کمال گرایی بیش از حد چیست؟
کمال گرایی چیست و چه تاثیری بر زندگی شما دارد؟ آیا تاکنون شما را کمالگرا خواندهاند؟ آیا خودتان را یک کمالگرا میدانید؟ آیا با انواع کمال گرایی آشنا هستید؟ با اینکه همه دوست دارند کارهایشان را با کیفیت بالایی انجام بدهند، اما کمال گراییِ بیش از حد نیز میتواند برخلاف انتظار، نتیجه منفی بهبار بیاورد.
برای مثال، کمال گرایی بیش ازحد برای اعتماد به نفس ما و کسانی که با ما کارمیکنند، مخرب است. این خصیصه در روابط ما تنش ایجاد میکند و در برخی موارد، میتواند مشکلاتی برای سلامتی ما هم داشته باشد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان، در این مقاله، به دلایل مخرببودن کمال گرایی بیش از حد و راههای غلبه بر آن میپردازیم.
عواقب کمال گرایی بیش از حد
وقتی کمال گرایی از حد بگذرد و به سوی کمال گرایی ناسازگار کشیده شود، جلوی موفقیت فردی و حرفهای را میگیرد.برخی از عواقب کمال گرایی بیش از حد عبارتاند از:
سلامت عمومی
طبق تحلیلهای انجامشده کمال گرایی بامشکلاتی در حیطه سلامت عمومی از قبیل اختلال در خوردوخوراک، افسردگی، میگرن، اضطراب و اختلالات شخصیت مرتبط است.
اعتمادبهنفس
کمال گرایی روی اعتمادبهنفس اثر منفی میگذارد. کمالگرایان، ارزش فردی خودشان را وابسته به چیزی میدانند که در جستوجوی رسیدن به آن هستند و باور دارند که دیگران نیز بر همین اساس، آنها را قضاوت میکنند. از آنجا که این افراد هرگز از داشتههایشان راضی نیستند، هرگز نمیتوانند مطابق استاندارهایی که برای خودشان تعیین کردهاند، زندگی کنند. این وضعیت سبب میشود که آنها دائم خودشان را قربانی انتقادات و سرزنشهای خودشان کنند.
تعلل
کمال گرایی با تعلل ارتباط نزدیکی دارد. برای مثال، یک فرد کمالگرا تا زمانی که راه کامل و بیعیب و نقص انجام یک پروژه را پیدا نکند، آن را آغاز نمیکند. این فرد کمالگرا به علت تعلل، معمولا از کارهایش عقب میماند و این روال بر اعتبار و روابط کاری او اثر میگذارد.
تاثیر بر خلاقیت
یکی از عواقب کمال گرایی این است که ماهیت دستوپاگیری دارد. کمال گرایی نمیگذارد ریسک کنیم. این حالت، سبب افت توانایی خلاقیت و نوآوری ما میشود.
نشانههای فرد کمالگرا
اگر کمال گرایی شما به یک مشکل تبدیل شده، شناسایی آن کار آسانی است. حتما برخی از ویژگیهای زیر را در رفتارهای خودتان خواهید دید:اهداف سخت یا غیرواقعبینانه دارید. اگر نتوانید بهترین باشید، گاهی تسلیم میشوید و آن هدف را رها میکنید. به هر اشتباهی بهعنوان شکست نگاه میکنید و اگر کسی، کار یا پروژهای را بهتر از شما انجام دهد، شما احساس شکست میکنید. همچنین، ممکن است اشتباهاتتان را از دیگران مخفی کنید. معمولا کارتان را دیر تحویل میدهید، چون دائم در حال بازبینی آن هستید و تعلل میکنید. وقتی به هدفی که میخواهید نمیرسید، احساس ناراحتی میکنید. ریسک کردن را دوست ندارید، چون هیچتضمینی وجود ندارد که با ریسک پذیری بتوانید کارتان را کامل و بدون عیب و نقص انجام بدهید. تفکر شما معمولا یا همه یا هیچ است، یا به چیزی که میخواهید تمام و کمال میرسید، یا اگر چنین نشود، خود را شکستخورده تلقی میکنید.زیاد پذیرای انتقاد و بازخورد نیستید. ممکن است دیگران را هم با استانداردهای غیرواقعبینانه خودتان بسنجید و زمانی که همکارانتان مطابق انتظارات شما عمل نکنند، از آنها انتقاد کنید. بنابراین با این رویکرد، روابط خوبی در محل کار نخواهید داشت.در واگذاری کار به دیگران مشکل دارید.یا برخی از این ویژگیها را در خودتان پیدا میکنید؟ اگر چنین است، نگران نباشید. در ادامه، به روشهای مدیریت این رفتارها میپردازیم.
مرحله ۱: شناسایی رفتارها
کار خود را با فهرست کردن تمام کارهایی آغاز کنید که باید بدون عیب و نقص انجام دهید. برای مثال، شاید کارتان را بارها بررسی میکنید یا از ترس درست انجام ندادن کارتان، آن را دیر تحویل میدهید. شاید خیلی زود به محل ملاقات میرسید، چون از دیر رسیدن میترسید. یا شاید زمانی را که میتوانید به استراحت کردن یا کار روی پروژههای دیگر اختصاص دهید، مدت بسیار زیادی را صرف مرتب کردن میز کارخود میکنید.همچنین، کارهایی را فهرست کنید که به خاطر کمالگرا بودن، آنها را انجام نمیدهید.
مرحله ۲: شناسایی باورها
در کنار هر رفتار، یادداشت کنید که چرا باور دارید این عمل باید بدون عیب و نقص باشد. برای مثال، تصور کنید هرگز کاری را به دستیارتان واگذار نمیکنید، حتی اگر او را برای این کار استخدام کرده باشید. شما معمولا تا دیروقت کار میکنید تا وظایفی را به اتمام برسانید که دستیار شما هم میتواند آنها را انجام دهد. شما کاری را به او واگذار نمیکنید، زیرا باور دارید که او بهدرستی آن کار را انجام نخواهد داد و این وجهه شما را خدشهدار خواهد کرد.
مرحله۳: به چالش کشیدن رفتارها
زمانی که رفتارهای کمالگرایانه را شناسایی کردید، برای غلبه بر هر یک از آن رفتارها، یک گام مشخص بردارید.برای مثال، سعی کنید کاری غیرضروری را به دستیارتان واگذار کنید. زمانی که او کار را به انجام رساند، برای اینکه مطمئن شوید او کارش را بهدرستی انجام داده است، یک بارکارش را بررسی کنید. حتی اگر کار خودتان را بارها بررسی میکنید، چون باور دارید که شاید اشتباهی در کارتان باشد، سعی کنید بررسی خود را به دو بار کاهش دهید: یک بار پس از پایان کار و یک بار در پایان روز
مرحله ۴: ارزیابی نتایج
زمانی که رفتارهای کمالگرایانه را با موفقیت به چالش کشیدید، به اتفاقاتی که افتاده است، فکر کنید تا متوجه شوید با به چالش کشیدن آنها، هیچعواقب منفی حاصل نمیشود. از این ارزیابی چه چیزی را یاد گرفتید؟
سپس، این مراحل را در مورد رفتارهای مختلفتان مرتبا تکرار کنید. احتمالا، هنگام به چالش کشیدن رفتارهای کمالگرایانهتان، کمی اضطراب را تجربه خواهید کرد. این امر طبیعی است. با وجود این، هنگامی که نتیجه را ببینید، اضطرابتان به طرز فوقالعادهای کم خواهد شد.
نکته
هر بار، فقط یک رفتار را به چالش بکشید. اگر تمام رفتارهایتان را یکجا به چالش بکشید، اضطرابتان هم به همان نسبت بسیار زیاد خواهد شد.
استراتژیهای دیگر
مانند مراحلی که در بالا گفته شد، میتوانید از استراتژیهای زیر برای مقابله با کمال گرایی استفاده کنید:
۱. اهداف واقعگرایانه تعیین کنید
اهداف کمالگرایان معمولا آنقدر سخت و دستنیافتنی است که امید رسیدن به آنها اندک است. به جای این رویکرد، هدف گذاری واقعگرایانه را یاد بگیرید. چندین هدف کلی برای زندگیتان مشخص کنید و سپس آنها را به اهداف سالانه و ماهانه تقسیم کنید. رسیدن به اهداف کوچکتر به شما حسی عالی خواهد داد.
۲. به احساساتتان گوش دهید
هر زمان که نسبت به کاری، احساس اضطراب، غم یا ترس میکنید، از خودتان بپرسید که آیا هدفم بیش از حد سطح بالا نیست. شاید احساساتتان به شما بگویند که برای رسیدن به یک هدف غیرواقعبینانه به خودتان سخت میگیرید.اگر متوجه شدید که در حال خودتخریبی هستید، مثلا به خودتان میگویید که به اندازه کافی خوب نیستید، دست از خودتخریبی بردارید. به یاد بیاورید که افکار شما روی روحیه و فعالیتهای شما اثر میگذارند.به جای خودتخریبی، از جملات تصدیقی استفاده کنید؛ جملات مثبت درباره خودتان و تواناییهایتان که موجب افزایش اعتماد به نفس شما میشوند و تفکر شما را احیا میکنند. به خاطر داشته باشید که شما همیشه قدرت انتخاب افکار و اعمال خود را دارید.
۳. از اشتباهات نترسید
اشتباهات بخشی از زندگی هستند و اگر ما شجاعت پذیرش آنها را داشته باشیم، میتوانند تجربیاتی غنی در اختیار ما بگذارند. اشتباهات در مقایسه با موفقیتها، درسهای بیشتری از زندگی و تواناییهایتان را به شما میآموزند.برای یادگیری درسهایی که هر اشتباه به شما میآموزد، بسیار تلاش کنید، زیرا در نتیجه این تلاش رشد خواهید کرد.
۴. قوانین شخصیتان را دوباره تنظیم کنید
کمالگرایان معمولا مجموعه سختی از قوانین را دنبال میکنند. این قوانین مانند «من هرگز نباید اشتباه کنم» هستند. اگرچه داشتن استانداردهای فردی بالا خوب است، اما این استانداردها زمانی سالم هستند که انعطافپذیر و مفید باشند، نه طاقتفرسا و غیرواقعی. یک قانون زندگیتان را که سخت، غیرمنصفانه و بیهوده است، شناسایی کنید. سپس، آن را بهگونهای مفید، انعطافپذیر و منصفانه تغییر دهید.
۵. روی کلیات تمرکز کنید
کمالگرایان معمولا روی جزئیات تمرکز میکنند و کلیات را نادیده میگیرند. برای مثال، شما رژیم غذایی گرفتهاید، اما به خاطر تسلیم شدن در برابر دسر یک وعده ناهار، ذهن خودتان را درگیر کردهاید و بهطور کلی این حقیقت را فراموش کردهاید که سه هفته تمام به رژیم خود وفادار بودهاید.این نگرش را با به یاد آوردن کارهایی که درست انجام دادهاید، به چالش بکشید. منحصرا روی یک چیز منفی تمرکز نکنید!
۶. مراقب حرفهایتان باشید
هر زمان که به خودتان میگویید باید یا نباید کاری را انجام دهید، به این توجه کنید که این تقاضا چه احساسی را در شما ایجاد میکند. کمالگرایان معمولا هنگام تنظیم قوانین شخصیشان، از این لغات استفاده میکنند. برای مثال من هرگز نبایداشتباه کنم یامن خودم باید آن را انجام میدادم، به جای اینکه آن را واگذار کنم.هنگام فکر کردن، مراقب این کلمات باشید. این کلمات معمولا سبب انتظارات غیرواقعبینانه میشوند.
۷. آرام باشید
معمولا برای کمالگرایان، آرامبودن و داشتن خلاقیت کار سختی است. این دو نهتنها لازمه یک زندگی سالم هستند، بلکه میتوانند سبب افزایش بهره وری و رفاه شما شوند.