اعتراف به قتل زنوشوهر جوان در کوهستان
مردی که در اقدامی هولناک برادرزن خود و همسر او را به قتل رسانده است، در بازجوییها مدعی شد مقتولان در زندگی او دخالت میکردند و مشکلاتی برایش به وجود آورده بودند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، تحقیقات درباره این پرونده از چند روز پیش با کشف جسد زنی در کوههای استان البرز آغاز شد. زمانی که مأموران از کشف این جنازه مطلع شدند، به آنجا رفتند و جسد زن جوان را درحالیکه آثار اصابت ضربات چاقو بر پیکرش مشهود بود، مشاهده کردند. مأموران حین جستوجو در محل در فاصله سهکیلومتری جنازه مردی را پیدا کردند که او نیز خونآلود بود و به نظر میرسید با ضربات چاقو به کام مرگ کشانده شده است.
شکی وجود نداشت که این دو قتل با هم در ارتباط است. کارآگاهان جنایی وقتی کار بررسی هویت مقتولان را آغاز کردند، فهمیدند این دو زنوشوهری به نامهای مجید و افسانه بودند که 21 و 27 سال داشتند. جستوجوهای بیشتر به کشف وانت پیکان مجید که در فاصله پنجکیلومتری رها شده بود، انجامید.
کارآگاهان با توجه به نحوه وقوع جرم اطمینان داشتند قتل به دست فرد یا افرادی آشنا و به قصد انتقامگیری انجام شده است. به همین سبب سعی کردند فهرستی از مظنونان احتمالی را از میان اقوام این زوج تهیه کنند. در این مرحله از تجسسها بود که فاش شد مجید آخرینبار همراه شوهرخواهرش که مردی 43ساله به نام کاوه است، دیده شده.
مأموران سراغ کاوه رفتند، اما او گفت از مجید و همسرش اطلاعی ندارد و آنها را ندیده است. انکارهای این مظنون سبب شد سوءظن نسبت به او تقویت شود. به همین دلیل کاوه بازداشت و بازجوییهای تخصصی از او آغاز شد.
مرد میانسال سرانجام در پی پرسشهای پی در پی پلیس به بنبست رسید و به کشتن زنوشوهر جوان اعتراف کرد. او گفت: افسانه خیلی در زندگی ما دخالت میکرد و باعث شده بود من و همسرم با هم اختلاف پیدا کنیم. چندبار در اینباره تذکر داده بودم، اما فایدهای نداشت و زندگی من روزبهروز آشفتهتر میشد. مقصر همه این اتفاقات افسانه بود به همین دلیل از او کینه به دل داشتم و تصمیم گرفتم این زن را به قتل برسانم. برای این کار نقشهای را طراحی کردم و روز حادثه ابتدا تلفن همراه همسرم را مخفیانه برداشتم و با آن پیامکی برای افسانه فرستادم و نوشتم میخواهم به خرید بروم. از او خواستم همراهم بیاید و برای 10 صبح در خانهمان با او قرار گذاشتم.
کاوه در ادامه اعترافاتش گفت: همسرم را خیلی زود به بهانهای به خانه پدرش فرستادم و خودم در منزل منتظر افسانه ماندم. در آن مدت بهشدت اضطراب داشتم. از طرفی خیلی عصبی بودم و وقتی کارها و رفتارهای این زن را مرور میکردم، خشمم بیشتر میشد. در نهایت افسانه به خانه ما آمد البته شوهرش او را تا جلوی در منزل رساند و بعد رفت. وقتی افسانه وارد خانه شد و فهمید زنم در منزل نیست، غافلگیر شد. من به او حمله کردم. افسانه سعی کرد از خودش دفاع کند اما زورش به من نمیرسید و من آنقدر گردنش را فشار دادم تا از هوش رفت. بعد جسم نیمهجان این زن را در صندوق عقب خودروی خود گذاشتم و به طرف خارج از شهر حرکت کردم. وقتی به منطقه کوهستانی خلوتی رسیدم، فرصت را برای اجرای نقشهام مناسب دیدم. افسانه را از ماشین بیرون آوردم و با چاقو چندین ضربه به او زدم. بعد از اینکه از کشتهشدن این زن مطمئن شدم، فهمیدم نقشهام ایرادی دارد و خیلی زود لو میروم.
متهم به قتل ادامه داد: شوهر افسانه او را به خانه ما رسانده بود و بعد از پیداشدن جسد موضوع را به پلیس میگفت و بهاینترتیب من دستگیر میشدم. برای اینکه چنین اتفاقی نیفتد با مجید تماس گرفتم و به او گفتم ماشینم خراب شده است. از او خواستم خودش را برای کمک برساند. در منطقهای که با جنازه فاصله زیادی نداشت منتظر ماندم وقتی مجید از راه رسید در فرصتی مناسب از پشت به او حمله کردم و با چاقو چند ضربه به او زدم. مجید غرق در خون روی زمین افتاد. بعد با سنگ ضرباتی را به سرش وارد کردم و وقتی از مرگ او مطمئن شدم، بهسرعت محل را ترک کردم.
بنا بر این گزارش، این متهم درحالحاضر در بازداشت بهسر میبرد و تحقیقات از او همچنان ادامه دارد.