مسئولیت زندگیتان را بپذیرید
هر وقت اوضاع خراب میشود، اشتباهی میکنید یا در موقعیت سختی قرار میگیرید، مسئولیت را قبول کنید! دنبال بهانه نگردید و سعی نکنید تقصیر را بر گردن شخص دیگری یا سیر وقایع بیندازید.
به گزارش اقتصادآنلاین، آرمان نوشت: شما در هر جایی از زندگی که قرار دارید، نتیجه انتخابهای خودتان است. برای ردشدن از هر مانعی اول باید بپذیرید که آن مانع آنجاست، وگرنه هر بار به آن میخورید.اگر دارید اشتباهی را دوباره ودوباره تکرار میکنید، آن را بپذیرید. از خودتان بپرسید چرا مدام از همان پیادهرو میروم؟ بعد مسیر جدیدی را انتخاب کنید. فرقی نمیکند چه مسیری باشد، فقط راهی نباشد که هر بار باعث میشود در آن چاله عمیق بیفتید. وقتی در این مسیر جدید هستید، میدانید باید دنبال چه چیز بگردید. اگر به چاله برخوردید، آن را دور میزنید و فردا از یک مسیر تازه میروید.اولین قدم این است که چاله را پیدا کنید. هر شب که از سر کار به خانه بر میگردید، از خستگی سر پا بند نمیشوید؟ فقط میخواهید کمی آرامش داشته باشید؟ بهجای اینکه برای آمادهکردن غذای سالم برای خودتان وقت بگذارید، دنبال غذای حاضری یا فست فود هستید؟مسیر دیگری که میتوانید طی کنید چیست؟ میتوانید هر روز صبح چند دقیقه زودتر بیدار شوید تا برای زمان برگشتن به خانه غذایی آماده کنید؟نگاهی به خیابانتان بیندازید! چالهها کجا هستند؟ شما چه کاری از دستتان برمیآید؟برای رسیدن به خواستههایم باید هر روز چه کارهایی انجام دهم؟ما معمولا بهخاطر تلاش کم شکست نمیخوریم، بلکه زمان نیاز به تلاش مداوم، کم میآوریم. بیشتر چیزهایی که خواهانش هستیم، به تلاشی مداوم در مدتی طولانی احتیاج دارند.
چیزی که همیشه میتوان بااطمینان گفت این است که امروز با دیروز متفاوت است و فردا با امروز متفاوت خواهد بود. شاید بعضی روزها حس کنید که همهچیز تکراری است، اما هر روز تغییرات کوچکی بهوجود میآیند. فقط به زندگی خودتان نگاه کنید. چقدر با زمانیکه ۱۰، ۲۰، ۳۰ ساله بودید فرق کردهاید؟ شاید شغلتان عوض شده باشد، بعضی عادتهایتان، دوستانتان و محل زندگیتان. تغییر تنها چیزی است که همیشه جزء ثابت زندگی شما میماند. روشی که دیروز نتیجهبخش بود، ممکن است امروز دیگر اثرگذار نباشد. شما میتوانید برنامه غذایی دوران کودکیتان را ادامه دهید؟ میتوانید همانقدر که در بچگی فعال بودید، فعالیت کنید؟ مسلما مسئولیتها و علایقتان هم تغییر کردهاند.
اگر ندانید کجا میخواهید بروید نمیتوانید به آنجا برسید. الان کجا هستید؟ کجا میخواهید باشید؟ چه کار باید انجام دهید؟ خودتان را درگیر «چطور» نکنید. درعوض از خودتان بپرسید «چرا». هدفتان هرچه هست، هر کاری که میخواهید انجام دهید، هر چیزی که خواستارش هستید، اول برای خودتان مشخص کنید که چرا این کار را انجام میدهید و چرا برایتان اهمیت دارد. اگر کاهش وزن یا پیدا کردن شغل دلخواهتان هدف شماست، اول علت آن را برای خودتان روشن کنید. یک نمونه از پیداکردن جواب «چرا»:«میخواهم وزن کم کنم» چرا میخواهم وزن کم کنم؟ چون میخواهم بتوانم لباسهای سایز کوچکتر بپوشم. یا اینکه چرا میخواهم اعتماد به نفس خود را بالا ببرم؟ چون وقتی اعتمادبهنفسم بالاست، کنترل بهتری روی اوضاع دارم و راحتتر میتوانم برای رسیدن به اهداف زندگیام تلاش کنم. حالا نوبت شماست. موردی را که میخواهید بر آن تمرکز کنید، انتخاب کنید. فقط یک مورد. بعد جمله «من میخواهم…» را بنویسید. بعد، دوبارهودوباره از خودتان بپرسید «اما چرا» تا به قلب موضوع برسید.