نسخه فاجعهبار اتاق تهران برای قیمت بنزین
در حالی که وزیر نفت به عنوان متولی اصلی تامینکننده فرآوردههای نفتی مورد نیاز کشور تاکنون از هرگونه اظهارنظر علنی درباره افزایش قیمت بنزین خودداری کرده است، رییس اتاق بازرگانی تهران به تازگی در همایشی پیشنهاد کرده که قیمت بنزین به لیتری پنج هزار تومان افزایش یابد و چهار هزار تومان مابهالتفاوت آن به سرمایهگذاریهای صنعتی اختصاص پیدا کند.
به گزارش اقتصادآنلاین، غلامرضا کیامهر در جهان صنعت نوشت: ایشان در سخنرانی خود با بیان اینکه روزانه در کشور ۹۰ میلیون لیتر بنزین مصرف میشود و دولت سالانه بین ۱۸۰ تا ۲۰۰ هزار میلیارد تومان یارانه پرداخت میکند، مردم ایران اعم از دارندگان خودرو و موتورسیکلت را به صندلی اتهام نشانده و گفتهاند یک علت مصرف بالای بنزین در کشور این است که مردم ایران برخلاف اروپاییها اهل پیادهروی نیستند و از وسایل نقلیه عمومی هم برای رفت و آمدهای روزانه استفاده نمیکنند. رییس محترم اتاق تهران در ادامه این بحث وارد وادی پزشکی هم میشوند و از سخنان خود نتیجه میگیرند که علت چاقی و اضافهوزن مردم ایران پیادهروی نکردن و استفاده از وسایل نقلیه شخصی است. اما کاش یکی در آن جمع از ایشان میپرسید حالا که مردم ایران با عبور قیمت گوشت از کیلویی صدهزارتومان و گران شدن مرغ و سایر اقلام خوراکی توان سیرکردن شکم خود را ندارند و دچار سوءتغذیه شدهاند چه نوع بیماریهایی در انتظار آنها خواهد بود. قبل از اینکه به جان کلام فرمایشات ایشان در آن همایش که همانا افزایش قیمت بنزین به لیتری پنج هزارتومان است، بپردازیم باید از ایشان سوال کنیم آیا خودشان اهل پیادهروی هستند و هر روز برای طی فاصله میان محل سکونت و محل کار از وسایل نقلیه عمومی یعنی اتوبوس، تاکسی و مترو استفاده میکنند و مثل میلیونها شهروند تهرانی و ایرانی هر روز ساعتها از وقت خود را در صفهای اتوبوس و قطارهای مترو میگذرانند و زجر و مشقت سوار شدن بر اتوبوسهای زهوار در رفته شرکت واحد و فشار ازدحام نفسگیر داخل قطارهای بسیار شلوغ مترو را که چیزی از فشار شب اول قبر کم ندارد، تجربه کردهاند یا این نسخه را تنها برای مردم عادی مینویسند و رتبخوردهای هستند که دیگران را از خوردن رتب منع میکنند.
در ارتباط با این پیشنهاد باید از ایشان که آخرین هفتههای حضور در راس یکی از بزرگترین تشکلهای فعالان اقتصادی بخش خصوصی یعنی اتاق بازرگانی تهران را سپری میکند، پرسید چرا از میان آن همه مشکلات و موانع بازدارندهای که در فضای کسب و کار وجود دارد و وجود آنها به سد سدیدی بر سر راه صنعت و تولید و سرمایهگذاریهای مولد و اشتغالزا تبدیل شده است کسانی چون شما به جای پرداختن به این مشکلات و تلاش برای برطرف کردن آنها همه فکر و ذکر خود را یا صرف دفاع از افزایش نرخ ارز کردهاید یا حالا که خواسته اولتان برآورده شده و آثار و پیامدهای آن چرخهای صنعت کشور را متوقف و سفرههای مردم را خالی کرده است، تلاش در راه افزایش ۵۰۰ درصدی قیمت بنزین را در دستور کار خود قرار دادهاید؟ چرا به پیامدهای ویرانگر افزایش قیمت بنزین در افزایش هزینه حملونقل بار و مسافر که افزایش زنجیرهای باز هم بیشتر و کمرشکنتر هزینه زندگی را به دنبال خواهد داشت توجه ندارید؟ آیا قبلا پیشنهاد افزایش پنج برابری قیمت بنزین را با مشاوران اقتصادی خود در اتاق بازرگانی تهران در میان گذاشتهاید و آیا اصولا اقتصاددانها راهی به ارکان برنامهریزی و تصمیمگیری تشکلی که شما رییس آن هستید، دارند؟
سوالهای بسیاری را میتوان در ارتباط با اثرات ویرانگر افزایش نجومی نرخ دلار و قیمت بنزین و سایر فرآوردههای نفتی بر کسب و کارها، صنعت و تولید و بر زندگی عامه مردم مطرح کرد که جای طرح همه آنها در این یادداشت کوتاه نیست و تریبونی در حد یک همایش میطلبد.
اما جای نهایت تاسف است که مشاهده میکنیم کسانی چون رییس محترم اتاق بازرگانی تهران به دلیل فاصله بسیار عمیقی که میان ساختار زندگی آنها با واقعیتهای جاری در بستر جامعه به وجود آمده، به قدر کافی قادر به درک نه تنها مشکلات بیشمار زندگی مردم که حتی مشکلات صنعتگران، تولیدکنندگان و کارآفرینانی که در تشکل اقتصادی تحت ریاست خودشان عضویت دارند، هم نیستند. گویا ایشان فراموش کردهاند که به موجب قانون هدفمندی یارانهها که در دولت دهم کلید اجرای آن زده شد، قرار بود ۳۰ درصد از درآمد حاصل از افزایش قیمت بنزین و سایر فرآوردههای نفتی به صنعتگران و تولیدکنندگان پرداخت شود اما تا به امروز به اذعان همه دستاندرکاران امور کشور تاکنون یک ریال آن به هیچ تولیدکننده و صنعتگری پرداخت نشده و در نتیجه اجرای قانون هدفمندی یارانهها جز آنکه هزینه تولید را در کشور افزایش دهد، نتیجه دیگری به بار نیاورده و حالا رییس محترم اتاق بازرگانی تهران با وجود چنین تجربه تلخی از اجرای قانون هدفمندی یارانهها به پشتوانه کدام ضمانت قانونی پیشنهاد افزایش ۵۰۰ درصدی قیمت بنزین را در رویای اختصاص مابهالتفاوت چهار هزارتومانی آن برای پرداخت یارانه سرمایهگذاریهای صنعتی و تولیدی مطرح میکند. از همه اینها گذشته چرا باید قیمت بنزین در ایران با قیمت بنزین در کشورهایی که درآمد سرانه آنها ۱۰ برابر درآمد سرانه ایرانیان است، مقایسه شود؟ چرا کسانی همچون رییس محترم اتاق بازرگانی تهران با یکسونگری محض سخن از ضرورت افزیش قیمت بنزین در کشور به میان میآورند به شاخصهای اکثرا منفی اقتصادی همچون بالابودن شدید خط فقر، فاصله بسیار زیاد میان سطح حقوق و دستمزد و هزینه زندگی، نرخ بسیار بالای بیکاری، کمترین توجهی نشان نمیدهند، چنان که گویی در مقام رییس یک نهاد متعلق به فعالان اقتصادی بخش خصوصی که باید طبیعتی مردمی داشته باشد زندگی و معیشت مردم هیچ جایگاهی در منظومه تفکراتشان ندارد. چرا رییس محترم اتاق تهران هنوز از منظر یک تکنوکرات حرفهای و پیرو مکتب اقتصادی نئولیبرال به مسائل اقتصادی کشور نگاه میکنند و نمیخواهند این واقعیت عینی را بپذیرند که ایرانیها سالیان درازی است که دارند چوب یک صنعت خودروسازی دولتی نیمهورشکسته را میخورند یعنی هم بیشترین پول را بابت خرید نامرغوبترین، ناایمنترین و پرمصرفترین خودروها میپردازند و هم از سوی کسانی چون رییس اتاق بازرگانی تهران دائما به مصرف بیرویه بنزین متهم میشوند و همه کاسهکوزههای آلودگی هوا و معضلات ترافیک را بر سر آنها میشکنند. چرا رییس محترم اتاق تهران و دیگر تکنوکراتها و اقتصاددانهای نئولیبرال به جای جوسازی برای افزایش قیمت بنزین و دیگر حاملهای انرژی که هدف اصلی آن تامین کسر بودجههای سنگین دولت است از تریبونهایی که در اختیار دارند به دولت نهیب نمیزنند که ساختار تشکیلات دیوانسالاری خود را کوچک کند تا هزینههایش کاهش یابد و سربار اقتصاد کشور و معیشت مردم نباشد. چرا برای برخی از بلندپایگان ما حتی در مقام متولی یک تشکل متعلق به بخش خصوصی همیشه وجیهالدوله بودن بر وجیهالمله بودن ترجیح دارد. چرا آقای رییس اتاق تهران حداقل توجه را به پیامدهای ویرانگر پیشنهاد خود در افزایش شدید حجم نقدینگی و افزایش لجامگسیخته نرخ تورم نشان نمیدهند؟ چرا امثال ایشان سعی دارند با این پیشنهادهای به شدت تورمزا اقتصاد ما را به سرنوشت اقتصاد امروز ونزوئلا دچار کنند؟ به راستی چرا؟ هنوز جراحات اجرای قانون هدفمندی بر تن اقتصاد کشور و زندگی مردم باقی است، چرا میخواهید جراحت تازهای بر آن جراحات اضافه کنید؟