چالش کمبود معلم در نظام آموزشی کشور
کمبود نیروی انسانی در آموزش و پرورش حالا به یک چالش جدی برای مسئولان این وزارتخانه تبدیل شده است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، چالشی که شاید خود مدیران آموزشی کشور هم ندانند چگونه باید از آن عبور کرد، آن طور که کارشناسان تعلیم و تربیت میگویند سیاست مشخصی برای جذب نیروی انسانی در وزارت آموزش و پرورش وجود ندارد، چرا که عدهای درباره ردیف استخدام رسمی از طریق سازمان برنامه و بودجه، دانشگاه فرهنگیان یا به شکل آزمون آزاد حرف میزنند گروهی دیگر هم از خرید خدمات آموزشی میگویند و برخیها هم بر این باورند از طریق حق التدریسیها و سرباز معلمها میتوان کمبود نیرو را جبران کرد. با این همه هیچ کدام از این راه حلها تاکنون نتوانسته این مشکل را حل کند.
مدیران آموزش و پرورش راه حلشان این است که وقتی پشت تریبونی قرار میگیرند، از کمبود معلم گلایه کنند. برخی از این گلایهها به کمبود آموزگار در دوره ابتدایی برمیگردد و برخیهای دیگر هم نگاهشان به معلمان هنرستان هاست که کمبود آنها به عنوان یک نیروی متخصص بشدت احساس میشود. این درحالی است که طبق اعلام مسئولان آموزش و پرورش این وزارتخانه با دو سونامی کاهش شدید نیروی انسانی در 8 سال آینده روبهرو خواهد شد. براساس آمارها تا سال 99، 320 هزار نیرو و تا سال 1404، 330 هزار نیروی دیگر (مجموعاً 650 هزار نیرو از 910 هزار نیروی موجود) در آموزش و پرورش بازنشسته میشوند. این در حالی است که 13 میلیون دانشآموز کشور تا سال 99 به 14 میلیون و 300 هزار نفر و تا سال 1404 به 17 میلیون و 200 هزار نفر میرسد. آنطور که مسئولان آموزش و پرورش میگویند اگر سالانه بتوانند 30هزار معلم را تربیت و جذب کنند شاید بتوانند این کمبودها را جبران کنند. همین کمبودها موجب شده تا برخی از مدارس از نیروهای آزاد در قالب طرح خرید خدمات آموزشی استفاده کنند. معلمانی که کارآیی لازم را در کلاس درس ندارند و در نتیجه ضررش را تنها دانشآموزان میبینند.
مهدی بهلولی از کارشناسان مسائل تعلیم و تربیت دراین باره میگوید: با وجود اعتراض نسبت به فقدان صلاحیت حرفهای برخی معلمان حقالتدریس، همزمان طرح خرید خدمات آموزشی به اجرا درآمد، به این صورت که مدارس دولتی و دانشآموزان آن به افرادی واگذار میشود و او نیز باید نیروی آموزشی را از بیرون تأمین کند و طبیعی است که به سراغ نیروی رسمی نمیروند. این افراد بدون اینکه مراحل صلاحیت حرفهای را طی کرده باشند چند سال در مدارس کار میکنند و بتدریج داعیه این را دارند که وارد سیستم آموزش و پرورش شده و استخدام شوند که این مسأله البته تناقض در سیاستهای وزارتخانه است که از یک طرف نسبت به استخدام این افراد اعتراض دارند و از طرف دیگر با در پیش گرفتن طرح خرید خدمات آموزشی از نیروی غیررسمی برای صرفهجویی در هزینهها استفاده میشود.
وی میافزاید: افرادی که وارد چرخه خرید خدمات آموزشی میشوند دغدغه کیفیت آموزش ندارند و تا جایی که ممکن است از نیروهای کم تجربه و با حق الزحمه پایین استفاده میکنند و این در شرایطی است که هر چند سال یک بار شاهدیم که افرادی سالها با حداقل حقوق و دستمزد کار کرده و در نهایت داعیه استخدام در آموزش و پرورش دارند.
بهلولی با اشاره به ضعف آماری در وزارت آموزش و پرورش میگوید: یکی از ضعفهایی که در آموزش و پرورش ما دیده میشود ضعف آماری است؛ یعنی در آموزش و پرورش، درباره برخی از مهمترین موضوعات، آمار دقیق و درستی وجود ندارد. سه سال پیش، علی اصغر فانی وزیر وقت آموزش و پرورش ادعا کرد که ما در آموزش و پرورش 250 هزار نیروی اضافه داریم و الآن مسئولان آموزش و پرورش از بحران کمبود شدید نیرو(حدود 400 هزار) بویژه در 3-2 سال آینده سخن میگویند! هماکنون در بسیاری از مدرسههای ما، بخش چشمگیری از ساعتهای آموزشی را آموزگاران بازنشسته برعهده دارند. خودم امسال در مدرسهای هستم که حدود 50 نیروی آموزشی و اجرایی دارد اما تنها 5 نفر از آنها، ساعتهای موظف خود را در آن مدرسه هستند. بقیه یا بازنشستهاند یا حق التدریس و غیرموظف.
وی تأکید میکند: مسأله این است که هماکنون چندین سال است که در آموزش و پرورش سالانه حدود 40 تا 50 هزار نیرو بازنشسته میشود اما تنها 5 تا 10 هزار نیرو از دانشگاه فرهنگیان یا مجاری دیگر به استخدام آموزش و پرورش درمی آیند. در چند سال گذشته و با طرح گستردهتر خصوصیسازی آموزش و پرورش و کوچک کردن هر چه بیشتر دولت، از استخدام نیروی لازم در آموزش و پرورش جلوگیری شد پس کمبود نیروی کنونی و بویژه بحران سالهای آینده نزدیک، چندان مایه شگفتی نیست. یک نیروی رسمی در آموزش و پرورش ماهانه چیزی حدود دو میلیون تومان حقوق میگیرد اما یک نیروی غیررسمی، پیمانی یا قراردادی یا شرکتی یا آزاد از 500 هزار تومان تا یک میلیون تومان حقوق میگیرد. مشخص است که دید اقتصادی و صرفه جویانه، روی چندان خوشی به استخدام رسمی نشان ندهد.
بهلولی با اشاره به اینکه با گسترش آموزشگاههای خصوصی، ویژگی «حرفهای گری» در آموزش و پرورش، تضعیف شده است میگوید: وقتی در آموزشگاهها، شمار زیادی از کسانی که درس میدهند آموزگار رسمی نیستند و مثلاً مهندس و پزشک عمومی و دانشآموختگان دانشگاهی بیکار هستند آهسته آهسته این نگرش تقویت میشود که لزومی ندارد که آموزش مدرسهای توسط معلمان رسمی آموزش و پرورش انجام گیرد. پس دو عامل صرفهجویی اقتصادی و کاهش اهمیت حرفهایگری، باعث میشود که دولتها در برابر استخدام رسمی آموزگار مقاومت کنند. اما نکته مهم این است که معلمی که با حقوق ناچیز و به صورت غیررسمی به سرکلاس میرود و حقوق کافی برای یک زندگی شرافتمندانه نمیگیرد به احتمال بسیار زیاد، نمیتواند کار کیفی خوبی ارائه دهد و بیشتر این افراد، از سر ناچاری و بیکاری به آموزشگری رو میآورند. اینها همه در حالی است که اگر به دنبال بهسازی آموزش و پرورش هستیم بنا به برخی تجربههای جهانی موفق، باید به دورههای تربیت معلم کیفی و آموزگارانی اهمیت بدهیم که از همان آغاز و با عشق و علاقه به آموزش، جذب آموزش و پرورش میشوند و در دوره کاری خود، از حقوق کافی و اختیار و امنیت شغلی برخوردارند.
کمبود معلم کلاسها را شلوغ تر کرده است
آموزش و پرورش در چند سال گذشته درباره سیاست جذب نیروی انسانی سیاست متناقضی در پیش گرفته بود.علی اصغر فانی وزیر آموزش و پرورش دولت یازدهم معتقد به کاهش معلم در مدارس بود و در آن دوره اعلام کرد که نسبت معلم به دانشآموز استاندارد نیست. فانی اعلام کرده بود میتوان با کاهش جمعیت معلمان و تعداد 700 هزار نفر فرهنگی آموزش وپرورش را اداره کرد و حالا کار به جایی رسیده که مسئولان وزارت آموزش وپرورش از کمبود جدی معلم در تمامی مقاطع تحصیلی خبر میدهند.
رضا نهضت، کارشناس تعلیم و تربیت در این باره معتقد است: متأسفانه در دوره آقای فانی این بحث بهطور جدی از سوی وی مطرح شد که میتوان با 700 هزار نیرو آموزش و پرورش را اداره کرد و 250 تا 300 هزار نیروی اضافی در آموزش و پرورش هستند. استدلالش این بود، زمانی 20 میلیون دانشآموز و یک میلیون معلم داشتیم، حالا که تعداد دانشآموزان کاهش پیدا کرده است تعداد یک میلیون معلم نیز باید کاهش یابد، این استدلال هماکنون هم به کار گرفته میشود. استدلال آقای ترکمن معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی آموزشوپرورش هم همین است. اما اشکال این استدلال کجاست؟ اشتباه هولناک این است که آقایان توجه ندارند زمانی که دانشآموزان 20 میلیون بودند، بسیاری از معلمان معادل ساعات موظف و گاهی بیشتر کلاس حق التدریس داشتند و با این روش تعداد زیاد دانشآموزان اداره میشدند و کلاسها بیمعلم نمیماند. این نکته مهمی است که به آن توجهی نمیشود یا نمیخواهند به آن توجه کنند.
این کارشناس آموزشی میگوید: هماکنون حجم کلاسهای حقالتدریس بشدت پایین آمده است، در واقع یکی از افتخارات آقای فانی این بود که نیاز به حق التدریس را کاهش داده است اما توجه نداشت با این کار اگر چه صرفهجویی کرده اما کلاسها شلوغ تر شده و از کیفیت آموزش کاسته است.
کمبود معلم جدی است
چندی پیش محمد بطحایی وزیر آموزشوپرورش در نامهای به معاون اول رئیسجمهور، زنگ خطر بازنشستگی نیرو و کمبود معلم در آموزش و پرورش را به صدا درآورد. او در این نامه اعلام کرد: در طول سالهای 1366 تا 1372 بیش از 380هزار نفر براساس مجوزهای سازمان اداری و استخدامی به عنوان معلم در وزارت آموزش وپرورش استخدام شدهاند، پدیده بازنشستگی بیش از 380 هزارنفر از کارکنان آموزشی طی پنج سال پیش رو (1397 الی 1400) ادامه فعالیت بزرگترین دستگاه اجرایی کشور را بهطور جدّی مورد تهدید قرار میدهد. موضوعی که رئیس مرکز برنامهریزی و منابع انسانی وزارت آموزش و پرورش هم بر آن تأکید میکند و بر این باور است که در مهر ماه سال تحصیلی 97 این وزارتخانه با کمبود 116 هزار نفری مواجه است و با روند فعلی پذیرش اندک در دانشگاه فرهنگیان و سهمیههای اختصاص یافته به آموزشوپرورش در آزمونهای استخدامی نمیتوان کسری معلم را پاسخ داد.
اسفندیار چهاربند رئیس مرکز برنامهریزی منابع انسانی و فناوری اطلاعات وزارت آموزش و پرورش با تأکید بر اینکه برنامههای مختلفی برای جبران این کمبود در وزارت آموزش و پرورش پیگیری میشود اظهار میکند: ما برنامههای مختلفی برای تأمین نیروی انسانی در نظر گرفتیم اولین راهکار تربیت نیروی انسانی در دانشگاه فرهنگیان است.
موضوع دیگر برگزاری آزمون است البته جذب معلمان حق التدریسی و روش خرید خدمت را در برنامه خود قرار دادهایم که امیدواریم بتوانیم برای سال جدید تحصیلی بخشی از نیروهای مورد نیاز را با این روشها جایگزین کنیم.
وی درباره کمبود نیروی آموزشی در سال تحصیلی جدید میگوید: برای مهر امسال برنامههای بسیاری را تنظیم کردیم یکی از راهکارها جذب 17 هزار نیرویی است که در آزمون استخدامی شرکت میکنند. در کنار این موضوع از نیروهای حق التدریسی استفاده میکنیم و خرید خدمات آموزشی را در دستور کار قرار دادهایم. قرار بر این شد تا از نیروهای بازنشسته هم استفاده شود تا با کمک این نیروها بتوانیم بخشی از کمبودها را برطرف کنیم.
چهاربند با اشاره به اینکه بیشترین کمبود نیرو در حوزه پرورشی و دوره ابتدایی است اظهار میکند: طبق قانون احیای امور تربیتی به ازای هر 4نفر دانشآموز باید یک ساعت معلم تربیتی داشته باشیم و نیاز به 123هزار مربی پرورشی برای دانشآموزان مدارس دولتی داریم اما فقط 18 هزار مربی به مدارس اختصاص میدهیم. بیشترین کمبودها را بعد از معلم پرورشی؛ در دوره ابتدایی داریم که موجب افزایش تراکم کلاسهای درس میشود و تهدید دیگر دوره ابتدایی تأمین آموزگار برای 20 هزار مدرسهای است که کمتر از 24 دانشآموز دارد و عمدتاً در مناطق روستایی و عشایری هستند.
او درباره خرید خدمت هم معتقد است: 15 هزار کلاس درس خرید خدمت میشوند در این میان 3 هزار کلاس کارودانش برون سپاری میشوند البته در این روش هم محدودیت داریم چرا که بودجه آموزش و پرورش محدود است.
رئیس مرکز برنامهریزی و نیروی انسانی وزارت آموزش و پرورش با اشاره به اینکه در سال 97 حدود 65 هزار نفر مشمول بازنشستگی هستند که پیشبینی میکنیم 55 هزار بازنشسته شوند،تأکید میکند: این میزان بازنشستگی موجب میشود تا وزارت آموزش و پرورش نتواند به درستی به اهدافی که برایش تعریف شده دست پیدا کند ما بارها این موضوع را مطرح کردیم و پیگیر جذب نیرو بودهایم و البته اشاره کردیم که با دانشگاه فرهنگیان نمیتوانیم نیروهای خودمان را جذب کنیم با این حال همچنان منتظر مجوزهای استخدامی جدید هستیم.