اعترافات تلخ جوانی که پدربزرگش را کشت
پسر جوانی که پدربزرگ خود را کشته بود و گمان میکرد با صحنهسازی از چنگ قانون گریخته است، با چند سؤال پلیسی به بنبست رسید و به جرم خود اعتراف کرد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، این پرونده ششمین روز دیماه جاری گشوده شد و در نهایت با تناقضاتی که در صحنه کشف جسد وجود داشت، راز قاتل برملا شد. ششم دیماه مردی به دلیل اینکه پدرش تلفن را جواب نمیداد، نگران شد و به خانه او رفت اما پدر در را باز نکرد تا اینکه مرد جوان با شکستن درِ واحد که در طبقه دوم ساختمانی سه طبقه بود، با جسد پدرش در رختخواب روبهرو شد. جنازه کنار بخاری افتاده و لوله بخاری هم جابهجا شده بود. به این ترتیب با گزارشات اولیه و شواهد موجود، پزشک گواهی فوت و جواز دفن متوفی را صادر کرد و دلیل مرگ را گازگرفتگی تشخیص داد. اما پس از چند روز پسر مرد فوتشده به دادسرای جنایی مراجعه و ادعای قتل پدر خود را مطرح کرد چون پس از زمان فوت از عابربانک او شش میلیون تومان کم شده بود.
با این شکایت بار دیگر تحقیقات درباره موضوع با دستور بازپرس جنایی آغاز شد و با بررسی دوباره شواهد و مدارک ضبطشده در صحنه جرم، جای تردیدی باقی نماند که امکان گازگرفتگی وجود نداشته چون در و پنجره باز بوده است.
بنابراین بازپرس جنایی دستور شناسایی افرادی که امکان قتل برای آنها وجود داشت را صادر کرد و در نهایت نوه جوان مرد 60 ساله به اتهام قتل او بازداشت شد.
پسر 20ساله در بازجویی اولیه و پس از چند سؤال به قتل اعتراف و دلیل آن را تحقیرهای دائمی پدربزرگش عنوان کرد. این پسر گفت: دو سالم بود که پدر و مادرم از هم جدا شدند و هر کدام دنبال زندگی خودشان رفتند و پس از آن بود که من را مادر پدرم بزرگ کرد اما او من را در 10سالگی از خانهاش بیرون کرد و من تا 16سالگی کارتنخوابی کردم، با وجود این توانستم دیپلمم را بگیرم ولی نتوانستم بیشتر ادامه بدهم. در این مدت شرایط سختی داشتم و چند بار خودزنی کردم و به شیره تریاک هم معتاد شدم و چند خالکوبی هم کردم. حدود 16 سالم بود که پدر مادرم برای حفظ آبرویش من را پیش خودش برد. او یک زن جوان گرفته بود، آنها من را تحقیر میکردند ولی چارهای جز ماندن در آن شرایط نداشتم.
این متهم درباره نحوه قتل نیز اعتراف کرد: شب قتل زن پدربزرگم برای عزای یکی از اقوامش به شهرستان رفته بود و من و پدربزرگم تنها بودیم. پدربزرگم کنار بخاری خوابیده بود و من کنار اپن آشپزخانه. ساعت سه صبح بیدار شدم و تصمیم به قتل گرفتم و پتویی که روی صورت پدربزرگم بود را به صورت او فشار دادم تا فوت شد. بعد هم میخواستم از خانه خارج شوم اما شبها در ساختمان را تا ساعت شش قفل میکنند، برای همین به خانه برگشتم و در جیب پدربزرگم عابربانک جدید او را با رمزش که تازه گرفته بود، پیدا کردم و بعد هم فکر کردم میتوانم از بالکن به حیاط بروم و فرار کنم.
این متهم 20ساله در پاسخ به این سؤال که آیا فکر میکرد دستگیر شود نیز گفت: با توجه به دفن جسد فکر میکردم ماجرا تمام شده است و دستگیر نخواهم شد اما این ترس با من بود که دستگیر شوم.
در حال حاضر بازپرس جنایی با توجه به این اعترافات دستور بازداشت این متهم را صادر کرد تا در اختیار پلیس آگاهی تهران قرار گیرد.