ترامپ به دنبال تسلط بر بازار انرژی جهان
در روزهای گذشته بحث بازگشت روسیه به گروه کشورهای صنعتی توسط دونالد ترامپ رییس جمهوری آمریکا مطرح شده، مسالهای که مخالفت جدی اتحادیه اروپا و همچنین کاخ کرملین را به دنبال داشته است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از قانون، ترامپ در جلسه رسمی سران گروه ۷ خواهان بازگشت روسیه به این گروه شد. وی پیش از رفتن به سمت محل برگزاری نشست جی-7 در شهر کبک کانادا، گفته بود که روسیه «باید» در این نشست باشد. این در حالی است که کرملین در یک موضعگیری رسمی اعلام کرده که روسیه بر چارچوبهایی غیر از گروه ۷ متمرکز است. در همین راستا اعضای اروپایی گروه جی-۷ پس از شنیدن اصرار ترامپ بر بازگشت روسیه به این بلوک مخالفت خود را به صورت متفقالقول با بازگشت روسها اعلام کردهاند. جالب اینجاست که ترامپ در حالی خواهان بازگشت روسیه به این گروه شده که به دلیل موضعگیریهای ضداروپاییاش از جمله اعمال تعرفه اضافی بر واردات فولاد از این کشورها در حال حاضر جایگاه مناسبی در میان اعضای گروه 7 ندارد.
واکنش به درخواست ترامپ
ترامپ در این خصوص گفته بود: «روسیه باید در این نشست باشد. شاید شما روسیه را دوست داشته باشید یا از آن خوشتان نیاید؛ شاید هم این کار از نظر سیاسی، کار درستی نباشد ولی واقعیت این است که ما باید دنیا را اداره کنیم. جی-7 روسیه را بیرون انداخت. آنها باید بگذارند که روسیه بازگردد».
نخستین واکنش به درخواست ترامپ از سوی نماینده فرانسه رخ داد که گفته بود: «اعضای اروپایی جی-7 با بازگشت روسیه به این بلوک مخالف هستند». روسها نیز در واکنشی اعلام کردهاند که اشتیاقی به حضور در جمع کشورهای صنعتی ندارند. سخنگوی کرملین در این باره گفته است: «روسیه بر فرمتهایی از همکاریهای بین دولتی غیر از جی-7 تمرکز دارد».
پیشینه گروه کشورهای صنعتی
گروه موسوم به هشت یا جی ۸ که در حال حاضر به دلیل خروج روسیه از آن به گروه 7 معروف است، از هشت کشور صنعتی جهان تشکیل شده که حدود ۵۰درصد اقتصاد جهان را در دست دارند و سران کشورهای این گروه هر ساله یک گردهمایی مشترک با هم دارند. فرانسه، آلمان، بریتانیا، ایتالیا، ژاپن، ایالات متحده آمریکا و کانادا کشورهای عضو این گروه هستند.
این گروه برای رفع یک بحران در اواسط دهه 70 میلادی تشکیل شد. در آن سالها بحران نفتی و از همپاشی سیستم تبادل ارز برتنوودز منجر به بحرانی در اقتصاد جهانی شد و برای کشورهای بزرگ صنعتی این موضوع مطرح بود که چگونه میتوان بر مشکلات غلبه کرد. همین امر باعث شد که رییس جمهور وقت فرانسه، والری ژیسکار دستن و صدر اعظم آن هنگام آلمان هلموت اشمیت به راهکاری بینالمللی برای چیرگی بر این بحران بیندیشند و اینگونه شد که در نهایت به ایده گروه جی 8 رسیدند. نخستین کنفرانس اقتصاد جهانی سال ۱۹۷۵ در قصر رامبولیه در پاریس برپا شد. پس از آن چنین دیدارهایی سالانه تکرار شدند و هر سال یکی از اعضای این گروه میزبانی اجلاس را که همیشه در مه یا ژوئن برگزار میشد، بر عهده گرفت. هدف از این نشستها در آغاز مشورت درباره مسائل روز و راهبردهای اقتصادی جهان بود. شرکتکنندگان در اولین اجلاس، سران کشورهای فرانسه، آلمان، بریتانیا، ایتالیا، ژاپن و آمریکا بودند.
جدایی روسیه
روسیه در پایان جنگ سرد، یعنی در سال ۱۹۸۹ خواستار پیوستن به این گروه شد و پذیرش این کشور به تدریج صورت گرفت و ۹ سال بعد، در سال ۱۹۹۸ به عضویت رسمی این گروه درآمد. در سال ۲۰۰۶ روسیه برای اولین بار ریاست گروه ۸ را بر عهده گرفت و اجلاس سالانه گروه ۸ در سنپترزبورگ برگزار شد.
اما پس از بحران اوکراین از این گروه کنار گذاشته شد. در پی انقلاب اوکراین و اشغال بخشی از خاک این کشور توسط ارتش روسیه و پیوستن منطقه کریمه به روسیه و شکاف به وجود آمده بین روسیه و غرب، سران هفت کشور صنعتی لغو عضویت روسیه را از گروه جی8 بهطور غیررسمی اعلام کردند.
دوران بحران اقتصادی
در خصوص پیامدهای درخواست ترامپ و بازگشت دوباره روسیه به گروه کشورهای صنعتی، محمود خاقانی،کارشناس بینالمللی انرژی و مدیرکل اسبق انرژی، معادن و محیطزیست سازمان همکاریهای اقتصادی اکو میگوید: به نظر من ما در دورانی جالب و در حال تحول به سر میبریم. تمام کشورهای دنیا به ویژه همین کشورهای گروه 7 با بحرانهای مختلف اقتصادی دست به گریبانند و سعی دارند این بحرانها را مخفی کنند. علاوه بر بحرانهای اقتصادی کسانی که در این کشورها زمام حکومت و سیاستگذاری را در دست دارند، به روشها و دلایل مختلف به فساد متهم یا با آن درگیر هستند، مانند نخستوزیر ژاپن. در این میان ترامپ به ویژه با بحران داخلی دست به گریبان است زیرا به نوعی میتوان گفت او انتخاب شدنش را مدیون کمکهایی میداند که پوتین با روشهای استفاده از شبکههای مجازی به ایشان کرده است. واقعیت این است که ترامپ در آمریکا با بحران داخلی روبهرو است و یکی از دلایل خروج آمریکا از برجام نیز این بود که دست به یک قمار زد و احساس میکرد واکنش ایران تند خواهد بود و کاری خواهد کرد که کاسه کوزه این عمل او بر سر ایران شکسته شود؛ به طوری که حتی اگر درگیری نظامی هم پیش آمد، ایران متهم این درگیریها باشد. در این خصوص اگر توجه کنید، میبینید که بلافاصله بعد از خروج ترامپ از برجام، نتانیاهو وارد عمل شد و حملاتی به سوریه صورت گرفت. سفرهایی که ترامپ به تازگی رفته و مسائل دیگر نشان میدهد که به هدفی که در خروج از برجام داشته، نرسیدهاند؛ یعنی ایران توانست با تدبیر این موضوع را تا به امروز مدیریت کند.
ترامپ دنبال بحرانآفرینی است
این کارشناس انرژی ادامه میدهد: با توجه به آنچه گفته شد میتوان گفت، ترامپ دنبال بحرانآفرینی است؛ باوجود اینکه پیش از سفر به کانادا گفته بود که روسیه باید بازگردد ولی هیچ دلیل منطقی نیز برای آن نمیآورد. جالب این است که همزمان روسیه و چین و ایران هم در همین تاریخ در شانگهای هستند و اجلاس شانگهای در حال تشکیل است که در واقع نوعی گروهبندی در برابر همین گروه 7 است. به هر حال کشورهای اروپایی با درخواست آقای ترامپ موافقت نکردند و بعید هم میدانم که موافقت کنند. این نشان میدهد که ترامپ دنبال فراکنی است و بیشتر حرفهایی که میزند و حرکات و اعمالش برای این است که در آمریکا خود را رییس جمهور موفقی نشان دهد و این گونه به مردم القا کند که در حال انجام کارهای مفیدی برای مردم و کشورش است. هر چند به نظر من ترامپ در این راه موفق نخواهد بود اما هدفی را تعریف کرده که در واقع هدف خود ترامپ نیست و آن تسلط بر بازار انرژی جهان است. این هدف، هدف شرکتهای نفتی و با پشتیبانی صنایع نظامی است و به همین دلیل است که ترامپ روی این موضوع حساب زیادی باز میکند و این تسلط بر بازارهای نفت و گاز نیز از جمله مواردی است که موجب نگرانی دولتهای اروپایی و ژاپن که عضو گروه 7 هستند، شده است و نمیدانند این گروه که بر بازار نفت و گاز مسلط میشود در چه مسیری قیمتها را حرکت میدهد و آنها تا چه حدود اقتصادشان ممکن است لطمه ببیند. اینجا است که آمریکا از اوپک خواسته که تولید را کنترل کند و به اوپک در این خصوص دستور میدهد و امیدش نیز در این راستا به عربستان صعودی است.
منفعت اسراییل
خاقانی در پایان میگوید: حال باید دید عربستان سعودی تا چه اندازه به دولت ترامپ و اسراییل سرسپردگی نشان میدهد زیرا دولت اسراییل علاقه دارد قیمت نفت در حال حاضر بالا برود. برای اینکه اگر قیمت نفت بالا برود، قیمت گاز هم به تبعیت قیمت نفت افزایش پیدا میکند و سرمایهگذاری در آبهای بسیار عمیق و تولید گران گاز از کف دریای مدیترانه مقرون به صرفه میشود. سپس اسراییل میتواند در بازار گاز تصمیمساز و نقشآفرین باشد. جنگ سوریه و عراق برای تسلط بر مسیرهای عبوری گاز طبیعی تولیدی در دریای مدیترانه بوده و در حال حاضر نیز که مساله هستهای را بهانه میکنند و میخواهند صنعت نفت و گاز ایران را تحریم کنند، هدفشان بیرون راندن حضور ایران از بازار نفت و به ویژه گاز است؛ یعنی میگویند اگر ایران تحریم شود، قیمتها بالاتر میماند و عربستان نفت خود را جایگزین میکند و گازش را نیز از دریای مدیترانه تامین میکند.