x
۱۷ / دی / ۱۳۹۷ ۲۳:۵۹
پاسخ قائم مقام موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی به «مستند بهتان»،

تئوری «حفظ نظام به هر قیمتی» در تقابل کامل با نظریه امام خمینی است

تئوری «حفظ نظام به هر قیمتی» در تقابل کامل با نظریه امام خمینی است

قائم مقام موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی (س)، پاسخی به برنامه شبکه بی بی سی با عنوان « مستند بهتان» منتشر کرد.

کد خبر: ۳۲۷۵۳۷
آرین موتور

گزارش اقتصادآنلاین به نقل از پرتال امام خمینی(س)، دکتر حمید انصاری در بخش دوم پاسخ خود به برنامه «بهتان» شبکه بی بی سی نوشت:

در بخش نخست این نوشتار، خلاف واقع بودن چند ادعای مطرح شده در برنامه بی.بی.سی بنام مستند بهتان، در بوته نقد به داوری گذاشتم و وعده ارائه مستندات استدلالم از آثار امام خمینی در بخش دوم را دادم. اینک قبل از بیان عین نمونه هایی از نوشته ها و سخنان امام در موضوع ادعاهای این برنامه چند نکته را یادآور می شوم:

1 - حاصل کل این برنامه با استناد به عین عباراتی که تهیه کننده و گویندگان آن گفته اند این است که بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران یک اندیشه بنیادی دارد مبنی بر اینکه حفظ نظام به هر قیمتی واجب است و بر این اساس ارتکاب هر عمل ضد اخلاقی از تهمت و دروغ و بهتان به مخالفین نظام جایز بوده و آبروی افراد وقتی که پای دفاع از نظام در میان باشد اهمیتی ندارد و این اندیشه ای است تئوریزه شده، که اصل حاکم بر سیاست جمهوری اسلامی در برخورد با مخالفین و منتقدان نظام را بر اساس سخنان بنیانگذار آن توجیه می کند!

کل این برنامه از انتخاب نام، تیتراژ و مقدمه تهیه کننده تا محتوای سخن گویندگان بر القای ادعاهای مذکور و تخریب چهره اخلاقی امام خمینی متمرکز است.

تهیه کننده برنامه در ابتدا اعتراف می کند که برای تهیه بخشی از مطالب این برنامه چندین سال (از سال 92) پیگیر بوده است. طبعا ایشان با استفاده از آرشیو غنی بی.بی.سی و متن تمامی آثار امام که در فضای مجازی به آسانی در دسترس می باشد بارها یافتن عبارتی که بتواند مستمسکی برای آنچه که در این برنامه قرار است به امام نسبت داده شود یعنی این ادعا که ایشان معتقد به «بهتان به منتقدین نظام» و معتقد به «حفظ نظام به هرقیمتی»! بوده است را جستجو کرده، اما چیزی نیافته است. ناگزیر متوسل به پخش دو فرازی شده است که در آنها از چند واژه ای که با موضوع برنامه تشابهی داشته استفاده شده است؛ ولی مشکل اصلی آن بوده که منظور امام در همین دو فراز هیچ ارتباطی با ادعاهای مذکور ندارد؛ تهیه کننده، این مشکل را با همان روش معمول مستندهای سیاسی بی.بی.سی در رابطه با انقلاب مردم ایران و امام خمینی، یعنی تقطیع و حذف عبارات تعیین کننده از سخن امام، و تحریف کامل معنای سخن او حل کرده است! عبارات حذف شده و معنای سخن امام را به تفصیل در بخش نخست، مستدلا بیان کردم.

همچنین تهیه کننده مستند بهتان درست قبل از پخش بیان کوتاهی از امام، برای آنکه بار سنگین انتقادی میلیون ها نفر از مردم ایران را که با امام زیسته و با مبانی اخلاقی او آگاهی کامل دارند، بکاهد، گفته است: «البته از رهبران سابق و فعلی جمهوری اسلامی اظهار نظرهای جداگانه ای در مذمت تهمت علیه افراد ثبت و ضبط شده اما....» منظور وی از «جداگانه و اما» به استناد تعابیر چند باره ایشان و دیگر گویندگان برنامه این است که آن اظهارات، جدای از اندیشه بنیادین مذکور بوده (و در واقع، اثری بر خط مشی پیروان و نظام او نداشته است) و آنچه که در طول این برنامه از این اندیشه بنیادین ترسیم شده؛ و مبنای عمل پیروان او در نظام جمهوری اسلامی معرفی شده، همان گزاره های فوق الذکر است که بر گرفته از دو فراز از سخنرانی ایشان می باشد!!

این حق طبیعی بینندگان برنامه بی بی سی است که از تهیه کننده آن بپرسند با کدام منطق علمی باور کنیم که چند هزار صفحه مطالب اخلاقی و عرفانی و فقهی منتشر شده از امام خمینی در حدود پنجاه جلد از تألیفات ایشان، و چند هزار صفحه مطالب اجتماعی و سیاسی ایشان (در 22 جلد صحیفه امام) که دربردارنده صدها مورد بیاناتی شفاف، در تبیین وجوب پیاده شدن احکام و ارزش های اخلاقی - الهی در جامعه و حرمت شدید تخلف از قوانین و موازین شرعی و اخلاقی، و حرمت ارتکاب کمترین حد از رذایلی همچون اهانت و دروغ و غیبت و تهمت و افترا، حتی نسبت به اسرای دشمن و محکومین به حبس و اعدام از مرتکبین جنایات بزرگ، و دهها متن صریحی که منظور از اولویت حفظ نظام و اسلام و حدود و قیود آنرا به روشنی بیان می کند، و دهها دستورالعمل و بخشنامه های صریحی که خطاب به مسئولین قضایی و امنیتی و انتظامی نسبت عدم جواز کمترین تخلف از موازین قانونی و اخلاق اسلامی در برخورد با مجرمان و محکومین – و حتی تروریست ها و براندازان مسلح – صادر کرده است (که نمونه های آنرا از متن آثار امام در ادامه خواهید دید)، و سراسر زندگی او که به اعتراف تمامی موافقان و حتی مخالفانش آکنده از تقیّد کم نظیر به رعایت جزئی ترین آداب اخلاقی و شرعی و رعایت قانون بوده است، چگونه باور کنیم این همه شاهد و سند برای پیروانش نتوانسته است در فهم و استخراج اندیشه بنیادین او در رابطه با اصل حاکم بر نحوه برخورد نظام با منتقدانش اثر گذار باشد، آنهم پیروانی به وسعت اکثریت جامعه ایران که بواسطه همین آموزه های اخلاقی و دینی او و همان سیره عملی او دلباخته منطق و مرامش شدند و او را در قیامش همراهی کردند و بیش از 98 درصد به نظام پیشنهادی او رأی دادند که حضور خیره کننده استقبال کنندگان او در 12 بهمن و تشییع کنندگان او در 14 خرداد گواه میزان اثرپذیری و دلباختگی ایشان می باشد، و چگونه باور کنیم که آنهمه هشدار و تبیین و دستور العمل او نزد پیروانش «جداگانه» تلقی شده اند و فقط دو فراز از سخن او – که داستان تقطیع و تحریف و نامربوط بودن استناد به آنرا در بخش نخست توضیح دادم – باعث شده است که پیروانش خصوصا نزدیکترین ایشان که دست اندر کار تثبیت و مدیریت نظام او بوده اند به این مبنا برسند و آنرا تئوریزه کنند که اندیشه بنیادین او «حفظ نظام به هر قیمتی» بوده! و «ارتکاب هر عمل ضد اخلاقی نسبت به منتقدین نظام» تجویز شده است! مبنایی که در تعارض کامل با تمامی آثار و شواهد زندگی و اندیشه اوست.

و به این ترتیب مخاطبان حق دارند بگویند: شما که به قول خودتان پنج سال برای مطالبی که در بخشی از این برنامه استفاده کرده اید وقت صرف کرده و قطعا در این مدت برای یافتن نوشته و یا صدایی از سخنان امام خمینی که مستندی قوی بر اثبات ادعاهایتان باشد، آثار ایشان را زیرو رو کرده اید، چرا حقیقت را از مخاطبان کتمان کردید و چرا متوسل به بهتان و قلب حقیقت شدید؟

2 – در برنامه مذکور لابلای تحلیل گویندگان، که محور سخنشان اتهام به امام خمینی است، برای تحریک عواطف بینندگان، تصاویری از چند واقعه تلخ اتفاق افتاده بعد از رحلت امام پخش شده که البته موضوع برنامه نبوده اند و موضوع این نقد نیز نمی باشند. اما همینجا اختصارا عرض می کنم از نظر امام خمینی و پیروان ایشان هیچگاه بهانه فریضیه امر به معروف و نهی از منکر و فریضه حفظ نظام و اسلام توجیه گر ارتکاب معصیت و گناه، آنهم گناهان کبیره ای همچون دروغ و غیبت و تهمت نسبت به هرکس ولو مخالفین و محکومین نمی شود. از دیدگاه امام خمینی رواج این امور موجب سقوط نظام و شکست اسلام است نه بقای آن. افشای اسرار مردم و هتک حیثیت و انتشار خبر گناهان شخصی افراد جایز نیست. فلسفه قیام امام خمینی و تشکیل نظام دینی، مبارزه با ظلم، بسط عدالت، ترویج فضایل اخلاقی و اجرای احکام نورانی اسلام بوده است و تجاوز از موازین شرعی و اخلاقی و ارتکاب ظلم و معصیت به هر بهانه ای و از سوی هر شخص و ارگانی در تضاد آشکار با اساس نهضت امام خمینی است. ملاک در این امور فقط قانون است. و تخلف از قانون در نظر امام خمینی گناه و جرم می باشد. پاسداری از حق، با ارتکاب گناه و استفاده از روش و رفتار نامشروع قابل جمع نیست. طبق نظرات صریح امام و نصّ قانون اساسی اصل بر برائت است مگر آنکه ارتکاب جرمی به موجب قانون و در محاکم صالحه اثبات شود. در صورت اثبات جرایم نیز، مجازات فقط در محدوده قانون و منطبق با آن تعیین می گردد و هرگونه برخوردی خارج از چارچوب تعیین شده در قانون، هم خلاف شرع است و هم تخلف از قانون. همگان در پیشگاه قانون مساویند.

منکر وجود برخی جریانهای فکری و سیاسی افراطی معتقد به روشهای غیر اخلاقی، و منکر وقوع تخلفاتی از این قبیل در دوره طولانی چهل سال گذشته در کشور پهناور و هشتاد میلیونیمان از سوی برخی از عناصر نفوذ کرده در دستگاههای وابسته به حکومت، نیستیم. سکوت نکردن و جلوگیری از اینگونه خلافها وظیفه همه و خصوصا روحانیون و قبل از دیگران، وظیفه نهادهای ذیربط است. پیروان امام خمینی در دفاع از حقوق شهروندی و کشف و مقابله با حوادث تلخی نظیر قتلهای زنجیره ای و مسائلی از این قبیل، هزینه زیادی پرداخت کرده اند. هیچ نسبتی بین اندیشه اخلاقی و فتاوا و سیره امام خمینی و ماهیت نظام جمهوری اسلامی ایران و منطق رهبری انقلاب با اینگونه رفتارها وجود ندارد. تئوری "حفظ نظام به هر قیمتی" در تقابل کامل با نظریه امام خمینی است که حفظ نظام را برای اجرای عدالت و تثبیت ارزش های اخلاقی و الهی می داند.

مستندات این مدعا را از متون امام خمینی در همین نوشتار ملاحظه خواهید کرد که در مبانی اخلاقی و فتاوای امام خمینی هر گونه تجاوز از مرزهای شرع، اخلاق و قانون، و تعدی به حقوق قانونی اشخاص، بدون استثناء و نسبت به هرکس اعم از موافق و منتقد و مخالف، جایز نبوده و محکوم است.

البته از این واقعیت نباید غافل شد که در دامن زدن به فضای اتهام به مخالفین و در نوردیدن مرزهای اخلاق توسط رسانه ها، شبکه بی.بی.سی در طول چهل سال گذشته نقش اول را ایفا کرده است. بنا براین، رسانه ای که در انعکاس مطالب کاملا خصمانه و یکسویه با استفاده از انواع روشهای غیر اخلاقی، از جعل خبر و سند و برگزاری میزگردهای یک طرفه، تا مستندهای جهت دار در تخریب وجهه انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران و تضعیف روحیه مردم ایران از یکسو و دفاع تمام عیار از مخالفین ایران، از سلطنت طلبها گرفته تا سازمان تروریستی منافقین و امثال ایشان همواره در صف اول بوده است، چگونه می تواند در جایگاه دفاع از رعایت اخلاق نسبت به منتقدین و مخالفین ظاهر شود؟

در عین حال بر طبق آموزه های اخلاقی و دینی امام خمینی که برگرفته از آیه شریفه «یا ایُهَّا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِاْلقِسْطِ وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَئانُ قَومٍ عَلی الّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ اقْرَبُ لِلتَّقْوی وَ اتَّقُوا الله انَّ الله خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ» می باشد، پیروان امام حق ندارند از مرز قسط و عدل خارج شوند و هرگز ارتکاب رفتارهای ناشایستی نظیر انتشار دروغ و تهمت از سوی مخالفین نظام مجوّزی برای مقابله به مثل، و انجام چنین گناهانی نمی باشد.

3– از آنجا که فرازهای انتخاب شده ای که در ادامه این نوشته از سخن امام خمینی نقل می کنم مربوط به مواردی است که خلاف اتهامات برنامه بی.بی.سی را اثبات می کند و غالبا دربردارنده تذکرات و هشدارها به مسئولین کشور، روحانیون خصوصا مسئولین قضایی، نیروهای مسلح و سپاه پاسداران و کمیته های انقلاب نسبت به رعایت حدود شرعی و عدم تخلف از قانون و عدل می باشد، از ناحیه پیاپی آمدن این عبارات هرگز نباید چنین تلقی شود که تمام سخنان امام با این نهادها در همین امور بوده است. هشدارهای امام در ضمن تجلیل حضرت امام از نقش روحانیت متعهد و نهادهای نظام در خدمت به مردم و کشور بیان شده است، بنابراین از ناحیه تنظیم پیاپی این فرازها نباید تلقی وهن به این نهادها و یاران صادق امام و انقلاب در این نهادها شود.

 

اسناد و شواهد قطعی در رد ادعاهای مستند بهتان بی. بی. سی از متن سخنان و نوشته های امام خمینی:

در برنامه بی.بی.سی با پخش چند حادثه تلخ و تکان دهنده در لابه لای تحلیل گویندگان سعی شده است تا بین وقوع این حوادث و دیدگاه امام خمینی درباره حفظ نظام پیوند زنند. در ادامه با نقل عین سخنان امام، منظور ایشان از حفظ نظام و اسلام را ملاحظه خواهید کرد که برخلاف اتهام بی.بی.سی، اساسا امام خمینی ارتکاب چنین اعمالی را نه تنها موجب حفظ نظام نمی داند بلکه با صریحترین عبارات اینگونه اعمال خلاف را اسباب سقوط نظام و موجب شکست اسلام و انحراف قطعی از مهمترین رسالت حکومت دینی که اقامه عدل و رفتار بر اساس موازین شرع و قانون می باشد معرفی کرده است. ابتدا نمونه هایی از مواضع ایشان درباره رفتار با مخالفین و مجرمین را نقل می کنم.

الف: نمونه هایی از نظرات امام خمینی درباره رفتار با منتقدین، مخالفین و حتی دشمنان، محکومین و محبوسین، و اسیران جنگی:

فراز زیر از سخن امام 4 روز پس از انفجار نخست وزیری و شهادت رئیس جمهور و نخست وزیر ایران به دست منافقین و در زمان اوج اقدامات تروریستی منافقین ایراد شده است. این فراز گویاترین سند بر رد بهتان رسانه انگلیسی است. ضمنا منظور امام از کلمه "اسرا" در عبارت زیر ، دستگیر شدگان حوادث تروریستی سال 1360 می باشد

« به تمام محاکمی که هستند و تمام دست اندرکارانی که هستند این مطلب را توجه بدهم که مبادا یک وقت این طور شرارتهایی که در ایران می شود مثل یک همچو قصه ناگواری که برای ما پیش آمد و دو نفر از بهترین جوانان و بهترین کارکنان ایران {شهید رجایی و شهید باهنر} از بین رفت، مبادا یک وقت کنترل خودشان را از دست بدهند و زاید بر آنچه حکم خداست و قانون اسلام است عمل کنند.

مبادا این اسباب این بشود که خشونت زیاد با اسیرها بکنند و با زندانیها بکنند و بدون دقت، بدون توجه یک وقت افرادی را بگیرند که - خدای نخواسته - گناهکار نبوده اند و گرفتار شده اند.

اسلام و مسلمین باید، مسلمین باید همان طوری که در اسلام هست با تأنی، با طمأنینه، بدون اینکه دست و پای خودشان را گم بکنند، به کار خودشان ادامه بدهند و با اسرا رفتار خوب بکنند و آنچه که قانون اسلامی اقتضا می کند با آنها عمل بکنند و هر گز با عصبانیت و با دستپاچگی کاری را انجام ندهند و به طور متانت و طمأنینه بر موازین قانونی و بر موازین اسلامی با آنها عمل بکنند. مبادا یک وقت شهادت عزیزان ما اسباب این بشود که با شدت عمل بیشتر از آن مقداری که باید با آنها عمل بشود، عمل بکنند. با زندانیان رفتار خوب می کنند و بیشتر کنند و با اسرا رفتار خوب می کردند و می کنند و بیشتر کنند.

و محاکم با قدرت هر چه تمامتر به کار خودشان ادامه بدهند. ... آنها هم با موازین قانونی و اسلامی عمل بکنند و مفسدین را به جزای خودشان برسانند و کسانی که بیگناه هستند از حبس خارج بکنند و علی ایّ حال، رفتارها، رفتارهای اسلامی باشد.

جمهوری، جمهوری اسلامی است، رفتارها حتی با کسانی که قاتل شناخته شدند، رفتار اسلامی باشد و لو اینکه با شدت عمل و شدت دید آنها را به جزای خودشان برسانند، اما فقط همان رساندن به جزا باشد و تعدی زیادتر نشود». صحیفه امام؛ ج 15، ص149

 

«حکومت اسلام حکومت قانون است. اگر شخص اول مملکت ما در حکومت اسلامی یک خلاف بکند، اسلام او را عزلش کرده. یک ظلم بکند، یک سیلی به یک کسی بزند- ظلماً- اسلام او را عزلش کرده، او دیگر قابلیت از برای حکومت ندارد». صحیفه امام؛ ج 4، ص: 398

«اسلام برای آن کسی که سرپرستی برای مردم می خواهد بکند، ولایت بر مردم دارد، یک شرایطی قرار داده که وقتی یک شرطش نباشد، خود به خود ساقط است؛ تمام است؛ دیگر لازم نیست که مردم جمع بشوند؛ اصلًا خودش هیچ است. اگر یک ظلم، اگر یک سیلی بزند، رئیس جمهور اسلام اگر یک سیلی بیجا به یک نفر بزند، ساقط است؛ تمام شد ریاست جمهوری اش دیگر؛ باید برود سراغ کارش. آن سیلی را هم باید عوضش را بیاید بزند توی صورتش! ما یک همچو چیزی می خواهیم». صحیفه امام؛ ج 4، ص: 495

«حکومت باید یک حکومت عادل باشد و بین مردم هیچ ظلم نکند ... در حکومت اسلامی اگر یک نفر- مثلًا- یک شخصی را کشت، این را می گیرند و قصاص می کنند لکن یک سیلی اگر کسی به او بزند، آن یک سیلی باید انتقام کشیده [شود] برای اینکه این زاید بر آن مقدار است. یک روز حبس اگر کسی را حبس بکنند، بر خلاف نظام اسلام است. موارد خاصی دارد. گاهی حبس می شود. این طور نیست که هر کس را بردند از اول، مثل این حکومتهایی که الآن روی کار هستند، هر کس را که گرفتند، اول یک مدتی کتکش بزنند و مدتهایی کتک بزنند و حبس بکنند و زجر بکنند، و اینها بعدها هم که تفتیش کردند فهمیدند که اشتباه کردند، آن وقت بگویند ما «اشتباه» کردیم»! صحیفه امام؛ ج 5، ص: 30

«... لکن وقتی مسلمان همین آدم جانی را می گیرد و حبس می کند، به دستور اسلام نباید زجرش بکند. محاکمه اش می کنند، جانی هست می کشندش. ... اسلام برای کسی که گناه ندارد؛ یک ساعت حبس قائل نیست. آنها هم که گناهکارند، یک فحش نباید به آنها بدهند؛ یک سیلی نباید به آنها بزنند». صحیفه امام؛ ج 7، ص: 362

*

«به تمام اعضای کمیته ها و زندانبانها حکم می کنم که با زندانیان- هر که باشد- به طور انسانیت و اسلامیت رفتار کنند و از آزار و مضیقه و رفتار خشن و گفتار ناهنجار خودداری کنند که در اسلام و حکومت عدل اسلامی این امور ممنوع و محکوم است و به بستگان زندانیان در روز معیّنی با مقررات، اجازه ملاقات دهند». فرازی از پیام 14 ماده ای امام خمینی، صحیفه امام؛ ج 6 ص 263

« ما همه باید بدانیم که مجرمی که بالاترین جرم را دارد و به سوی چوبه دار می رود، جز اجرای حد شرعی احدی حق آزار او را لفظاً و عملًا ندارد؛ و مرتکب، خود ظالم است و مستحق کیفر.»

جالب این که امام خمینی در نهی قاطع از هرگونه شکنجه و کمترین تعرّض به زندانیان، حتی درباره شکنجه گران رژیم شاه که بعد از پیروزی انقلاب دستگیر شده بودند همان کسانی که بسیاری از مبارزین زیر شکنجه های وحشیانه آنها جان باخته بودند می فرماید:

«ما با همین اشخاصی که این طور شکنجه کردند، این طور آدم کشتند- ما سفارش کردیم که در حبسها حتی به [آنها] یک کلمه درشت نگویند. من اعلام کردم این را، اعلامیه داده ام، که حبسی {:زندانی} را در حکومت اسلامی- و لو هر چه مجرم باشد- حبسی را حق ندارند به اینکه گرسنگی بدهند، حق ندارند به اینکه یک سیلی به او بزنند، حق ندارند به اینکه او را شکنجه بکنند، حق ندارند که یک کلمه درشت به او بگویند. آن قدری که حقش این است که محاکمه اش بکنند، هر طور جرمی که دارد به آن جرم [مجازات ] بکنند، جزا به او بدهند؛ بیشتر از این نه، زاید بر این نه». صحیفه امام؛ ج 7، ص: 311

«زندان اسلامی باید روی همان موازین اسلامی باشد. همانی که وقتی که به شخص اول اسلام، حضرت امیر، ضربت می زند، بعد که می بردندش، سفارش می کند که این را از همان غذایی که خودتان می خورید بدهید ».

«جان و مال و ناموس یک ملت در دست این قضات است و در دست این دادگاههاست و مسئول این مسائل هستند و باید تا آن مقداری که می توانند، تا آن مقداری که قدرت دارند، توجه بکنند به مصالح عمومی اسلام؛ نه آن که گناهکار است از او بگذرند، و نه آن که - خدای نخواسته - گناهکار نیست یک وقتی مبتلا بشود. ... اگر یک کسی یک آدمی است که گناهکار نبوده است، بدون وقفه او را تبرئه کنند و بدون وقفه او را آزاد کنند. قاضی باید این طور باشد، فکرش این طور [باشد] نه رئوف و مهربان باشد که جنایتکارها را هم به او رأفت کند، آن هم این جنایتکارهایی که یک نمونه اش را من و شما در چند شب پیش دیدیم و پشت انسان را لرزاند ... یک نمونه اش این بود که چند شب پیش از این دیدید که انسان نمی تواند بفهمد که یک آدم که از اول به فطرت الهی متولد شده است تا این حد جنایتش می رسد. تصور این معنا برای انسان مشکل است. من گمان ندارم که هیچ حیوانی نسبت به حیوان دیگر این طور بکند.خوب، یک همچو مسائل هست، آن وقت اگر چنانچه یک آقای قاضی رأفتش بگیرد که امثال اینها را با آنها ملایمت بکند؛ یعنی، نمی گویم که زاید بر آن مقداری که قضای الهی اجازه می دهد، أبداً - حتی یک سیلی نباید بزنند أبداً - حتی یک سیلی نباید بزنند - اما آنی که به حسب حکم شرع، حکمش قتل است، مسامحه نکنند. از آن طرف هم طوری باشد که اگر چنانچه یک نفر آدم بی گناه است، حتی مانع بشود از اینکه یک حرف تند به او بزنند. آنها هم که گناهکارند حق نیست به اینکه با آنها معامله غیر انسانی بکنند. آنها [که ] مستحق قتل اند، باید قتل بشوند، مستحق اعدام اند، اعدام باید بکنند؛ اما زاید بر آن بخواهند کارهایی بکنند، این را بدانند که مسئول هستند.

و همین طور متصدیان حبسها و زندانها باید این معنا را توجه داشته باشند، چه اشخاصی که در رأس هستند و چه اشخاصی که مشغول اجرای عمل هستند، باید این معنا را توجه بکنند که حدود الهی معنایش این نیست که یک کسی که مستحق قتل است ما فحشش بدهیم؛ جایز نیست این، یا به او سیلی بزنیم؛ حق نیست؛ یعنی، قصاص دارد این. یک نفر آدم جانی که دارند می برند بکشندش، اگر شما یک سیلی بزنید، او حق دارد به شما سیلی را عوض بزند و خلاف شرع کردید. گمان نکنید که حالا که این آدم توی حبس آمده است، ما باید با او رفتار بد کنیم. ان شاء الله، نمی کنید و نباید بکنید.

و همین طور قضات محترم شرع، باید موازین را با دقت، با کمال دقت، موازین را عمل بکنند و- خدای نخواسته- یک وقت بر خلاف موازین اسلامی واقع نشود. مایی که مدعی هستیم که جمهوریمان جمهوری اسلامی است، احکام اسلام باید در این جمهوری اجرا بشود. یکی از امور مهم، قضیه زندانهاست. یکی از امور مهم، قضیه دادگاههاست، دادسراهاست، دادگستریهاست. اگر بنا باشد که حالا هم- خدای نخواسته- مثل زمان رژیم سابق، در دادگستریها کارهای خلاف شرع بشود، خوب، ما باید فاتحه این جمهوری را بخوانیم». صحیفه امام؛ ج 16، ص: 425

« میزان، احکام اسلام است. در اجرای حدود، نباید از آن حدودی که حق تعالی فرموده است، پایینتر عمل بشود و نباید زیادتر. حتی آن کسی را که الآن محکوم به قتل شده است و دارند می برندش در جایی که او را بکشند، هیچ کس حق ندارد حتی یک کلمه درشت به او بگوید؛ اجرای حکم خداست. اگر کسی یک سیلی به او زد، او حق دارد در همان جا، یک سیلی برگرداند و باید هم دیگران کمک کنند تا او قصاص بکند. اگر یک درشتی کرد، آن کسی که درشتی کرده است تعزیر لازم دارد، باید قوه قضاییه تعزیر کند او را». صحیفه امام؛ ج 19، ص: 326

«درباره زندانیان عنایت خاص داشته باشند که نه از مستحق حدود و تعزیرات شرعیه از مجازات الهیه بدون مجوز شرعیه صرف نظر کنند و نه خدای نخواسته غیر مستحقی مظلوم واقع شود نه ساده اندیشی کنند که منحرفین و مفسدین رها شده و به فساد خود ادامه دهند و نه کسانی که چنین نیستند حتی یک روز دربند باشند نه تحت تأثیر عواطف و جوسازیهای بیمورد واقع شود و از اجرای احکام خدا سر پیچد و نه با جوسازیهای منحرفان و انتقامجویان، بر خلاف موازین الهی از رحمت بر بندگان خدا دریغ کند که هر دو طرف افراط و تفریط بر خلاف عدل الهی است ... بنا بر این، اعتنا به این امور و خدای نخواسته خروج از اعتدال و عدالت الهی و صراط مستقیم انحراف است و اجتناب از آن، وظیفه الهی است». صحیفه امام؛ ج19 ص 156

«شورای عالی محترم قضایی- دادستان محترم انقلاب اسلامی

اخیراً گزارشهایی می رسد که افراد غیر مسئول، و احتمالًا از گروههای منحرف، و گاهی مقامات مسئول بر خلاف مقررات اسلامی و قانونی متعرض اموال و املاک محترمِ مردم می شوند و به طور سرخود به تقسیم املاک و مصادره اموال اشخاص می پردازند؛ و گاهی به منازل اشخاص بدون مجوز شرعی و قانونی وارد و آنان را جلب می نمایند؛ و اگر شخص مورد نظر نباشد، بستگان و زن و فرزند او را جلب می کنند؛ و گاهی به بهانه هایی هتک آبرو و حیثیت اشخاص را می نمایند؛ و با این اعمال غیر شرعی هتک جمهوری اسلامی و مقامات قضایی را می برند. مقرر فرمایید سازمان بازرسی کل کشور با سرعت عمل رسیدگی کرده به مقامات قضایی گزارش دهند و اگر شکایاتی به دادستانیها رسید، با سرعت رسیدگی نمایند؛ و اشخاص یا گروههایی که مرتکب این نحو اعمال غیر شرعی و غیر قانونی می شوند احضار و پس از اثبات جرم به مجازات برسند. و لازم است این جانب را از مسائل مذکور مطلع نمایید».

یادآور می شوم تاریخ صدور بخشنامه فوق 16 آذر 1360 و در زمان ادامه ترورها و جنایتهای منافقین صادر شده است.

« و من اعلام می کنم که هر کس از افراد ملت ما اسلحه را کنار بگذارد و بیاید در ملت ما وارد بشود مثل سایر افرادی که هستند، آنها در پناه اسلام محفوظ هستند. ولی ما این قدر ساده اندیش نیستیم که کسانی که اسلحه دارند و اتاق جنگ دارند آنها را هم وارد بکنیم در بین کشور خودمان» صحیفه امام؛ ج 13 ص 511

« اسلام دین مستند به برهان و متکی به منطق است؛ و از آزادی بیان و قلم نمی هراسد، و از طرح مکتبهای دیگر، که انحراف آنها در محیط خود آن مکتبها ثابت و در پیش دانشمندان خودشان شکست خورده هستند، باکی ندارد. شما دانشجویان محترم! نباید با پیروان مکتبهای دیگر با خشونت و شدت، رفتار و درگیری و هیاهو راه بیندازید. خود با آنان به بحث و گفتگو برخیزید، و از دانشمندان اسلامی دعوت کنید با آنان در بحث بنشینند، تا تهی بودن دست آنان ثابت شود. » صحیفه امام؛ ج10 ص86

در برنامه بی.بی.سی ابتدا به این نسبت ناروا به امام خمینی داده می شود که او معتقد به حفظ نظام به هر قیمتی بوده و در ادامه گوینده مدعی شده است که "بسیاری از تهمت هایی که بر علیه منتقدان حکومت زده می شود به این صورت توجیه می شوند که وقتی پای دفاع از جمهوری اسلامی در میان باشد ملاحظاتی در حد آبروی افراد از اهمیت زیادی برخوردار نیست". داوری خوانندگان محترم درباره این ادعا با تأمل در عبارت سخن امام آسان است:

«من برای روحانیت که نگهبان اصیل اسلام است نگران هستم و خوف آن دارم که کسانی که کفالت امری از امور کشور را دارند، خصوصاً دادگاهها و کمیته ها و دادستانیها با رفتار بعضی از آنان و لو به واسطه عدم توجه به موازین اسلامی، وجهه روحانیت، این سنگر اسلام، پیش ملت مشوه بشود و با شایعه سازیها و تهمتها از طرف مخالفین با اسلام یا با روحانیت، یک امر جزئی، چندین برابر به نمایش گذاشته شود. ... این جانب جداً از رئیس دیوان عالی و دادستان کل کشور و انقلاب و شورای عالی قضایی می خواهم هیأتهایی مرکب از اشخاص عالم، مؤمن و متعهد تشکیل دهند تا دادگاههای کشور را رسیدگی نمایند و قضات غیر صالح و دادستانهای منحرف را کنار گذاشته، و اگر به مال و یا آبروی اشخاص تعدی نموده اند محاکمه نمایند. سستی در این امر مهم و مسامحه در آن، خطر عظیمی است برای جمهوری اسلامی که هر چه بگذرد، ناراحتی زیاد و خطر افزون می شود.

- گاهی شنیده می شود که بعضی از پاسداران در بعضی از نقاط کشور از طریق اعتدال و شرع خارج و از مأموریت قانونی خود، تجاوز در اموری که مربوط به دادگاهها یا نهادهای دیگر می باشد، دخالت ناروا می کنند. بر رؤسای پاسداران در سطح کشور است تا از این نحو دخالتها که خلاف قانون و خلاف طریقه اسلام است، جلوگیری و خودداری نمایند؛ و اگر بعضی اشخاص، این نحو دخالتها می کنند- و ممکن است از گروههای منحرف در بین آنان رخنه کرده باشند- آنان را تصفیه نموده؛ و اگر خلاف انجام داده اند، تحویل دادگاهها نمایند. بر شورای عالی سپاه لازم است این حرکات را تحت نظر گرفته و نگذارند تا این ارگان فداکار مؤمن و متعهد، حیثیت خود را در بین ملت از دست بدهد. نفوذ افراد بعضی از گروهکهای منحرف و اعمال خلاف عقل و شرع آنان، خدای نخواسته این جوانان عزیز انقلابی را بدنام می کند. بر رؤسای سپاه پاسداران است که در سراسر کشور از انحرافات اشخاص جلوگیری نمایند». صحیفه امام؛ ج 14، ص: 25

«عمل به عدل اسلامی مخصوص به قوه قضاییه و متعلقات آن نیست، که در سایر ارگانهای نظام جمهوری اسلامی از مجلس و دولت و متعلقات آن و قوای نظامی و انتظامی و سپاه پاسداران و کمیته ها و بسیج و دیگر متصدیان امور نیز به طور جدی مطرح است و احدی حق ندارد با مردم رفتار غیر اسلامی داشته باشد.» صحیفه امام؛ ج 17 ص140

«از اموری که هر چه بیشتر باید به آن توجه شود رفاه حال زندانیان است. چه گروههایی که بر ضد جمهوری اسلامی قیام مسلحانه نموده و مردم بیگناه کوچه و بازار را به خاک و خون کشیده اند؛ و چه کسانی که با فروش و توزیع مواد مخدره فرزندان کشور را به فساد کشانده اند؛ و چه سایر گناهکاران. اینان اکنون اسیران شما هستند، و به دست خود به اسارت کشیده شده اند. با اسرای خود، چه اینان و چه اسرای جنگی، رئوف و مهربان باشید و برادرانه رفتار کنید؛ و زندانها را به یک مدرسه آموزش و تربیت اخلاقی مبدل کنید، ... که باب رحمتْ گنهکاران را بهتر جذب می کند». صحیفه امام؛ ج 18، ص: 344

*در آن را ندارد. ... دستگاه قضایی و قضات محترم توجه داشته باشند که در حساسترین مکانِ نظام خدمت می کنند. خیلی سعی کنند تا حتی اشتباهی انجام ندهند. و در صورتی که متوجه اشتباه شدند، به هیچ وجه از برگشت از حکمشان خجالت نکشند؛ که خجالت در پیشگاه خداوند متعال بسیار سنگینتر از خجالت از مردم است. سعی کنند با کمال دقت و مهربانی و قاطعیت با تمام افراد مواجه گردند، تا مردم از آنان راضی گردند؛ که رضایت مردم رضایت خداوند را به دنبال دارد. قضات محترم سعی کنند مردم را بی جهت معطل ننمایند و هر چه زودتر به کار آنان رسیدگی نمایند». صحیفه امام؛ ج 18، ص: 337

«دادگاههای سرتاسر کشور توجه داشته باشند که در دادگاه، خدای تبارک و تعالی را در نظر بگیرند و از اشتباهات و خطاها و انحرافات پرهیز کنند و در اموال و نفوس مردم با احتیاط رفتار کنند، که اگر- خدای نخواسته- یک بیگناهی به دست اشخاص، مجرم حساب بشود یا جزایی برای او تعیین بشود، این در دستگاه الهی بسیار بزرگ است و جواب ندارند بدهند». صحیفه امام؛ ج 12، ص: 449

*

و مهمترین سند قطعی بر خلاف واقع بودن ادعای بهتان بی.بی.سی، پیام هشت ماده ای امام خمینی است.

پیامی که منشور افتخارانگیز پیروان ایشان است. این پیام در زمانی صادر شده (24 آذر 1361) که تروریست های سازمان منافقین دست به انفجار و کشتار چندین هزار شهروند بی گناه زده و افزون بر آن رئیس جمهور و نخست وزیر و رئیس دیوانعالی کشور و دهها تن از نمایندگان مجلس و مسئولین سطح بالای نظام و چندین تن از برجسته ترین شخصیتهای دینی کشور نظیر شهدای محراب را ترور کرده بودند. در نمونه هایی در مقیاس یک صدم این جنایات تروریستی را که همین چند سال اخیر در برخی از کشورهای غربی بوسیله گروه تروریستی داعش به وقوع پیوست، ملاحظه کردیم که چگونه دولتهای غربی برای حفظ امنیت کشورشان بسیاری از قوانین مربوط به حقوق شهروندان را برای روزها و حتی ماهها تعلیق کردند و گذشته از خشن ترین روشها در میدان رویارویی با تروریستها، با شدیدترین روشها با مظنونین احتمالی نیز برخورد کردند. تصور کنید اگر فجایعی که به دست منافقین در سال 60 و 61 در ایران پدید آمد در آمریکا و اروپا اتفاق می افتاد دولتها چه شرایط امنیتی را در کشورشان برقرار می ساختند. گواه ما: اتفاق تلخ حادثه تروریستی 11 سپتامبر است که در آن فقط شهروندان عادی جان باختند– که در حد یک سوم کشته های ترورهای منافقین در ایران بوده است – ؛ پیامدهای فضای امنیتی شدید آنرا هم در آمریکا و هم در لشکرکشی به افغانستان و عراق مشاهده کرده ایم. در ایران اما، امام خمینی در همان اوج ترورها – آنهم در شرایطی که دفاع در جنگی نابرابر را تجربه می کردیم - نه تنها اجازه نداد، شرایط عادی کشور و حدود آزادیهای قانونی مردم به بهانه برخورد با منافقین دستخوش شدت عمل نهادهای امنیتی و انتظامی و قضایی شود، بلکه در چنین شرایطی است که امام خمینی به رساترین و قاطع ترین بیان ممکن بر رعایت حد اعلای موازین قانونی و شرعی در مسیر پیگیریهای ضروری این نهادها تأکید فرموده و نه صرفا از موضع تذکر اخلاقی بلکه به عنوان دستور العمل حکومتی، نظر خویش را ابلاغ می فرماید. نکته مهم این پیام که پاسخی روشن به ادعاهای دروغ بی.بی.سی است اینکه حضرت امام مفاد این پیام را در راستای حفظ نظام اسلامی و اسلامیت آن مطرح کرده است.

از خوانندگان محترم جدّا تقاضا دارم در محتوای این پیام تأمل کنند و آموزه های آنرا با آنچه که بی.بی.سی ادعا کرده و گفته است: "سراندیشه بنیانگذار جمهوری اسلامی حفظ نظام و اسلام به هر قیمتی بوده است"! بسنجند. متن پیام امام چنین است:

«در تعقیب تذکر به لزوم اسلامی نمودن تمام ارگانهای دولتی بویژه دستگاههای قضایی و لزوم جانشین نمودن احکام الله در نظام جمهوری اسلامی به جای احکام طاغوتی رژیم جبار سابق، لازم است تذکراتی به جمیع متصدیان امور داده شود. امید است ان شاء الله تعالی با تسریع در عمل، این تذکرات را مورد توجه قرار دهند:

1- تهیه قوانین شرعیه و تصویب و ابلاغ آنها با دقت لازم و سرعت انجام گیرد و قوانین مربوط به مسائل قضایی که مورد ابتلای عموم است و از اهمیت بیشتر برخوردار است در رأس سایر مصوبات قرار گیرد، که کار قوه قضاییه به تأخیر یا تعطیل نکشد و حقوق مردم ضایع نشود، و ابلاغ و اجرای آن نیز در رأس مسائل دیگر قرار گیرد.

2- رسیدگی به صلاحیت قضات و دادستانها و دادگاهها با سرعت و دقت عمل شود تا جریان امور، شرعی و الهی شده و حقوق مردم ضایع نگردد. و به همین نحو رسیدگی به صلاحیت سایر کارمندان و متصدیان امور، با بیطرفی کامل بدون مسامحه و بدون اشکال تراشیهای جاهلانه که گاهی از تندروها نقل می شود، صورت گیرد تا در حالی که اشخاص فاسد و مفسد تصفیه می شوند اشخاص مفید و مؤثر با اشکالات واهی کنار گذاشته نشوند. و میزان، حال فعلی اشخاص است با غمض عین از بعض لغزشهایی که در رژیم سابق داشته اند، مگر آنکه با قرائن صحیح معلوم شود که فعلًا نیز کارشکن و مفسدند.

3- آقایان قضات واجد شرایط اسلامی، چه در دادگستری و چه در دادگاههای انقلاب باید با استقلال و قدرت بدون ملاحظه از مقامی احکام اسلام را صادر کنند، و در سراسر کشور بدون مسامحه و تعویق به کار پر اهمیت خود ادامه دهند. و مأمورین ابلاغ و اجرا و دیگر مربوطین به این امر باید از احکام آنان تبعیت نمایند تا ملت از صحت قضا و ابلاغ و اجرا و احضار، احساس آرامش قضایی نمایند، و احساس کنند که در سایه احکام عدل اسلامی جان و مال و حیثیت آنان در امان است. و عمل به عدل اسلامی مخصوص به قوه قضاییه و متعلقات آن نیست، که در سایر ارگانهای نظام جمهوری اسلامی از مجلس و دولت و متعلقات آن و قوای نظامی و انتظامی و سپاه پاسداران و کمیته ها و بسیج و دیگر متصدیان امور نیز به طور جدی مطرح است و احدی حق ندارد با مردم رفتار غیر اسلامی داشته باشد.

4- هیچ کس حق ندارد کسی را بدون حکم قاضی که از روی موازین شرعیه باید باشد توقیف کند یا احضار نماید، هر چند مدت توقیف کم باشد. توقیف یا احضار به عنف، جرم است و موجب تعزیر شرعی است.

5- هیچ کس حق ندارد در مالِ کسی چه منقول و چه غیر منقول، و در مورد حق کسی دخل و تصرف کند یا توقیف و مصادره نماید مگر به حکم حاکم شرع، آن هم پس از بررسی دقیق و ثبوت حکم از نظر شرعی.

6- هیچ کس حق ندارد به خانه یا مغازه و یا محل کار شخصی کسی بدون اذن صاحب آنها وارد شود یا کسی را جلب کند، یا به نام کشف جرم یا ارتکاب گناه تعقیب و مراقبت نماید، و یا نسبت به فردی اهانت نموده و اعمال غیر انسانی- اسلامی مرتکب شود، یا به تلفن یا نوار ضبط صوت دیگری به نام کشف جرم یا کشف مرکز گناه گوش کند، و یا برای کشف گناه و جرم هر چند گناه بزرگ باشد، شنود بگذارد و یا دنبال اسرار مردم باشد، و تجسس از گناهان غیر نماید یا اسراری که از غیر به او رسیده و لو برای یک نفر فاش کند. تمام اینها جرم [و] گناه است و بعضی از آنها چون اشاعه فحشا و گناهان از کبایر بسیار بزرگ است، و مرتکبین هر یک از امور فوق مجرم و مستحق تعزیر شرعی هستند و بعضی از آنها موجب حد شرعی می باشد.

7- آنچه ذکر شد و ممنوع اعلام شد، در غیر مواردی است که در رابطه با توطئه ها و گروهکهای مخالف اسلام و نظام جمهوری اسلامی است که در خانه های امن و تیمی برای براندازی نظام جمهوری اسلامی و ترور شخصیتهای مجاهد و مردم بیگناه کوچه و بازار و برای نقشه های خرابکاری و افساد فی الأرض اجتماع می کنند و محارب خدا و رسول می باشند، که با آنان در هر نقطه که باشند، و همچنین در جمیع ارگانهای دولتی و دستگاههای قضایی و دانشگاهها و دانشکده ها و دیگر مراکز با قاطعیت و شدت عمل، ولی با احتیاط کامل باید عمل شود، لکن تحت ضوابط شرعیه و موافق دستور دادستانها و دادگاهها، چرا که تعدی از حدود شرعیه حتی نسبت به آنان نیز جایز نیست، چنانچه مسامحه و سهل انگاری نیز نباید شود. و در عین حال مأمورین باید خارج از حدود مأموریت که آن هم منحصر است به محدوده سرکوبی آنان حسب ضوابط مقرره و جهات شرعیه، عملی انجام ندهند.

و مؤکداً تذکر داده می شود که اگر برای کشف خانه های تیمی و مراکز جاسوسی و افساد علیه نظام جمهوری اسلامی از روی خطا و اشتباه به منزل شخصی یا محل کار کسی وارد شدند و در آنجا با آلت لهو یا آلات قمار و فحشا و سایر جهات انحرافی مثل مواد مخدره برخورد کردند، حق ندارند آن را پیش دیگران افشا کنند، چرا که اشاعه فحشا از بزرگترین گناهان کبیره است و هیچ کس حق ندارد هتک حرمت مسلمان و تعدی از ضوابط شرعیه نماید. فقط باید به وظیفه نهی از منکر به نحوی که در اسلام مقرر است عمل نمایند و حق جلب یا بازداشت یا ضرب و شتم صاحبان خانه و ساکنان آن را ندارند، و تعدی از حدود الهی ظلم است و موجب تعزیر و گاهی تقاص می باشد. و اما کسانی که معلوم شود شغل آنان جمع مواد مخدره و پخش بین مردم است، در حکم مفسد فی الأرض و مصداق ساعی در ارض برای فساد و هلاک حرث و نسل است و باید علاوه بر ضبط آنچه از این قبیل موجود است آنان را به مقامات قضایی معرفی کنند. و همچنین هیچ یک از قضات حق ندارند ابتداءً حکمی صادر نمایند که به وسیله آن مأموران اجرا اجازه داشته باشند به منازل یا محلهای کار افراد وارد شوند که نه خانه امن و تیمی است و نه محل توطئه های دیگر علیه نظام جمهوری اسلامی، که صادرکننده و اجراکننده چنین حکمی مورد تعقیب قانونی و شرعی است.

8- جناب حجت الاسلام آقای موسوی اردبیلی رئیس دیوان عالی کشور، و جناب آقای نخست وزیر موظفند شرعاً از امور مذکوره با سرعت و قاطعیت جلوگیری نمایند. و لازم است در سراسر کشور، در مراکز استانداریها و فرمانداریها و بخشداریها هیأتهایی را که مورد اعتماد و وثوق می باشند انتخاب نمایند و به ملت ابلاغ شود که شکایات خود را در مورد تجاوز و تعدی مأمورین اجرا، که به حقوق و اموال آنان سر می زند بدین هیأتها ارجاع نمایند و هیأتهای مذکور نتیجه را به آقایان تسلیم، و آنان با ارجاع شکایات به مقامات مسئول و پیگیری آن متجاوزین را موافق با حدود و تعزیرات شرعی مجازات کنند.

باید همه بدانیم که پس از استقرار حاکمیت اسلام و ثبات و قدرت نظام جمهوری اسلامی با تأیید و عنایات خداوند قادر کریم و توجه حضرت خاتم الاوصیا و بقیة الله - ارواحنا لمقدمه الفداء - و پشتیبانی بی نظیر ملت متعهد ارجمند از نظام و حکومت، قابل قبول و تحمل نیست که به اسم انقلاب و انقلابی بودن خدای نخواسته به کسی ظلم شود، و کارهای خلاف مقررات الهی و اخلاق کریم اسلامی از اشخاص بی توجه به معنویات صادر شود.

باید ملت از این پس که حال استقرار و سازندگی است احساس آرامش و امنیت نمایند و آسوده خاطر و مطمئن از همه جهات به کارهای خویش ادامه دهند، و اسلام بزرگ و دولت اسلامی را پشتیبان خود بدانند، و قوه قضاییه را در دادخواهیها و اجرای عدل و حدود اسلامی در خدمت خود ببینند، و قوای نظامی و انتظامی و سپاه پاسداران و کمیته ها را موجب آسایش و امنیت خود و کشور خود بدانند. و این امور بر عهده همگان است، و کار بستن آن موجب رضای خداوند و سعادت دنیا و آخرت می باشد، و تخلف از آن موجب غضب خداوند قهار و عذاب آخرت و تعقیب و جزای دنیوی است. از خداوند کریم خواهانم که همه ما را از لغزشها و خطاها حفظ فرماید، و جمهوری اسلامی را تأیید فرموده و آن را به حکومت عالَمی قائم آل محمد - صلی الله علیه و آله - متصل فرماید «انّه قریب مجیب». و السلام علی عباد الله الصالحین.

روح الله الموسوی الخمینی » صحیفه امام؛ ج 17، ص: 140

*

نظر امام در پاسخ به سؤالی در مورد اسیرانی که یقین داریم فرد یا افرادی از ما را کشته اند و اکنون به پشت جبهه منتقل شده اند این است:

«با اسراء پس از تسلط یافتن باید با اخلاق اسلامی رفتار کنند». استفتائات، ج 1، ص: 513

و در پاسخ به سؤال دیگری درباره برخورد با اسرا چنین پاسخ داده اند:

«سؤال - آیا اهانت نسبت به اسرا جایز است یا خیر؟

جواب - اهانت جائز نیست بلکه نسبت به آنان باید اخلاق اسلامی را مراعات نمود». استفتائات، ج 1، ص: 513

ملاحظه می فرمایید بر خلاف بهتان بی.بی.سی نه تنها امام خمینی تهمت به منتقدین را مجاز نمی داند بلکه حتی اهانت – که مرتبه ای بسیار پایین تر از تهمت می باشد – را، آنهم در حق دشمن متجاوزی که در جبهه جنگ با ایران دستگیر شده است نیز جایز ندانسته و فراتر از آن، فتوا به لزوم برخورد مبتنی بر اخلاق اسلامی داده است.

*

« مکتبی بودن و تعهد به اسلام راستین اقتضا می کند تا رزمندگان اسلام با اسرای جنگی و پناهندگان با عطوفت و فتوت، به گونه ای اسلامی رفتار کنند که بحمد الله می کنند، هر چند صدام و صدامیان بر خلاف اینان رفتارشان غیر انسانی و سبعانه باشد، لکن تذکر و تأکید سودمند است. باید جوانان ما و کسانی که عهده دار نگهداری اسیران و پناهندگان هستند طعم شیرین رحمت و بزرگواری اسلام را به آنان بچشانند و با آنان آن گونه رفتار کنند که مولای آنها و پیشوای عظیم الشأنشان با بدترین خلق خدا و جنایتکارترین انسانها - ابن ملجم - لعنة الله علیه رفتار فرمود، تا اسیران که ضربه روحی خورده اند احساس آرامش و جبران در حکومت اسلامی نمایند». صحیفه امام؛ ج 16، ص: 158

*

اوج رأفت امام را در موعظه و فرمان زیر ببینید و آنرا با دروغهای برنامه بی.بی.سی بسنجید:

«برادران، از اسرای جنگ که در دست شمایند، هر چند گناهکارند دلجویی کنید و با آنان رفتار اسلامی - انسانی داشته باشید. و آسیب دیدگان عراقی را به اسرع وقت به بیمارستانها بفرستید تا تحت معالجه قرار گیرند. و دکترها و پرستارهای بیمارستانها ... با آنان چون نزدیکان و برادران خود رفتار نمایند و تلخی آسیب و اسارت را با رفتار اسلامی خود از ذائقه آنان کاهش دهند». صحیفه امام؛ ج16 ص 268

«وقتی که اسرا را می گیرید، اسرای مجروح را می گیرید یا اسرای سالم را می گیرید، توجه بکنید که اینها اسیر شما هستند، اینها امروز تحت سلطه شما هستند و شما با اسرا باید رفتارتان رفتار بسیار اسلامی و انسانی باشد». صحیفه امام؛ ج16 ص 413

«ملت شریف ما در عین حال که بر اساس تعلیمات اسلام، صلح جو و عدالت خواه است با اسرای خود آن چنان مردانه و اسلامی رفتار می کند که با جوانان ملت خود؛ ولی با مخالفان اسلام و مهاجمان به کشور اسلامی خود کوبنده و شدید القوا و افتخارآفرین می باشد.» صحیفه امام؛ ج13 ص256

«دستگاههای دادگستری و دادگاههای انقلاب و قضاوت دستگاه بسیار امر مهمی است که سر و کار با جان و آبرو و مال ملت دارد، و اهمیتی که اسلام به قضاوت داده است به کمتر چیزی داده است. امروز دستگاه دادگستری و دادگاههای انقلاب پاسبان آبرو و حیثیت جمهوری اسلامی و اسلام است و انحراف در قضا مردم را از این دستگاه مأیوس و به جمهوری اسلامی و روحانیون بدبین می نماید. ...

از مسئولین می خواهم که وضع زندانها را تحت نظر قرار دهند و سفارش اکید کنند که با زندانیان رفتار اسلامی - انسانی کنند. و چه نیکوست که گویندگان متعهد در زندانها حاضر شده و آنان را تحت تربیت اسلامی - اخلاقی قرار دهند. و لازم است که در حفظ سلامت بیشتر و بهداشت بهتر آنان برنامه هایی داشته باشند که زاید بر سختی زندان از سختیهای دیگر رنج نبرند. و با صلاحدید رؤسای زندان اجازه ملاقات بیشتری دهند، خصوصاً در این ایام، که گناهکاران نیز افرادی هستند همچون خود ما». صحیفه امام؛ ج 14، ص: 219

امام درباره برخورد با همه گروهها حتی دشمنان و کسانی که هیچ اعتقادی به اسلام ندارند می فرماید:

«اما برخورد با همه گروهها برخورد سالم باید باشد. یعنی اسلام همین طور است که حتی با دشمنها هم با مسالمت رفتار می کند، مگر آنکه بر ضد مصالح یک کشوری، مصالح اسلام، توطئه بکنند؛ آنجاست که با شدت عمل می کند. لکن همه بشر را اسلام می خواهد که سعادتمند باشند و با همه هم معاشرت صحیح، برخورد صحیح، برخورد دوستانه باید باشد. حتی با آنهایی هم که هیچ اعتقادی به اسلام ندارند برخورد، برخورد دوستانه باشد». صحیفه امام؛ ج8 ص 342

 

«ممکن است در بین شما پاسداران عزیز در سرتاسر کشور، افرادی خیانتکار نفوذ کرده باشند و با کشیدن بعضی از جوانان پاکدل متعهد به انحراف، از قبیل سرپیچی از احکام دادگاههای انقلاب و عدم رعایت انضباط و مقررات و اقدام به مصادره اموال و بازداشت اشخاص بدون مجوز قانونی، شما را در بین ملت به غیر از آنچه هستید جلوه دهند و زحمات طاقتفرسای شما عزیزان را در پیشگاه ملت هدر دهند. و باید بدانید اشخاصی که دعوت به هرج و مرج می کنند، دشمنان شما و انقلاب اسلامی هستند، و در صورتی که به چنین اشخاصی برخوردید، به دادگاهها معرفی نمایید تا با موازین اسلامی و قانونی آنان را مجازات کنند». صحیفه امام؛ 12-442

«همان طور که من عرض کردم به آقایان، رفتن و جاسوسی کردن و تجسس کردن و کارهایی که {در رژیم سابق} می کردند، این کارها نباید بشود. از آن رو هم در بین شهر، نباید خیال کنند حالایی که گفتند که مردم آرام باشند، حالا بیایند توی کوچه ها خلاف بکنند. ... این طور نیست که حالا ما یک تکه از اسلام را بگوییم، آنها سوء استفاده کنند. طرفین قضیه است. نباید ما تعدّی بکنیم و ظلم بکنیم و تفتیش از داخل خانه های مردم بکنیم، نباید هم آنها خیال کنند که نخیر، دیگر گذشت مسائل، هر کاری می خواهیم بکنیم». صحیفه امام؛ ج 17، ص: 161

«آنی که ما می گوییم این است که به مردم، مردم عادی به خیال اینکه توی خانه شان، خودش توی خانه اش بخواهد یک کاری بکند حقی ندارد کسی برود، بداند هم که در جوف منزلش یک کاری می کند این نهیش می کنند؛ اگر یک وقت بریزند توی خانه اش، نه، این حق نیست. همچه چیزی نمی شود، یک کار خلافی را با یک کار خلافتری ما بخواهیم جلویش را بگیریم، موازین دارد، نهی از منکر موازین دارد، امر به معروف موازین دارد. امّا این، تمام این صحبتها غیر مسئله توطئه است. اگر منافقین - فرض کن - خانه تیمی دارند نمی شود گفت که اینها بگذار باشند، حالا چه کارشان دارند، حالا که نیامده اند بیرون، خوب، وقتی که بیایند بیرون، یک عده ای را می کشند، اینها انفجار ایجاد می کنند، اینها را باید جلویش را بگیرند

... نباید از خانه های مردم، مردم عادی و لو تویش- فرض کنید- فسادی دارد واقع می شود فسادی شخصی، برای شخص، زندگیهای شخصی، معصیت شخصی، واقع می شود حق ندارد کسی وارد خانه اش بشود. بیرون که آمد نهی از منکرش هم روی موازین شرعی، نهی از منکرش کنند. به این بهانه هم به خانه مردم نروند، تفتیش از حال مردم نکنند». صحیفه امام؛ ج 17، ص: 268

«پاسداری فقط پاسداری مرز نیست. پاسداری یک معنای وسیعی دارد. هر یک از ما پاسداریم نسبت به دیگران. من باید نصیحت بکنم به شما؛ شما به من نصیحت کنید. من به شما بگویم که امروز که روز امتحان است خوب از امتحان بیرون بیایید. شما هم به من همین معنا را بگویید. من به شما عرض کنم که با مظلومها، با زیردستهای خودتان، خوب رفتار کنید؛ عادلانه رفتار کنید. شما هم به من بگویید همه ما مسئولیم: کُلُّکُم رَاعٍ و کُلُّکُم مَسئول

... چطور شما برادر خودتان را دلتان نمی آید که اذیت کنید، باید همین طور با هم رفتار کنید. با دیگران، با دیگران همین طور رفتار کنید. نفوس خودتان را تربیت کنید، تهذیب کنید. این دنیا پایان دارد برای همه ما؛ من زودتر و شما بعد؛ پایان دارد؛ نمی مانیم؛ آنکه می ماند خوبی و بدی است. صفحه اعمالتان منور به نور اسلام باشد، به عمل به احکام اسلام باشد تا در همه جا سعادتمند باشید». صحیفه امام؛ ج7 ص 491

«وقتی که پیغمبر اکرم آمد و ملت خودش را دعوت به توحید کرد، چه جور رفتار می کرد با مردم؛ حتی با ذمیها؛ حتی با آنهایی که خلاف مذهب بودند چطور رفتار می کرد. حضرت امیر - سلام الله علیه - می فرماید که شنیدم که یک لشکر می آمدند - ظاهراً لشکر معاویه بوده است - آمدند در کجا و یک خلخال از پای یک ذمیه ربودند، چه کردند؛ یک خلخال از پای یک ذمیه، از پای یک زن یهودی یا نصرانی ربوده اند؛ بعد نقل است که ایشان فرمودند اگر انسان بمیرد برای این، چیزی نیست. یک همچو انسانی، ما یک همچو حاکمی می خواهیم. ما دنبال یک همچو رژیمی می گردیم که حاکم آن، سلطانش - من جسارت می کنم که حضرت امیر را بگویم سلطان - حاکمش، امامش، آنکه سلطه اش بر مملکتها، از حجاز گرفته تا ایران، تا مصر، تا کجا بوده است، نسبت به رعیت - آن هم آن کسی که خارج از مذهبش بوده- این طور عواطف داشته است». صحیفه امام؛ ج 4، ص: 164

«حضرت امیر - سلام الله علیه - هم آن وقتی که سلطنتش (من تعبیر به «سلطنت» می کنم روی مذاقِ حالا و الّا نباید این تعبیر را بکنم) خلافتش که همین نظیر سلطنتها بوده است، یعنی نظیر به این معنا که همه جا تحت وَلای او بوده، چندین مقابل ایران بوده، حجاز و مصر و عراق و ایران و خیلی جاها، قاضی خودش نصب کرده برای قضاوت. عربی رفته - یهودی - رفته است شکایت کرده پیش قاضی از حضرت امیر که حالا یک زرهی از من است پیش ایشان... قاضی خواست حضرت امیر را. رفت در محضر قاضی ای که خودش او را نصب کرده است! قاضی حضرت امیر را احضار کرد. رفت. نشستند جلوی قاضی. حتی تعلیم داد به قاضی- ظاهراً در همین جاست- که نه، به من زیادتر از این نباید احترام کنی؛ قضاوت باید همچو، هر دو علی السواء باشیم. یکی یهودی بوده و یکی هم رئیس- عرض می کنم که- از ایران گرفته تا حجاز تا مصر تا عراق! قاضی رسیدگی کرد و حکم بر ضد حضرت امیر داد.

... ما که رژیم اسلام را می خواهیم، یک همچو چیزی می خواهیم. ما که می گوییم حکومت اسلام، همچو چیزی می خواهیم». صحیفه امام؛ ج 4، ص: 328

«و اما جامعه یهود، و سایر جوامعی که در ایران هستند و اهل این ملت هستند، اسلام با آنها همان رفتار را می کند که با سایر اقشار ملت می کند. اسلام بر آنها ابداً اجحاف جایز نمی داند. ابداً این طور نیست که آنها را بخواهد در مضیقه ای بگذارد. بر خلاف اصل تربیت اسلام است؛ بر خلاف وحی است؛ بر خلاف آن چیزی است که خدای تبارک و تعالی می خواهد همه بشر به رفاه باشند؛ به سعادت باشند. اسلام تابع احکام الهی است وهمان طوری که خدای تبارک و تعالی برای اقشار ملتها احترام قائل است، اسلام هم احترام قائل است ». صحیفه امام؛ ج 7، ص: 291ب

«همه اقلیتها مطمئن باشند که اسلام با اقلیتها همیشه به طور انسانی، به طور عدالت، رفتار کرده است و همه در رفاه هستند. و اینها هم مثل سایر اقلیتها جزئی از ملت ما هستند، و ما و آنها با هم در این مملکت زندگی می کنیم». صحیفه امام؛ج6 ص 192

*****

برخورد امام خمینی با مخالفین و حتی توهین کنندگان به ایشان:

«من توصیه می کنم حتی نسبت به کسانی که به من اهانت نموده اند نباید تعرض شود. من از روحانیت می خواهم با برادران خود در جهت گسترش مبانی مبارزاتی همکاری کنند و با آنان با مهربانی رفتار نمایند. من همه افرادی را که از من غیبت کرده یا به من اهانت نموده اند، عفو نمودم و از خدای تعالی برای همه طلب عفو می کنم» صحیفه امام؛ج6 ص 264

«من به ملت ایران اخطار می کنم و تأکید می کنم که اگر چنانچه هر کس با هر عنوان در این موقع حساس به من اهانت کند و بخواهد تفرقه ایجاد کند، نباید در این موقع عکس العمل نشان دهید. در این دو روز بعض مراجعات شد که برای بعض مجلات که اهانت کرده اند عکس العمل نشان دهند، و من در این موقع حساس جایز نمی دانم.... اگر فرضاً به من سبّ کنند یا عکس مرا بسوزانند یا به من حمله کنند، در این موقع حساس کسی حق ندارد عکس العمل نشان دهد. دشمن در کمین است و در توطئه. می خواهند اذهان شما را از طریقی که دارید و از راهی که برای نجات اسلام است و دارید طی می کنید منحرف کنند». صحیفه امام؛ ج 9، ص: 67

اطلاعیه زیر در ماجرای غائله حزب خلق مسلمان به عنوان یکی از احزاب سرسخت مخالف امام و روند انقلاب، صادر شده و سندی است گویا بر میزان دروغ پردازی برنامه بی.بی.سی :

«من به شما دوستان اکیداً اخطار می کنم که هر کس عکس این جانب را پاره کند یا بسوزاند و به من ناسزا بگوید و اهانت کند کسی حق ندارد به او تعرض کند و از من طرفداری کند. امروز در صددند ایجاد غائله کنند و شماها را به جان هم بیندازند. باید با کمال خونسردی و آرامش از کنار آنان بگذرید و تعرض به آنان و مقابله به مثل خلاف رضای خداوند و از محرمات بزرگ شرعیه است. خداوند همه ما را از شرور شیاطین حفظ فرماید. و السلام علیکم و رحمة الله. روح الله الموسوی الخمینی». صحیفه امام؛ ج 11 ص 174

*

«من اخطار می کنم که به تمام کسانی که در دفتر هستند و یا در دفتر و منزل این جانب می آیند که باید با کمال بیطرفی و بی نظری عمل کنند، و هیچ گفتار یا کرداری که از آن انتزاع طرفداری از اشخاص یا گروهها و مخالفت با اشخاص، یا گروهها گردد به جا نیاورند؛ و تخلف از این امر، مخالف شرع و مصلحت انقلاب اسلامی است. و کسانی که بخواهند تخلف کنند نباید در دفتر یا منزل این جانب بمانند. و نیز به پاسداران اطراف منزل اخطار می کنم که حق ندارند تعرض و خلاف آداب اسلامی با اشخاص از هر گروهی هستند، روحانیون معظم و شخصیتهای دولتی و انقلابی، رفتار کنند.» صحیفه امام؛ ج12 ص 228

در برنامه بی.بی.سی با نسبت دادن یک مبنای دروغ به امام خمینی که او حفظ اسلام و نظام را به هرقیمتی روا دانسته است چنین نتیجه گرفته اند که بر همین مبنا، توهین و تهمت به علما و مراجع تقلید مخالف تفکر ایشان؛ رواج یافت. این ادعای دروغ را با متن سخن امام محک می زنیم تا مشخص شود که ایشان نه تنها حفظ اسلام و حیثیت آنرا به تهمت به مراجع ساکت و یا مخالف نهضت خویش ندانسته، بلکه دقیقا بر عکس کمترین اهانتی به ایشان را گناهی بزرگ دانسته و فراتر از آن با نهایت تواضع می گوید دست همه آنها را می بوسد:  

«من یک نصیحت می کنم به بچه های طلاب؛ طلاب جوان که تازه آمده اند و حاد و تندند؛ و آن این است که آقایان، متوجه باشید اگر چنانچه شَطْر کلمه ای به یک نفر از مراجع اسلام، شطر کلمه ای اهانت بکند کسی به یک نفر از مراجع اسلام، بین او و خدای تبارک و تعالی ولایت منقطع می شود. کوچک فرض می کنید؟ فحش دادن به مراجع بزرگ ما را کوچک فرض می کنید؟ اگر به واسطه بعضی از جهالتها لطمه ای بر این نهضت بزرگ وارد بشود، معاقَبید پیش خدای تبارک و تعالی؛ توبه تان مشکل است قبول بشود، چون به حیثیت اسلام لطمه وارد می شود». صحیفه، امام ج1، ص 306

«... اگر یکوقت اختلاف اجتهاد در کار باشد؛ مثل سایر مسائل شرعیه اختلاف اجتهاد در کار باشد، بچه ها و جوانها نباید دخالت بکنند؛ خطرناک است؛ دشمن بیدار است. گمان نکنید که فحش به یک نفر است؛ فحش به یک جامعه اسلامی است؛ اهانت به یک جامعه اسلامی است؛ وَهْن وارد شدن بر یک جامعه اسلامی است.

من که اینجا نشسته ام دست تمام مراجع را می بوسم؛ تمام مراجع اینجا، نجف، سایر بلاد، مشهد، تهران، هر جا هستند، دست همه علمای اسلام را من می بوسم». همان جا

«می دانید که اگر یک کلمه، یک کلمه، به یکی از مراجع اسلام اهانت بشود، پیش خدا چه است؟ «فَقَدْ بارَزَ الله بِالمُحارَبَة»! اینها اولیای خدا هستند». صحیفه امام؛ ج 2، ص: 39

«به من کراراً اطلاع دادند که بعض جوانها و بعض بیخبرها یا اشخاصی که با طرح وارد شده اند و آنها را اغفال کرده اند: به بعض مراجع بزرگ اسلام اهانت می کنند. در شهرهای مختلف، این مطلب دیده می شود. و شما بدانید که این مطلب اهانت کردن به مراجع جز اینکه یک اختلافی در بین ملت ایجاد کند و جز اینکه یک مطلب بر خلاف رضای خدایی واقع بشود، نتیجه ندارد. من از عموم ملت تقاضا می کنم که هر جا یک همچو مسائلی دیدند، این جوانها اگر گول خورده اند، آنها را نصیحت کنند و اگر کسی است که مخصوصاً از این گروههای اختلاف انداز در بین آنها وارد شده، شناسایی کنند و به مراکزی که باید اطلاع بدهند، اطلاع بدهند».

ب: آیا وجوب حفظ نظام و حفظ اسلام در دیدگاه امام خمینی مقید به رعایت قانون و اخلاق است یا به هرقیمتی؟

داوری درباره صحت ادعای بی.بی.سی و یا بهتان بودن آنرا با تأمل در متن عبارات امام خمینی به خوانندگان محترم این نوشتار می سپارم:

«رفتن در حِرْز مردم خلاف شرع است.

اهانت کردن به یک آدمی، و لو این آدم هم خودش یک آدم مخالفِ مثلًا چه باشد، باز حق اهانت نیست. این حق است که جزایش را به او بدهند، دیگر اهانت چرا به او بکنند؟ رفتن منزل، به خانواده اش تعرض کردن، به بچه هایش تعرض کردن، اینها اموری است که نباید بشود. ما می خواهیم اسلام باشد، ما نباید یک کاری بکنیم که بگویند که دادگاهها در زمان طاغوت هم این کارها را نمی کردند! ... باید شما آقایان علاج بکنید مسأله را. اگر می توانید علاج بکنید، علاج بکنید. و الّا الزامی ندارید که قاضی باشید...

احکام اسلام را می خواهید پیاده بکنید؛ باید با تمام احتیاطات لازم، با تمام دقتهای لازم، در این امور بررسی بشود یکوقت یک بیگناهی خدای نخواسته، روی یک مقاصدی که یک کسی ممکن است داشته باشد بیاید تهمت به او بزند، خدای نخواسته یک آدم بیگناهی {محکوم} بشود». صحیفه امام؛ ج 10، ص:274

جواب امام خمینی در پاسخ به استفسار رسمی آیت الله هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس مجلس شورای اسلامی از ایشان، درباره وضع قوانین موقتی بر اساس احکام ثانویه به خاطر مصلحت نظام چنین است:

«آنچه در حفظ نظام جمهوری اسلامی دخالت دارد (که فعل یا ترک آن موجب اختلال نظام می شود) و آنچه ضرورت دارد (که ترک آن یا فعل آن مستلزم فساد است) و آنچه فعل یا ترک آن مستلزم حرج است، پس از تشخیص موضوع به وسیله اکثریّت وکلاء مجلس شورای اسلامی با تصریح به ”موقّت بودن آن مادام که موضوع محقّق است، و [این که] پس از رفع موضوع خود به خود لغو می شود" مجازند در تصویب و اجراء آن، و باید تصریح شود که هر یک از متصدّیان اجراء از حدود مقرّر تجاوز نماید مجرم شناخته می شود، و تعقیب قانونی و تعزیر شرعی می شود».

امام خمینی در سخنانی خطاب به مسئولین و اعضای دو نهاد مهم قانونگذاری و قضایی کشور به تشریح دیدگاه خود درباره اهمیت حفظ نظام و مقایسه آن با حفظ اسلام پرداخته است. متن سخن امام از این جهت که در دیدگاه ایشان حفظ نظام و اسلام به چه امری وابسته است و آیا هیچ نشانه ای بر اینکه ایشان حفظ نظام – و بالاتر از آن: حفظ اسلام - را به هرقیمتی مجاز دانسته یا دقیقا برعکس، بسیار شفاف و صریح است:

«مسئله حفظ نظام جمهوری اسلامی در این عصر و با وضعی که در دنیا مشاهده می شود و با این نشانه گیریهایی که از چپ و راست و دور و نزدیک نسبت به این مولود شریف می شود، از اهمّ واجبات عقلی و شرعی است که هیچ چیز به آن مزاحمت نمی کند؛ و از اموری است که احتمال خلل در آن عقلًا منجّز است.

حضرات وکلای محترم که بحمد الله به جمهوری اسلامی تعهد دارند، در نطقهای قبل از دستور و در مباحثات در حال دستور با کمال دقت مواظب جملات خود و کیفیت ادای آن باشند، که خدای نخواسته به مسلمانی بلکه انسانی توهین نشود و شخصیتی ساقط نگردد و کسی مظلوم واقع نشود. البته انتقاد سالم و سازنده بدون اغراض شخصیه و خدای نخواسته انتقامجویی لازم است و مفید و موجب رشد و تعالی است. و هر کس در نزد وجدان خود تشخیص رفتار و گفتار و نوشتار خود را می دهد و همه چیز در محضر مقدس حق تعالی واقع می شود.

... از شورای محترم قضایی تقاضا می شود که در انتخاب قضات، چه آنان که به حد صلاحیت رسیده اند و چه آنان که به طور مجاز مشغول می شوند، حد اعلای دقت را بفرمایند. چنانچه لازم است اشراف بر کیفیت اعمال قضات محترم تا حد امکان داشته باشند و اگر خلافی اشتباهاً شده باشد جبران نمایند و اگر احیاناً خدای نخواسته به طور عمد بوده، با قاطعیت و شدت عمل با آنان رفتار نمایند و نگذارند اشخاص نفوذی غیر متعهد این دستگاه مقدس اسلامی را آلوده نمایند. و درباره زندانیان عنایت خاص داشته باشند که نه از مستحق حدود و تعزیرات شرعیه از مجازات الهیه بدون مجوز شرعیه صرف نظر کنند و نه خدای نخواسته غیر مستحقی مظلوم واقع شود. نه ساده اندیشی کنند که منحرفین و مفسدین رها شده و به فساد خود ادامه دهند و نه کسانی که چنین نیستند حتی یک روز دربند باشند. قاضی پس از شرایط معتبره شرعیه باید در اجرای موازین قضایی سخت و صُلب باشد. نه تحت تأثیر عواطف و جوسازیهای بیمورد واقع شود و از اجرای احکام خدا سر پیچد و نه با جوسازیهای منحرفان و انتقامجویان، بر خلاف موازین الهی از رحمت بر بندگان خدا دریغ کند که هر دو طرف افراط و تفریط بر خلاف عدل الهی است ». صحیفه امام؛ ج19 ص153

در فراز زیر از سخن امام به صراحت از مقدم بودن مصلحت اسلام و کشور سخن رفته است، همین یک فراز میزانی است روشن، برای داوری نسبت به ادعای برنامه بی.بی.سی که جواز بهتان به منحرفین و مخالفین را به امام خمینی نسبت داده است.

«معیار الهی آن است که اثبات مدعا مبنی بر استدلال و شواهد متقن باشد، و از کلمات نیشدار و اهانت آمیز و کردار ناروا مبرّا باشد. و در غیر این صورت، باید دانست که دست شیطان و نفس امّاره بالسوء در کار است و گوینده بازیچه هوای نفس است.

نمایندگان محترم و خواهران و برادران گرامی، مسأله بسیار مهم است. آبرو و حیثیت یک مسلمان یا یک انسان در کار است. چه بسا با یک انحراف شما یک انسان آبرومند در جامعه ساقط شود و شرف یک مؤمن خدشه دار گردد. اگر انحرافی دیدید، نخست بدون سر و صدا دنبال تحقیق روید. پس از آنکه مسلّماً معلوم شد، قبل از کشیده شدن به مجلس با طرف به گفتگو بنشینید، ... اگر فیصله نشد و شخص مذکور می خواهد بر خلاف مصالح اسلام و کشور و ملت عمل کند و در انحراف پافشاری نماید، حفظ مصلحت عمومی و اسلام مقدّم است بر حفظ مصلحت شخص، هر کس باشد؛ در این صورت تقاضا کنید و با استدلال و منطق، بدون کوچکترین اهانت، مطلب را عرضه کنید. و مهلت دهید تا در محیطی آرام و بی تشنج از خود دفاع کند. در این موقع مجلس به هر چه تکلیف قانونی و شرعی دارد عمل کند، بی کوچکترین توهین. و ما همه باید بدانیم که مجرمی که بالاترین جرم را دارد و به سوی چوبه دار می رود، جز اجرای حد شرعی احدی حق آزار او را لفظاً و عملًا ندارد؛ و مرتکب، خود ظالم است و مستحق کیفر....

و اگر خدای نخواسته کسی از حدود شرعی، چه در نطقهای قبل از دستور و چه در مذاکرات و محاورات دیگر خارج شد، وظیفه فریضه بزرگ نهی از منکر را فراموش نکنند؛ که خدای نخواسته حق و عِرض و حیثیت مردم در مکانی که حافظ مصالح اسلام و مسلمین و مردم کشور است ضایع نگردد ...

اگر در مجلس به کسی که حاضر نیست و راه به مجلس ندارد که از خود دفاع نماید حمله ای شد، به او اجازه داده شود یا در مجلس از خود دفاع کند و اگر قانوناً اشکالی در این عمل می بینند، رادیو- تلویزیون و مطبوعات این وظیفه سنگین را به دوش کشند؛ تا حق مظلومی ضایع نشود و شخصیتی بی دلیل خُرد نگردد و راهگشای این امر خود نمایندگان و رئیس محترم مجلس هستند که با تعهدی که دارند و مسئولیتی که بر دوش آنهاست این حق را به اشخاص غایب بدهند؛ تا به وسیله مجلس، که نگهدار مصالح کشور و ملت است، حقی ضایع نشود و انسانی مظلوم نگردد.

و اگر به کسی چه از دولتیها یا دیگران، تهمتی زده شد، حق شکایت به قوه قضاییه را دارد تا رسیدگی شود و مجرم تعقیب و تعزیر شود». صحیفه امام؛ ج 18، ص: 467

امام خمینی نه فقط بعد از پیروزی انقلاب، بلکه حتی یکماه مانده به پیروزی و در زمانی که هنوز در اکثر شهرها حکومت نظامی برقرار بود پیروانش را چنین سفارش می کند:

« مردم موظفند به نیروهای انتظامی و ارتش با برادری و مهربانی رفتار کنند و اگر اشراری قصد حمله به آنان را داشتند از برادران خود دفاع کنند». صحیفه امام؛ ج 5، ص: 435

و در آستانه پیروزی نیز سفارشش به ملت ایران چنین است:

«باید با نظم و ترتیب و انسانیت و اسلامیت رفتار کنید و به دنیا بفهمانید که شما ملت مُسْلم به حقایق اسلام آگاهید و به دستورات اسلام پایبند هستید». صحیفه امام؛ ج6 ص132 – بهمن 57

بر خلاف بهتانی که در مستند بی.بی.سی به امام زده شده است در دیدگاه امام خمینی حفظ اسلام به هر قیمتی نیست، بیانات زیر که فقط نمونه هایی از صدها سخن امام است بی نیاز از هر توضیحی است:

«حفظ اسلام به این است که اعمالتان را تعدیل کنید؛ با مردم رفتار خوب بکنید؛ برادر باشید با مردم؛ مردم را این طور حساب نکنید. رژیمهای سابق مردم را از خودشان جدا می دانستند. آنها در یک طرف بودند؛ مردم هم در یک طرف بودند. آنها مردم را می کوبیدند؛ مردم هم آنها را اگر می توانستند می کوبیدند. امروز که مردم جدا نیستند از پاسداران اسلام، حکومت اسلام که از مردم جدا نیست، تو مردم است، از همین مردم و از همین جمعیت است، شما هم از همین مردمید و از همین جمعیتید، شما کاری نکنید که مردم از شما بترسند. شما کاری بکنید که مردم به شما متوجه بشوند. شما کاری بکنید که مردم محبت به شما بکنند؛ پشتیبان شما باشند. اگر مردم پشتیبان یک حکومتی باشند، این حکومت سقوط ندارد؛ اگر یک ملت پشتیبان یک رژیمی باشند؛ آن رژیم از بین نخواهد رفت. ... کاری نکنید که مردم بگویند که ای کاش نبود این پاسدار! کاری ما نکنیم که مردم بگویند ای کاش روحانیتی در کار نبود. مسأله مهم است. قضیه این نیست که من ساقط باشم؛ قضیه این نیست آقا ساقط باشند؛ قضیه این است که اسلام در خطر است. امروز این طوری است وضع ما.

همه ان شاء الله با هم متوجه به اسلام و وظایف پاسداری [بشویم]. و وظایف پاسداری شغل بسیار شریف، و بسیار پر مسئولیت است. شما تا صبح بیدارید و از این مردم پاسداری می کنید؛ و برای خداست؛ و در خطر هم هستید؛ چه چیزی بالاتر از این؛ لکن کاری بکنید که مقبول درگاه خدا باشید، این زحمتهای شما خدای نخواسته هدر نرود، و آن این است که به وظایف پاسداری عمل بکنید. و آن این است که خودتان پاسدار خودتان هم باشید. این جنود ابلیسی که به باطن انسان هجوم می کنند، پاسداری کنید نگذارید؛ ردشان کنید؛ طردشان کنید؛ نگذارید که وسوسه بکنند شیاطین، و خدای نخواسته یک عملی از شما صادر بشود که اجر شما را از بین ببرد. شما خیلی اجر دارید پیش خدا؛ نگذارید این از بین برود.

و من امیدوارم که همه طبقات این ملت در تحت لوای اسلام با رفاه، با سلامت، با سعادت، همه با سعادت باشند. اگر اسلام بیاید، در اسلام این حرفها نیست که این سفید است و آن سیاه و این کُرد است و آن لر است، آن روحانی است و آن چی؛ تقوا میزان است. اسلام اگر آمد، انسان باید از خودش فقط بترسد؛ نه از حکومت می ترسد؛ نه از ارتش اسلامی کسی می ترسد؛ نه از ژاندارمری اش می ترسد؛ نه از پاسبانش می ترسد؛ نه از پاسدارش می ترسد. هر کسی باید از خودش بترسد که اعمالش مبادا بد باشد. و من امیدوارم که اسلام به آن طوری که ما می خواهیم، به آن طوری که خدای تبارک و تعالی می خواهد، در ایران پیاده بشود». صحیفه امام؛ ج 8، ص: 372

«اگر ما بخواهیم اسلام را حفظ کنیم و این طوری که بخواهیم یک نمونه در عالم نشان بدهیم، ایران را بگوییم یک نمونه است، یک الگو هست، با رفتن شاه درست نمی شود؛ با رفتن ظالمها درست نمی شود. اگر بنا شد که ظالمها رفتند و ما یک دسته دیگر جایشان نشستیم، همان کارها را به اندازه ای که قدرت داریم بکنیم، ما هم همان هستیم؛ ما هم همان رژیم هستیم؛ ما هم همان ظالم هستیم. این یک مطلبی است که باید همه بدانند و همه ملت باید بدانند. و در رأس آنها این است که روحانیون و کسانی که مرجع امورند در همه جاها، دولت اسلامی - عرض بکنم که - ارتش اسلامی، همه قوای انتظامیه ای که حالا همه می گویند ما اسلامی هستیم و از طاغوت بیرون آمدیم و به اسلام گرایش پیدا کردیم، مجرد لفظ فایده ندارد؛ باید محتوا داشته باشد. ...

حالا که می گوییم جمهوری اسلامی هست و حالا که می گوییم مملکت اسلامی است و حالا که می خواهیم عرضه کنیم به خارج که این ایران الگو باشد از برای سایر جاها، یکوقت جوری نباشد که یک الگویی باشد، الگوی شیطانی باشد؛ و ما غفلت از آن بکنیم. باید یک الگوی اسلامی باشد و این وظیفه بر عهده همه ماست». صحیفه امام؛ ج 8، ص: 7

«سربازان و درجه داران و افسران موظفند سلسله مراتب را حفظ و مراعات کنند؛ چنانچه رؤسای فوق موظفند با ارتش به طور محبت و برادری رفتار نمایند و از دیکتاتوری که در رژیم طاغوت بود اجتناب نمایند». صحیفه امام؛ ج7 ص 21

«امروز روزی است که خدای تبارک و تعالی به ما آزادی و استقلال مرحمت فرموده است، و ما را با این آزادی و استقلال امتحان می کند. ما را آزادی مرحمت فرموده است که ببیند در این آزادی ما چه می کنیم. ما مستقل شدیم و خداوند به ما این مرحمت را فرمود تا ما چه بکنیم: آیا ما هم از مستکبرین باشیم یا از مستضعفین؟ هر فرد، می شود که مستکبر باشد و می شود مستضعف باشد. اگر من به زیر دستهای خودم، و لو چهار نفر باشد، تعدی و تجاوز کردم و آنها را کوچک شمردم، بنده خدا را کوچک شمردم، من مستکبرم و او مستضعف؛ و مشمول همان معنایی است که مستکبرین و مستضعفین هستند. اگر شما کسانی که زیر دستتان هست ضعیف شمردید و به آنها خدای نخواسته تعدی کردید، تجاوز کردید، شما هم مستکبر می شوید. و آن زیردستها مستضعف. ببینیم ما از این امتحان، از این بوته امتحان چطور بیرون می آییم. آیا سرفراز بیرون می آییم یا گردن کج و شکسته؟ آیا ما با بندگان خدا به طوری که خدای تبارک و تعالی امر فرموده است رفتار می کنیم؟ حالا که آزاد شدیم، آزادی را وسیله برای خدمت به خلق و خدمت به خالق قرار می دهیم. یا آزادی را برای مخالفت با خدا و استکبار بر مردم؟

... اگر از امتحان بد درآییم، ممکن است که باز عنایت خدا برگردد، آزادی سلب شود، استقلال گرفته بشود. همین دنیا ممکن است که ما اگر- چنانچه- بر خلاف موازین الهی رفتار کنیم و این آزادی را اسباب دست برای تعدی به مظلومان قرار بدهیم، در همین دنیا ممکن است ما مجازات بشویم. و امید است که در همین دنیا مجازات بشویم، مجازات ما به عالم دیگر نرسد! مجازات عالم دیگر غیر از این مجازاتهاست! ما نمی توانیم تصور آن مجازاتها را بکنیم. اگر ما خطاکار هستیم - خدایا! اگر ما خطاکار هستیم، اگر این آزادی را ما وسیله قرار دهیم از برای تعدی به مظلومان، و لو یک نفر باشد، تعدی به زیردستان، و لو یک نفر باشد - خدایا! ما را در همین عالم عذاب کن، نگذار برسد به عالم دیگر». صحیفه امام؛ ج 7، ص: 489

«ای عزیز مدعی اسلام، در حدیث شریف کافی از حضرت رسول، صلّی اللّه علیه و آله، منقول است: المسلم من سلم المسلمون من یده و لسانه. «مسلمان کسی است که مسلمانان سالم باشند از دست و زبان او.» چه شده است که من و تو به هر اندازه که قدرت داشته باشیم و دستمان برسد آزار زیر دستان را روا می داریم و از ایذا و ظلم به آنها مضایقه نداریم، و اگر با دست نتوانستیم آزارشان کنیم، با تیغ زبان در حضور آنها، و گر نه در غیاب اشتغال به کشف اسرار و هتک استار آنها پیدا می کنیم و به تهمت و غیبتشان می پردازیم. پس، ما که مسلمانان از دست و زبانمان سالم نیستند، دعوی اسلامیتمان مخالف با حقیقت و قلبمان مخالف با علنمان است، پس در زمره منافقان و دورویانیم». - شرح چهل حدیث، ص: 161

«بیدار بشویم ما! دولتمردان بیدار بشوند! استاندارها بیدار بشوند! دادگاهها بیدار بشوند! ما دعوی شیعه گری را می کنیم. ادعا هست که ما شیعه و تابع هستیم. در مقام امتحان، باز شیعه هستیم؟ تَبَع هستیم آن طوری که او هست؟ به اندازه ای که وسعت وجودی ما هست تبعیت می کنیم؟ با دوستانمان، با رفقایمان، با همکیشانمان، با بشر آن طور رفتار می کنیم؟ آن شخصی بود که وقتی یک خلخال را از پای یک ذِمّیه یا یهودی یا نصارا بوده است بیرون آورده بودند اشرار - قریب به این معنا- فرموده است که اگر انسان بمیرد برای این ننگی که واقع شده و این چیزی که واقع شده است، خیلی بعید نیست. ما هم مدّعی هستیم که شیعه هستیم». صحیفه امام؛ ج13 ص459

از دیدگاه امام خمینی حفظ نظام در گرو عبرت از تاریخ و تفاهم با ملت است:

«تاریخ و آنچه که به ملتها می گذرد، این باید عبرت باشد برای مردم. ...

هر دولتی که متکی بر ملت نباشد، بلکه مقابل ملت بایستد، این عاقبتش، و لو یک قدری هم طولانی باشد، عاقبتش به همین عاقبتی که این پدر و پسر منتهی شدند، منتهی خواهد شد. رضا خان کاری کرد که بین ملت هیچ پایگاهی نداشت. ... در این پنجاه و چند سال، اینها هر روز فشارشان زیادتر شد؛ و هر روز ملت از آنها تنفرش زیاد شد؛ تا رسید به آنجایی که دیدید که تمام ملت، نه یک قشر، دو قشر، همه ملت، یکدفعه از او رو برگرداندند. و چون بین مردم هیچ پایگاه نداشت نتوانست. نه خودش توانست؛ و نه قدرتهای بزرگ توانستند او را نگه دارند.

وقتی یک ملت یک چیزی را خواست، نمی شود خلافش را کسی عمل بکند. و ملت ما همه با هم خواستند که رژیم طاغوتی نباشد، و لهذا کوششهایی که دولتهای بزرگ و ابرقدرتها هم کردند برای نگهداشتن او به جایی نرسید و نتوانستند نگهش دارند. ...

این باید یک سرمشقی باشد از برای دولتها که وظیفه خودشان را بدانند. چه دولتهایی که بعدها در ایران تشکیل می شود، و امید است که دولت اسلامی- انسانی باشد، و چه دولتهایی که در خارج این مملکت هستند، این باید یک سرمشقی برای آنها باشد که با ملت چه بکنند، چه جور رفتار بکنند. اگر با ملت اینها رفتار خوب کرده بودند، همه قدرتها می خواستند اخراجش کنند نمی توانستند. ...

ملتها و دولتها باید با هم تفاهم داشته باشند. یعنی دولت جوری باشد، ارتش جوری باشد، شهربانی جوری باشد، ژاندارمری جوری باشد، که مردم به آنها محبت داشته باشند؛ احساس دوستی و محبت بکنند. نه اینکه وقتی که شهربانی بیاید یا مأمور شهربانی بیاید توی بازار، مردم از او بترسند و از او تنفر داشته باشند. ...

یک حکومتی که برای مردم باشد، مردم آن را بخواهند، این نمی ترسد از اینکه توی بازار مردم بیاید، توی جمعیتها بیاید و با آنها بنشیند صحبت کند؛ هیچ از اینها باکی ندارد. چنانکه صدر اسلام این طور بوده است...

حکومت اسلامی که ما می خواهیم یک همچو چیزی ما می خواهیم که آن کسی که در رأس است، آن هم با مردم رفیق باشد. و بنشیند و خودش را نگیرد؛ در بین مردم بنشیند با آنها صحبت بکند؛ هر کس حاجتی دارد به او بگوید، وقت داشته باشد با او صحبت بکند. آن هم که رئیس ارتش است و آن هم که رئیس شهربانی است و آن هم که رئیس ژاندارمری است، آن هم در بین مردم همان طور باشد. وارد بشود بین مردم، نه او از مردم وحشت کند؛ نه مردم از او وحشت بکنند. این باید دستور باشد برای همه حکومتها و ملتها. وقتی یک حکومت این طور شد، ملت دنبالش است؛ ملت حافظش است». صحیفه امام؛ ج 8، ص: 348

از نظر امام خمینی اموری که توجه به آنها برای حفظ نظام و حفظ اسلام اهمیت دارد از این قبیل است که در سخنانی خطاب به روحانیون می فرماید:

« الآن که رژیم رژیم جمهوری اسلامی است و همه نظرها به شما دوخته شده است، اگر خدای نخواسته یک انحرافی واقع بشود در مدارس، در کمیته ها، در جاهای دیگر، در دادگاهها، این پای اسلام حساب می شود. گفته می شود که جمهوری اسلامی است و جمهوری اسلامی هم همینهاست؛ همین است که می بینید. و لهذا امروز تکلیف ما بسیار سنگین است. تکلیف ما حفظ وجاهت اسلام است. تکلیف ما این است که با اعمال خودمان، با گفتار و رفتار خودمان اسلام را ترویج کنیم و وجاهتش را حفظ کنیم؛ و اگر خدای نخواسته یک انحرافی باشد باید جلوگیری کنید. اگر یک شخصی را دیدید که از وظیفه اهل علم، از وظیفه انسانی - اسلامی تخطّی می کند، او را نهی کنید. اگر نمی شوند، کنار بگذارید. باید همه به وظیفه اسلامی عمل کنیم، به دست دیگران فرصت ندهیم، بهانه ندهیم دست دشمنان که ما را آلوده کنند و بگویند که اهل علم، یا دیکتاتور هستند یا انحرافات دارند یا برای خودشان می خواهند یک بساطی درست کنند. امروز بسیار مسأله مهم است و با سابق بسیار فرق دارد. باید آقایان همان طوری که در تحصیل علم کوشا هستند، در تهذیب اخلاق، در اعمال، در عقاید، در فضایل اخلاقی کوشا باشند؛ که علم بدون عمل و بدون تقوا بسیاری از اوقات مُضرّ است. باید عالِمْ متّقی باشد و متوجه به خدای تبارک و تعالی باشد تا بتواند جامعه را تربیت کند. باید خودش تربیت شده باشد تا بتواند جامعه را تربیت کند.» صحیفه امام؛ ج 8، ص: 303

«همه پاسدار اسلام و حکومت حق باید باشید. در اینجا پاسداری این است که؛ این حکومت، حکومت «عدل» باشد، و «پاسداری از عدالت» باشد. پاسداری از عدالت این است که؛ پاسدار خودش موصوف به عدالت باشد تا بتواند پاسداری از عدالت کند. اگر خدای نخواسته یک پاسداری، یک گروهی، در جامعه ما موصوف به عدالت نیستند و همان طوری که دستگاه سابق دستگاه تعدی و ظلم و تجاوز به مردم بود، این گروه یا این پاسدار یا این جمعیت، هر کس باشد، این هم تا آن اندازه که دستش می رسد همان کارهای رژیم سابق را بکند، این پاسدار نمی تواند باشد. اگر فرض کنید که ماها مدعی هستیم پاسدار اسلام هستیم و در این انقلاب، این جهت انقلاب که برقراری حکومت عدل اسلامی است، اگر بنا باشد ما مدعی پاسداری هستیم از انقلاب - [در] آنجایی که خراب کردن و زدن و کشتن و کشته شدن بود درست آمدیم و به انقلابمان وفادار بودیم - اما در این مرحله، که مرحله سازندگی یک حکومت عدل اسلامی است، ما خدای نخواسته پاسداری مان از یک همچو حکومت عدل اسلامی به طور صحیح نباشد، یعنی خودمان در این مرحله انقلابی نباشیم، در این مرحله خودمان را نساخته باشیم که موصوف به عدالت باشیم، تا پاسدار عدالت باشیم، پاسدار یک حکومت عادلانه، چنانچه اگر حکومت ما هم یک حکومت عدل نبود، نمی توانیم بگوییم که این جهت انقلاب ما تحقق پیدا کرده است.

... چه شماها که با اسم پاسداری مشغول خدمت هستید چه سایر قشرها، که یکی اش هم قشر روحانیت است که آنها هم پاسدار هستند و لو این لفظ پاسدار بر آنها حالا اطلاق نمی شود، لکن به حسب واقع پاسدار از اسلام هستند؛ اگر این جمعیت آن طوری که باید این وجهه از انقلاب را، که انقلاب آمدن یک رژیم عادل به جای یک رژیم فاسد، اگر در این مرحله که آمدن یک رژیم، نشستن یک رژیم به جای یک رژیم فاسد [است] مراعات نکنند آن جهت انقلابی را، مراعات نکنند آن عدالت اسلامی را - که عدالت اسلامی از خود انسان شروع می شود تا همه جا: عدالت در خود انسان، عدالت با رفیق، عدالت با همسایه، عدالت با هم محله، عدالت با همشهری، عدالت با هم استانی، عدالت با هم مملکتی، عدالت با همسایه های کشورهایی که با ما هستند، عدالت با همه بشر، اگر این معنا حاصل نشود، نه حکومت اسلامی است، نه پاسدارش پاسدار اسلام. ...کوشش کنید که در این مرحله دوم، که مرحله حکومت عدل است، رژیم عادلانه است، رژیم اسلام است، جمهوری اسلامی است، در این مرحله به وظایف پاسداری در این مرحله قیام کنید. پاسداری در این مرحله این است که از عدالت پاسداری کنید؛ از حکومت عدل پاسداری کنید. اگر خدای نخواسته، فرض کنید یک نفر جوان مسمّای به «پاسدار» به رفیقش، به منزل یک کسی، به خانه یک کسی، به مال یک کسی، تعدی بکند، آن از پاسداری خودش همین طوری مخلوع است.

... ما هم، آقایان هم، باید کوشش کنند به اینکه گفته نشود روحانیون این جور هستند؛ آخوندها این جورند. امروز همه چشمها به این کشور دوخته است. و بیشتر چشم آنها که می خواهند مناقشه کنند؛ می خواهند اشکال تراشی کنند؛ می خواهند این نهضت ما را یک نهضت صحیح ندانند. چشمها الآن [به ] این مطلب دوخته شده است. مناقشه می کنند؛ می نویسند در روزنامه های خارج، زیاد می نویسند. اینجا در روزنامه ها شاید با اشاره و این چیزها باشد؛ اما آنجاها با صراحت می نویسند. باید ما بهانه به دست آنها ندهیم. آنها خلاف می نویسند؛ لکن اگر ما یک قدم خلاف برداریم، بهانه به دست آنها می آید و یک کار را هزار کار نمایش می دهند.

تکلیف: امروز برای شما پاسدارها و ما هم که مدعی پاسداری هستیم، تکلیف زیاد است. مشکل است. ببینید از این تکلیف الهی چطور امتحان خودتان را می دهید. حالا که پاسدار هستید، حالا که دارای اسلحه هستید، حالایی که قدرتمند هستید، ببینید که با این اسلحه خودتان، با این قدرت خودتان، چه جور با مردم رفتار می کنید؛ چه جور با برادرانتان، که همه کشور است، همه مردم است، با آنها رفتار می کنید. رفتار، رفتار عادلانه است، و آن طور که اسلام می خواهد، تا بشوید پاسدار اسلام و انقلاب اسلامی! یا خدای نخواسته از بعضی اشخاص بر خلاف باشد، تا بشود پاسدار جنود شیطان و از پاسداری اسلام مخلوع باشد و خدا او را قبول نکند به پاسداری».

حکومت دینی مطلوب از دیدگاه امام خمینی که مطالبه ایجاد آنرا به پیروانش آموزش داده است این است:

«ما باید روی میزان عدل رفتار کنیم. ...

اختناق در اسلام نیست؛ آزادی است در اسلام برای همه طبقات: برای زن، برای مرد، برای سفید، برای سیاه، برای همه. مردم از این به بعد باید از خودشان بترسند نه از حکومت؛ از خودشان بترسند که نبادا خلاف بکنند. حکومت عدل [از] خلافها جلوگیری می کند، جزا می دهد. ما از خودمان باید بترسیم که خلاف نکنیم و الّا حکومت اسلام خلاف نخواهد کرد. دیگر قضیه سازمان امنیت در کار نیست، زجرهای سازمان امنیت دیگر در کار نیست؛ دیگر نمی توانند پاسبانها به ما زور بگویند و به ملت ما زور بگویند. دیگر نمی تواند دولت به ملت زور بگوید؛ دولت در حکومت اسلامی در خدمت ملت است، باید خدمتگزار ملت باشد. و ملت چنانچه نخست وزیر هم یک وقت ظلم کرد، در دادگاهها از او شکایت می کند و دادگاهها او را در دادگاه می برند؛ و جرم او اگر ثابت شد، به سزای اعمالش می رسد».

 صحیفه امام؛ ج 6، ص: 463

«باید توجه داشته باشید که امروز یک خطر بزرگی جلوی پای ماست، که من از این خطر بیشتر می ترسم تا از خطر اینکه بیایند و بریزند و بکشند و ما را از بین ببرند. و آن خطر این است که نبادا ما پاهایمان را انحرافی برداریم؛ قدمهای انحرافی برداریم و مکتبمان را بد منعکس کنیم، اسلام را بد معرفی کنیم.

... یکوقت در دنیا منعکس می شود که اسلام هم همین است. من خوف این را دارم امروز.

و خدایا، به فریاد اسلام برس! امروز [مبادا] که مکتب ما منحرف جلوه داده بشود: یا از اعمال من و شما؛ یا از اعمال کمیته ها؛ یا از اعمال دادگاهها؛ یا از اعمال ادارات و وزارتخانه ها، ... امروز که ساواکی در کار نیست و همه دفن شده اند، اگر از شما آقایان یک چیزی صادر بشود، می گویند جمهوری اسلامی این است. مکتب ما متزلزل می شود. مسئولیتتان زیاد است آقایان! خیال نکنید که بروید یک حرفی بزنید، و چیزی نشده. خیر، هر یک از شما مسئولیت دارید، و مسئولیت بزرگ. خیلی بزرگ. امروز مکتب ما بسته به اعمال ماست. مکتب ما بسته به اعمال روحانیین است. ...

آن مکتبی که آمده است، اسلامی که آمده است، و تهذیب می خواهد بکند همه قشرها را؛ همه فسادها را از بین ببرد. با اعمال من و شما و با اعمال دادگاهها و با اعمال پاسدارها و با اعمال کمیته ها ... اگر خدای نخواسته در اینها یک خلاف واقع بشود، یک کاری واقع بشود که صحیح نباشد، مکتب ما متزلزل می شود؛ اسلام لکه دار می شود. این اهمیت دارد». صحیفه امام؛ ج8 ص 335 – 338

«اما حالا ما سر دو راهی واقع شدیم. این اهمیت دارد. آن دو راهی این است که چه بکنیم که مکتبمان محفوظ باشد؛ و چه اعمالی مکتب ما را به باد می دهد. شما پاسدارهای عزیز محترم، که علاقه مند هستیم ما همه به شما، چه بکنید؟ چه اعمالی از شما صادر بشود که این اعمال در این رژیمی که الآن رژیم اسلام است، الآن جمهوری اسلامی است، مملکت ما رژیمش الآن به رفراندم جمهوری اسلامی شده، اگر ما الآن یک اعمالی به جا بیاوریم، ارتکاب یک کارهایی بکنیم که بر خلاف موازین شرعیه باشد، بر خلاف موازین عدالت باشد، مثلًا فرض کنید که جوانی از ما بر خلاف موازین یک تعدی به غیر بکند، یک جوان که به عنوان پاسبان اسلام است بریزد در خانه یک کسی و یک کار زشتی بکند، امروز این را دیگر پای این شخص حساب نمی کنند، می گویند پاسدار اسلام هم این طوری است.

... اینهایی که نشسته اند و الآن در داخل و خارج چشمها را دوخته اند که یک مناقشه ای بکنند، یک چیزی از شما، از من، از آقا، ببینند، از روحانیون، از پاسداران، از کمیته ها، از دادگاه انقلاب، از حکومت ... از همه اینها، یک چیزی ببینند، یکی را هزار می کنند. آن هم پای من و آقا حساب نمی کنند؛ پای اسلام حساب می کنند. ... اگر در زمان طاغوت از یک معمم یک [خلافی ] صادر می شد، نمی گفتند اسلام؛ می گفتند این ساواکی هست؛ به اسلام نسبت نمی دادند. الآن اگر از پاسدارهای اسلام، چه شما که پاسدارید و چه ما که پاسداریم، یک مطلبی صادر بشود، این اشخاصی که در صددند که تخطئه کنند مکتب ما را، اسلام را تخطئه کنند، اینها قلمها را برمی دارند، اینجا به کنایه و در خارج به صراحت، می نویسند؛ و مکتب ما یکوقت در دنیا شکست می خورد. شکست مکتب مصیبت بزرگ است. امروز مسئولیت طبقه روحانی، مسئولیت پاسدارهای اسلام، مسئولیت حکومت اسلامی رئیس الوزرای اسلام، نخست وزیر اسلام، مسئولیت امروز مثل سابق نیست. امروز مسئولیت زیاد است. مسئولیت این است که اگر یک کاری ما بکنیم، روحانی خدای نخواسته یک کاری بکند، در کمیته ها یک کاری بشود، در دادگاههای انقلابی یک کار خلافی بشود، پاسدارهای انقلاب یک کاری بکنند، مردم یک کاری بکنند، بازار یک بازار غیر اسلامی باشد، آنهایی که برای مناقشه نشسته اند و چشمهایشان را دوخته اند به ما، آنها برای ما یک کاری می کنند که اصل مکتب ما شکست بخورد؛ یعنی تا ابد اسلام دفن بشود. مصیبت این است. و الّا مصیبت کشته شدن که مصیبتی نیست؛ خوب، جوانهای ما کشته شدند، در راه اسلام کشته شدند، شهید شدند، هَنیئاً لَهُم. اما کشته شدن و دفن شدن مکتب اهمیت دارد. این را حفظش کنید». صحیفه امام؛ ج8 ص 368

«ای برادرهای پاسدار من! ای عزیزان ما! مبادا از شما یک مطلبی صادر بشود که قلمها برداشته بشود و نوشته بشود که اسلام این جوری است؛ اینها هم مثل ساواکیهایند. ای آقایان روحانیون! مبادا از روحانیون ...، حالایی که یک قدرتی پیدا شده است، یک چند نفر تفنگدار دور خودشان جمع کنند و یک کاری بکنند که اسلام را لکه دار بکنند. امروز اگر از یک روحانی مطلبی صادر بشود که بر خلاف موازین باشد، آنهایی که باید ما را لکه دار کنند می گویند این هم آخوندها، الآن دیکتاتوری کفش و عمامه! بهانه دست مردم ندهید. اسلام دیکتاتوری نیست. آنکه دیکتاتور است مسْلم نیست. روحانیت دیکتاتور نیست. آنکه دیکتاتور است روحانی نیست. لکن قلمها برداشته می شود و نوشته می شود که اینها همانها هستند؛ آن وقت ساواک بود، حالا پاسدار هست. نکند خدای نخواسته یکوقت یک [عملی ] از شما صادر بشود؛ از ما صادر بشود؛ از روحانیون صادر بشود؛ از کمیته ها صادر بشود. اینها همه الآن اجزای مملکت اسلام است. ما ادعا داریم که یک مملکت اسلامی حالا داریم. الآن اینهایی که به اسم دادگاه اسلام و کمیته اسلام- عرض می کنم- پاسداران اسلام و روحانیین اسلام [هستند]، الآن دیگر آن طور نیست که مثل رژیم سابق باشد که اگر شما یک کاری می کردید به شما نسبت بدهند؛ اگر من یک کاری می کردم به من نسبت بدهند. الآن یک وضعی ما داریم که اگر خدای نخواسته یک قدم کجی برداریم، این را به اسم اسلام تمام می کنند».

«در این وقتی که آن رژیم طاغوتی رفته است، و حالا- ما ادعا می کنیم- یک رژیم اسلامی و انسانی هست، یکوقتی طوری نشود که کمیته ها در سرتاسر کشور، عرض بکنم پاسدارها در سرتاسر کشور، سایر قشرها در سرتاسر کشور، خودشان را آزاد بدانند که هر کاری می خواهند بکنند؛ آزاد بدانند که هر جور می خواهند رفتار بکنند. این است که اگر چنانچه کمیته ها روی موازین اسلامی عمل نکنند، اگر روحانیون، که در رأس جامعه هستند روی موازین [و] مقررات به طور دقت عمل نکنند، اگر دولت به طور دقت عمل نکند، اگر ارتش به طور دقت عمل نکند و اعمالشان را تطبیق ندهند با اسلام، یک صورت قبیحی از اسلام در خارج منعکس می شود؛ ...

اگر دو تا حبسی بر خلاف مقررات اسلام با آنان عمل بشود کافی است که بگویند حبس اسلام هم مثل حبس ساواک می ماند!

... کوشش کنیم وجهه اسلام و صورت اسلام را آن طور که هست نمایش بدهیم؛ نه آن طوری که خلفایی مثل معاویه و یزید و بعضی، یا بسیاری از خلفای اموی و بنی عباس جلوه می دادند. به عنوان اینکه ما نماینده اسلام هستیم کارهایی می کردند که با اسلام مخالف بود؛ و اسباب این می شد که یکوقت وجهه اسلام را در دنیا دگرگون کنند.

الآن ما در یک امتحان بزرگ واقع هستیم. الآن خدا ما را امتحان می کند که آیا ما در این وقتی که یک مطلبی دستمان آمده، یک قدرتی دستمان آمده است، آیا ما چه می کنیم؟ ما هم همان هستیم به صورت دیگر؟ یا خیر، ما روی مقررات عمل می کنیم؟

... اگر بنا شد که مثلًا در قشر معممین، خدای نخواسته، در قشر علما، خدای نخواسته، یک مطلب خلافی واقع بشود، دو تا مطلب خلاف واقع بشود، مردم می گویند که خوب، اینها نمایندگان اسلام هستند، ... اگر یک همچو کاری به دست ماها واقع بشود، جرمی است که بخشودنی نیست؛ پیش خدای تبارک و تعالی بخشودنی نیست. این مثل سایر گناهها نیست. این یک گناه بزرگی است که اسلام را ما در خطر انداختیم؛ اسلام را بر خلاف آن چیزی که هست نمایش دادیم.

و لهذا من از همه، از همه کمیته ها، از همه پاسدارها، از همه معممین، از همه اهل منبر، از همه اهل محراب، از همه مسلمانها، عاجزانه، با کمال عجز و تواضع، استدعا می کنم که این اسلامی که الآن به دست شما افتاده است وارونه نشانش ندهید...

 با کمال دقت توجه کنید که یک قدم خلاف اسلام نباشد، یک قدم. با کمال دقت ملاحظه کنید که کمیته هایی که در تحت کفالت شماست اشخاصی توی آن نباشند که خلاف اسلام عمل می کنند. با کمال دقت ملاحظه کنید کسانی که به عنوان اسلام، به عنوان مسلمین، به عنوان چه، معممین کذا، اینها یک قدم خلاف برندارند که خدای نخواسته چهره اسلام را بر خلاف آن طوری که هست قبیح نشان بدهند. این در نظر من از همه چیزها اهمیتش بیشتر است و مسئولیتش هم بیشتر.

...این مسأله مهم است. و آقایان توجه کنند همه و همه ملت موظفند که نظارت کنند بر این امور. نظارت کنند اگر من یک پایم را کنار گذاشتم، کج گذاشتم، ملت موظف است که بگویند پایت را کج گذاشتی، خودت را حفظ کن. مسأله، مسئله مهم است. همه ملت موظفند به اینکه نظارت داشته باشند در همه کارهایی که الآن مربوط به اسلام است. اگر دیدند که یک کمیته خدای نخواسته بر خلاف مقررات اسلام دارد عمل می کند، بازاری باید اعتراض کند؛ عرض بکنم که کشاورز باید اعتراض کند؛ معممین و علما باید اعتراض کنند. اعتراض کنند تا این کج را راست کنند. اگر دیدند یک معمم بر خلاف موازین اسلام، خدای نخواسته، می خواهد عمل بکند، همه موظفند که جلویش را بگیرند ...

الآن وقت این است که همه اینها مواظبت کنند خودشان [را]. مواظبت کنند در اینکه یک قدم کج نگذارند؛ و اسلام را حفظ کنند. صورت اسلام را آن طوری که هست نشان بدهند. و اگر خدای نخواسته یک کسی پیدا شد که یک کار خلاف کرد، اعتراض کنند مردم؛ مردم همه به او اعتراض کنند که آقا چرا این کار را می کنی...

اگر ما بخواهیم اسلام را حفظ کنیم و این طوری که بخواهیم یک نمونه در عالم نشان بدهیم، ایران را بگوییم یک نمونه است، یک الگو هست، با رفتن شاه درست نمی شود؛ با رفتن ظالمها درست نمی شود. اگر بنا شد که ظالمها رفتند و ما یک دسته دیگر جایشان نشستیم، همان کارها را به اندازه ای که قدرت داریم بکنیم، ما هم همان هستیم؛ ما هم همان رژیم هستیم؛ ما هم همان ظالم هستیم. این یک مطلبی است که باید همه بدانند و همه ملت باید بدانند. و در رأس آنها این است که روحانیون و کسانی که مرجع امورند در همه جاها، دولت اسلامی- عرض بکنم که- ارتش اسلامی، همه قوای انتظامیه ای که حالا همه می گویند ما اسلامی هستیم و از طاغوت بیرون آمدیم و به اسلام گرایش پیدا کردیم، مجرد لفظ فایده ندارد؛ باید محتوا داشته باشد....

حالا که می گوییم جمهوری اسلامی هست و حالا که می گوییم مملکت اسلامی است و حالا که می خواهیم عرضه کنیم به خارج که این ایران الگو باشد از برای سایر جاها، یکوقت جوری نباشد که یک الگویی باشد، الگوی شیطانی باشد؛ و ما غفلت از آن بکنیم. باید یک الگوی اسلامی باشد و این وظیفه بر عهده همه ماست». صحیفه امام؛ ج 8، ص: 3-8

«لشکر ما هم باید این طور باشد. باید این طور باشد بین خودشان، یعنی خودشان و ملت، ملت را عائله خودشان حساب بکنند؛ همان طوری که با فرزند خودشان رفتار، با برادر خودشان رفتار می کنند، با مردم هم این جور باشند؛ در مقابل، وقتی که اجنبی، غیر مسلمین، که حمله ای به شما کردند، اجنبی خواست حمله بکند، آنجا شدید، محکم. این طور نباشد که بین خودتان وقتی ضعفا را گیر بیاورید اذیت کنید، و...». صحیفه امام؛ ج8 ص 127

«حکومتها خودشان را جدا ندانند از مردم. رؤسا این طور نباشد که بروند هر کس در هر جایی یک ریاستی داشت بخواهد اعمال قدرت بکند؛ اعمال ریاست بکند؛ مردم را پایینتر بداند؛ با مردم رفتاری بکند که رفتار یک مثلًا زورمند خیلی کذا است با دیگران.

اسباب این می شود که مردم از آن جدا بشوند؛ ... این باید یک سرمشقی باشد برای دولتها، برای ادارات، برای همه جا، که مردم را از خودشان جدا نکنند. مردم از خودشان بدانند. مردم هم آنها را از خود بدانند. اینها را هم مردم از خود بدانند. اگر یک همچو تفاهمی بین دولت و ملت پیدا شد، این دولت متکی به ملت است و سقوط ندارد؛ این دیگر قابل سقوط نیست». صحیفه امام؛ ج 8، ص: 233

برادرهای من! خواهرهای من! امروز آبروی اسلام بسته به اعمال ماهاست، اعمال شماهاست. امروز آبروی اسلام بسته به اعمال روحانیین است. روحانیین که مربی انسانها هستند، به جای انبیا نشسته اند، مبعوث از طرف انبیا هستند. آبروی اسلام امروز، آبروی اسلام در ایران امروز، بسته به اعمال همه است، و خصوصاً روحانیون. اگر خدای نخواسته از این طایفه یک اشتباهی صادر بشود، یک خطایی صادر بشود، این به پای اسلام تمام می شود. متوجه باشید که مسئولیت بزرگ است. همه مسئولیم، همه مسئولید لکن روحانیون بیشتر مسئولند. مبادا یکوقت اعمالی صادر بشود از این طایفه، که همان طور که گفته می شود، و اشخاص مغرض گفته اند و می گویند، که «ما از زیر بار دیکتاتوری رضا خان بیرون آمدیم و زیر بار دیکتاتوری آخوندها واقع شدیم»! آخوند دیکتاتور نیست؛ و دیکتاتور آخوند نیست. اگر رسول اکرم، امیر المؤمنین- سلام الله علیه- خدای نخواسته دیکتاتور بودند، آخوند هم باید دیکتاتور باشد؛ لکن آنها نبودند. آنها هیچ وقت اعمال قدرت را بر غیر موضعش نمی کردند؛ ... شغلْ شغل انبیاست، و مسئولیتْ مسئولیت انبیا. و همه و همه مسئول هستیم. همه هستیم که باید با رعایت صحیح رفتار کنیم: کُلُّکُم رَاعٍ. همه باید مراعات حدود را بکنیم. مراعات اموری را که باید بکنیم بکنیم. همه باید بنده خدا باشیم. بنده خدا در احکام: هر چه فرموده است عمل بکنیم؛ نه هر چه خواستیم .... امروز آبروی اسلام بسته به اعمال شما آقایان شما برادرها، شما خواهرها؛ و بالاتر علما؛ برای اینکه علما در رأس هستند.

... اگر ما با آبرومندی شکست بخوریم اهمیتی ندارد. انبیا هم شکست می خوردند. اگر نهضت ما خدای نخواسته با آبرومندی از بین برود، آبرو محفوظ است؛ در تاریخ محفوظ خواهد ماند. شکست خوردیم، حضرت امیر هم از معاویه شکست خورد. اما اگر شکست معنوی بخوریم، اگر حالا که اسلام دست ما آمده است، امانت است پیش ما، اگر ما به این امانت خیانت بکنیم، اگر خدای نخواسته از حدود تجاوز بکنیم، این نهضت آلوده می شود؛ در خارج گفته می شود این هم اسلام! پای اسلام حساب می کنند. نمی دانند که اسلام این نیست.

اگر ما خطا بکنیم، ما خطاکاریم نه اسلام. کاری نکنید و کاری نکنند و علما کاری نکنند و بزرگان قوم کاری نکنند و متفکران کاری نکنند که اسلام لکه دار بشود، که مکتب لکه دار بشود. ما خودمان از بین برویم اشکالی ندارد؛ نهضتمان هم از بین برود اشکالی ندارد؛ لکن اگر خدای نخواسته مکتبمان از بین برود، مکتب که مکتب توحید است، مکتب اسلام است، مکتب خداست؛ اگر ما کاری بکنیم که این مکتب لکه دار بشود، در دنیا بگویند که وقتی که کار به دست خود مردم افتاد، وقتی کار به دست پاسداران اسلام افتاد، گفتند ما پاسداران اسلامیم، اگر کار به دست علمای اسلام افتاد، گفتند ما علمای اسلام هستیم، ما جانشین انبیا هستیم؛ اگر یکوقت خطا واقع بشود، این مسأله از این خطاهای کوچک نیست.

برادرها! از پاسداری خوب پاسداری کنید. لشکر اسلام باشید. پاسدار اسلام و قرآن باشید. پاسداری از اسلام بکنید. .... هر که قدرت دستش است هر کاری می خواهد نباید بکند. موازین دارد، میزان دارد مطلب. کشتن یک مسلمان میزان دارد. بیخود است مگر! کشتن یک بشر میزان دارد؛ بی میزان نمی شود کسی را کشت». صحیفه امام؛ ج 8، ص: 259

 نکته جالب اینکه امام خمینی، درگرو بودن حفظ اسلام به رعایت عدالت و تفاهم با مردم را صرفا برای دفع تبلیغات دشمنان نمی داند، بلکه آنرا یک وظیفه اخلاقی مهم الهی دانسته و در ادامه مطلب بالا می فرماید:

«این راجع به دشمنهای ما. و اما اولیای خدا و خدای تبارک و تعالی مراقب ما هستند. ما «رقیب» داریم. خدای تبارک و تعالی رقیب ما هست. «ملائکة الله» رقیب ما هستند. یعنی پاسداری از ما می کنند. مبادا یکوقتی نامه عمل شما برود پیش امام زمان - سلام الله علیه- و آنجا گفته بشود به امام زمان که این هم پاسدارهای شما! و ایشان سرشکسته بشود.

آقا مسأله مهم است. قضیه، قضیه کشت و کشتار نیست. قیام و نهضت ما، نهضت یک رژیم طاغوتی نیست. قیام و نهضت ما یک نهضت انسانی است؛ یک نهضت اسلامی است. ما به کتاب و سنت می خواهیم عمل بکنیم. شما به کتاب و سنت باید عمل بکنید. اگر یکوقت نامه عمل یک روحانی را بردند و [به ] امام زمان- سلام الله علیه- دادند و آن ملائکة اللهی که بردند دادند گفتند که این هم روحانی شماست، اینها هم پاسداران اسلام شما، و امام زمان خجالت بکشد، «نعوذ ب الله» ! امروز روزی است که باید حفظ کنید شما اسلام را؛ اسلام را باید حفظ کنید.»

« ما الآن سر یک دوراهی واقع شده ایم که ممکن است با دست ما اسلام آن چهره زیبایی که دارد، در پیش کشورهای خارجی یا دشمنهای داخلی، آن چهره اش به طور دیگری نمایش پیدا بکند، که مکتب ما شکست بخورد. ...

خوف این است که اگر چنانچه در اعمال ما یک نحوی مشاهده بشود که بر خلاف آنی است که ما ادعا می کنیم، دشمنهای ما پای ما حساب نکنند، پای اسلام حساب کنند بگویند پاسدارهای اسلامی، ملّاهای اسلام، نظامی اسلامی، این طور عمل می کنند. پی بهانه هستند آنها که یک خلاف ببینند و آن خلاف را عَلَم کنند، با اضافاتی صد چندان؛ و به خیال خودشان ما را معرفی کنند در جوامع به اینکه جمهوری اسلامی که اینها می گفتند این طور بود

... چنانچه ما امروز یک کاری بکنیم که گفته بشود که آن وقت رژیم سلطنتی بود و این کارها را می کرد، حالا هم که جمهوری اسلامی است و اسلام است و دم از قرآن می زنند و دم از اسلام می زنند و دم از ایمان می زنند، حالا هم همان است. منتها لفظش فرق کرده است؛ معنا همان معناست. الفاظ تغییر کرده است، به جای رژیم سلطنتی رژیم جمهوری گفته شده است، لکن عمل همان عمل است و برنامه همان برنامه. این یک مسئولیت بزرگی است گردن من و آقا، گردن آقا و شماها هم هست، و گردن همه ملت». صحیفه امام؛ صفحات 106 تا 112

*****

دیدگاه امام خمینی درباره رذایل اخلاقی نظیر دروغ، غیبت و تهمت

  دهها صفحه از کتابهای اخلاقی و فقهی امام به بیان اهمیت نقش بنیادین اخلاق و وجوب اجتناب از رذایل اخلاقی اختصاص دارد. نمونه هایی از آن:

« سؤال- امام مهربان من می دانم که دروغ، سرآمد گناهان است اما آیا می شود گاهی بنا به مصلحت دروغ گفت یا خیر؟ و آیا دروغ مصلحت آمیز گناه است یا خیر؟

جواب - دروغ از گناهان کبیره است و مصلحت اندیشی موجب رفع حرمت نمی شود. بلی مواردی استثناء شده که در کتب مفصله مذکور است». - استفتائات، ج 2، ص: 617

*

«سؤال - آیا اهانت نسبت به اسرا جایز است یا خیر؟

جواب - اهانت جائز نیست بلکه نسبت به آنان باید اخلاق اسلامی را مراعات نمود». استفتائات، ج 1، ص: 513

*

امام خمینی در تحریر الوسیله درباره نهی از منکر به صراحت نوشته است :

«جایز نیست که انکار را با حرام و منکر همراه نماید، مانند ناسزا و دروغ و اهانت». تحریر الوسیلة (ترجمه فارسی)، ج 1، ص: 543

ایشان در ادامه، موارد استثناء را صرفا منحصر به جایی می داند که پیشگیری از قتل انسانی بی گناه و یا جلوگیری از وقوع جنایات و کبائر هلاک کننده متوقف بر آن باشد.

نظیر همین فتوا در توضیح المسائل امام خمینی بیان شده است:

«مسأله 2816- جایز نیست برای جلوگیری از معصیت، ارتکاب معصیت مثل فحش و دروغ و اهانت...»

« تأثیر موعظه حسنه در نفوس بسیار زیادتر است از عیبجویی و بدگویی؛ و ممکن است قلمها و زبانهای عیبجو در بعضی از نفوس عصیان بیاورد و به جای اثر مثبت و نیکو اثر منفی و بد به جا گذارد و به جای اصلاح، موجب افساد شود. ». صحیفه امام؛ ج14 ص 217

«اگر، خدای نخواسته، خواستید به کسی جسارت کنید، اهانت نمایید، مرتکب غیبت شوید، بدانید که در محضر ربوبی هستید؛ مهمان خدای متعال می باشید، و در حضور حق تعالی به بندگان او اسائه ادب می کنید؛ و اهانت به بنده خدا اهانت به خداست. اینان بندگان خدا هستند؛ خصوصا اگر اهل علم بوده در صراط علم و تقوی باشند». جهاد اکبر، ص 42

امام خمینی در کتاب مکاسب محرمه برخلاف نظر برخی فقیهان که غیبت فرد متجاهر به فسق {کسی که در انظار عمومی با ارتکاب به فسق و جنایت خودنمایی می کند} را در همه جا و در همه رفتارهای ناشایست او – ولو در انظار نبوده باشد – مجاز دانسته اند، قائل به انحصار جواز غیبت در همان مورد و در همان محلی است که فاسق آنرا در انظار و متجاهرا انجام داده است. -المکاسب المحرمة، ج 1، ص: 422 – 425

این فتوای توأم با کمال احتیاط حضرت امام آنهم در مورد فرد متجاهر به فسق و یا مصرّ بر فسق کجا و این بهتان بی.بی.سی که گفته است سراندیشه او: حفظ اسلام به هرقیمتی ولو به تهمت و دروغ و غیبت و ارتکاب هر اقدام ضد اخلاقی می باشد، کجا؟

امام خمینی در همین باب غیبت و هتک سرّ مردم می فرماید:

«مسافر طریق آخرت، مطالعه در عیوب و عورات خودْ او را از عیوب دیگران مشغول می کند، و تجسس اموری که به حال او فایده ندارد یا ضرر دارد نمی کند، و عمل خود را رأس المال تجارت دیگران قرار نمی دهد به واسطه غیبت و هتک ستر؛ و از عیوب و ذنوب خود هیچ گاه نسیان نمی کند؛ که نسیانِ گناهان از بزرگترین عقوبات حقّ است در دنیا که انسان را از جبران آنها بازمی دارد، و از بزرگترین اسباب عقاب است در آخرت». سر الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، متن، ص: 54

« اگر به سبب اعمال و کردار و رفتار ناروای شما یک نفر گمراه شده، از اسلام برگردد، مرتکب اعظم کبایر می باشید؛ و مشکل است توبه شما قبول گردد». – جهاد اکبر ص 12

«ما و شما و همه اهل دنیا همه برادران ایرانی ما در معرض امتحان هستیم. یعنی مکلفی نیست در عالم که تحت آزمایش خدا و امتحان او نباشد. ما امروز درباره خودمان و مسئولین کشور خودمان و ملت محترم خودمان عرض می کنیم، هر کس در هر مقامی که هست و هر مسئولیتی که دارد همان مقام و همان مسئولیت امتحان اوست. ...

انبیا هم مورد آزمایش اند. یعنی هر کس در این دنیا پا گذاشت و مکلف بود به تکلیفی، این آزمایش می شود و گمان نکند که من این کار را که می کنم کسی نمی بیند. این کاری که می کنید خود این کار منعکس می شود. خدای تبارک و تعالی در محضرش واقع می شود. ملائکة الله موکل هستند بر این فرد. ... ببینیم که باید چه کار بکنیم که این مسئولیتی که به عهده ماست به طوری انجام بدهیم که فردا پیش خدای تبارک و تعالی و پیش انبیای خدا خجلت زده نباشیم و آبرومند باشیم. آن این است که هر کس در هر کاری مشغول است او را خوب انجام بدهد. فرض کنید خدای نخواسته، همه افراد کشور خلاف می کنند، شما یک نفر کار خوب بکن». صحیفه امام؛ج18 ص 307 - 310

«رفق و مدارا و مصاحبت و رفاقت، از جَلَواتِ رحمت رحمانیّه و شئونِ آن است. قلبی که در آن جلوه

رحمت افتاده باشد و به بندگان خدا با نظر رحمت و عطوفت بنگرد، البته چنین قلبی در تمام شئون و مراحلی که مذکور شد در فصل سابق، با رفق و مدارا رفتار می کند در معاشرت با نوع خود؛ بلکه در سلوک با غیر نوع خود از حیوانات- که در تحت اداره او هستند و او در آنها تصرّف دارد-، و در خُدّام و عبید و عشرت با آنها، و در سلوک با ارحام و همسایگان خصوصاً. و بالجمله، با تمام اصناف مردم، معاشرت با رفق و رحمت و عطوفت و رفاقت کند». شرح حدیث جنود عقل و جهل؛ متن، ص: 319

«آن قلبی که آلوده به بغض و عداوت با بندگان خدا باشد، و با عنف و خرق با آنها رفتار کند، از فطرت الهیه خارج، و به واسطه آلودگی به دنیا و زخارف آن و آلودگی به حبّ نفس و خودخواهی و خودپسندی، از اصل فطرت محتجب شده است». شرح حدیث جنود عقل و جهل؛ متن، ص: 320

«گیرم در این عالم که کشف سرایر نمی شود، بتوان به بندگان خدا تدلّل و تکبّر کرد و با آنها با تحقیر و توهین رفتار کرد، آیا می توان در قبر و قیامت هم باز با همین پای چوبین رفت و از صراط هم می توان با این پای چوبین گذشت؟» - شرح حدیث جنود عقل و جهل؛ ص 342

«آری، با اخلاق ناهنجار و صفات ذمیمه، حق نیز از میان می رود. و اگر عالِمْ جبّار و متکبّر شد، خاصیت علمش باطل می شود، و این بزرگتر خیانت است به علم و معارف که مردم را از حق و حقیقت منصرف می کند. و چون عالم، به وظیفه علم- که اخلاق حسنه است- رفتار نکرد، دین و علم از نظر مردم می افتد»

شرح حدیث جنود عقل و جهل؛ متن، ص: 350

«یکی از فرقهای بین دولتهای غیر اسلامی- دولتهای طاغوتی- دولت اسلامی این است و باید هم این باشد که در دولتهای اسلامی محیط محیط محبت است، محیط برادری است....

در حکومت عدل، هر کسی از خودش باید بترسد. [که] مبادا تخلف کند و الّا از سرباز مملکت عدل، از ارتش مملکت عدل، از شهربانی مملکت عدل، هیچ ترسی نیست؛ برای اینکه اینها همه با محبت با مردم رفتار می کنند.

... در محیط اسلام و مملکت اسلامی رعب نیست، و در محیط طاغوتی رعب است؛ ... .

این محیط محبت را حفظ کنید. ایران را یک محیط محبت کنید- به دست شما- شما پاسدارها، شما ارتش، آن ژاندارمری، این پاسبان، همه و همه. اگر همه با هم یک وضع اسلامی- انسانی پیدا بکنیم، محیطْ یک محیطِ محبت می شود؛ همه به هم خدمتگزار می شوند». صحیفه امام؛ ج 6، ص: 440

این جانب از نسل جوان اهل علم و منبری تقاضا دارم به طبقه بزرگان و علما احترام شایسته نمایند، و از حضرات اعلام تقاضا دارم که با نسل جوان با مهر و عطوفت رفتار فرمایند. صحیفه امام؛ ج2 ص398

«همه با هم با انصاف رفتار کنند، با انسانیت رفتار بکنند، با رحم و مروت رفتار بکنند و نگذارند این نهضت خاموش بشود». صحیفه امام؛ ج6 ص498

«من باز هم به آقایان عرض می کنم که توجه بکنید که مقام، شما را نگیرد. ارزش انسانی انسان به مقام نیست، به این نیست که من نخست وزیرم، من رئیس جمهورم، من رئیس مجلسم، من وکیل مجلسم؛ اینها ارزش نیست. ارزش انسان به این است که توجه بکند که چه باید در مقابل خدای تبارک و بندگان خدای تبارک و تعالی بکند، چه تکلیفی انسان دارد در مقابل خدا و در مقابل بندگان خدا که از خدا هستند؛ این ارزش است. مادامی که شما این ارزش را حفظ بکنید، ارزش اسلامی و انسانی را حفظ کرده اید».

«تجربه کنید ببینید که آیا با محبت با مردم رفتار کنید دلتان آرامتر است، یا خدای نخواسته با شدت؟ با شدت ناراحتی می آورد. اگر با مردم با دوستی رفتار کنید، دلتان آرام است». صحیفه امام؛ ج7 ص237

« این وظیفه شرعی نیست که کسی نسبت به مسلمانی اهانت کند؛ از برادر دینی بدگویی نماید. این حب دنیا و حب نفس است؛ این تلقینات شیطان است که انسان را به این روز سیاه می نشاند؛ این تخاصم تخاصم اهل نار است ... اهل آخرت با هم در صلح و صفا هستند؛ قلبهایشان مملو از محبت خدا و بندگان خداست. محبت به خدا موجب محبت به کسانی است که به خدا ایمان دارند؛ محبت بندگان خدا همان ظل محبت خداوند است؛ سایه محبت اللّه می باشد». جهاد اکبر، ص: 31

«تذکر می دهم که اهانت به هر مسلمانی چه عضو حزب باشد یا نه بر خلاف اسلام و تفرقه اندازی در این موقع از بزرگترین گناهان است». صحیفه امام؛ ج 20 ص 276

«من آنچه نصیحت است به عموم کرده ام، و هر گز راضی نیستم توهین به احدی را». صحیفه امام؛ ج 3، ص: 444

و آخرین فراز در این باب ، همان پیام امام است که فرمود:

« باید همه بدانیم که پس از استقرار حاکمیت اسلام و ثبات و قدرت نظام جمهوری اسلامی با تأیید و عنایات خداوند قادر کریم و توجه حضرت خاتم الاوصیا و بقیة الله - ارواحنا لمقدمه الفداء - و پشتیبانی بی نظیر ملت متعهد ارجمند از نظام و حکومت، قابل قبول و تحمل نیست که به اسم انقلاب و انقلابی بودن خدای نخواسته به کسی ظلم شود، و کارهای خلاف مقررات الهی و اخلاق کریم اسلامی از اشخاص بی توجه به معنویات صادر شود.»

نوبیتکس
ارسال نظرات
x