نجات از چوبه دار 7 سال بعد از قتل
مرد جوانی که متهم است شوهرخواهرش را در یک درگیری به قتل رسانده است، بعد از گذشت نزدیک به هفت سال با رضایت اولیایدم از قصاص نجات پیدا کرد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، این قتل بهمن سال 90 در جنوب شهر تهران اتفاق افتاد. زمانی که مأموران تحقیقات خود را دراینباره آغاز کردند متوجه شدند درگیری بین سیاوش (مقتول) و برادر همسرش، مهران، رخ داده است و مهران بعد از اینکه سیاوش را با چاقو زده، فرار کرده است. بررسیها برای دستگیری مهران آغاز شده بود که مأموران موفق شدند او را در مراسم تدفین سیاوش شناسایی و بازداشت کنند. مهران درباره آنچه اتفاق افتاده بود، گفت: از وقتی سیاوش با خواهرم ازدواج کرده بود، مدام او را اذیت میکرد و حتی در برابر پدرم هم درشتی میکرد و دعوا به راه میانداخت. من و سیاوش بهدلیل رفتارهایش با هم درگیری داشتیم تا اینکه یک روز قبل حادثه، او مقابل خانه ما آمد و برای اینکه از پدرم پول میخواست، درگیری راه انداخت. فردای آن روز، ما میخواستیم به عروسی برویم؛ همه آماده شده بودند، من آنها را به عروسی بردم و خودم مقابل خانه پدر سیاوش رفتم. او مرد مهربان و خوبی بود و من هم او را دوست داشتم. در را که باز کرد سلام و احوالپرسی کردم و گفتم: کمی پسرت را نصیحت کن او خواهرم و اعضای خانواده من را خیلی اذیت میکند و مدام با همه درگیر است، اگر خواهرم را دوست ندارد و میخواهد به کارهایش ادامه دهد او را طلاق دهد؛ وگرنه باید رفتارش را درست کند. مرد بیچاره خودش هم قبول کرد و گفت: من هم از دستش ناراحتم من را هم اذیت میکند، نمیدانم چرا این کارها را میکند به خاطر اعتیادش خیلی پرخاشگر است. همینطور که داشتیم با هم صحبت میکردیم، من احساس کردم یک نفر از پشت با چیزی به سرم زد، برگشتم و دیدم سیاوش پشت سرم است و با چوب یک ضربه به سرم زد. به سمت سیاوش برگشتم که او را بزنم. پدرش سعی کرد بین ما دو نفر قرار بگیرد، از من خواهش میکرد بروم، چندبار گفت مهران خواهش میکنم برو و سعی کرد جلوی سیاوش را بگیرد تا دعوا نکند. متهم گفت: من و سیاوش درگیر شدیم، اما بعد از هم جدا شدیم و من به سمت محل عروسی رفتم. در راه بودم و پیاده میرفتم که سیاوش به سمتم حمله کرد و دوباره درگیر شدیم و من او را زدم. قصدم اصلا کشتن سیاوش نبود و نمیخواستم به او آسیبی برسانم، من فقط خواستم از خودم دفاع کنم بعد هم از ترس فرار کردم، اما دوستانم که همراهم بودند سیاوش را به بیمارستان رساندند و سه روز بعد او جانش را از دست داد. در این مدت من به این فکر میکردم که چطور خودم را به مأموران معرفی کنم و از اینکه چنین اتفاقی افتاده پشیمان بودم. در مراسم تدفین او حاضر شدم و خواستم به پدرش تسلیت بگویم که با مأموران تماس گرفتند و من را بازداشت کردند.
بعد از اعترافات متهم پدر مقتول درباره روز حادثه توضیح داد و گفت: متهم برای گلایه از پسرم آمده بود و ما داشتیم حرف میزدیم که پسرم رسید و متهم به پسرم حمله کرد و بین آنها درگیری اتفاق افتاد. من سعی کردم همهچیز با خوشی تمام شود، اما نشد و او وقتی پسرم را تنها دید او را کشت. من و همسرم از او شکایت داریم و درخواست قصاص میکنیم.
با صدور کیفرخواست و ارسال پرونده به دادگاه کیفری استان تهران، مهران در شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد در جلسه رسیدگی نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و خواستار رسیدگی به این پرونده شد. در ادامه اولیایدم یکبار دیگر در جایگاه حاضر و خواستار صدور حکم قصاص شدند. وقتی نوبت به متهم رسید او یکبار دیگر توضیح داد که چطور با مقتول درگیر شده و اتهام قتل را قبول کرد، اما مدعی شد در دفاع از خودش مرتکب قتل شده است.
با پایان جلسه رسیدگی، هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند. رأی صادره مورد اعتراض متهم قرار گرفت اما دادگاه این اعتراض را قبول نکرد و رأی تأیید شد. تا اینکه بعد از گذشت نزدیک به هفت سال، متهم موفق به جلب رضایت اولیایدم شد و روز گذشته برای محاکمه بهلحاظ جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه رفت. او یکبار دیگر آنچه را اتفاق افتاده بود، توضیح داد و گفت: من سالهای زیادی است که در زندانم و سختی زیادی را تحمل کردم؛ تا پای چوبه دار رفتم و برگشتم و از کاری که کردهام پشیمانم و درخواست دارم من را ببخشید و بهلحاظ جنبه عمومی جرم تخفیف دهید. بعد از گفتههای متهم و وکیل مدافع او، هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.