خرید و فروش افیون در دل مناطق پرخطر
این نوشتار در حالی به نگارش درمیآید که امروز مساله حاشیه شهرها بهعنوان یکی از بزرگترین کلافهای سردرگم در بحث آسیبهایاجتماعی رشد قابلتوجهی یافته و این مناطق مأمن امنی برای معتادان، موادفروشان و دیگر آسیبهایاجتماعی شدهاند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان، معضل زندگی در حاشیه شهرها، امروز نزدیک به ۱۸میلیون از جمعیت کشور را به خود درگیر کرده، بنابراین موضوعی کماهمیت نیست که بتوان به آن بیتوجهی یا در موردش اهمال کرد. معضل حاشیهنشینی مختص ایران نیست و امروز اکثر کشورهای درحالتوسعه با آن مواجهاند. معضلی که جامعه را درگیر مشکلات متعددی میکند و مساله بافتهای فرسوده و نامقاوم در این مناطق تنها بخش کوچکی از معضل بزرگ حاشیهنشینی است، در واقع آنچه باید به آن توجه داشت مساله زندگی انسانی جاری در این بافتهاست.
حساسیتزدایی از آسیبهایاجتماعی امروز گریبانگیر مساله حاشیهنشینی شده است و مسئولان جای پرداخت به مسائل انسانی جاری در این بافتها کالبد شهری را عامل اصلی مشکلات و آسیبهای متعدد در این مناطق بیان کردهاند. امروزه یکی از مهمترین موارد آسیباجتماعی اعتیاد در حاشیهشهرهاست و این مناطق جایگاه زندگی معتادان و موادفروشان زیادی شده است. بنابراین نمیتوان مساله اعتیاد را مقولهای جداگانه از آسیبهایاجتماعی دانست و مساله اعتیاد با بافتهای فرسوده عجین شده است. مساله حاشیهنشینی و اسکان غیررسمی قاعدتا مشکلاتی را در حوزه شهری پدید میآورد، علت این مشکلات نیز روشن است هنگامی که شهر نتواند خود را با رشد شتابان شهرنشینی و افزایش مهاجرت روستاییان به شهرها هماهنگ کند در این صورت ناگزیر معضلاتی مانند حاشیهنشینی سردرمیآورند. در واقع حاشیهنشینان افرادی هستند که ابتدا زندگی شهری را برای خود برگزیدهاند، اما در مواجهه با هزینههای سرسامآور زندگی شهرها زندگی در حاشیهشهرها را انتخاب میکنند. این بخشها مورد غفلت مسئولان واقع شده و از شرایط زندگی و کیفیت بسیار پایین رنج میبرند. برخی از صاحبنظران مهمترین عامل توسعه حاشیهنشینی را صنعتی شدن جوامع اعلام کردند، در واقع بهگفته آنان مادامی که یک کشور در مسیر صنعتی شدن پیش میرود نتیجهای جز افزایش حاشیهنشینی ندارد. بنابراین با این فرضیه کشورهای توسعهیافته به میزان کشورهای درحالتوسعه از معضل حاشیهنشینی رنج نمیبرند. نکته مهم آن است که ایران همواره جمعیت حاشیهنشین و کولی داشته است، اما این معضل امروز بهگونهای سامانیافتهتر و در حال گسترش در اطراف شهرهای بزرگ در حال ظهور است که سبب رنگ باختن حافظه تاریخی ایران از حضور کولیها در اطراف شهرها شده است. کولیها افرادی بودند که در حاشیه شهرها زندگی میکردند و برای کسبوکار و معامله به شهر میآمدند. دهه 60 خورشیدی دوره اوجگیری حاشیهنشینی بهدلیل جنگ تحمیلی و پیامدهای آن و مهاجرتهای بیرویه به حاشیه کلانشهرها بود. هنگامی که جنگ تمام شد تصور میشد اوضاع خود به خود درست شود، اما این غفلت از حاشیهنشینی باعث توسعه بیرویه کلانشهرها و تصرف زمینهای بدون معارض شد.
حاشیهشهرها، محبوب معتادان
افراد مجرم یا موادفروشان حاشیه شهرها را جایگاهی مناسب برای ارتکاب به جرم خود میدانند. برخی نیروهای پنهان مثل افراد مجرم و باندهای قاچاق موادمخدر سرمایهگذاری ویژهای بر روی حاشیهشهرها دارند. مثلا برای انتقال موادمخدر از افراد حاشیهنشین شهر استفاده میکنند، زیرا فضای باز این مناطق و نبود نظارت کافی در حاشیهشهرها بهترین فضا را برای جرم و جنایتهای سازماننیافته یا گروهی ایجاد میکند. از نظر اجتماعی بیشتر ساکنان این مناطق شغلهای کاذب یا غیرتولیدی دارند یا به تکدیگری مشغولاند و برخی از آنها نیز کارگران روزمزد هستند. این عوامل احتمال بروز فساد، جنایت و بزهکاری را در حاشیهشهرها به شدت افزایش داده است. واقعیت آن است که آسیبهایاجتماعی در حاشیهشهرها را نمیتوان از میان برد، اما میتوان آنها را کمرنگ یا بیرنگ کرد. آگاهیبخشی از طریق اقداماتفرهنگی یکی از مباحث بسیار اثرگذار در کاهش میزان آسیبهایاجتماعی در حاشیه شهرهاست. در نگاه کلی باید راهکارهای نظارتی، قهری، پلیسی و قانونی را در این مناطق گسترش داد و به این منظور ماموراننظارتی و پلیسها در حاشیهشهرها حضور داشته باشند و همچنین مکانهای استقرار پلیس در محلات بیشتر شود. این راهحل مناسبی است، اما ناگزیر این پرسش را در میان افکار عمومی ایجاد میکند که آیا تبعات برخوردقهری در نظر گرفته شده است یا خیر. در واقع چه تضمینی وجود دارد که مقابله با باندهایخلافکاری و قاچاقچیان در نهایت به افزایش میزان آنها منجر نشود. بنابراین اگر راهحل بهبود شرایط فرهنگی را افزایش برخوردهای قهری در این مناطق بدانیم سخن گزافی نگفتهایم، اما این راهکار بهتنهایی چارهساز نیست. راهحل مکمل کاهش فاصلهفرهنگی بین مرکز و حاشیه شهرهاست. در این مورد پیشنهاد آن است که تمام فعالیتهای فرهنگی انجام گرفته در سطح شهر و مرکز شهر را به حاشیهشهرها نیز بکشانیم. وجود سینما، مراکز فرهنگی، فرهنگسراها در درازمدت به افزایش میزان فرهنگ در این جوامع کمک میکند. پرسش آن است که آیا فقر سبب افزایش اعتیاد در میان حاشیهنشینان خواهد شد؟ بله. افراد بیبضاعت در ابتدا به اعتیاد فکر نمیکنند و تنها به طمع سود و منفعت زیاد قاچاق و توزیع موادمخدر به این کار اقدام میکنند، اما در نهایت اغلب آنها خود گرفتار موادمخدر میشوند و چرخه معیوب فقر و اعتیاد در میان توزیعکنندگان موادمخدر و متقاضیان استفاده از آن در مناطق حاشیه شهرها ادامه پیدا میکند. در واقع مسائل شدید اقتصادی در حاشیه شهرها ناخودآگاه میزان اعتیاد در آنها را کاهش میدهد. از سویدیگر فقر اقتصادی و فرهنگی را ایجاد خواهد کرد و فقر فرهنگی خود عامل مهمی برای افزایش آسیبهایاجتماعی است. اعتیاد در کنار معضلات فراوان اجتماعی که به همراه دارد عامل بسیاری از بیماریها مانند ایدز و هپاتیت در مناطق حاشیهای است. امروز نیرویانتظامی و وزارتبهداشت فعالیت گستردهای را در زمینه کاهش میزان اعتیاد در حاشیهشهرها انجام میدهند، اما آمار و اطلاعات گواه آن است که پروژههای جلوگیری از اعتیاد در این مناطق چندان موفق نبودهاند. علت این عدم موفقیت نیز به ظاهر مشخص است، تا زمانی که معیارهای فرهنگی، اجتماعی و مسائل اقتصادی ساکنان مناطق حاشیهنشین مساله اعتیاد را برمیتابند مشخص است که قاچاقچیان، موادفروشان و متقاضیان موادمخدر نیز در حاشیهشهرها حضوری پررنگ دارند و بر فرهنگ تاثیرگذارند.
مناطق نیازمند بازآفرینی فرهنگی، اجتماعی
یک کارشناس اعتیاد با اشاره به آنکه حاشیه امن موادفروشان حاصل مجموعهای از عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و آموزشی است، میگوید: حاشیهنشینی در اطراف شهرهای بزرگ بحث مطرحی در کشور است. عموما زندگی در حاشیه شهرها به معنای ضعف در امنیت و نظارت در منطقه بوده و فرهنگ حاکم در حاشیه شهرها با فرهنگ سنتی شهر کاملا متفاوت است. این مشکلات سبب افزایش آسیبهایاجتماعی در این مناطق میشوند یکی از مهمترین آنها مساله اعتیاد و موادمخدر است. سعید صفاتیان میافزاید: فروشندگان موادمخدر زندگی خود را به مناطق حاشیهای شهرها منتقل میکنند، زیرا در این مناطق نظارت نیرویانتظامی بر آنها کمتر است و به میزان کمتری مورد کنترل از سوی آنها قرار میگیرند. علاوه براین افراد متقاضی موادمخدر در این مناطق بیشتر هستند. فرهنگعمومی مردم بهگونهای است که حضور شخص موادفروش را در کنار خودشان و در خیابان پذیرفتهاند و با او برخورد قهری ندارند. بنابراین هنگامی که تقاضای توزیع موادمخدر و فروشنده موادمخدر و خردهفرهنگ فروش و استفاده از مواد نیز وجود دارد در نهایت میزان مصرف در مناطق حاشیهای افزایش پیدا میکند. وقتی میزان مصرف موادمخدر افزایش پیدا میکند میزان دسترسی به موادمخدر نیز در این مناطق زیاد میشود. او خاطرنشان میکند: حضور معتادان و موادفروشان در حاشیه شهرها ناخودآگاه دسترسی و ورود موادمخدر به شهر را نیز تعدیل میکند. صفاتیان میافزاید: در شهرها برنامههای متعددی از سوی نیروی انتظامی در راستای کاهش و کنترل میزان توزیع موادمخدر انجام میشود، اما به محض عزیمت به حاشیهشهرها تعداد پاسگاهها، مراکز بهداشتی، مراکز آموزشی کاهش پیدا میکند. او میگوید: معضل حاشیهنشینی امروز یکی از آسیبهای اجتماعی مهم و اولویتدار است. حاشیهنشینی در دل خود اعتیاد را دارد و به آن دامن میزند و در مقابل اعتیاد نیز مقوله حاشیهنشینی را گسترش میدهد و این دو رابطه متقابل دارند و لازم و ملزوم یکدیگر هستند. صفاتیان خاطرنشان میکند: مساله کاهش اعتیاد در حاشیهشهرها صرفا برعهده ستاد مبارزه با موادمخدر نیست، زیرا در این مناطق باید شاهد آموزش و پرورش، بهداشت، مسکن کارآمد، اقتصاد پویا و... باشیم. هنگامی که تمام این موارد با ضعف همراه باشند در نهایت کاری از ستاد مبارزه با موادمخدر نیز برنمیآید و رسیدگی به تمام این امور از حوزه و شرح وظایف ستاد مبارزه با موادمخدر خارج است. صفاتیان میگوید: هنگامی که تعداد مدارس و دانشآموزان به نسبت شهرها در مناطق حاشیهای کمتر است و بسیاری از دانشآموزان جای تحصیل مشغول به خرید و فروش موادمخدر هستند و همچنین شغل کمی در این مناطق وجود دارد، ریشهکنی یا کاهش میزان اعتیاد با مسائل و مشکلات فراوانی همراه خواهد بود. او میافزاید: غالب ساکنان درآمدهای اندکی دارند و تعداد معتادان متجاهر نیز در آنها کمتر است. در واقع دستگاههایی که در حوزههای آسیبهای اجتماعی کلان و اقتصاد در کشور فعالیت میکنند باید نقش بیشتری را در این زمینه ایفا کنند. بنابراین امنیت، آموزش، فرهنگ و بهداشت باید در این مناطق تقویت شوند و زمانی که شاهد فرهنگ شهری در حاشیهشهرها باشیم اکثر معضلات به مرور رفع میشوند. صفاتیان میگوید: راهحل گسترش نظارت و کنترل سیستمهای مختلف بر حاشیهشهرهاست. این کار سالهاست که با حجم رو به رشدی در کشور آغاز شده، اما تا نتیجهگیری آن راه طولانی در پیش داریم، زیرا حجم کار بسیار بالاست.