چرا ارتش فضایی ترامپ نباید و نمیتواند تأسیس شود؟
از یک دولت خوب انتظار میرود کارهای غیر هیجانی و معمولی انجام دهد مثل روبیدن برفها، ترمیم آسفالت خیابانها و پر کردن چالهها و جمعآوری زبالهها. رئیس جمهوری امریکا، دونالد ترامپ، طی مراسمی که در روز 18 ژوئن در کاخ سفید برگزار شد، قرار بود درباره وظیفه جمعآوری زبالهها سخنرانی کوتاهی بکند.
بله، زبالهای که از آن صحبت به میان آمد در فضا یافت میشود- کمربندی در حال رشد از ضایعات که از همان نخستین دهههای عصر فضا شروع به تلنبار شدن به روی هم کردهاند و تهدیدی رو به افزایش برای ماهوارهها و سایر فضاپیماها محسوب میشوند. اما به هر حال زباله، زباله است و مدیریت آن موضوع اصلی تازهترین دستورالعمل سیاست فضایی دونالد ترامپ - این سومین دستورالعمل از این دست است که ترامپ از زمان روی کار آمدنش امضا کرده است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، همان طور که از ترامپ انتظار میرفت، او اندکی از محتوای از پیش تعیین شده سخنرانی خود منحرف شد و موضوعی از قبل برنامهریزی نشده را پیش کشید که درباره آن خیلی وقت پیش صحبت کرده بود: یعنی تأسیس یک «نیروی فضایی» به عنوان شاخهای مجزا از نیروی نظامی که به شاخههای موجود شامل ارتش، نیروی دریایی، سپاه تفنگداران نیروی دریایی، نیروی هوایی و گارد ساحلی میپیوندد. ترامپ با امضای یک دستور اجرایی اعلام کرد، «من هم اکنون از وزارت دفاع و پنتاگون میخواهم که هر چه سریعتر روند تأسیس ارتش فضایی را به عنوان ششمین شاخه از نیروهای نظامی امریکا آغاز کنند. ما میخواهیم نیروی هوایی و نیروی فضایی داشته باشیم. دو نیروی مجزا اما برابر.» برای آنهایی که به واسطه تصمیم احمقانه سال 1896 دادگاه عالی امریکا با عنوان پلسی وی. فرگوسن با عبارت نامطلوب «مجزا اما برابر» آشنایی دارند، ایده راهاندازی نیروی فضایی بسیار تأمل برانگیز است. بر اساس تصمیم سال 1896 دادگاه عالی امریکا نژادهای مختلف به صورت «مجزا اما برابر» از تسهیلات عمومی استفاده میکردند که البته این تصمیم به نقطه مطلوبی نرسید و به همان اندازه امکان موفقیت ارتش فضایی نیز در هالهای از ابهام است.
یک ایده قدیمی
بیایید با بیان این حقیقت آغاز کنیم که ارتش فضایی که ترامپ دستور تأسیس آن را داده، هم اکنون هم وجود دارد. با این تفاوت که رئیس جمهوری رونالد ریگان در روز اول ماه سپتامبر سال 1982 دستور تأسیس آن را صادر کرد. نام رسمی آن «فرماندهی فضایی نیروی هوایی» است و همان طور که از اسمش برمیآید، شاخهای برابر (مستقل) در نیروی نظامی نیست، بلکه بخشی از نیروی هوایی است که خودش زمانی بخشی از ارتش، نیروی دریایی و سپاه تفنگداران نیروی دریایی بود. اینکه «فرماندهی فضایی نیروی هوایی» در سطح پایین تری از سایر شاخههای نظامی امریکا قرار دارد، به این معنی نیست که از قدرت کافی برخوردار نیست. این فرماندهی 36 هزار نیرو در 143 منطقه در جهان دارد.
وظایف فرماندهی فضایی شامل نظارت بر زمین، پیشبینی آب و هوا، ارتباطات، فرماندهی و کنترل سلاحهای زمینی و تأمین امنیت ماهوارهها است. و بودجه مستقلی برای ایفای این وظایف به آن تعلق میگیرد: بودجه درخواستی نیروی هوایی برای فعالیتهای فضایی در سال 2019 شامل 8.5 میلیارد دلار بود که برای تهیه و توسعه سیستمهای فرماندهی فضایی آن را درخواست کرده بود که البته این بودجه به جز مبلغ 44.3 میلیارد دلاری است که این فرماندهی طی 5 سال برای تجهیز سخت افزارهای خود خرج کرده بود. باید یادآوری کرد که هزینههای مربوط به حقوق نیروها، لجستیک، جابهجایی نیروها، و سایر مخارجی که برای ادامه فعالیتهای 36 هزار نیروی انسانی لازم است لحاظ نشده که به این مبالغ اضافه میشود. بنابراین سؤال این است که چه چیزی قرار است از تشکیل یک شاخه دیگر به نام نیروی فضایی که نیازمند یک ساختار فرماندهی مجزا، نیروهای انسانی و بوروکراسی است و هر کدام از این بخشها بودجه زیادی را مطالبه میکنند، عاید ما شود؟ پاسخ این است: تقریباً هیچ چیز.
نیروی هوایی در سال 1947 تأسیس شد و نیاز به چنین نیرویی در آن زمان احساس میشد. جنگندههای هوایی تقریباً جدید بودند و به صورت روزافزونی به بخشی مهم از تجهیزات نظامی تبدیل میشدند، بنابراین به نیروهای جدید با تخصص و مهارت استفاده از این تجهیزات نیاز بود که حداقل باید خلبان بودند و یاد میگرفتند چطور ماشینآلات پیچیده و سرعتی را که تا 50 سال قبل خبری از هیچ کدامشان نبود، برانند.
تکنولوژی فضایی نظامی به اندازهای که تکنولوژی هوایی تا اواسط قرن گذشته پیشرفت کرده بود، پیشرفتی نداشت. این به آن معنی نیست که تکنولوژیای که فرماندهی فضایی نیروی هوایی از آن برخوردار است، پیچیده نیست و نیازمند برخورداری از مهارتهای ویژه برای به کار بستن آنها نیست. هم پیچیده است و هم نیازمند مهارتهای ویژه. استفاده از آن تکنولوژیها در مقابل قدرتهای رقیب نیز بسیار حیاتی است. چین هیچ ابایی نداشت که اعلام کند مشغول توسعه توانمندیهای خود برای ساخت تخریب کنندههای ماهواره است، و روسیه هم همواره به صورت واضح اعلام کرده میخواهد موقعیت برتر خود را روی زمین، هوا، دریا و فضا دوباره به دست آورد.
بحث شیرین بودجه
فرماندهی فضایی میتواند با دریافت بودجه بیشتر تمامی این موارد را مدیریت کرده و سیستمهای ماهوارهای موجود را تعویض و ارتقا دهد. اما در شکل فعلی و تحت نظارت نیروی هوایی. شون او. کافی، رئیس سابق ناسا که در حال حاضر در دانشگاه سیراکیوس استاد درس امور عمومی و شهروندی است، میگوید: «ایجاد یک شاخه نظامی مجزا با نام «ارتش فضایی» از چاله به چاه افتادن است.» او افزود: «هیچ دلیلی وجود ندارد فکر کنیم با تأسیس یک شاخه مستقل نظامی فعالیتهای فرماندهی فضایی نیروی هوایی بهتر از اینی که امروز اجرا میشود، اجرا خواهد شد.»
و مطلب آخر که از همه بااهمیتتر است آنکه بر طبق گزارش روزنامه تایم که در فصل بهار به چاپ رسید، تأسیس یک ارتش فضایی نقض قوانین بینالمللی است. قانون بینالمللی سال 1967 با عنوان «معاهده فضای ماورای جو که در زمینه فعالیتهای دولتها در زمینه اکتشاف و بهرهبرداری از فضا، از جمله ماه و دیگر اجرام آسمانی است»، به طور واضح به این معنی است که «کشورها نباید سلاحهای هستهای یا سایر سلاحهای کشتار جمعی را در جو زمین یا روی اجرام آسمانی قرار دهند یا آنها را در فضا مستقر سازند» و «ماه و سایر اجرام آسمانی باید منحصراً برای فعالیتهای صلحآمیز مورد بهرهبرداری قرار بگیرند.» بعید نیست که در آینده جنگی در فضا رخ دهد اما به نظر نمیرسد زمان آن اکنون فرا رسیده باشد.