هر دوساعت یک نفر در جادهها میمیرد
طبق آمار موجود تصادفات رانندگی دومین عامل مرگ در کشور است و در سالهای گذشته بسیاری ازهموطنان یا در این تصادفات جادهای کشته یا به خاطر پرداخت دیه به زندان رفتهاند یا با معلولیت مواجه شدهاند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان؛ به گفته کارشناسان در هر دو ساعت، یک نفر در جادههای کشور جان خود را از دست میدهد. این در حالی است که در یک دهه گذشته اقدامات مناسبی در جادهها و راههای مواصلاتی صورت گرفته و پلیس در کنار راهداری سعی دارد با بهسازی راهها، گسترش فضای اتوبانها، نصب دوربین و... این آمار را کاهش دهد. هرچند وقتی به آمار کشتهها در یکسال گذشته نگاهی میاندازیم، همچنان شاهد این امر هستیم که جان بسیاری از شهروندان در جادههای کشور تهدید میشود. به این بهانه به سراغ سید حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران ایران رفتیم تا نظرات او را در این رابطه جویا شویم. آنچه در ادامه میخوانید نظرات او در گفتوگویی است.
در چند سال اخیر و با توجه به بالا رفتن ضریب ایمنی و اقدامات مناسب در جادههای کشور، باز هم شاهد آمار بالای تصادفات و تلفات جادهای هستیم، از دید شما دلیل این اتفاقات چیست؟
در چند دهه گذشته یکی از حوادثی که در کشور ما همیشه دغدغه مردم و مسئولان بوده و است، آمار بالای تصادفات جادهای و تعداد زیاد کشته و زخمیها در جادههاست. البته این حوادث در همه نقاط دنیا رخ میدهد و به سه عامل ایمنی خودرو، ایمنی جاده و نیروی انسانی مربوط میشود. دلیل عمده این تصادفات در دنیا و کشور ما به نیروی انسانی و رانندگان بازمیگردد. بنابر آمار سال گذشته، حدود ۱۷ هزار نفر در کشور بر اثر تصادف جان خود را از دست دادند، یعنی در هر دو ساعت یک نفر در جادههای کشور فوت کرده است. گرچه این آمار در سالهای گذشته تا ۲۸ و ۳۲ هزار نفر هم بوده اما هنوز تعداد کشتهها در جادهها نگران کننده است. البته ما چند برابر فوتیها، آمار زخمی و معلولیت را داریم و به نظر میرسد زمانی میتوانیم این آمار را کاهش دهیم که آموزش صحیح و مهارت رانندگان را بالاتر ببریم و در کنار آن به سلامت روانی و اجتماعی رانندگان نیز توجه داشته باشیم. ۴۰ سال قبل آمار تصادفات در کشور آلمان بیش از ۲۱ هزار کشته بود که این آمار در سال ۲۰۱۷ به سه هزار و 100 نفر رسیده است. آنها در کنار بالابردن ایمنی خودرو و جادهها، تمرکز اصلی خود را روی آموزش نیروی انسانی و رانندگان گذاشتند که آنها در کنار مدارا در رانندگی به قوانین و مقررات احترام بگذارد. متاسفانه بیشتر تصادفات ما ناشی از مدارا نکردن رانندگان در هنگام رانندگی است. نتیجه این کل کل کردنهای بیمورد پیامد خوشایندی برای رانندگی ندارد. آلمانیها اعتقاد دارند که آموزش نیروی انسانی میتواند آمار تلفات جادهای و هزینههایی که کشور برای این تصادفات پرداخت میکند را کاهش دهد و آمارها نیز میگویند که آنها به هدف خود رسیدهاند. ما در کشور چون جاده و خودروهای ایمن نداریم، باید تمرکز خود را روی آموزش رانندگان بگذاریم.
همانطور که شما هم اشاره کردید، تصادفات جادهای معمولا تبعات و هزینههای بسیاری برای کشور دارد، میتوانید به این تبعات اشاره کنید.
در کشور ما حدود یکسوم افرادی که در نهادهای حمایتی، مستمری معلولیت دریافت میکنند به خاطر تصادفات معلول شدهاند. اکثر زنان سرپرست خانوار به خاطر تصادفات همسرشان را از دست دادهاند، گرچه در هنگام تصادف امید همه به بیمه است، اما پیامدهای اجتماعی و فرهنگی تصادفات موضوع مغفول مدیریت ترافیک به معنای عام است. آن بچهای که پدر و مادرش را در تصادفات از دست میدهد، قطعا دیه و بیمه نمیتواند جایگزین آنها در زندگی آن بچه شود و زندگی او برای همیشه تغییر میکند. فردی که شغل او رانندگی است و دچار معلولیت میشود، زندگی و معیشت خانوادهاش برای همیشه دستخوش تغییر میشود و فردی که بیمه ندارد و با یک تصادف همه زندگیاش را حراج میکند تا آخر عمر بدهکار میشود و ممکن است سالها در زندان هم بماند. اینها چند نمونه کوچک از تبعات تصادفات در جادههای کشور است که روزانه 10ها نفر زندگی و حیاتشان با بیاحتیاطی و عدم آموزش صحیح دستخوش تغییر میشود. چه فردی که قربانی و چه فردی که عامل تصادف است، زندگیاش برای همیشه تغییر خواهد کرد.
شما در انجمن اجتماعی مددکاری ایران چه اقداماتی را در این رابطه انجام دادهاید؟
ما در حد بضاعتمان کارهایی را در این رابطه انجام دادهایم و دوره تربیت مربی را چند وقت پیش با حضور اساتید دانشگاه لایپزیک آلمان و با همکاری دانشگاه علوم بهزیستی برگزار کردیم. چند سالی هم کمپینهای مختلفی در این رابطه برگزار میکنیم. امسال این کمپین با شعار «اخلاق در رانندگی» برگزار شد و سال گذشته شعار ما «مدارا در رانندگی» بود.
چرا هیچ وقت یک عزم همگانی و جدی برای کاهش ریشهای تصادفات جادهای در کشور ایجاد نمیشود؟
من فکر میکنم، عزم ملی برای این موضوع تبدیل به یک شوخی شده و کسی این موضوع را جدی نمیگیرد. همیشه در کشور ما فرهنگ سلامت و فرهنگ ایمنی جدی گرفته نشده و تا اتفاقی رخ ندهد، کسی به فکر آن نمیافتد. اکثر ایرانیها فکر میکنند که مرگ فقط برای همسایه است، اما کسانی همیشه موفق هستند که وقتی میدانند، حالشان خوب نیست پشت فرمان نمینشینند، مصرف مواد مخدر، مشروبات الکلی، روحیه بد و درگیریهای جامعه و... در افزایش تصادفات نقش دارند.
همیشه در کشور ما ثابت شده اعمال جریمه و بالا بردن نرخ آن از فرهنگسازی موثرتر است و برخی معتقدند این امر به روحیه ما ایرانیها برمیگردد. نظر شما در این رابطه چیست؟
من با نظر شما مخالفم و معتقدم که جریمه تاثیر آنچنانی در کاهش تصادفات جادهای ندارد. اقدامات قهری در این موضوعات که از جنس فرهنگی و اجتماعی است، خیلی تاثیرگذار نیست. ما قانون داریم پس باید در حوزه تصادفات و حوزههای دیگر آمارها بهتر شوند. جنس مدیریت ترافیک از جنس قهری نیست، کما اینکه من معتقدم پلیسی که خودش را مخفی میکند تا اعمال جریمه کند نمیتواند در این حوزه تاثیرگذار باشد، گرچه اقداماتی در این رابطه انجام شده است، اما پلیسی که کمین میکند نمیتواند به راننده آموزش درست و راهنمایی لازم را بدهد.
ما هنوز در قرن ۲۱ با پدیده جادههای مرگ در کشور مواجه هستیم و طبق آمار بیش از ۲۰ نقطه حادثه خیز بزرگ مانند محور اهر تبریز، شازند ازنا و گلستان بجنورد و... را در کشور داریم که بیشترین آمار تصادفات مربوط به این جادههاست. چرا هنوز راهکار مشخصی برای ترمیم این جادهها انجام نشده است؟
تعداد جادههای مرگ و ایمنی راهها نسبت به یک دهه گذشته بسیار بهتر شده و این مسیرهای مواصلاتی با نور کافی، نصب دوربینها، تابلوهای اعلام خطر و... مجهز شدهاند که این اقدامات بازدارنده و هشدار برای رانندگان است، منتها زیرساختهایی از این قبیل نیاز به هزینه بالا دارد و زمانبر است. ما باید جادههای مرگ را به جادههای سفر تبدیل کنیم. به رغم همه کارهایی که در سالهای گذشته انجام شده است، باز هم بنده در این باور هستم که آن سه عامل باید در کشور ما انجام شود تا ما شاهد کاهش آمار تصادفات باشیم. اگر ما میبینیم که در جایی یک پیچ خطرناک و جادهای آمار تصادفات بالایی دارد و هیچ وقت اصلاح نمیشود، این غفلت مسئولان است و باید برای آن هرچه سریعتر تدبیری اندیشیده شود.