بنزین 1000تومانی و مدیریت پوپولیستی
تصور نمیکنم کسی با این نظر که «عرضه بنزین هزارتومانی تیشه بر ریشه منافع ملی کشور است»، مخالفتی داشته باشد. قانون هدفمندی یارانهها مصوب دیماه 88 و قانون برنامه پنجم (90-94) دولت را موظف کرده بود تا پایان آن برنامه قیمت حاملهای انرژی، یعنی نفت، گاز، آب، برق، بنزین، گازوئیل و... را به قیمت تمامشده آن برساند.
به گزارش اقتصادآنلاین، صادق زیبا کلام در شرق نوشت: اگر آقایان احمدینژاد و روحانی قانون را اجرا کرده و در 9 سال گذشته به تدریج قیمتها را واقعی میکردند، امروز بهای بنزین هزار تومان نبود؛ اما هیچکدامشان حاضر نشدند گامی در آن راستا بردارند. به همان دلیلی که آنها حاضر نشدند مصیبت افزایش قیمت بنزین و... بر گردنشان بیفتد، سایر دستگاههای مسئول نیز به روی خودشان نیاوردند. بگذارید نگاهی به فروش بنزین لیتری هزار تومان بیندازیم که چگونه بهمثابه تیشه بر ریشه منافع ملی ما عمل میکند. اعداد و ارقامی که ارائه شده، به کمک برخی از دوستان خبرنگار، شاگردانم، سازمان برنامه و وزارت نفت گردآوری شده است. قیمت تمامشده بنزینی که لیتری هزار تومان فروخته میشود، چقدر است؟ پاسخ این سؤال در گرو قیمت نفت خام و اینکه یک دلار را چند هزار تومان فرض بگیریم، است. قیمت تمامشده بنزین بر اساس نفت بشکهای متوسط 65 دلار، 56 سنت است. البته قیمت فوب خلیجفارس در مهر حدود 60 سنت بود. حسب اینکه دلار را چقدر بگیریم، بهای تمامشده بنزین از حداقل سه هزار تا بیش از هفت هزار تومان در نوسان است. من کمترین را گرفتهام؛ بنابراین قیمت واقعی تمامشده بنزین نمیتواند کمتر از سه هزار تومان بشود.هر وقت از افزایش قیمت بنزین صحبت شده است، بسیاری مخالفت کرده و استدلال میکنند اگر در اروپا یا حتی ترکیه قیمت بنزین یک دلار است، باید درآمد را هم در آن کشورها در نظر گرفت که سخن درستی است؛ بنابراین من قیمت بنزین را نه با یکدلارو 30 سنت که میانگین قیمت جهانی آن است، بلکه بر اساس بهای آن در کشورهای همسایهمان که درآمدهایشان اگر کمتر از ما نباشد یقینا بیشتر هم نیست، مقایسه کردهام:
بهای بنزین به دلار در کشورها: اروپا 30/1، پاکستان 85 سنت، افغانستان 75 سنت، عراق 65 سنت، ایران 24 سنت (دلار چهارهزارو 200 تومانی)، ایران 12سنت (دلار هشتهزارتومانی)
فروش بنزین لیتری هزار تومان چگونه در حال برباددادن منافع ملی مملکت است؟
دیدیم که با حداقل قیمتهای نفت خام و دلار در برابر ریال، قیمت تمامشده بنزین و گازوئیل در ایران نمیتواند کمتر از سه هزار تومان در لیتر باشد. بنابراین هر لیتر بنزین با دو هزار و هر لیتر گازوئیل را با دوهزارو 700 تومان تخفیف به مصرفکننده عرضه میشود.
روزانه 105میلیون لیتر گازوئیل عرضه میشود که یارانه یکساله آن میشود بیش از صد هزار میلیارد تومان. از آنجا که مصرف گازوئیل عمدتا برای حمل بار و مسافر است، ما این صد هزار میلیارد تومان را میگذاریم به حساب یارانه حملونقل عمومی. ضمن آنکه به واسطه تفاوت قیمت خیلی زیاد با کشورهای همسایه، میلیونها لیتر به این کشورها قاچاق میشود.
فاجعه ملی درخصوص بنزین است. مصرف بنزین در حدود 90 میلیون لیتر در روز است (بخشی از آن واردات است). یارانه بنزین یا درستتر گفته باشیم دوهزارتومانهایی که نظام برای بنزین نمیگیرد، در سال بالغ بر 65 هزار میلیارد تومان میشود. برای درک حجم این مقدار درآمدی که دولت هدر میدهد، من چند رقم را آوردهام تا اهمیت آن درک شود.
کل بودجه عمرانی کشور برای سال 1396، 38 هزار میلیارد تومان، بودجه عمرانی کردستان 600 میلیارد تومان، بودجه سازمان محیط زیست 500 میلیارد تومان و بودجه عمرانی سیستانوبلوچستان 350 میلیارد تومان است.
این را هم اضافه کنم که بسیاری از این بودجهها، به واسطه «کسری بودجه» دولت، در عمل تحقق پیدا نمیکنند. برای مثال، در هشت ماه نخست سال 96، کل بودجه عمرانی که هزینه شده، صرفا هشت هزار میلیارد تومان بیشتر نبوده است. دولت به واسطه کمبود مالی یا بهاصطلاح «کسری بودجه»، به بسیاری از وزارتخانهها، نهادها و شرکتهای دولتی، تأمین اجتماعی، بازنشستگی، صف گستردهای از پیمانکاران و... بدهکار باقی میماند.
آنچه بههدررفتن این 65 هزار میلیارد تومان را دردناکتر میکند، توزیع ناعادلانه آن است. اینجا دیگر نیازی به آمار و ارقام نیست. هرقدر خانوادهها اتومبیل بیشتری داشته باشند، سهم بیشتری از این مبلغ دریافت میکنند. بالطبع خانوادههایی که دو یا سه دستگاه اتومبیل دارند، سهم خیلی بیشتری از این 65 هزار میلیارد نصیبشان میشود تا خانوادههایی که فاقد اتومبیل هستند یا حداکثر یک دستگاه دارند. مطالعات صورتگرفته نشان میدهد سه دهک ثروتمند جامعه، 25 برابر سه دهک فقیر جامعه از یارانه بنزین بهرهمند میشوند.
میرسیم به دشوارترین بخش این یادداشت؛ مسئولیت این فاجعه ملی، این هدررفت ثروت ملی بر عهده کدام نهاد است؟ اگر از جنبه مصرف بیمحابای انرژی نگاه کنیم، بنزین مفت باعث شده میانگین مصرف سوخت در ایران حتی بیشتر از کشورهای ثروتمند اروپایی بشود. اگر از منظر آلودگی محیط زیست نگاه کنیم، مصرف بالای بنزین از یکی، دو هفته دیگر و با سردشدن هوا، مصیبت سالانه آلودگی هوا در شهرهای بزرگ خواهد شد. اگر از نظر حقوق نسلهای آینده در نظر بگیریم، آیا مصرف بیرویه بنزین در نسل ما، تجاوز به سهم آیندگان نیست؟ اگر از نظر ترافیک نگاه کنیم، آیا مفتبودن بنزین باعث نمیشود شهروندان بیمحابا از وسیله نقلیه شخصیشان استفاده کنند؟ اگر از نظر قاچاق سوخت نگاه کنیم، آیا مفتبودن قیمت بنزین باعث نشده مقادیر زیادی از بنزین و گازوئیل به کشورهای همجوار قاچاق شود؟ وزیر نفت معتقد است حداقل یکپنجم تولیدات سوخت کشور قاچاق میشود و آقای مؤیدی، رئیس «ستاد مبارزه با قاچاق سوخت و ارز»، اعلام کرده در تابستان بهتنهایی یک میلیارد لیتر سوخت از کشور قاچاق شده است. هزینهای هم که برای آن میپردازیم، باورنکردنی است؛ دیدیم، چندین برابر بودجه عمرانی سالانه کشور. بالاخره از نظر عدالت هم دیدیم که مصیبتبار بود و بیشترین سهم آن از آنِ اقشار و لایههای مرفهتر جامعه میشود.
اگر این تصویر درست است، پس چرا هیچ مقام، مسئول و نهادی پا پیش نمیگذارد و جلوی این طاعون بر منافع ملی را نمیگیرد؟ چرا نه دولت، نه مجلس، نه مجمع تشخیص نظام و نه هیچ نهاد و تشکیلات دیگری اقدامی نمیکنند؟ پاسخ متأسفانه روشن است؛ چون هیچ دستگاه و مقامی نمیخواهد با طرح افزایش قیمت بنزین، چهرهاش نزد مردم خراب شود. همهشان قبول دارند بنزین هزارتومانی چگونه در حال برباددادن منافع ملی کشور است؛ اما هیچکدامشان حاضر نیست هزینه سیاسی اصلاح آن را به گردن بگیرد. حاضر هستند منافع ملی به تاراج برود؛ اما گامی برندارند که باعث نارضایتی مردم شود. دولت با ترس و لرز در نظر داشت در لایحه بودجه 97 آن را به هزارو 500 تومان افزایش دهد؛ اما تا مختصر سروصدای اعتراضی بلند شد، آن را بایگانی کرد.
آیا بهجز اطلاق مدیریت به روش پوپولیسم، نام دیگری بر آن میتوان نهاد؟