افشاگری بزرگ علیه دو نام بزرگ فوتبال ایران!
«خداداد عزیزی پس از رفتن از باشگاه سپیدرود، حسابی از بعضی اتفاقات شاکی است. او در گفتوگوی جدیدش با خبرورزشی درباره دو دوره تاریخی فوتبال ایران دو خاطره جنجالی گفته است.»
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از خبرآنلاین، «افشین قطبی روزی که از ایران رفت، از دو ملیپوش خیلی شاکی بود. این قدر شاکی که اعتقاد داشت اصلا اشتباه کرده است آنها را با خود به قطر برده است. اصلا از همان بازیها بود که تیم ملی یک سری تغییر بزرگ را تجربه کرد. علی کریمی در اردوی اتریش قبل از مسابقات از تیم ملی به دلیل دعوا با قطبی کنار کشید و جنگ قدرت در تیم عوض شد. حالا خداداد از این گفته که دو بازیکن در تیم ملی علیه قطبی کودتا کرده بودند و میخواستند زیرآبش را بزنند.
او به خبرورزشی گفت: «من در سال ۱۳۸۹ که در تیم ملی نبودم هم خاطره از تیم ملی دارم. یکی از بازیکنانی که هنوز بازی میکند و یکی از بازیکنان سابق که الان مربی شده است، میخواستند قطبی را بردارند. آنها به رحمتی، سیدجلال و چند نفر دیگر هم گفته بودند که بروند پیش سعیدلو و کار مربی را تمام کنند ولی بقیه این ماجرا را قبول نکردند.»
البته تیم ملی ایران با قطبی در مسابقات ۲۰۱۱ برابر کره و در دقایق اضافه گل خورد و از مسابقات کنار رفت. شوت راه دور پشت هجده که یک هافبک دفاعی، یک دفاع و گلر تیم ملی در گل شدنش نقش داشتند اما این بخشی از فوتبال بود.
آن چه اما درباره این تیم رخ داده بود، اختلاف بین قطبی و دو - سه بازیکن تیم بود. او آن زمان گفته بود کاش از قاسم حدادیفر استفاده میکرد و کاش دو - سه بازیکن داشت که جای گروهی از اسمیها با خود به جام ملتهای آسیا میبرد.
البته بعد از آن مسابقات یکی از سرشناسترین بازیکنان تیم ملی که لژیونر هم بود در دو مصاحبه معروف با برنامه نود و یک روزنامه ورزشی به شدت از افشین قطبی انتقاد کرد و این اصلا چیز عجیبی نیست و با یک سرچ ساده میتوان دریافت روی صحبت خداداد با کدام بازیکن است!
این اما تنها موردی نبوده که خداداد از آن پرده برداشته. او در این مصاحبه تند از اردوی هنگکنگ سخن گفته است؛ این که یکی، دو بازیکن جوان وقت تیم ملی از فروشگاهی سرقت کرده بودند و اتوبوس تیم ملی را برای این سرقت، دو ساعت نگه داشته بودند!
فقط نگاهی به دلایل این مصاحبه و دعواهای اخیر خداداد اگر داشته باشید، احتمالا میتوان پیش بینی کرد مخاطب این ادعاهای تند چه کسانی بودهاند!»