اصول رسیدن به موفقیت چیست؟
اکثر مردم افراد موفق را خیلی خوش شانس تصور میکنند و نمیدانند که موفقیت و خوشبختی نیز مانند هر کاری در این جهان اصولی دارد و دلیل پیروزی انسانهای موفق فقط آشنایی با این اصول و کاربرد دقیق آنهاست.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان، انسانهای موفق تفاوت خیلی زیادی از نظر هوشی با دیگران ندارند، فقط بلدند چگونه و در چه راههایی از هوش و استعداد یا فرصتهای زندگی استفاده کنند. اگر شما هم خواهان موفقیت هستید پس حتما این نکات زیر را بخوانید.
قبل از هر چیزمی بایست خانه تکانی فکری کنید. آدمی هر پدیدهای را که در دنیای واقعیات خلق میکند، ابتدا در کارگاه ذهن خود به صورت یک اندیشه تولید میکند. اگر با دقت به اطراف خود بنگرید خواهید دید که انسانها حتی در برابر اتفاقی یکسان واکنشهای متفاوتی از خود نشان میدهند و این تفاوت واکنشها به دلیل تفاوت باورهای انسان هاست.
در واقع فرق بین انسانها فرق در باورهای آنان است. باور همان اطلاعات اولیهای است که با تکرار و تایید عواملی همچون پدر و مادر و معلم که الگو و تکیه گاهی برای ما در دوران کودکی محسوب میشوند، نسبت به هر چیزی در ذهن ما نشانده شده است. بسیاری از باورهای ساخته شده در وجود ما میتوانند ما را به رشد و در یک کلام به خودشکوفایی نزدیکتر کنند و ما را نسبت به توانایی و ناتوانی هایمان بینا کنند و همچون چراغی در تشخیص راه از بیراهه به ما یاری برسانند.
اما بسیاری از باورهای شکل گرفته در ما باورهای غلطی هستند که نه تنها کمک کننده نیستند، بلکه همچون سدی بزرگ جلوی هر نوع حرکت و پیشرفتی را از ما گرفته اند. باورهای غلطی که میتوانند منشاء بسیاری از امراض روحی باشند. شاید تعجب کنید اما این یک واقعیت است که چگونگی فکر ما حتی میتواند بر فیزیولوژی ما تاثیرات مثبت و منفی داشته باشد.
باورهایی از این دست که گاه مرتبا با خود زمزمه میکنیم که من همیشه شکست خورده ام، من هیچ گاه نمیتوانم به آنچه میخواهم برسم، همه آدمها باید مرا دوست داشته باشند و... اینها باورهای غلطی هستند که ممکن است در برهههایی از زندگی به دلایل مختلف در شما شکل گرفته باشند، اما شما هیچگاه محکوم نیستید که با این باورها زندگی کنید. اگر انسانها بخواهند تفکر خود را عوض کنند، باید به تغییر در باورهای خود بپردازند. باورهای غلط را شناسایی کنند و باورهایی مثبت و صحیح را جایگزین آن کنند. در حقیقت باید گفت همه افراد دارای نقاط ضعف و قوت هستند. بهتر است این حقیقت را بپذیرید و از توجیه کردن نقاط ضعف خویش دست بردارید. در عوض بهتر است با شجاعت کامل نقاط ضعف خود را مشخص کنید و بعد برنامه ریزی کنید تا نقاط ضعف خود را برطرف کرده و مهارتهای لازم را بهدست آورید. یک انسان موفق فروتن است. اشتباهات خود را قبول کرده و عذرخواهی میکند. به تواناییهای خود اعتماد دارد؛ اما مغرور نمیشود و اگر از دیگران درسی بیاموزد خشنود میشود.
یک انسان سالم و موفق یک صافی در ذهن دارد که از ورود احساسات نامطلوب به ذهن جلوگیری میکند و به همین دلیل هرگز قربانی احساسات و هیجانات منفی نمیشود. افراد موفق عقیده به شانس و اقبال ندارند و منتظر نمینشینند تا این عوامل آینده آنها را شکل دهد. آنها معتقدند خودشان هستند که باید آگاهانه و فعالانه زندگی کنند.باید تلاش کنید و استعدادهای خاص خود را کشف کنید و خود را موظف کنید که در آن حوزهها خود را تقویت کنید تا به یکی از سرآمدهای نسل خود تبدیل شوید. همین امروز اهدافتان را مشخص کنید. یکی از دلایلی که بعضی از افراد سریعتر و بهتر از دیگران کارهای خود را انجام میدهند، این است که از اهداف و مقاصد خود آگاهی کامل دارند و از آن منحرف نمیشوند.
انسان هدفمند مرتبا بر میزان شدت مغناطیسی وجود خویش میافزاید، زیرا همواره از خود سوال میکند که چگونه باید به اهدافم برسم. چنین انسان پویایی همواره شاد زندگی میکند. آنها واضح و با یقین میدانند که برای زندگی خود چه میخواهند و چه نمیخواهند. حقایق زندگی را در نظر میگیرند و بر اساس آن برنامه ریزی میکنند، در حالی که دیگران فقط تماشاچیان زندگی هستند. در هدف گذاری آگاهانه و صحیح موارد زیر را مورد دقت قرار دهید: به طور دقیق معلوم کنید که چه میخواهید. هدف خود را روی کاغذ بنویسید. برای هدف خود مهلت تعیین کنید.فهرستی از تمام کارهایی که باید انجام دهید، تا به هدف خود برسید تهیه کنید.فهرست خود را به یک برنامه سازمان یافته تبدیل کنید.فورا کار را بر اساس برنامهای که نوشتهاید شروع کنید. هر روز گامی به سوی هدف خود بردارید و کاری انجام دهید. انسانهایی که مرتبا اهداف جدیدی برای خود طراحی کرده و برای رسیدن به آنها برنامه ریزی میکنند، خود را همواره در مسیر تحول میبینند. چنین انسانهایی وقت ندارند که به چیزهای منفی و مخرب بیندیشند و افسرده شوند.
افراد موفق همواره در حال کار، پر انرژی و فعال هستند. در حالی که بسیاری از مردم برنامهریزی میکنند، اما هیچ کدام را انجام نمیدهند و دور خود میچرخند. پس هر روز به هدفهای خود بیندیشید و آنها را مرور نمایید. اگر صبح خود را با انجام مهمترین کار آغاز کنید، آن گاه به تدریج به مهمترین هدف خود دست پیدا خواهید کرد. اگر در ذهنتان به هدفی که انتخاب میکنید، اعتقاد داشته باشید مغز شما هدف مورد نظر را به شکل واقعی میپذیرد. در این صورت اطمینان پیدا میکنید که به این هدف میرسید.