محکومیت عروس به جرم اسیدپاشی روی خواهرشوهر
حسادت عروس به خواهرشوهر انتقامگیری تلخی را رقم زد که در پی آن عروس جوان روی خواهرشوهرش اسید پاشید. هرچند قربانی درخواست قصاص کرد اما به دلیل نداشتن قابلیت اجرائی آن، قضات متهم را به پرداخت دیه محکوم کردند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، دو سال قبل اهالی منطقهای در جنوب تهران به مأموران خبر دادند اسیدپاشی در این منطقه اتفاق افتاده و فرد اسیدپاش که قصد فرار داشته از سوی مردم دستگیر و زن مجروح نیز به بیمارستان منتقل شده است.
بهناز زن مجروح به پلیس گفت: من در خانه برادرم میهمان بودم و با بچههایم آنجا رفته بودم. به اصرار برادرم شب را در آنجا ماندم. نیمهشب یکدفعه با احساس سوزش شدید در صورتم بیدار شدم و بعد فردی را دیدم که روی من اسید میپاشید؛ صورتش را ندیدم. او بعد از اسیدپاشی بدون توجه به فریادهای من از اتاق بیرون رفت. بعد از اینکه من را به بیمارستان آوردند باخبر شدم متهم از پلههای پشتی خانه در حال فرار بود که همسایهها او را دستگیر کردند. من از او شکایت دارم. با توجه به بازداشت عروس خانواده به نام ملیکا، او اتهامش را انکار کرد و گفت: من هیچ نقشی در این اسیدپاشی نداشتم و خواهرشوهرم دروغ میگوید ما با هم اختلافاتی داشتیم و من از اینکه او مورد توجه شوهرم قرار میگیرد، ناراحت بودم اما آسیبی به او وارد نکردم.
با این حال با توجه به شکایت قربانی و مدارک موجود در پرونده، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد. متهم در شعبه 2 دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت. در ابتدای جلسه رسیدگی شاکی در جایگاه قرار گرفت و بار دیگر شکایتش را مطرح کرد و گفت: من و برادرم رابطه خوبی داشتیم و ملیکا به ما حسادت میکرد. او با این کار قصد انتقام داشت. حالا صورتم به شدت آسیب دیده و موهایم در حال ریختن است. برای متهم درخواست قصاص دارم. برادرم لباسهایی که روز حادثه بر تن متهم بوده و با اسید سوخته را در کمد لای رختخوابها پیدا کرده است.
وقتی نوبت به متهم رسید، او اتهام را رد کرد و گفت: همه این حرفها دروغ است و من عامل اسیدپاشی نبودم. اصلا از حرفهایی که او میزند خبر ندارم و کاری نکردم. از روز حادثه به بعد که بازداشت شدم شوهرم و خانوادهاش اجازه نمیدهند فرزندم را ببینم. بیگناهم و بیدلیل در زندان هستم.
سپس شوهر متهم نیز به عنوان مطلع در جایگاه قرار گرفت و گفت: من در خانه لباس سربازی داشتم. یک هفته قبل از حادثه متوجه شدم لباسها در کمد رختخوابها قرار دارد و کنار آنها یک بسته پودر اسید هم بود. پیگیر نشدم زیرا اصلا فکر نمیکردم همسرم قصد چنین کاری داشته باشد. خانه ما در طبقه سوم است. راهی به غیر از راهپله و در ورودی ندارد که کسی وارد خانه شود. آن روز فقط همسر و فرزندم در خانه بودند و کس دیگری در خانه نبود. بعد هم سوخته لباسهای همسرم را پیدا کردم. این مرد به سابقهای که همسرش در خشونت داشته، اشاره کرد و گفت: زمانی که فرزندم خیلی کوچک بود، به خانه آمدم و متوجه شدم مچ دست او آسیب دیده است. علت را پرسیدم که ملیکا گفت: دستش را گرفتم و بچه آسیب دید. باور کردم و فرزندم را به بیمارستان بردم. با اتفاقی که برای خواهرم افتاد، فهمیدم در آن حادثه نیز ملیکا مقصر بوده است.
در پایان هیئت قضائی وارد شور شدند و با مجرمشناختن متهم اصلی که تمامی مدارک موجود در پرونده علیه او بود و همچنین با توجه به نظریه پزشکی قانونی که عنوان کرده بود قصاص با توجه به عمق سوختگی روی صورت و بدن شاکی قابلیت اجرا نخواهد داشت، رأی به پرداخت دیه و حبس متهم صادر کردند.