ماکرون، مردی که میخواهد «شارل دوگل» باشد
وقتی صحبت از عکس رسمی امانوئل ماکرون باشد، هر تصویر نه هزاران کلمه بلکه ارزش صدها هزار کلمه را پیدا میکند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از تعادل، تصویری که ماکرون دو سال پیش از خود منتشر کرد، او را در حالی نشان میدهد که پرچمهای فرانسه و اتحادیه اروپا در پشت سرش قرار دارند و چند کتاب باز روی میزی قرار دارد، میزی که او به آن تکیه زده است. گرچه عناوین کتاب دیده نمیشود اما ماکرون خود بعدها اعلام کرد یکی از این کتابها خاطرات شارل دوگل بوده است. دو سال از انتشار این تصویر گذشته و ماکرون در این مدت تلاش کرده تا خود را برای فرانسویها، اروپا و باقی جهان همچون دوگل به تصویر بکشد. این تلاشها از جمله در تعاملاتش با آلمان، ایتالیا و بریتانیا موفقیتهایی هم داشته است.
فارنپالسی مینویسد، برای بیش از نیم قرن هر رییسجمهوری در جمهوری پنجم فرانسه مجبور بود که سیاستهای خود و نسبتش با سیاستهای مردی که این جمهوری را برپا کرد(دوگل)، تعریف کند. این مساله بهویژه درباره علت وجودی جمهوری جدید دوگل صادق بود: توانایی انجام پروژههای بزرگ در سطح جهانی. به همین دلیل، ماکرون در اینکه موضع خود را بهعنوان رهبر فرانسه در جهان آشکارا بیان کند هیچ تردیدی به خود راه نداده است. از فرانسوا فیون سیاستمدار گولیست فرانسه که بگذریم، ماکرون بیش از هر نامزد ریاست جمهوری در سال 2017 از شارل دوگل یاد کرد. او بهویژه در مصاحبهای که در میانه دو مرحله انتخابات ریاست جمهوری انجام داد، از رویکرد Gaullo-Mitterrandist در سیاست خارجی گفت. هربرت ودرین شاید دقیقا این اصطلاح را بهکار نبرد اما قطعا در ترویج آن در افکارعمومی نقش داشت. او که بهعنوان مشاور دیپلماتیک رییسجمهور سوسیالیست کار میکرد و مدتی هم وزیر خارجه لیونل جوزپین نخستوزیر سوسیالیست بوده، میگوید که سیاست خارجی فرانسه در دوره سنتگرایانه دوگل، دوره سوسیالیستی میتران، و البته دوران محافظهکارانه ژاک شیراک بر سه ارزش غیرقابل تقلیل حق حاکمیت، استقلال و خودمختاری استراتژیک بنا شده بود. بهگفته ودرین، این روند با ریاست جمهوری نیکلا سارکوزی و فرانسوا اولاند به پایان رسید. ودرین میگوید که گرچه سیاست سارکوزی و اولاند از بسیاری جهات با یکدیگر تفاوت داشت اما هر دو رییسجمهور یک سیاست خارجی نئومحافظهکارانه را در پیش گرفته بودند که در آن فرانسه در تعامل با دیگر کشورها با تاکید بیشتر بر حمایت از حقوق بشر، مداخله در امور کشورهای دیگر را به زمانی منوط کرده بود که دولتهای خارجی حقوق بشر را نقض کنند که نتیجهاش در یک مورد مداخله نظامی ناتو در لیبی بود که سارکوزی برای اجرایی شدنش تلاش زیادی کرد. ماکرون به سهم خود همواره بر تفاوت میان مواضع گولیستی و آتلانتیستی تاکید کرده است. او پس از پیروز شدن در انتخابات در چند مصاحبه گفت: «به نئومحافظهکاری که در10 سال وارد فرانسه شده، پایان خواهم داد.» ماکرون با رد تلاش ایالات متحده برای ملتسازی در عراق نتیجه گرفت: «دموکراسی را نمیتوان از خارج و بدون مشارکت مردم به کشوری تحمیل کرد. فرانسه حق داشت که در جنگ عراق مشارکت نکرد و وارد شدنش در جنگ لیبی اشتباه بود.»
اصلاحات داخلی ماکرون که اخیرا با مخالفت گستردهای موسوم به جنبش جلیقهزردها روبهرو شده، او را بیش از هر زمانی ترغیب کرده تا روی سیاست خارجی بهویژه در سطح اروپایی تمرکز کند. ماکرون درباره آلمان همان راهی را ادامه میدهد دوگل آغاز کرد. او ماه گذشته در دیدار با آنگلا مرکل صدراعظم آلمان، شصتوپنجمین سالگرد امضا پیمان تاریخی میان دوگل و کنراد ادناور موسوم به «پیمان دوستی» را گرامی داشت. گرچه احیای این پیمان نشاندهنده تمایل ماکرون و مرکل برای همکاری نزدیکتر دو کشور است، اما ماکرون همچنان بر ارزشهای گولیستی حق حاکمیت و استقلال تاکید دارد؛ به همین دلیل وقتی برخی از رهبران سیاسی آلمان از پاریس خواستند تا کرسی دائم خود در شورای امنیت را به اتحادیه اروپا واگذار کند، این درخواست را نادیده گرفت. ماکرون همچنین بارها از پروژه خط لوله نورثاستریم و همکاری آلمان و روسیه انتقاد کرده است. سیاست فرانسه در برابر برگزیت نیز بسیار منتقدانه بوده است. تابستان گذشته ترزا می نخستوزیر بریتانیا، به امید جلب حمایت ماکرون از طرح خود برای خروج کشورش از اتحادیه اروپا به فرانسه سفر کرد اما امیدهای او خیلی زود ناامید شد بهطوری که ماکرون ضمن مخالفت آشکار با ترزا می، حتی حاضر نشد که کنفرانس خبری مشترکی را با او برگزار کند. ماکرون برگزیت را طرحی خندهدار خوانده و اعلام کرده "آنهایی که میگفتند لندن میتواند بدون اروپا به راه خود ادامه دهد، دروغگو هستند و این حقیقت باید آشکار شود." میتوان گفت که ماکرون به نوعی رویکرد خصمانه فرانسه دوگل در برابر بریتانیا را احیا کرده است. به عوان مثال، دولت او بارها تلاش لندن را برای عضویت در انجمن اقتصادی اروپایی را رد کرده است.
ماکرون با ایتالیا هم وارد یک جنگ لفظی تمامعیار شده است. دولت جوزپه کونته نخستوزیر ایتالیا، عملا توسط ماتیو سالوینی و لوییجی دیمایو معاونانش (سیاستمداران پوپولیست) اداره میشود. اندکی پس از تشکیل دولت ایتالیا، ماکرون درباره شیوع جذام ملیگرایی افراطی هشدار داد و سالوینی از او خواست تا از توهین به مردم ایتالیا دست بردارد. مدتی بعد حمایت دولت ایتالیا از معترضان فرانسوی باعث شد روابط نه چندان حسنه دو کشور کاملا متشنج شود. واقعیت این است که گرچه شرایط اروپا در نیم قرن گذشته تغییر کرده، اما ماکرون همچون دوگل معتقد است که فرانسه باید همچنان نقش رهبری خود را ایفا کرده و این بار با پوپولیسم و نیروهای ضدلیبرالیسم مقابله کند. اینکه آیا او میتواند این کار را انجام دهد باید به انتظار آینده نشست اما یک نکته را نباید فراموش کرد، اینکه در کنار کتاب خاطرات دوگل کتاب دیگری از استاندال بود با عنوان «سرخ و سیاه» داستان مرد جوانی که نردبان قدرت را بالا میرود و درست در لحظه آخر سقوط میکند.