فشار روانی تجرد طولانی دختران را کوتاه نمیکند
امروز در جامعه دختران مجرد زیادی را میبینیم که احساس میکنند سن ازدواج آنها بهسرعت میگذرد و فرصتها را از دست میدهند آنها در لایه تعارفاتی و حفظ ظاهر دست به رفتارهای تدافعی میزنند و میگویند ازدواج چیست؟ یا من هیچوقت قصد ازدواج ندارم و ... اما وقتی به لایههای زیرینتر و عمیقتر میرویم میبینیم همان دختران مجرد، احساس فشار روانی دوره تجردی را با خود حمل میکنند و گاهی به ستوه میآیند، بهویژه وقتی فرد در محیطهایی زندگی میکند که مقایسه و قضاوت سکه رایج است.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از تبیان؛ وقتی دختری در آستانه 30 سالگی است یا 30 سالگی را رد میکند اما به دلایل مختلف همچنان مجرد مانده چگونه با این دوران برخورد کند؟ چگونه با حسهای آزاردهندهای چون "جذاب نبودن" یا "بیارزشی" مواجه شود؟ این دریافتها بهخصوص برای دختران از اهمیت بالایی برخوردار است. اگرچه دوره تجرد برای پسران هم ممکن است همراه با فشارهای روانی و ذهنی باشد اما به دلایل مختلف این فشار برای دختران بسیار بیشتر است چون آنها این حس را نزد خوددارند که قرار است انتخاب شوند و سرنخ داستان دست خودشان نیست یا نگاه جامعه نسبت به تجرد دختران منفیتر از پسران است و همین تفاوتها فشار این دوره را بر روی دختران بیشتر میکند.
دو رفتار اشتباه: از طبیعی جلوه دادن تجرد تا رفتارهای سرزنش گرایانه
برخی از خانوادهها هستند که تلاش میکنند و میخواهند تجرد دختران خود را طبیعی جلوه بدهند و به این صورت از فشارهای روانی این دوره بر روی دختر خود بکاهند. اگرچه این رفتار میتواند مثل یک مُسکّن، تسکیندهنده موقتی باشد اما کافی نیست چون بهمرور خانواده را در وضعیت طبیعی بودن این وضعیت گرفتار میکند. اگرچه خوب است که خانواده، تجرد دختر را اهرم فشار قرار ندهد -بسیاری از خانوادهها را میبینیم که در این دوران رفتارهای اشتباه سرزنشآمیز از آنها سر میزند مثلاً میگویند در آن دوران که خواستگار داشتی همه خواستگارانت را رد میکردی حالا دیگر مجبوری این شرایط را تحمل کنی چون خودت عامل این وضعیت هستی- آگاه باشیم که رفتارهای سرزنش گرایانه نهتنها به بهبود شرایط کمک نمیکند بلکه وضعیت را بدتر میسازد.
بدون سرزنش بپرسید: ریشه تجرد من کجاست؟
اگر طبیعی جلوه دادن تجرد یا رفتارهای سرزنش گرایانه غلط است پس چه باید کرد؟ فرد بهجای اینکه مسئله تجرد را به یک فشار روانی و ذهنی برای خود تبدیل و دائم خود را سرزنش کند که مثلاً تو ظاهر و قیافه جذابی نداری یا فرد بیارزشی هستی یا خانوادهات مشکل دارد این پرسش را مطرح کند که بهواقع ریشه تجرد او کجاست؟ درواقع مسئله را بدون سرزنش ریشهیابی کند. آیا من توقعات و انتظارات عجیبوغریبی دارم؟ آیا من آدمی هستم که در روابط اجتماعی خود کمکاری کردهام و کمتر در حلقه دوستان و آشنایان ظاهر شدهام و بیشتر به انزوا و گوشهگیری پرداختهام؟ آیا من در ظاهر یا نهان رفتارهای ضد مرد دارم؟ یعنی بهنوعی از ازدواج کردن واهمه دارم درعینحال که نیاز به ازدواج را در خود حس میکنم.
توجه کنید که اگر میخواهیم درست به ریشهیابی موضوع برسیم درنهایت لحن و جهتگیری این سؤالها نباید به سرزنش و ملامت یا خود تخریب گری منجر شود بلکه درست مثل کسی که پرسشی را در جلوی خود نهاده تا پاسخی برای آن سؤال فراهم کند به این پرسش پاسخ دهید که حقیقتاً ریشه تجرد کجاست؟ کجای دریافت من درباره زوجیت و ازدواج ضعف دارد؟ من در روابط خود با دیگران از چه موضعی برخورد میکنم؟ آیا دوست دارم دیگران را کنترل کنم؟ اگر در من حس کنترل دیگران وجود دارد ناخودآگاه این رفتار از من در بیرون منتشر میشود و دیگران آن را دریافت میکنند و به آن پاسخ میدهند یا آیا من چسبندگی زیادی به باورها و افکار خود دارم؟ چون اگر من چسبندگی زیادی به افکار خود داشته باشم و باورهای من متصل بهنوعی پیشداوری و تعصب باشد باز از بطن رفتارهای من در جامعه و روابط اجتماعیام انتشار پیدا میکند و دیگران متوجه میشوند.
رابطه تجرد و بلوغ رفتاری من کجاست؟
واقعیت آن است که، اگر من بهعنوان یک دختر میخواهم به دوره تجرد خود خاتمه دهم اولاً نباید این دوره را به یک فشار روانی و ذهنی تبدیل کنم چرا که با تبدیل تجرد به دوره فشار روانی عملاً به طولانی شدن آن کمک کردهام و درگیر رفتارهای اشتباه دیگری هم خواهم شد. مثلاً خانواده، ظاهر یا هر عامل دیگری را "عامل قربانی" معرفی خواهم کرد تا در نقش یک "قربانی شده" ظاهر شوم.
مثلاً از خود بپرسم چقدر بدون پیشداوری در روابط اجتماعیام حضور دارم؟ اگر من دراینباره به یک بلوغ رفتاری برسم که دیگران را بلافاصله قضاوت نکنم، این پرهیز من از پیشداوری در جامعه هم دیده خواهد شد و آثار خود را بر جای خواهد گذاشت درحالیکه اگر آدمهای اطراف خود -چه مرد و چه زن- را زود قضاوت کنم، درواقع شانس ارتباطهای عمیقتر را از دست خواهم داد.
البته مسئولیتهای ما بهعنوان خانواده یا دوست یا همسایه هم دراینباره قابلانکار نیست. من بهعنوان یک همکار یا دوست یا خانواده باید خود را سهیم در کاستن از فشار دوره تجردی ببینم و به مسئولیتهای خود در این زمینه عمل کنم.