چالشهایی برای مدیریت زمان
کارهای زیادی دارید که باید انجام دهید، اما وقتتان طبق معمول کم است. دائما فکر میکنید کاش زمان بیشتری داشتید تا میتوانستید کار موردعلاقهتان را انجام دهید. کلی پروژه عقبافتاده دارید و نمیدانید چرا هیچوقت طبق برنامه جلو نمیروید. آیا اینها بهنظرتان آشنا هستند؟ پس بهتر است بدانید اصلا تنها نیستید.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان، کمبود وقت، مشکل شایع این روزهاست. یکی از راههای بسیار خوب برای مقابله با این کمبود، مدیریت زمان است. مدیریت زمان، مهارتی است که به شما کمک میکند از وقتتان حداکثر بهره را ببرید، اما کار آسانی نیست و موانع خاص خودش را دارد. در این مطلب، شما خواهید دید که موانع مدیریت زمان چیست.چه موانع متداولی بر سر راه دستیابی افراد به هدفشان وجود دارد و برای عبور از این موانع، چه کارهایی میتوان کرد؟ اینها چند چالش مهمی هستند که مردم در بهانجامرساندن کارهایشان با آنها روبهرو هستند:
احساس دستپاچگی می کنم
اولین علت، آن است که مردم با فرض اینکه هرچه بیشتر کار کنند بهتر است، فکر میکنند باید همه کارها را با هم انجام دهند. بهترین راه برای حل این مشکل، تمرکز روی انجامدادن فقط چند کار مشخص است. کارها را الویتبندی کنید و یاد بگیرید به هرچیزی که در لیستتان قرار ندارد، نه بگویید.علت دومی که مردم احساس دستپاچگی میکنند، این است که یکباره همه کارهایی را که باید انجام دهند، از نظر میگذرانند و فکر میکنند همه کارها را باید همین حالا انجام دهند. برای بهحداقلرساندن این احساس، سعی کنید تمام کارهایی را که میتوانید فردا انجام دهید، یادداشت کنید. آن لیست را در جایی مطمئن بگذارید و تا فردا درمورد هیچکدام از کارهای آن لیست فکر نکنید.
کار را بهپایان نمیرسانم
آغازکردن پروژهها و بهاتمامنرساندن آنها یعنی اتلاف وقت واقعی. علاوهبراین، تقریبا همه، تمام کارهای خود را برای فرد دیگری مثل رئیس و… انجام میدهند. بااینحساب، نهتنها لازم است کاری را که شروع میکنید، به پایان برسانید، بلکه باید آن را طوری به آن شخص تحویل دهید که ارزش کار شما را درک کند. بهیاد داشته باشید بخشی از بهپایانرساندن کار، ارائه درست آن است.
کارهایی که دیگر نتیجه نمیدهند
ما آنقدر در پذیرش ضرر و زیان مشکل داریم که فقط از چیزهایی میتوانیم دست بکشیم که دیگر واقعا نتیجه نمیدهند. کمکردن ضررها مستلزم آن است که شکست را بپذیرید. گذشتهازاین، معمولا مجبورید این خبر بد را به سایر افراد مرتبط با آن کار نیز برسانید. هر دوِ اینها دشوارند، اما خبر خوب این است که با تکرار و تمرین، سادهتر میشوند.
کار را به تعویق میاندازم
تحقیقات نشان داده است یکی از دلایل بسیار رایج برای بهتعویقانداختن کارها، این است که احساس میکنیم آن کار را از روی اجبار انتخاب کردهایم. اگر فرد دیگری، آن کار را به ما تحمیل کرده باشد یا اگر تصمیم بگیریم کاری را بهخاطر غرور یا حسادت انجام دهیم، درواقع آن پروژه را آزادانه انتخاب نکردهایم. در چنین مواردی، معمولا آن کار را تاحدممکن بهتعویق میاندازیم.دلیل دوم برای بهتعویقانداختن کارها این است که احساس میکنیم خویشتنبینی ما در خطر است. اگر نگران باشیم که ممکن است نتیجه پروژه، تصور ما را از خودمان بهطرز چشمگیری تغییر دهد، چه مثبت و چه منفی، معمولا انجام آن پروژه را عقب میاندازیم.
احساس رضایت نمیکنم
احساس رضایت پس از بهپایانرساندن کاری که شروع کردهاید، درست بهاندازه اکسیژن برای دونده اهمیت دارد. حس رضایت، شما را به جلو میراند. اگر از این مشکل رنج میبرید، سعی کنید قبل از تلاش برای رسیدن به هر هدفی، ابتدا آن هدف را یادداشت کنید. هنگامی که به هدف رسیدید، نگاهی به لیستتان بیندازید و بهیاد بیاورید که قبل از شروع، چقدر دشوار بهنظر میرسید.
نمیدانم چه میخواهم
بهترین راه برای غلبه بر این مشکل، این است که زمان کمی را در هر روز فقط به فکرکردن اختصاص دهید. افراد موفق دنیا، ضرورت این کار را بهخوبی درک میکنند و آگاهانه تلاش میکنند زمانی را برای فکرکردن، کنار بگذارند. برای بسیاری از افراد، این به روالی روزانه تبدیل میشود.