آتش در خرمن تاریخ
200 سال نمونهبرداری و پژوهش برای شناخت طبیعت، تاریخ و فرهنگ جهان، یکشبه خاکستر شد؛ خسارتی جانکاه برای بشریت.
به گزارش اقتصادآنلاین، حسین رجائی* در شرق نوشت: موزه ملی برزیل واقع در ریودوژانیرو، قدیمیترین و بزرگترین موزه آمریکای جنوبی، هفته گذشته دوم سپتامبر 2018 (یازدهم شهریور 1397) در آتش سوخت. بخش عمدهای از آنچه از زمان راهاندازی این موزه عظیم در 200 سال گذشته گردآوری شده بود، خاکستر شد و از بین رفت. در بین نابودشدهها، نمونههای یگانهای همچون لوسیا (از قدیمیترین فسیلهای جمجمه انسان یافتشده در آمریکای جنوبی با قدمتی در حدود 11هزارو 500 سال) و استخوانهای کامل جانوری منحصربهفرد به نام دایناسور گردندراز (Maxakalisaurus) هم بود. علاوه بر این، مجموعه انسانشناسی، مجموعههای حشرات و عنکبوتهای موزه بهکلی از بین رفته و بخش عمدهای از مجموعه نرمتنان نابود شد. همچنین یکی از قدیمیترین مجموعههای مومیایی مصری که توسط امپراتورهای برزیل که در قرن نوزدهم گردآوری شده بود نیز در این آتشسوزی به کلی نیست و نابود شد.
به نوشته وبسایت خبری نشنالجئوگرافی، این موزه بخشهای بسیار خاص و بیهمتایی همچون بخشهای قومشناسی، قومنگاری، زبانشناسی، زمینشناسی و مجموعههای دیرینهشناسی و بیش از پنج هزار نمونه نمایشگاهی داشت. همچنین کتابخانه معروف فرانسیس کلر (Francisca Keller) از مهمترین کتابخانههای برزیل در حوزه علوم اجتماعی به شمار میرفت. همه این بخشها آسیبهای کلی تا جزئی دیدهاند.
همه اینها برآوردهای اولیهاند و هنوز اخبار دقیقی از خسارتهای وارده به تجهیزات، اسناد پژوهشی و اداری این موزه منتشر نشده است. به گفته دبورا پیرِس (Débora Pires)، پژوهشگر موزه ملی ریو، خوشبختانه به کارکنان و همکاران موزه آسیب جانی وارد نشده است. همچنین خوشبختانه مجموعههای مهرهداران، گیاهان (هرباریوم) و کتابخانه اصلی موزه در ساختمان دیگری نگهداری میشدند و آسیب ندیدهاند. ولی میلیونها ساعت نمونهبرداری، آمادهسازی نمونهها و ساعتهای بیشماری کار علمی در زمان کوتاهی نیست و نابود شد و از میان رفت؛ مصیبتی بزرگ برای برزیل و خسارتی جبرانناپذیر برای علم، فرهنگ، تاریخ و اقتصاد.
خسارتی جبرانناپذیر
علت و محل شروع این آتشسوزی هنوز مشخص نشده، اما آنچه مهم است نابودی مجموعههای باارزش این موزه است. به گفته لوییز روخا، ماهیشناس سرشناس برزیلی و عضو هیئت علمی آکادمی علوم کالیفرنیا «نمونههای ازبینرفته بسیار منحصربهفرد بودند. بسیاری از آنها قابل جایگزینی نبوده و نمیتوان روی آنها قیمت گذاشت». مارکوس گویدوتی، حشرهشناس برزیلی، میگوید: «بخش زیادی از آنچه در تمام عمر گرد آورده بودم از دست رفت». گویدوتی یکی از معدود متخصصان گروهی از حشرات به نام نیمبالانِ توربالکی است. تاکنون بیش از دو هزار گونه از حشرات این گروه در سراسر دنیا شناخته شده و بزرگترین کلکسیون این گروه از حشرات در موزه ریودوژانیرو نگهداری میشد که به نظر میرسد تماما (در کنار بیش از پنج میلیون نمونه بندپای دیگر) بهکلی نابود شده باشند. به گفته گویدوتی: «نمونههای تایپ*، دیگر قابل جایگزینی نیستند».
دیمیلا متی، دیرینشناس و پژوهشگر در دانشگاه ایالتی ریودوژانیرو معتقد است خسارت وارده به علم، بسیار فراتر از خسارت وارده به این موزه است: «مسئله تنها مجموعههای تاریخ طبیعی یا تاریخ فرهنگی نبود، بلکه بهجز اینها تحقیقاتی هم که در این موزه برنامهریزی شده بودند، از بین رفتند. بیشتر آزمایشگاهها و اسناد تحقیقاتی چندین پروفسور نیست و نابود شدند. بعید است بتوان خسارت چیزهای ازبینرفته را بهدرستی برآورد کرد».
در این موزه یکی از مخازن بزرگ اشیای بهدستآمده از بومیان آمریکا و صداهای ضبطشده آنان نیز از بین رفت. بسیاری از این صداها مربوط به زبانهایی بودند که دیگر کسی به آن زبانها سخن نمیگوید. بر این اساس باید گفت، ما بخشی از هویت و تاریخ انسانی را باختهایم. ماریانا فرانکو، انسانشناس برزیلی و متخصص اشیای بومی آمریکایجنوبی، در دانشگاه لیدن هلند میگوید: «زبان از بیان این رخداد هولناک قاصر است. ازبینرفتن مجموعههای بومی، خسارتی عظیم است. ما دیگر نمیتوانیم آنها را مطالعه کرده و کارهایی را که اجدادمان انجام میدادند، درک کنیم. این دلهرهآور است».
چرا اینهمه خسارت وارد شد؟
با اینکه مایکل تیمیر، رئیسجمهور برزیل، ازدستدادن موزه ملی را «خسارتی غیرقابل محاسبه برای برزیل» خواند و دوم سپتامبر را «عزای عمومی برای همه برزیلیها» اعلام کرد، اما دولت برزیل با انتقاد شدیدی مواجه است. گفته میشود این تراژدی قابل پیشگیری بوده و مسئولان موزه ریو بارهاوبارها هشدار داده بودند که به دلیل کمبود بودجه نمیتوانند امنیت موزه را تأمین کنند. غمانگیزتر آنکه، همین اواخر کیوریتورهای (مدیران مجموعهها) موزه برای تعمیر خسارت موریانهها به محبوبترین اسکلت دایناسور موزه؛ یعنی دایناسور گردندراز (که در آتشسوزی اخیر خاکستر شد) اعانه جمع کرده بودند. حتی در ماه می امسال نیز موزه ملی برزیل دچار آتشسوزی مختصری شد که عامل آن اتصال سیمهای پوسیده برق اعلام شد. در آن آتشسوزی، مشخص شد که چندین کپسول آتشنشانی در موزه خالی بوده و آتشنشانها برای خاموشکردن آتش مجبور به استفاده از کامیونهای آب و نیز آب دریاچه مجاور موزه شدند.
با اینکه دولت برزیل متعهد به بازسازی موزه ملی و ایمنسازی سایر موزهها در این کشور شده است، ولی محققان در این کشور در ناامیدی و سرخوردگی عمیقی فرورفتهاند. تنها بازسازی ساختمان، بدون حمایت همهجانبه مادی و معنوی از پژوهش و پژوهشگران، در این شرایط همانند چسباندن چسبزخمی به بدن بیمار سرطانی است. سالهاست که دولت برزیل در حال کاهش بودجه تحقیقات علوم پایه است. درست یک سال پیش، دولت برزیل 44 درصد بودجه تحقیقات علمی را کاهش داده و آن را به یکمیلیارد دلار رساند (یعنی به کمترین میزان در 13 ساله اخیر!). با چنین بودجهای مؤسسات زیادی در این کشور از عهده مخارج روزمره مانند هزینههای برق و نظافت ساختمانها برنمیآیند، چه رسد به پژوهش و نگهداری موزهها.
موزهها میراث جهانی
در دوران جنگ جهانی دوم و زیر بمباران شهرها، تعداد زیادی از موزهها و کلکسیونها، بهویژه در کشور آلمان، از بین رفتند. برخی از آن موزههای بزرگ، مانند موزههای برلین، هامبورگ و دِرسدِن، مخازن عظیمی از نمونههای جمعآوریشده از سراسر جهان بودند؛ نمونههایی که از قرون 16 و 17 میلادی بهبعد، با امکانات اولیه و به قیمت جان فداییان علم گرد آمده بودند. آن خسارتها، درسهای بزرگی را، هم برای دانشمندان و هم برای سیاستگذاران و مدیران علم به ارمغان آورد و سبب شد تا بعد از جنگ، موزهها در کشور آلمان (و بسیاری دیگر از کشورهای غربی) به امکانات حفاظتی پیشرفتهای مجهز شوند. امروزه موزهها بهجز اینکه شرایط دما و رطوبت را کنترل میکنند، ضد زلزلهاند، ضدحریقند و ایمن در برابر بمباران. علاوهبرآن، پژوهشگران سالهاست که یاد گرفتهاند، تمام نسخههای سریهای موردمطالعهشان (مثلا سری نمونههای تایپ) را تنها در یک موزه نگه ندارند، بلکه نسخههایی از آنها را به دو یا سه موزه دیگر نیز ارسال کنند.
اگرچه بعد از جنگ، موزهداران اروپایی درسهای تلخ دوران جنگ را به خوبی فراگرفتند، ولی متأسفانه در سایر نقاط جهان خسارتهای موزهای همچنان ادامه یافت؛ برای نمونه در سال 2016 میلادی، موزه ملی تاریخ طبیعی هند در دهلینو دچار حریق شد. همچنین در سال 2010 یک آزمایشگاه تحقیقات پزشکی در سائوپائولو (برزیل) در شعلههای آتش سوخت و بیش از نیممیلیون نمونه مار، عنکبوت و عقرب گردآوریشده در بیش از صد سال گذشته، از بین رفتند.
رودریگز، باستانشناس برزیلی، میگوید: «این مسئله تنها مربوط به برزیل نیست. تمام مجموعهها در سراسر جهان در معرض خطر هستند و اگر از آنها به خوبی مراقبت نکنیم، این رخدادها بارها و بارها و بارها رخ میدهند».
این مسئله برای ما ایرانیان که سالهاست در آرزوی داشتن یک موزه تاریخ طبیعی با استانداردهای جهانی هستیم، چندان غریب نیست. تعداد زیادی از نمونههای جمعآوریشده توسط محققان ایرانی در صدساله اخیر یا توسط آفات از بین رفتهاند یا تحویل کلکسیونهایی شدهاند که از کمترین امکانات امنیتی و حفاظتی برخوردار نیستند. نگارنده، محققانی را نیز میشناسد که بهخاطر عدم اطمینان به کلکسیونهای غیراستاندارد در ایران، نمونههای علمی (و حتی نمونههای تایپ) را برخلاف تمام پروتکلهای علمی جهان، در منزل نگهداری میکنند. یادمان نرود که علم متعلق به یک کشور یا یک سازمان یا یک فرد خاص نیست. تمام عناصر طبیعی یا فرهنگی که گردآوری میکنیم میراثی متعلق به همه جهانیان است و در نهایت باید در آرشیوی علمی، استاندارد و معتبر و در دسترس همگان قرار گیرند. تنها به این شیوه است که علم به پیش رفته و به پیش خواهد رفت.
ساختمان موزه ملی ریو، دارای اهمیت تاریخی ویژهای است. بعد از حمله ناپلئون در سال 1807 به پرتغال، پادشاه وقت آن کشور، جانِ ششم، به همراه خانوادهاش به آمریکای جنوبی فرار کرد و ریودوژانیرو را به مرکز قدرت دولت پرتغال، برزیل و الگوروی تبدیل کرد. محل اقامت رسمی پادشاه، کاخ سنتکریستوفر بود که در سال 1818 به موزه ملی برزیل تبدیل شد؛ موزهای با حدود 20 میلیون نمونه و شیء ارزشمند علمی و فرهنگی که قدیمیترین مؤسسه علمی برزیل و یکی از بزرگترین و مشهورترین موزههای آمریکای لاتین محسوب میشد. این بنا که نقطه عطفی تاریخی در بنیانگذاری کشور برزیل بوده، اکنون، بهجای برگزاری جشن تولد 200 سالگیاش در آتش سوخت و برزیل در حال اشکریختن بر خاکستر آن است؛ خاکستری که محصول آتش سوءمدیریت و کوتهبینی مدیران و برنامهریزان علم و سیاست در آن کشور است.