رفع تحریم ایران به زیان کدام کشورهاست؟
امکان استفاده از برگ اروپا بسیار مهیاست، چراکه اروپاییها روابط گسترده تجاری با ایران داشتند، اما طی یکی دو سال گذشته بازار پرسود ایران را کاملا از دست دادهاند و در حال حاضر انگیزهای قوی برای برقراری دوباره تماس اقتصادی با ایران دارند. استفاده از برگ اروپا که از جمله زیاندیدگان تحریمها علیه ایران هستند، میتواند معادلات را به نفع کشورمان تغییر بدهد
تلاش این روزهای ایران برای حذف تحریمهای غیرقانونی بهصورت خودکار نگرانی برخی کشورها را هم موجب شده است چرا که تحریم تجاری، بانکی و نفتی ایران منجر به کاهش حضور کشورمان در بازارهای مختلف شده و خودبهخود فضا برای رقبای سنتی ایران باز شدهاست؛ بخصوص پر شدن جای ایران در بازار نفت و گاز محسوس است. بهعنوان مثال عربستان و عراق بخشی از بازار نفت ایران را تصاحب کردهاند و از آن سو قطر هم با یکهتازی در بازار گاز توانسته است هم برداشت گاه تا 10 برابری از میادین عظیم گازی مشترک با ایران داشته باشد و هم اینکه در غیاب ایران در بازار گاز به سودهای هنگفت دست پیدا کند. البته این ماجرا به همین جا ختم نمیشود و وجه دیگری هم دارد. مشتریان سنتی نفت ایران از تابستان سال گذشته تاکنون سعی دارند به بهانه تحریمها نفت ایران را با شرایط آسانتری خریداری کنند و اعلام میکنند که به واسطه تحریمهای نفتی اعمال شده علیه ایران و ریسک بالای تجارت نفت با ایران چارهای نیست مگر اینکه ایران شرایط آسانتری را برای فروش نفت در نظر بگیرد. چین و هند دو کشوری هستند که سعی دارند نفت ایران را با قیمت نازلتری خریداری کنند و از آن مهمتر پول نفت را هم یا به یوان و روپیه میپردازند یا اینکه آن را نزد بانکهای داخلی خود به نام ایران نگهداری میکنند و عملا دست ایران برای تصمیمگیری در نحوه هزینهکرد پول فروش نفتش چندان باز نیست. ناگفته نماند که این وضعیت از تابستان سال گذشته به وجود آمده و در بخش بانکی هم کشوری چون ترکیه به مرکز جدید مبادلات پولی ایران تبدیل شده است و سودهای هنگفتی نصیبش میشود. حتی این کشور سال گذشته رکورددار صادرات طلا به ایران بود و از این محل هم سود فراوانی را نصیب خود کرد. مجموعه این شرایط باعث شده تا دولت جدید ایران به فکر بازگرداندن شرایط به روال سابق باشد لیکن سختیهای زیادی هم پیشرو است. از یکسو آمریکا سرسختی نشان میدهد و به این راحتی حاضر به لغو تحریمها نیست و از سوی دیگر هم کشورهایی چون چین، هند، ترکیه و کشورهای جنوب خلیجفارس که از شرایط فعلی سود سرشاری نصیبشان میشود راضی به تغییر شرایط نیستند و مستقیم و غیرمستقیم، آشکار و غیرآشکار سعی دارند تا شرایط را به حالت فعلی نگه دارند. بهعنوان مثال وقتی تماسهای دیپلماتیک بین ایران و آمریکا برقرار شد موجی از نارضایتی میان کشورهای جنوبی خلیجفارس ایجاد شد که چنین نارضایتیهایی در تحلیلهای رسانهای این کشورها قابل تشخیص است. در این راستا شبکه تلویزیونی الجزیره که متعلق به قطریهاست سعی داشت با انتشار گزارشی تحلیلی تماس دیپلماتیک بین ایران و آمریکا را فاقد نتایج عملی جلوه دهد. این شبکه در تحلیل خود با عنوان «دستان بسته اوباما برای توافق با ایران» میگوید: «دست باراک اوباما برای توافق بسته است چرا که فقط یکچهارم تحریمها مستقیما به دست کاخ سفید میتواند لغو شود.» الجزیره در ادامه تحلیل بدبینانه خود میآورد: «برای باراک اوباما برآورده کردن انتظارات ایران که مهمترین آن برداشتن یا کاهش تحریمهاست ممکن است سختتر باشد.» طبق تحقیقات گروه بحران بینالمللی فقط 8مورد (از 31 مورد) از تحریمهای آمریکا علیه ایران به دستور کاخ سفید میتواند لغو شود و لغو بقیه آنها باید با موافقت کنگره، سازمان ملل و اتحادیه اروپا صورت بگیرد.به عقیده کارشناسان، با توجه به فضای حاکم بر کنگره آمریکا، باراک اوباما با موانع زیادی در این بخش مواجه است که پیشبرد راهبرد وی را ممکن است با مشکل مواجه کند. البته ظاهرا بدبینیها صرفا معطوف به تحلیلها نیست و برخی کشورها چون هند بر این تصورند که میتوانند همانند یکسال گذشته نفت ایران را با شرایط استثنایی خریداری کنند. نمونه آن هم واکنش عجیب هندیها به پیام جدید بیژن زنگنه، وزیر نفت بود. زنگنه اخیرا به اطلاع هندیها رسانده است که ایران دیگر مایل به فروش نفت به هند با روپیه هندی نیست و هند همانند سالهای گذشته باید 45 درصد پول نفت را روپیه و 55 درصد دیگر را به یورو یا ارزهای دیگر پرداخت کند. اما در این میان هندیها اعلام کردهاند که عراق مایل به جایگزین شدن ایران در بازار نفت هند است. ناگفته نماند که روپیه هند طی چند ماه اخیر تا 30 درصد ارزش خود را مقابل سایر ارزها از دست داده و همین موضوع هم باعث شده تا کشوری مانند ایران که نفتش را با روپیه هند به هندیها میفروشد، دچار زیان شود. از این رو بود که زنگنه اعلام کرد دیگر حاضر به دریافت صدرصد پول نفت با روپیه نیست و باید این فرمول تغییر کند. اما ظاهرا هندیها ایران را در شرایطی نمیبینند که برنامهاش را پیش ببرد لذا برای ایران ناز و کرشمه میآیند که اگر به ما نفت نفروشید این عراق است که جایگزین شما خواهد شد. لیکن ظاهرا هندیها به این نکته توجه ندارند که عراق هم حاضر به ارزان فروشی نفت نیست و از آن طرف هم پول نفت را با ارزهای معتبر میخواهد و این برای هندیها مقرون به صرفه نیست که نفت ایران را از دست بدهند. ظاهرا وزیر نفت ایران که کارکشته هم هست به راحتی دست هندیها را خوانده و اخیرا به سفیر هند در تهران اعلام کرده که شرایط فعلی قابل قبول نیست و باید تغییر ماهوی پیدا کند. چرا برخی کشورها از لغو تحریمها زیان میبینند؟ شاید ضرر و زیانهای اقتصادی اصلیترین محوری باشد که موجب شده برخی کشورها از لغو یا سستتر شدن تحریمها نگران شوند و برای تداوم وضعیت سابق به تکاپو بیفتند. چرا که در طول یکی دو سال گذشته کشورهایی نظیر روسیه، چین، هند و امارات متحده عربی از تحریمها کیسههای عریض و طویلی برای خود دوختهاند. این تحریمها در حالی که موجب اختلال در وضعیت اقتصادی کشور شده اما برای کشورهای ثالث که همچنان رابطه اقتصادی- تجاری خود را با ایران ادامه میدهند سودی هنگفت دست و پا کرده است. محور اصلی این سود و منفعت غیرعادلانه هم فروش محصولات نامرغوب برخی کشورها نظیر چین به ایران بودهاست. خریدهای ارزان و سهل از ایران و همچنین واسطهگری مالی به بهانه تسهیل روابط اقتصادی هم از دیگر راههایی است که کشورهایی نظیر روسیه و هند و چین از آن برای خود کسب سود میکنند. برای مثال زمانی که اتحادیه اروپا تحریمهای نفتی را تصویب کرده و به اجرا گذاشت شرکتهای باربری و کشتیرانی چین که در زمینه حملونقل محصولات پتروشیمی فعال بودند سریعا واکنش نشان داده و برای ارتباط با ایران اظهار آمادگی کردند و با استفاده از این فرصت سعی کردند عوایدی آنی را نصیب خود کنند. رویترز در آن برهه زمانی گزارش داد که شرکتهای چینی نانجینگ و سینوچم پس از تصویب این تحریمها از این وضعیت اظهار رضایت کرده و وارد چرخه مبادله با ایران شدند. همپیمانی چین و روسیه در استفاده از تحریمها البته چین همزمان با آغاز تحریمها با کمی وقفه بهتدریج اقدام به کاهش واردات نفت خود از ایران و افزایش واردات از روسیه کرد، به گونهای که از رقم ۵۵۰ هزار بشکه در سال ۲۰۱۱ به رقم ۴۳۳ هزار بشکه در پاییز ۲۰۱۲ رسید. تا پایان سال ۲۰۱۲ براساس آمار، واردات نفت چین از ایران به میزان ۲۲ درصد کاهش یافته است. این امر برای ایران که چین را یک مشتری مطمئن در نظر میآورد، یک هشدار بود زیرا به خوبی نشان داد که چین پای منافع اقتصادی که در میان باشد نمیتواند نقش دوست و متحد ایران را بازی کند. در همین مدت، نگاهی به میزان واردات نفت چین از روسیه نشان میدهد که این واردات از رقم ۳۹۵ هزار بشکه در روز به پانصد هزار بشکه افزایش یافته است؛ تقریبا برابر ۱۱۲هزار بشکه کاهشی که از واردات نفت ایران صورت گرفته است. چنین موضوعی نشان میدهد که تحریمهای ایران چین و روسیه را به دو متحد استراتژیک تبدیل کرده و آنها از این وضعیت سودی دو طرفه میبرند و عواید این دو کشور در تداوم تحریمهاست. مسلما این کشورها با توجه به چنین معادلاتی باید بکوشند در این مسیر ایجاد دستانداز کنند. نباید فراموش کرد که اگر شرایط بینالمللی ایران با دیگر کشورها طبیعی و مبنی بر قوانین تجارت آزاد بینالمللی باشد همه مبادلات تجاری- مالی خارجی با قیمت عادلانه و طبق موازین تجارت بینالمللی انجام خواهد شد و دیگر در این میان کشور ثالثی سودی ناعادلانه نبرده و برای خود از تحریمها «کیسه عواید» نمیدوزد. به هر حال به نظر میرسد ایران برای بازگرداندن وضعیت تجارت خارجیاش به پیش از تحریمهای تابستان سال 91 راهی سخت در پیش دارد ولی در عین حال چارهای نیست که این راه سخت طی شود هر چند که با سنگاندازی کشورهایی مواجه شویم که از رفع تحریمهای ایران زیان میبینند. باید توجه داشت که در این راستا امکان استفاده از برگ اروپا بسیار مهیا است. چرا که اروپاییها روابط گسترده تجاری با ایران داشتند. از یکسو روزانه نیم میلیون بشکه از ایران نفت خریداری میکردند و در سوی دیگر هم شرکتهای نفتی و خودروسازشان با شرایط عالی در بازار پرسود ایران فعال بودند. اروپاییها طی یکی دو سال گذشته این بازار پرسود را کاملا از دست دادهاند و در حال حاضر انگیزه قوی برای برقراری دوباره تماس اقتصادی با ایران دارند. استفاده از برگ اروپا که از جمله زیاندیدگان تحریمها علیه ایران هستند، میتواند معادلات را به نفع کشورمان تغییر بدهد.