیاعتمادی به پول ملی گرایش پیدا کنند. ضمن اینکه یک واقعیت اساسی اکنون وجود دارد و آن هم کاهش ذخایر ارزی کشور است. تمدید معافیت نفتی آمریکا هم به مرور کم شده و سمت عرضه ارز هم محدود خواهد شد. بنابراین نرخ ارز حالتی پیدا کرده که هرچه قیمتش افزایش پیدا میکند، تقاضا هم برایش افزایش یافته و افراد باتوجه به بیثباتی اقتصادی تمایل شدیدی به تبدیل داراییهای خود به ارز و سکه پیدا میکنند.
به گفته او، سرکوب قیمت و برخوردهای امنیتی در فضا شاید در کوتاهمدت بتواند اثر مثبت بگذارد ولی آن چیزی که بازارها را نگران میکند، این عوامل نیستند و این عوامل نمیتوانند تأثیر بلندمدت داشته باشند. درحالحاضر تولید ناخالص ملی دچار افول جدی شده، تولید خودرو پایین آمده و در بخش صنعت میزان کاهش دورقمی را تجربه کرده و همین باعث شده عرضه به میزان کافی انجام نشود. در کنار تمامی این عوامل دولت با کسری بودجه هم روبهرو است. برای بودجه امسال هم همین است. با فرض فروش روزانه یک میلیون و نیم بشکه نفت در روز، دولت درآمد ارزی برای خود محاسبه کرده است؛ درحالیکه اکنون فروش نفت به کمتر از یک میلیون رسیده است. این کاهش درآمدهای ارزی اثرش را در پاسخگویی به عرضه کالا نشان میدهد.
تضعیف ابزارهای کنترل ارز
به گفته این فعال بازار، دولت مسیر سختی در پیشرو دارد. کشور برای اینکه به ثبات ارزی برسد، باید چاپ پول و نقدینگی کاهش پیدا کند. همچنین نیاز به اعتماد عمومی به پول ملی وجود دارد اما هیچکدام اینها اکنون به کمک دولت نیامده است و باعث تضعیف ابزارهای کنترلی شده است.
او با ابراز نگرانی نسبت به نوسانات بازار میگوید: پیشبینی میشود نرخ ارز ظرفیت تکانه را داشته باشد اما عمدتا این نرخها هیجانی خواهند بود اما با اینکه هیجانی هستند، تجربه نشان میدهد بههرحال همین نرخها مبنا و معیار قیمتگذاری سایر کالاها میشود. دلیل عمدهاش هم این است که دولت باید درآمد محدود ارزی خود را برای حفظ نسبی ذخایر ارزی و تأمین کالاهای اساسی اختصاص دهد و نمیتواند برای کنترل نرخهای تورم در بازار ارزی تزریق کند یا مداخله ارزی داشته باشد. به نظر میرسد با توجه به میزان فروش نفت، دولت امسال حدود 35 میلیارد دلار درآمد ارزی داشته باشد و قاعدتا این مقدار پاسخگوی رفع نیاز کالاهای اساسی و تأمین اعتبار 14میلیارددلاری ارز دولتی برای واردات کالاهای اساسی خواهد بود اما برای جلوگیری از افزایش قیمت ارز با ابزار کنترلی دولت نیاز به تزریق ارز در بازار وجود دارد و عملا دولت توانایی بهکارگیری این ابزار را ندارد.
بقای بنگاههای با سود نجومی در افزایش نرخها
در کنار این تحلیل البته برخی کارشناسان اقتصادی از اراده کسانی بر جهش ارزی و سکه صحبت میکنند که منفعت خود را در همین نوسانات و افزایش قیمت میبینند. اگر شوک ارزی وارد نشود و به تبع آن امواج تورمی ایجاد نشود، بنگاههای رانتی و بانکهای فاسد نمیتوانند به حیات خود ادامه دهند و سودهای نجومی کسب کنند.
احسان سلطانی دراینباره میگوید: در هنگام شوکهای ارزی-تورمی، چون قیمت تمامشده و هزینههای بنگاههای رانتی صنعتی-معدنی متناسب با افزایش قیمت فروش آنها بالا نمیرود، در نتیجه ضمن امکان سوءاستفاده بیشتر، این بنگاهها به سودهای نجومی دست پیدا کرده یا از زیاندهی خارج میشوند. همچنین ممر حیات بانکهای خصوصی به سفتهبازی و سوداگری متکی به افزایش مداوم قیمتها، وصل است؛ چنانچه تا سال ۱۳۹۲ که مستمرا بهای املاک و مستغلات بالا میرفت و از این محل منافع کلان حاصل میشد، این بانکها با مشکل روبهرو نبودند.
حالا با این اوصاف باید منتظر بود و دید دولت آیا اقدام به جراحی اقتصادی برای تغییر وضعیت ارزی در بلندمدت خواهد کرد یا تجربه شوک ارزی چندباره در اقتصاد ایران امسال هم باز تکرار خواهد شد.