ساخت وساز در ارتفاع ممنوعه!
بر اساس دستور رهبر معظم انقلاب ساخت و ساز در کوههای شمال تهران ممنوع است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، این مطلب را «علیرضا عندلیبی» رئیس اداره استعدادیابی منابع طبیعی تهران یادآوری میکند. قانون هم ساخت وسازهای بالاتر از 1800 متر را ممنوع کرده اما هر روز شهروندان زیادی کوه و درههای مرادآبادکوه را پشت سر میگذارند تا آنطور که سندهای دم دستشان میگوید، خود را به زمین هایشان برسانند؛ زمینهایی بالاتر از 1800 متر، درست پشت دانشگاه علوم و تحقیقات! دانشگاهی که پیچهای ناکارآمدیاش همین ماه گذشته 10 دانشجو و دو پدر را از زندگی گرفت و به پایین کوه خورده شده پرتاب کرد تا «اسماعیل کهرم» کارشناس نامدار محیط زیست بگوید:«کدام عقل سلیم یک اتوبوس 10، 12متری را میاندازد توی پیچهایی خطرناکتر از چالوس؟!» اما آن مرگ تلخ هم راه را بر ساخت و سازهای بالای 1800متر نمیبندد. شهروندانی هستند که کوههای شمال تهران بالای مرادآبادکوه پشت دانشگاه را گز میکنند، سند نشان میدهد که این زمینها متعلق به 800 نفر است! البته این عدد، همه جمعیتی نیست که چشم دوختهاند به بالای یالهای جنوبی البرز در شمال تهران. یکی از کارشناسان مسکن و شهرسازی به «ایران» میگوید:«در قالب تعاونیهای مختلف، زمینهای بالای کوه را به افراد مختلف واگذار کردهاند.» فقط یکی از این تعاونیها 22 هزار عضو دارد که هر کدام تکهای از آن بالا به اسمشان است!
تخم لقی که جهادکشاورزی روی کوه کاشت!
روابط عمومی جهاد کشاورزی تهران درباره زمینهای مرادآباد کوه خودش را به نشنیدن میزند و حاضر نمیشود باب گفتوگوی کارشناسان این اداره را با روزنامه ایران باز کند اما برای منابع طبیعیهای پایتخت این منطقه و ماجراهایش اسم آشنایی ست؛ «پلاک مرادآباد کوه».البته «پرویز بیات» سرپرست معاونت منابع طبیعی تهران هم در گفتوگو با خبرنگار ما مسئول این زمینها را سازمان مسکن و شهرسازی میداند.
دلیل هم دارد. میگوید:«این زمینها در حریم قانونی شهر قرار دارند اما جلوگیری از ساخت و سازها کار شهرداری است!» بخشی از زمینها به کارکنان و بازنشستگان منابع طبیعی و جهادکشاورزی واگذار شده تا جدال سه دهه بین قانون و کارکنان دولتی پیش بیاید. کارمندانی که البته خودشان میگویند تشنه تا پای چشمه رفتهاند و برگشتهاند. همین مرادآبادکوه هم تنها دست بازنشستههای جهادکشاورزی نیست. 74 هکتار آن هم به دانشگاه تهران رسیده! سهم جهاد هم 68 هکتار میشود. تعاونی جهادمجد یکی از همین تعاونی هاست که سایتی هم برای فروش زمینها دارد با وجود این روابط عمومی جهاد استان تهران ترجیح میدهد بگوید هیچ شناختی از این تعاونی ندارد. قوه قضائیه هم سهم دارد. ارتشیها هم هستند.
«وحید انصاری»رئیس منابع طبیعی شهرستان تهران هم هیچ علاقهای برای ورود به موضوع ندارد. انصاری در پاسخ به اصرار خبرنگار ما میگوید:«معلوم نیست از کجا زنگ میزنید و دنبال چه اطلاعاتی هستید.» در نهایت هم میگوید:«ما مجبور به پاسخ دهی به وزارت اطلاعات میشویم.» و تلفن را قطع میکند! بیات معاون سرپرست منابع تهران مسئول واگذاری زمینها را جهاد کشاورزی استان تهران میداند و میگوید:«من سوابق واگذاری در دهه 70 را ندارم.» او قطعهبندی زمینها را هم کار مسکن و شهرسازی میداند. به گفته بیات، محدوده حریم شهر تهران تعریفی دارد و با تعاریف منابع طبیعی فرق دارد. بیات منابع طبیعی را مرتع، ساحل، بیشه و کوه میداند اما این سؤال را که کوههای شمال تهران کوه نیستند این گونه پاسخ میدهد:«بر اساس قانون، حفاظت از آنها برعهده شهرسازی است.» البته او کتمان نمی کند .این اراضی پیش از واگذاری جزو اراضی ملی بوده. باوجود آنکه سندهای مشاعی برای طرحهای عمومی رفاهی صادر میشود نه مسکونی، اما زیر مجموعه تعاونی اعتبار، تعاونیهای مسکن بسیاری تشکیل میشود!به گفته عندلیبی این تعاونی وابسته به زیرمجموعههای وزارت جهاد کشاورزی بودند.
به گفته کارمندان منابع طبیعی خیلی از کارمندان جهاد کشاورزی که در دهه 70 این زمینها به نامشان سند میخورد، امروز در قید حیات نیستند. برخی از آنها زمینها را به افراد دیگری واگذار میکنند. عندلیبی میگوید:«زمین را به افراد(بازنشسته و کارکنان دولت)با سند مشاعی میدهند.» وزیر آن روز بهدنبال یک طرح عمومی رفاهی در بالای کوههای شمال پایتخت بود اما در گذر از سه دهه کارمندان بهدنبال تفکیک زمین افتادند تا طرح رفاهی جای خود را به طرح مسکن بدهد! دعواهای حقوقی شکل گرفت. سندها فروخته شد و صاحبان جدیدی پیدا کرد. صاحبانی که رد آنها را میشود در میان املاکیهای بالای شهر یافت.
عندلیبی میگوید:«منابع طبیعی هیچ وقت بهدنبال ایجاد مسکن در اراضی بالای کوه نبود.» در نهایت پای تبصرههای قانونی وسط میآید. عندلیبی میگوید:«تبصرههایی که اجازه میداد کسانی که از قدیم زمین داشتند، بهای روز را بپردازند و تغییر کاربری(از رفاهی به مسکونی) بدهند.»! به گفته او:«البته این اتفاق نمیافتد.» عندلیبی درباره قطعهبندی زمینهای مرادآبادکوه از وجود کسانی سخن به میان میآورد که از صاحبان اسناد مشاعی وکالت گرفتهاند و زمینها را قطعهبندی کردهاند اما او میگوید:«این قطعهبندی وجه قانونی ندارند.» به گفته عندلیبی آن زمان بهدنبال صحبتهای رهبر معظم انقلاب تصمیم گرفته میشود تا اراضی بالای کوه از مردم پس گرفته شود و به جای آن اراضیای در داخل شهر که قابلیت ساخت و ساز دارد به آنان داده شود. دعوای جدیدی راه میافتد. هرچند تلاشهای خبرنگار ما برای گفتوگو با مدیرکل حوزه شهرسازی سازمان مسکن و شهرسازی به نتیجه نمیرسد اما یکی از کارشناسان این سازمان میگوید: «واگذاری اراضی ملی اشتباهی بود که از 30 سال پیش شروع شده و همچنان ادامه دارد، هیچ کس هم به آن توجهی ندارد.» او میگوید:«جهاد کشاورزی همچنان به بازنشستههایش زمین میدهد.
یک روزی بالای کوه و حالا در بیابان. وقتی اراضی ملی واگذار شده، جهاد خود را کنار میکشد و دردسرش میماند برای سازمان مسکن و شهرسازی!» در همین نقطه است که مسکن و شهرسازی و کارکنان سند به دست، شدیدترین برخورد را با همان دارند. به گفته سازمان مسکن و شهرسازیها، آنها زمین معاوض را از میدان ونک به بالا میخواهند. این کارشناس میگوید:«زمینهای روی کوه بالاتر از نیاوران است و انتظار دارند در نیاوران زمین بگیرند اما قیمت کارشناسی زمینهای بالای کوه با قیمت زمین در این منطقه اصلاً قابل مقایسه نیست.» مسکن و شهرسازی پیش از آنکه زمینهای مسکن مهر «پردیس» به فروش برسد به آنها پیشنهاد میدهد تا زمین معاوض را در این نقطه بگیرند. خیلیها از واحدهای مسکن مهر را صاحبان بیپول آنها به املاکیها پیش فروش کردند، چون پول کافی برای تکمیل آنها نداشتند اما کارکنان جهادکشاورزی قبول نمیکنند.
مسکن و شهرسازی پرند را هم پیشنهاد میدهند. این پیشنهاد هم توجه منابع طبیعیها را جلب نمیکند تا اراضی کوههای شمالی تهران یا آنطور که کارشناسان محیط زیست میگویند «ریه زیستی» پایتخت همچنان محل درگیری شهروندان سند به دست باشد. شهروندانی که بعد ازحادثه دانشگاه علوم و تحقیقات از شروع ساخت و سازها خبر میدهند و میگویند:«بزودی سنگ بنای خانه هایشان را بالای یالهای البرز بنیان مینهند.» ساخت وسازهایی که احتمالاً با لودر تخریب خواهد شد تا همچنان این سؤال بیپاسخ بماند که چرا تک ویلاهایی در آن بالا ساخته شده و کسی کاری به آنها ندارد! در این میان دستگاهها، وزارتخانه ها و نهادها هم همچنان به ساخت و ساز خود ادامه میدهند تا دوباره حادثه تلخی چون علوم و تحقیقات سر زخمهای کهنه را بازکند! بدون اینکه مرهمی برای آنها باشد!