چطور در خودمان اعتماد به نفس ایجاد کنیم؟
افرادی که اعتماد به نفس ندارند، به سختی میتوانند موفق شوند، کسی هم که مدام شکست میخورد، بدون شک اعتماد به نفسش کم خواهد شد. قسمت خوب قضیه این است که اعتماد به نفس کاملا یادگرفتنی است! فرقی هم نمیکند که بخواهید اعتماد به نفس خودتان را زیاد کنید یا برای تقویت آن در افراد دور و برتان بکوشید.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان، اعتماد به نفس از راههای مختلفی خودش را نشان میدهد. رفتار، نحوه حرف زدن، محتوای حرفها و خیلی از فاکتورهای دیگری که به دیگران میگوید شما چقدر اعتماد به نفس دارید. در مطلب زیر، رفتارِ همراه با اعتماد به نفس بالا و پایین را با هم مقایسه و تفاوتهای رایج بین این دو را لیست کردهایم. ببینید کدام فکرها و کارها در بین این دو لیست را میتوانید در خودتان(یا آدمهای دور و برتان) تشخیص بدهید؟همانطور که در این مثالها دیدید، اعتماد به نفس پایین ممکن است به خودویرانگری ختم شود. همچنین کمبود اعتماد به نفس معمولا خودش را به شکل منفیبافی و منفی بودن نشان میدهد. کسانی که اعتماد به نفس بالایی دارند عموما دیدشان مثبتتر است؛ آنها به خود و تواناییهایشان باور دارند.
اعتماد به نفس چیست؟
تابهحال به این فکر کردهاید که اعتماد به نفس چیست؟ دو عنصر عمده در اعتماد به نفس نقش دارند: اول خودکارآمدی و دوم عزت نفس.خودکارآمدی را زمانی احساس میکنیم که ببینیم خودمان(یا افراد دیگری شبیه به خودمان) مهارتهایی را خوب یاد گرفتهایم و در حال رسیدن به اهداف مهمی هستیم که در حیطه این مهارتها قراردارند. به عبارت دیگر، خودکارآمدی یعنی اطمینان به این باور که «اگر در حیطه بخصوصی آموزش ببینم و سخت تلاش کنم، حتما موفق خواهم شد.» همین اطمینان است که باعث میشود آدمها چالشهای سخت را به جان بخرند و حتی وقتی با مشکل مواجه شدند، باز هم دست از تلاش برندارند.خودکارآمدی کمی با مفهوم عزت نفس همپوشانی دارد. عزت نفس بیشتر یک اطمینان عمومی و کلی درباره زندگی است. بخشی از عزت نفس ما از اطرافیانمان میآید؛ وقتی که احساس میکنیم آنها ما را قبول دارند، خودمان هم از خودمان مطمئنتر میشویم. طبیعتا این بخش زیاد در کنترل ما نیست؛ اما بخش دیگر عزت نفس زمانی حاصل میشود که احساس کنید رفتارتان درست است، در کاری که میکنید شایستگی دارید و اگر بخواهید میتوانید به خوبی با دیگران رقابت کنید. کنترل این بخش دیگر دست خودتان است.برخی عقیده دارند که اعتماد به نفس را میتوان با تصدیقکنندهها و تفکر مثبت ایجاد کرد؛ اما فقط همین دو عامل کافی نیست. هدف گذاری و رسیدن به آنها نیز مهم است؛ چرا که رسیدن به اهداف است که شایستگی را بهوجود میآورند. بدون زیربنای شایستگی، اعتماد به نفسی هم بنا نخواهد شد. اگر شایستگی به عنوان معیاری برای سنجش اعتماد به نفس وجود نداشته باشد، آن وقت احساس اطمینانی که در انسانها وجود خواهد داشت کاملا سطحی خواهد بود و طبیعتا انبوهی از مشکلات، ناراحتیها و شکستها را هم با خود به همراه خواهد داشت.
ایجاد اعتماد به نفس
خب، حالا چطور باید اعتماد به نفس ایجاد کنیم، آن هم طوری که هم متعادل و بهاندازه باشد و هم بر پایه واقعگرایی بنا شود؟اول خبر بد را میگویم: هیچ معجون معجزهآسایی وجود ندارد! هیچ راهحل پنج دقیقهای در کار نیست که ناگهان شما را به مطمئنترین فرد دنیا تبدیل کند!و اما خبر خوب: تا وقتی که تصمیمتان راسخ باشد و بتوانید با تمرکز کافی اقدامات لازم را انجام بدهید، افزایش اعتماد به نفس هم کاملا شدنی است. مسرتبخشترین بخش قضیه ایناست که کارهایی که باید برای ایجاد اعتماد به نفس انجام بدهید، برایتان موفقیت نیز به همراه دارند! اطمینانی که به خودتان پیدا خواهید کرد در نتیجه موفقیت قاطع و واقعی خودتان خواهد بود. در آن صورت هیچکس نمیتواند چنین اطمینانی را از شما بگیرد!در ادامه این مقاله ما سه مرحله برای دستیابی به اعتماد به نفس معرفی میکنیم که آنها را به کوهنوردی تشبیه کردهایم: برنامه ریزی، حرکت به سوی کوه و صعود تا قله.
مرحله اول: برنامهریزی
اگر ندانید کوه کجاست که نمیتوانید از آن بالا بروید، مگر نه؟ پس در قدم اول باید ببینید کجا هستید، کجا میخواهید بروید، ذهنیت خود را بسازید و خود را به شروع و ادامه دادن آن متعهد کنید. پنج توصیه زیر میتوانند به شما کمک کنند:
۱. ببینید تا همین حالا به چه موفقیتهایی رسیدهاید: سالهای عمرتان را با خود مرور کنید و لیستی بنویسید که شامل ده تا از مهمترین و بهترین چیزهایی که در زندگیتان به آنها رسیدهاید، باشد. شاید امتحان یا آزمون مهمی بوده که رتبه خوبی در آن به دست آوردید، یا اینکه پروژهای را توانستید تکمیل کنید که در موفقیت شرکتتان سهم فراوانی داشته.لیستتان را به صورتی زیبا و آراسته دربیاورید تا زود به زود بتوانید نگاهی به آن بیندازید. از این به بعد، هر هفته چند دقیقهای را بگذارید برای مرور این لیست دلنشین و لذت بردن از موفقیتهایی که تا به حال داشتید!
۲. نقاط قوت خود را کشف کنید: لیست موفقیتهایتان را بخوانید. به سالهای اخیر فکر کنید، ببینید اگر از دوستانتان میخواستید که نقاط قوت و ضعف شما را بگویند؛ چه جوابهایی میدادند؟ وقتی قوت و ضعفهایتان را شناختید، متوجه خواهید شد که چه فرصتهایی ممکن است در مسیرتان پیش بیاید و با چه مشکلاتی هم ممکن است روبهرو شوید.
۳. ببینید چه چیزهایی برایتان مهم است؟ به کجا میخواهید برسید: هدفگذاری و رسیدن به هدفها نقش مهمی در بهوجود آمدن اعتماد به نفس دارد. اصلا اعتماد به نفس واقعی در نتیجه همین دو عامل شکل میگیرد.
۴. مدیر ذهن خودتان شوید: به اینجا که رسیدید، لازم است کمکم شروع کنید به مدیریت ذهن خودتان. شناسایی و شکست دادن خودگوییهای منفی را یاد بگیرید تا نگذارید اعتماد به نفستان را از بین ببرند.یکی دیگر از تکنیکهای جالب تصویرسازی ذهنی است. در تصویرسازی یاد میگیرید که چگونه در ذهن خود تصور رسیدن به اهداف بزرگتان را تجسم کنید، آن را تجربه کنید. یک چیزی در این تجسم و خیالبافیها هست که باعث میشود حتی سختترین اهداف هم شدنی به نظر بیایند!
۵. به موفقیت، قول بدهید: آخرین بخش آمادگی برای صعود به قله اعتماد به نفس، این است که یک قول واضح، شفاف و مشخص به خودتان بدهید. قول بدهید که برای این صعود تلاش کنید، به آن متعهد بمانید و با تمام توان برای رسیدن به قله بکوشید.اگر هنگام انجام این کار دیدید که شک و تردیدهایی به ذهنتان راه مییابد، آنها را بنویسید و خیلی آرام و منطقی آنها را به چالش بکشید. اگر بعد از موشکافیهایتان خودشان از بین رفتند، که خیلی هم عالی. اما اگر این تردیدها در مورد خطراتی واقعی در ذهنتان شکل گرفتهاند، باید برای مدیریت این خطرات هم اهداف جداگانهای تعیین کنید.
نکته
اعتماد به نفس طیفی است که باید در میانهاش جای گرفت. یک طرف طیف اعتماد به نفس، آنهایی هستند که کمبود دارند و در طرف دیگر، کسانی که زیادی از خودشان مطمئناند.اگر کمبود اعتماد به نفس دارید، احتمالا ریسک پذیری را کنار میگذارید و از محدوده کارهای آشنا فراتر نمیروید. حتی شاید از بیخ و بن تلاش کردن را کنار بگذارید! اگر زیادی از خودتان مطمئن باشید، ممکن است زیادی خطر کنید. و سرانجام ممکن است به سختی زمین بخورید. شاید حتی آنقدر به تواناییهای خودتان خوشبین باشید که به اندازه برای رسیدن به موفقیت تلاش نکنید!در هر طرف طیف که باشید، میتوانید با نگاهی واقعگرایانه به شرایط موجود و تواناییهای شخصیتان، میزان اعتماد به نفس خود را به حد متعادل برسانید. حد متعادل آن جایی است که ریسکهایتان حسابشده باشند، سخت تلاش کنید، برای انجام کارهای ناآشنا تلاش کنید، اما از حد تواناییهایتان فراتر نروید.
مرحله دوم: حرکت به سوی کوه
اینجا نقطهایست که قدم برداشتن به سوی هدف را شروع میکنید، حتی اگر بسیار آهسته. با انجام دادن کارهای درست و شروع کردن با پیروزیهای کوچک و راحت، رسما از جاده خاکی وارد اتوبان موفقیت میشوید. همراه موفقیت، اعتماد به نفس هم خودبهخود کنارش میآید!
۱. دانش لازم را کسب کنید: برای رسیدن به هر هدف، طبیعتا یک سری مهارتها هم مورد نیاز است. بسته به اهداف خودتان، این مهارتها را شناسایی کنید و ببینید چطور میتوانید درست و حسابی آنها را کسب کنید. به راهحلهای سطحی و متوسط رضایت ندهید! دنبال کلاس، برنامه، یا هر راهی بگردید که تمام و کمال به آن مهارت مجهزتان کند. حتی خوب میشود جایی را پیدا کنید که گواهی یا مدرکی هم دستتان بدهد. اینطوری میتوانید بعدا ببینیدش و به آن افتخار کنید!
۲. تمرکزتان را بگذارید روی چیزهای ساده: هیچ نیازی نیست که همان اول راه، یک کار پیچیده یا خیلی خلاقانه انجام بدهید! اصلا فکر کامل انجام دادن و عالی بودن را از ذهنتان بیرون کنید. صرفا از اینکه این کارهای ساده را خوب انجام میدهید و موفق میشوید، خوشحال میشوید.
۳. اهداف کوچک تعیین کنید و به آنها برسید: همانطور که دنبال این هدفهای کوچک و ساده میروید، سعی کنید خودتان را به تعیین کردن آنها، رسیدن به این اهداف و خوشحالی برای دستاوردتان عادت بدهید. در این مرحله اصلا خوب نیست که هدفهای چالشبرانگیز تعیین کنید. هدف فعلی فقط و فقط این است که موفق شدن و خوشحالی کردن برایتان عادت شود. ذرهذره و اندکاندک، میبینید که موفقیتهایتان روی هم تلنبار میشوند و کوهی در برابرتان میسازند!
۴. به مدیریت کردن ذهنتان ادامه دهید: افکار مثبت را محکم بچسبید، برای دستاوردهایتان خوشحال باشید. تکرار کردن و تقویت تجسم خلاق ذهنیتان هم از یادتان نرود.اما یادتان باشد که منحنی زندگی همیشه رو به بالا نمیرود. همیشه قرار نیست موفق باشید. یاد بگیرید با شکست کنار بیایید. به خود بقبولانید که انجام دادن کارهای جدید همیشه اشتباه هم به همراه دارد. در واقع، اگر عادت کنید که اشتباهها را به چشم تجاربی ببینید که میشود از آنها درس گرفت، حتی ممکن است کمکم دیدتان به آنها تا حد زیادی مثبت شود.
مرحله سوم: صعود به قله
تا همینجا هم احتمالا بهوجود آمدن اعتماد به نفس را در خود احساس کردهاید. تا اینجا لابد بعضی از کلاسها و دورههایی که در مرحله دوم شروع کرده بودید را به پایان رساندهاید و کلی موفقیت دارید که میشود برایشان جشن گرفت!حالا وقت آن رسیده تا کمی بیشتر تلاش کنید. هدفتان را کمی بزرگتر کنید و چالشها را کمی سختتر. خود را به تلاش برای موفقیت در راه هدفتان متعهدتر سازید. و بلاخره، مهارتهایی که حالا میدانید بلد هستید را به حیطههای تازه اما مرتبط گسترش بدهید.
نکته
در مرحله سوم خیلیها زیادی از خودشان مطمئن میشوند و فراتر از حد توانشان کار می کنند.تا زمانی که کار را به افراط یا تفریط نکشانید، میبینید که بر اعتماد به نفستان به سرعت افزوده میشود. خوبیاش آنجاست که به این سادگیها قرار نیست کاهش پیدا کند، چرا که میدانید سزاوارش بودهاید!