یارانههای فعلی ضد عدالت اجتماعی است/ ثروتمندان ۱۱برابر فقرا یارانه پنهان دریافت میکنند
چرخه معیوب یارانهها هر روز مشکلات اقتصاد ایران را بیشتر میکند. برای مثال خاموشیهای تابستان امسال نتیجه همین یارانههای نقدی و پنهان بود. چراکه دولت به خاطر عدم اصلاح تعرفهها و همین طور اختصاص درآمدها به یارانههای نقدی، منابع مالی کافی برای سرمایهگذاری در صنعت برق نداشت و در نهایت با کمبود مواجه شدیم.
با وجود این تجربهها، سال آینده هم بر اساس قانون بودجه حدود 42 هزار میلیارد تومان یارانه نقدی و غیر نقدی و حدود 900 هزار میلیارد تومان یارانه پنهان میان تمام اقشار جامعه توزیع خواهد شد؛ یارانههایی که در عمل نتیجهای جز بیعدالتی، تضعیف تولید و افزایش شکاف طبقاتی ندارد. به این خاطر که بررسیها نشان میدهد ثروتمندان ۱۱ برابر فقرا یارانه پنهان دریافت میکنند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، اما منصور معظمی عضو هیأت علمی دانشگاه صنعت نفت که خود نیز زمانی معاون وزرای نفت و صنعت بوده از مصیبتهای دیگر پرداخت یارانه و بلاهایی که در این سالها بر سر نفت آمد، صحبت میکند. او تشریح کرد که چرا اصلاح نظام پرداخت یارانهها بیش از هر کس به نفع مردم است.
به نظر شما تاکنون یارانههای نقدی و پنهان توانسته است رفاه عمومی را افزایش دهد؟
فلسفه اولیه پرداخت یارانهها این بود که تعادلی در جامعه به وجود آید و کسانی که درآمد کمتری دارند، کم و کاست زندگی آنها از طریق یارانهای که دولت پرداخت میکند جبران شود.
اطلاعات و آمار نشان میدهد که در ابتدا که این پرداختها شروع شد، یک تعدیل بسیار نسبی و کوچکی صورت گرفت و ضریب جینی مقداری متعادلتر شد. اما بعد از مدتی با توجه به تغییراتی که در اقتصاد کشورمان ایجاد شد، شرایط به گذشته برگشت و حتی بدتر نیز شد. به این معنی که در اجرا نقصهایی وجود داشت و این مشکلات فلسفهای را که پشت سر قانون هدفمندی یارانهها بود از میان برد. جمع بندی این شد که کسانی که بهرهمند بودند و توان مالی خوبی داشتند، بهرهمندتر شدند و کسانی که به لحاظ مالی مشکل داشتند، فقیرتر شدند. چون قیمتها با این تغییر هر سال افزایش پیدا کرد و به تبع آن افزایش قیمتها و نرخ تورم، قدرت خرید دهکهای پایین جامعه نیز کاهش پیدا کرد و طرح به هدف خود نرسید.
در طول سالهای اجرای طرح این روند مخرب اصلاح نشد و تقریباً میتوان گفت که الآن شرایط وحشتناک است و امیدواریم یک روزی در مورد آن تصمیم بگیرند. نمیشود که دولت در سال 300 تا 400 هزار میلیارد تومان یارانه پنهان پرداخت کند و بخش اعظم آن هم به ثروتمندان برسد.
قرار بود در این سالها قیمت تمام شده، قیمت بینالمللی و فروش حاملهای انرژی را به هم نزدیک و یارانهها را فقط به جامعه هدف و مطابق با نرخ تورم پرداخت کنیم. اگر این اتفاق میافتاد اکنون میتوانستیم مدعی شویم که یارانهها به افزایش رفاه اجتماعی منجر شده است.
برای اصلاح شرایط باید چکار کرد؟
منطق این است که قیمتها را به سمت واقعی شدن، ببریم؛ اما نه به یک باره و به تدریج. دومین کاری که باید صورت بگیرد قطع یارانه کسانی است که نیازمند نیستند. اینکه میگویند آمار نیازمندان و ثروتمندان را نداریم، یک بهانه است. سال هاست که این طرح در حال اجراست. آیا در این سالها امکان تکمیل بانک اطلاعاتی وجود نداشت؟ قطعاً در طول این مدت ممکن بود هر گونه آمار و اطلاعاتی که دستگاههای ذیربط نیاز دارند، به دست آورند و بر اساس آن تصمیمگیری کنند.
اقدام سومی که باید در دستور کار قرار گیرد، این است که با توجه به این شرایط اقتصادی، گرانیها و تورم سهم یارانه مستحقها را بیشتر کنند و کاملاً هم این طرح قابل اجراست.
آنچه الآن انجام میشود، ضد عدالت و در راستای کاهش بهره وری است و این راه اداره کشور نیست. متأسفانه نه دولت و نه مجلس هیچ کدام به دنبال حل مسأله نیستند. همه به دنبال این هستند که سرو صدایی به وجود نیاید و اعتراضی در جامعه نشود. در راه اصلاحات ممکن است که سختیهایی پیش بیاید. اما اقتصاد ما بیش از آنکه نیازمند آرامش باشد، محتاج یک جراحی فوری و جدی است. انرژی یکی از بخشهای این اقتصاد بیمار است که باید هرچه سریعتر دولت نسبت به تغییر وضع آن اقدام کند. برای کاهش جراحت این عمل نیز روشهایی وجود دارد. اینکه کشورما در مورد یارانهها و هدفمندسازی آنها اصلاً تصمیم نمیگیرد، با کدام منطق و اصول اقتصادی هماهنگ است؟ کجای دنیا به همه مردم کشور از غنی تا فقیر یکسان یارانه میدهند. دارا و ندار الآن در طرح هدفمندسازی یارانهها در یک کفه ترازو قرار گرفتهاند و با یک قیمت انرژی را مصرف میکنند. این روشهایی که ما در کشور پیش گرفتهایم، پایدار نیست. چرا روی مصرف انرژی محدودیت وضع نمیکنیم؟ البته ممکن است که اصلاحات در کوتاه مدت مشکلاتی نیز به همراه داشته باشد اما این یک غده چرکین است که به بدنه اقتصاد کشور آسیب جدی میزند و باید هرچه زودتر جراحی شود. اگر جراحی انجام شود اندکی خونریزی و دوره نقاهت خواهد داشت اما اگر عمل نشود، منجر به مرگ خواهد شد.
اما در دولت و مجلس اعتقادی وجود دارد که دست زدن به نظام پرداخت یارانهها و اصلاح قیمتها به مردم فشار وارد خواهد کرد و موجی از نارضایتی و اعتراض را به دنبال خواهد داشت. شما این نگرش را رد میکنید؟
این چه حرفی است. قرار نیست که یارانه برای تمام اقشار جامعه قطع شود. فقط برای کسانی که واقعاً ذی حق نیستند، بایستی قطع شود و یارانه نیازمندان را نیزافزایش داد.
یعنی حتی در دوران تحریم هم امکان انجام اصلاحات هست؟
ربطی به تحریم ندارد. حتی میتوان گفت که در دوران تحریم این اصلاحات به کاهش نارضایتیهای اجتماعی میانجامد. به اعتقاد من مهمترین عامل عدم تغییر شرایط این است که تصمیم جدی برای انجام اصلاحات وجود ندارد.
آیا از همان ابتدا هم قرار بود پرداخت یارانه به تمام اقشار جامعه باشد؟
خیر. آن روزها مبنا این بود که از محل افزایش قیمتها، یارانهها به جامعه هدف پرداخت شود. قرار بود که جامعه هدف هم دهکهای کم درآمد باشند. جامعه هدف مشخص بود، منتهی در دولت احمدینژاد یارانه را به همه پرداخت کردند. بنا نبود این طرح به شکل کنونی اجرا شود. در حال حاضر نه تنها عدالت اجتماعی برپا نشده، بلکه پروژههای صنعت نفت هم خوابیده است. احتمالاً سال آینده به خاطر تحریم و کاهش درآمدهای نفتی شرایط بدتر نیز خواهد شد.
یعنی اگر به درستی هدفمندی یارانهها اجرا میشد، چهره صنعت نفت امروز متفاوت بود؟
بله. این فرصت فراهم میشد. اما به دلیل پرداخت ماهانه نزدیک به سه هزار و ۷۵۰ میلیارد تومان از سوی وزارت نفت برای یارانههای نقدی، پروژههای بزرگ و اساسی صنعت نفت متوقف ماند. در همین حال قیمت حاملهای انرژی تغییری نکرد تا منابع جدیدی برای این کار ایجاد شود. صنعت نفت الآن منابع کافی برای سرمایهگذاری ندارد و فقط دغدغه تأمین یارانههای پنهان و نقدی را دارد. پروژههای توسعه نفت اگر اجرا میشد امروز وضع اقتصاد، اشتغال و تحریمها متفاوت بود.
برنامه حذف یارانهها با هدف اصلاح الگوی مصرف و افزایش قیمت شانزده قلم کالا و خدمات و توزیع یارانه نقدی بود. دولت موظف بود قیمت بخشی از مواد سوختی نظیر بنزین و گازوئیل و گاز و برق را به حدی افزایش دهد که بهای آن به قیمتهای واقعی برسد. در مقابل هم پیشبینی شده بود که نیمی از درآمد حاصل از افزایش قیمتها به صورت نقدی به خانوارها پرداخت شود و بقیه نیز در پروژههای عمرانی و اجتماعی هزینه شود. اما در عمل درآمدهای حاصل از افزایش قیمتها به اضافه کمک سایر بخشها نظیر وزارت نفت و نیرو و وام بانک مرکزی تنها برای یارانه نقدی استفاده شد.
آیا به سایر صنایع و تولیدیها کمکی از بابت قانون هدفمندی یارانهها نرسید؟
قرار بود بخشی از پول یارانهها به صنعت پرداخت شود. اما آنچه من اطلاع دارم، رقم قابل توجهی در این سالها پرداخت نشده و عملاً صنعت از این بخش بیبهره بوده است. چراکه دولت منابع کافی نداشت و هر قدر درآمد از محل حاملهای انرژی به دست میآورد عیناً برای یارانههای نقدی پرداخت میکرد. از این روست که میگویم آنچه الآن هست، ضد عدالت و خلاف سیستمهای بهره وری، تشویق و توسعه است.
به نظرتان سهم دولت در توقف این طرح بیشتر است یا مجلس؟
هر دو مقصرند. به نظر میرسد که نیاز به یک تصمیم جدی نه تنها در دولت و مجلس بلکه در کل سه قواست. ادامه این روش به کاهش قدرت خرید مردم میانجامد. باید کشور را از این وضع نجات داد.
چرا در ایران توجهی به اقتصاد انرژی نمیشود؟
مبحث انرژی در کشور ما از یک اهمیت فوق العادهای برخوردار است. چرا که از یک سو با درآمدهای دولت و از سوی دیگر با رفتار مصرفی مردم و از طرفی با مسائل اجتماعی ارتباط تنگاتنگی دارد. لذا تصمیمگیری در مورد ابعاد مختلف این موضوع سخت است. نظیر اصلاح قیمتها که در مورد آن دولت و مجلس سال هاست که محتاطانه برخورد میکنند. اما به نظر میرسد که باید در اولین فرصت دولت و مجلس بالاخره تصمیم بگیرند و دست به اصلاحات بزنند چراکه هر چه زمان بگذرد هزینه تصمیمگیری بیشتر و اصلاحات سختتر خواهد شد. در ایران قیمتهای حاملهای انرژی با هیچ منطقی سازگار نیست و بایستی اصلاح شود. این اصلاح قیمت حاملهای انرژی باید با دو شاخص همراه باشد. نخست مدیریت مصرف و بهینهسازی آن با استفاده از ابزارهای قانونی و دوم، کار فرهنگی برای اینکه مردم باور کنند انرژی قیمت بالاتری از بهای تمام شده خود دارد و نباید با آن مانند یک کالای بیارزش برخورد کرد
امروز شدت مصرف انرژی در ایران در سطح بالاترینهای دنیا قرار دارد. واقعیت این است که ایران یکی از پرمصرفترین کشورهای دنیا در زمینه آب، برق، گاز، بنزین و سایر فرآوردههای نفتی است اما در همین حال ارزانترین انرژی دنیا را در اختیار مصرف کنندگان قرار میدهد و اتلاف انرژی بالایی دارد.
فراموش نکنیم که این حاملهای انرژی، سرمایههای ملی هستند و به نسلهای بعدی نیز تعلق دارند. لذا معتقدم که دولت و مجلس برای اصلاح قیمتهای انرژی وسواس بیش از حد معقول دارند و باید به سمت منطقی کردن قیمتها گامهای بلندتر و جدی تری بردارند.
فکر میکنید مردم تغییرات قیمتی را میپذیرند؟
اگر مجموعه نظام قیمتها را منطقی کند و صادقانه به مردم بگوید که در عرض 3 سال دیگر خدماتی که میتوانم به جامعه بدهم ارتقا پیدا خواهد کرد، چرا مردم نپذیرند؟ البته اگر قیمتها بالا رود و تغییری در وضع رفاه اجتماعی رخ ندهد، نه تنها بیاعتمادی ایجاد میکند بلکه اصلاحات بعدی را سختتر خواهد کرد. لذا دولت نباید اجازه دهد چنین اتفاقی بیفتد و باید با برنامه در این مسیر گام بردارد.
تصمیمات در این بخش باید با برنامه باشد. دولت و مجلس نباید نگران حواشی باشند. الآن باید نگران کشور باشند. باید برای سربلندی ایران کار کرد نه برای منافع شخصی. مردم هم از مسئولان این را میخواهند و با رأی خودشان به آنها اعتماد کردهاند. نباید بذر ناامیدی را در دل مردم پرورش داد. چرا تولیدکننده و بخش خصوصی باید تاوان این سهل انگاری را بدهد؟ اگر روند جاری ادامه پیدا کند، دیگر به آینده اقتصاد ایران نمیتوان امیدوار بود.
شما به اصلاح قیمتها اشاره کردید اما دولت در صنایعی نظیر برق حتی پول اندکی که از مصرف کننده دریافت میکند را هم به تولیدکننده بخش خصوصی نمیدهد. واقعاً فکر میکنید با اصلاح قیمتها تمام مشکلات حل خواهد شد؟
خیر همانطور که اشاره کردم باید یک پکیج را در نظر گرفت و دنبال کرد. یارانههای نقدی اجازه نمیدهد که دولت در حال حاضر تمام منابع حاصل از فروش انرژی را صرف سرمایهگذاری و پرداخت بدهیها کند. یارانهها دولت را زمینگیر کرده است. یارانهها مانند بختکی بر سر دولت است. در حوزه انرژی همه بخشهای خصوصی فعال دچار مشکل هستند و دولت باید به داد آنها هم برسد اما اگر یارانهها اجازه دهد و اصلاحی صورت گیرد.