آیا تلاش یکی از همسران، برای بهبود رابطه کافیست؟
فرمان زندگی در دست همسران است. با هر مانعی که در زندگی مواجه شوند برای برخورد نکردن فرمان را به سمت دیگری هدایت می کنند. اما یک جایی احساس می کنند که این هدایت گری تنها بر دوش یک نفر قرار گرفته و آن یک نفر بعد از مدتی تصور می کند در حقش اجحاف شده و مداوم اینکه "چرا همیشه من کوتاه بیام!، چرا من باید عوض شوم!، چرا من باید برای زندگیمان تلاش کنم!؛ اصلا مگر یک طرف رابطه به تنهایی می تواند زندگی را از منجلاب نجات دهد" در ذهنش نقش می بندد.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از تبیان، رابطه زناشویی هر چقدر هم با عشق و علاقه آغاز شود، با مشکلاتی همراه خواهد شد که باعث ناراحتی یکی از دو طرف یا هر دو می شود. گاهی در برخی از روابط، کار از دلشکستگی می گذرد و به جایی می رسد که یک طرف احساس می کند نادیده گرفته شده است و طرف مقابل او را درک نمی کند. در برخی از روابط اختلاف فاحشی بین عشق و علاقه ی زن و شوهر به یکدیگر وجود دارد و همیشه محبت و از خود گذشتگی از جانب یک طرف اتفاق می افتد؛ در واقع تنها باید یک نفر تلاش کند تا زندگی پا برجا بماند و روابط بهبود پیدا کند اما آیا تلاش یک نفر برای بهبود رابطه کافی است؟
دکتر ویدا فلاح روانشناس و مدرس مهارت های زندگی در پاسخ به این سوال می گوید:
یک نفر هم اگر تلاش کند رابطه به تدریج تغییر می کند اما، برای تغییر و بهبود رابطه لازم است که یکی از طرفین خود را تغییر دهد؛ به شرط آنکه اصول درست یاد گرفته شود. اینکه چگونه خودش را عوض کند، چگونه عکس العمل نشان دهد، چگونه اعتمادش را بیشتر کند، چگونه صحبت کردن خود را تغییر دهدو ... .
در واقع فردی که می خواهد برای بهبود رابطه تلاش کند باید آنقدر روی تغییر کردن خود کار کند و بالغ درونش را فعال کند که در مواجهه با موقعیت دشوار تعادلش را از دست ندهد و بتواند با آرامش و احترام پاسخی بالغانه به آن موقعیت دهد، که با این پاسخ فرد مقابل را تحت تاثیر قرار دهد تا فرد مقابل به تدریج حس احترامش به آن فرد بیشتر و او هم علاقه مند به تغییر شود.
فرمان رابطه دست کسی است که آغاز به تغییر و خودسازی می کند؛ ما همیشه می گوییم "چرا من عوض شوم او عوض شود!" درحالیکه قدرت دست کسی است که آگاه تر است؛ چون شخص قدرتمند کسی است که در رابطه آسیب نمی بیند. اولین نشانه قدرت این است که آسیب نمی بینید، وقتی آسیب نمی بینید تعادلتان را از دست نمی دهید که بخواهید متقابلا آسیب بزنید لذا می توانید بدون آسیب زدن به طرف مقابل بر وی اثرات مثبتی بگذارید تا به مرور زمان او علاقه مند شود که تلاش کند تا قدمی برای بهبود رابطه بردارد.
چگونه می توانیم در شرایط بحرانی خود را تغییر دهیم؟
هنگامی که در یک رابطه زناشویی یکی از طرفین مداوم عصبانی می شود و کنترل هیجانی اش را از دست می دهد، ممکن است طرف مقابل هم از خود واکنش نشان دهد که در این صورت به مرور رابطه تبدیل به میدان جنگ می شود؛ اینگونه روابط به تدریج موجب سردی می شود و لازم است یکی از طرفین با ایجاد تغییراتی در خود برای بهبود رابطه تلاش کند اما سوال اساسی این است که چگونه می توان در خود تغییر ایجاد کرد؟
فلاح چند عامل برای ایجاد تغییر را معرفی می کند:
1-یکی از عوامل ایجاد تغییر، میل یا احساس نیاز به تغییر کردن است که معمولا در زمان مواجهه با مشکل ایجاد می شود؛ افراد زمانی که با مشکل روبرو می شوند احساس می کنند که باید یک تغییراتی را در خود یا زندگیشان ایجاد کنند.
2- باور و یقین به ممکن بودن تغییر؛ خیلی ها تلاش فیزیکی می کنند اما باور ندارند که تغییری ایجاد می شود لذا اگر میخواهید تغییری اتفاق بیفتد باید تلاش کنید و به خود بگویید "مطمئنم تلاشم بدون نتیجه نخواهد ماند".
3- یادگیری اصول و روش های تغییر؛ گاهی باید روش های تغییر را یادبگیرد تا روند تغییر کردن تسهیل شود. آزمون خطایی پیش نروید؛ فقط تلاش کردن شرط نیست؛ روش درست را یادبگیرید و مهارت کسب کنید.
4- برنامه ریزی، عمل کردن و تکرار؛ هر بار که تکرار می کنید مغز شما مسیرهای عصبی جدیدی را که شکل دادید، تقویت می کند و آن مسیرهای عصبی باعث می شود در آن کار روان تر شوید. هر عملی را که بارها تکرار کنید، آسان می شود. ما در اکثر مواقع با سه بار تلاش و نرسیدن به نتیجه ی دلخواه، احساس شکست می کنیم و دیگر به تلاش خود ادامه نمی دهیم در حالیکه که اگر بر روی کاری اصرار و مداومت داشته باشید به آن خواهید رسید؛ بر روی تلاشی که می کنید تمرکز کنید نه تعداد دفعات تلاشتانT در اینصورت است که تغییر اتفاق می افتد.
یک نفر به تنهایی برای بهبود رابطه چه کارهایی می تواند انجام دهد؟
بعد از اینکه یکی از طرفین تصمیم بر تغییر در رفتار خود می گیرد مسئله ی مهم دیگری که مطرح می شود این است که حال برای بهبود در رابطه چه کارهایی باید انجام داد.
گاهی همسر شما فردی هیجانی است که اگر شرایط طبق میلش نباشد شروع به درگیری کلامی و لفظی می کند، در چنین شرایطیT یکی از بهترین کارها این است که مراقب گفت و گوهای درونی تان درباره رفتارهای بیرونی همسرتان باشید. در هنگام پرخاشگری همسرتان به واکنش درونی خودتان رجوع کنید؛ آیا شما هم متقابلا در حال ناسزا گفتن به همسرتان هستید؟ اگر ناسزاگویی درونی در شما جریان داشته باشد که با خود بگویید:" او چرا اینگونه با من حرف میزنه؟! فکر کرده کیه ؟ "| و... در واقع شما هم دقیقا همان کاری را می کنید که طرف مقابلتان انجام می دهد؛ در اینصورت به تدریج رابطه شما آسیب می بیند و جذابیت هایتان را برای همدیگر از دست می دهید لذا در یک رابطه همیشه باید یک نفر آغاز کننده رفتارهای سالم و درست باشد و برای این کار باید روی حس ارزشمندی خود کار کند.
گاهی رابطه با بروز هیجانات از جانب یکی از طرفین ناآرام می شود و با بی توجهی چنین اتفاقی می افتد در هر صورت فردی که در حال تلاش برای بهبود رابطه است باید ظرفیت خود را بالا ببرد تا با برخوردهای آزاردهنده متلاطم نشود. یک طرف رابطه اگر مهارت های ارتباطی را یاد بگیرد، می تواند تا حد زیادی رابطه را بهبود دهد مثلا اگر زن یاد بگیرد که در هنگام عصبانی شدن همسرش، او را دعوت به آرام شدن نکند و تنها با چهره اش نشان دهد که متاثر شده است و عصبانیت همسرش را درک می کند، در اینجا مرد که آغاز کننده برخورد لفظی است، آرام تر می شود و احساس می کند که همسرش در برابر عصبانیت او توهین، بی احترامی و تلافی نکرده است؛ با این روش به تدریج مرد احساس ندامت و پشیمان می کند و احساس احترامش نسبت به همسرش بالاتر می رود اما دقت کنید که برای بهبود رابطه، تلاش شما باید تداوم داشته باشد لذا مهارت های ارتباطی را آموزش ببنید تا یاد بگیرید که در یک رابطه فرد قدرتمند بلافاصله هیجانی نمی شود.