x
۰۹ / مهر / ۱۳۹۲ ۱۷:۲۰

تحلیل ابراهیم یزدی از رابطه ایران و آمریکا

یزدی به نقش سوریه در روابط ایران و آمریکا می پردازد و معتقد است ایران باید از اسد بخواهد که از قدرت کناره گیری کند. وی همچنین در این گفتگو به نقش اسرائیل در روابط میان ایران و آمریکا می پردازد.

کد خبر: ۲۷۸۹۵
آرین موتور

دکتر ابراهیم یزدی اولین وزیر خارجه ایران پس از انقلاب اسلامی و دبیرکل نهضت آزادی در گفتگو با فرارو به بیان روابط ایران و آمریکا می پردازد. وی معتقد است اصرار اوباما برای دیدار با روحانی در نیویورک به دلیل درماندگی آمریکا در بحران های منطقه ای و نیاز آمریکا به ایران است. یزدی به نقش سوریه در روابط ایران و آمریکا می پردازد و معتقد است ایران باید از اسد بخواهد که از قدرت کناره گیری کند. وی همچنین در این گفتگو به نقش اسرائیل در روابط میان ایران و آمریکا می پردازد. آقای دکتر! به گفته آقای ظریف در جریان سفر آقای روحانی به نیویورک چندین بار از سوی آمریکایی ها درخواست شد که ملاقاتی میان آقای روحانی و اوباما انجام شود که بالاخره آن تماس تلفنی صورت گرفت. به نظر جنابعالی علت درخواست های مکرر آمریکا برای دیدار با رئیس جمهور ایران چیست؟ برخی ها معتقدند درماندگی آمریکا در بحران های منطقه ای و نیاز آنها به ایران علت این موضوع است. آیا جنابعالی با این نظر موافقید؟ من با این نظر موافق هستم. تجربه ناموفق جنگ در افغانستان و نیز در عراق باعث شده نه تنها آمریکایی ها بلکه اروپایی ها نیز از وقوع درگیری جدید نظامی در منطقه نگران باشند. لذا در عین حال که دولت آمریکا به سوریه هشدار می دهد اما افکار عمومی این کشورها آماده پذیرش جنگی دیگر نیست. از سوی دیگر آمریکا می داند ایران در سوریه نفوذ دارد، همانطور که در افغانستان نفوذ داشت. اگر همکاری ایران با آمریکایی ها نبود طالبان در افغانستان سقوط نمی کرد و مخالفین طالبان بر سر صدارت کرزای به توافق نمی رسیدند. بحران سوریه می تواند تمام منطقه را به آشوب بکشاند. فراموش نکنیم در پشت صحنه، اسرائیل مایل است که این جنگ توسعه پیدا کند و غرب درگیر این جنگ شود. لذا آمریکا می داند که ایران در سوریه نفوذ دارد و می تواند به حل این بحران کمک کند. به نظر جنابعالی بحران سوریه چه نقشی در روابط میان ایران و آمریکا می تواند بازی کند و ایران چگونه باید از این موضوع به سود منافع ملی خود استفاده کند؟ بنده سه هفته پیش پیشنهادی را در قالب یک نامه خدمت آقای روحانی داده بودم. در این نامه پیشنهاد کردم ایران با تکیه بر پشتوانه سرمایه‌گذاری‌هایی که در سوریه کرده است، آقای اسد را قانع کند که از حکومت کناره‌گیری نماید. اگر ایران این کار را انجام دهد هم غرب را از این بن بست نجات می دهد و هم ایران در وضعیتی قرار می گیرد که می تواند وارد معادلات جهانی شود و این به نفع ایران است. اسد یک مهره سوخته است و ماندن وی بر سر قدرت هیچ دلیلی ندارد و نه به نفع ایران است و نه به نفع سوریه و دیگر کشورهای منطقه است. آمریکایی ها می دانند که ایران چنین توانایی را دارد و به همین دلیل مایلند روابط خود را با ایران بهبود ببخشند. علاوه بر این آمریکا می داند ایران در منطقه خاورمیانه یک دولت قدرتمند است و بنا به دلایل مختلف اگر ایران همکاری نکند هیچ تغییر و تحولی در خاورمیانه رخ نخواهد داد. آقای روحانی گفتند پرونده هسته ای ایران باید در عرض چند ماه و نه چند سال حل و فصل شود. روز گذشته جان کری نیز گفته بود این امکان وجود دارد که پرونده هسته ای ایران در کمتر از 6 ماه حل و فصل شود. جنابعالی امکان این موضوع را چقدر واقع بینانه می دانید؟ من دقیقا نمی دانم اینکه ایران می گوید پرونده هسته ای باید حل شود بر اساس کدام نقشه راه حل شود؟ آیا منظور این است که ایران می پذیرد درصد غنی سازی را محدود کند، پروتکل الحاقی را امضاء کند و بازرسان آژانس بدون اطلاع قبلی از اماکن مختلف بازدید کنند؟ لذا اینکه گفته شود در شش ماه یا کمتر حل شود یک مسئله است و اینکه چه نقشه راهی برای حل این مسئله دارند مسئله دیگر است که من از این موضوع اطلاعی ندارم. آقای دکتر! آیا ممکن است آمریکا به دنبال این باشد که با ایران مذاکره کند اما در طول مذاکره مسائلی مطرح شود که ایران با آنها موافقت نکند تا بدین ترتیب آمریکا به جامعه جهانی بگوید ما خواستیم با ایران کنار بیاییم اما آنها حاضر نشدند و بدین ترتیب عرصه را بر ایران تنگ تر کنند؟ آمریکایی ها هر هدفی داشته باشند طبیعی است که باید برای آن هدف در زمان خود توجیه داشته باشند. مسلما آمریکا تمام راهها را خواهد رفت و اگر ایران نتواند خوب بازی کند به افکار عمومی دنیا خواهد گفت ما خواستیم، اما ایران موافقت نمی کند. لذا ایران بر سر دوراهی است. اکنون که رئیس جمهور ایران و دیگر مقامات عالی رتبه مواضع متفاوتی با گذشته دارند ما شاهد هستیم که مقامات آمریکایی نیز عاقلانه عمل می کنند و واکنش های مثبتی دارند و لذا باید از این فرصت استفاده کرد. آیا به نظر شما نقش و اهمیت جایگاه اسرائیل در نزد آمریکا آنقدر زیاد نیست که بابت آن حاضر به عادی سازی روابط خود با ایران نشود؟ مسئله اسرائیل خیلی پیچیده شده است. کارتر در کتاب خود با صراحت عنوان می کند پس از قرارداد کمپ دیوید مسئول ادامه جنگ اسرائیل است؛ چرا که سادات به این شرط قرارداد را می پذیرد که اسرائیل به مرزهای سال 1967 برگردد؛ اما اسرائیل به تعهدات خود عمل نمی کند. امروز اسرائیل تحت شدیدترین فشارهای تاریخی برای بازگشت به مرزهای سال 1967 است. اما اسرائیل تمایلی به صلح ندارد و دلایل فراوانی برای این امر وجود دارد. صلح با فلسطین و منتفی شدن جنگ به معنای این است که در دراز مدت اسرائیل موضوعیت خود را از دست خواهد داد و لذا اسرائیل تمایلی به صلح ندارد. اما آمریکا و غرب مصّر هستند که بعد از دوران جنگ سرد باید تمام کانون های آشوب از بین برود که یکی از بزرگترین کانون های آشوب در منطقه خاورمیانه مسئله فلسطین و اسرائیل است. اسرائیل اکنون تحت فشار است و به همین دلیل نمی خواهد روابط ایران و آمریکا بهبود پیدا کند و دنبال آتش افروزی در منطقه است. سیاست ایران در طول هشت سال اخیر درباره اسرائیل و آمریکا بسیار اشتباه بوده و هر اقدامی که در اینباره صورت گرفته به ضرر ایران تمام شده است. لذا اکنون بهترین فرصت برای بهبود روابط میان ایران و آمریکا است و به نظر من اولین قدم برای ورود به صحنه جهانی این است که ایران ابتکار عمل در سوریه را در دست بگیرد.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x