تکفرزندان، تکفرزندی را چگونه میبینند؟!
محققان کشورمان در پژوهشی جالب، ابعاد مختلف زندگی تکفرزندان را مورد بررسی قرار داده و این پدیده را از دید خود این افراد سنجیدهاند.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از ایسنا، تکفرزندی پدیده جدیدی نیست و در گذشته نیز خانوادههای تکفرزند وجود داشتهاند. اما این نوع تکفرزندی، درگذشته چندان به میل و خواسته خانوادهها گره نخورده بود و اگر خانوادهای با یک فرزند، عمر خود را سپری میکرد، این خواسته چندان به انتخاب خانواده وابسته نبود. لذا این حالت را میتوان تکفرزندی طبیعی نام نهاد. بهعبارتدیگر، این نوع تکفرزندی الگوی غالب فرزندآوری نبود، بلکه باروری در سطح بسیار بالایی بود و اغلب خانوادهها تعداد زیادی فرزند داشتند که برخی از این فرزندان بر اثر مرگومیر بالا، جان خود را از دست میدادند.
اما تصور بر این است که در جامعه امروز، نگرش خانوادهها به فرزندآوری و تعداد فرزندان تغییر کرده است. بهبیاندیگر، امروزه خانوادهها به تکفرزندی ارادی گرایش پیدا کردهاند. وقوع این نوع تکفرزندی، بهدلیل شرایط نامساعد بهداشتی یا مرگومیر بالا نیست، بلکه والدین بهطور ارادی و به دلخواه خود به داشتن یک فرزند اکتفا میکنند. این تغییر در ساختار خانواده و کاهش تعداد فرزند، تغییر در روابط درون خانواده را نیز به همراه داشته و کیفیت زندگی تکفرزندان را تحت تأثیر قرار داده است. بر این اساس، خانوادههای تکفرزند با محدودیت ایفای نقش مواجهاند. زیرا فرزند، امکان ایفای نقش خواهر یا برادر را ندارد و از قابلیتها و مهارتهایی که در روابط بین خواهر و برادر شکل میگیرد، محروم است. از اینرو، ماهیت تجربه تکفرزندی و اینکه چگونه به منزله پدیدهای اجتماعی ابراز میشود، باید دقیقاً مطالعه شود تا فهم عمیقتری از ویژگیهای این پدیده حاصل شود.
در این رابطه، محققانی از دانشگاه اصفهان تلاش کردهاند در مطالعهای پژوهشی تجربه زندگی تکفرزندان را از پدیده تکفرزندی با تأکید بر دختران بالای 18 سال بررسی کنند.
درواقع، این پژوهش با اتخاذ رویکرد پدیدارشناسی به توصیف تجربه زندگی دختران بالای 18 سال تکفرزند ساکن در شهر تهران پرداخته است.
از تحلیل دادههای بهدستآمده در این پژوهش، دوازده مضمون اصلی از تجربه شرکتکنندگان پیرامون تکفرزندی پدیدار شد که میتوانند تجربه زیسته آنها را به تصویر بکشند. این مضمونها شامل موارد زیر هستند: حکمرانی در خانواده، در حسرت موقعیت دیگری، توقعات افراطی، تنهایی، نیاز به حمایت خانوادگی، در جستوجوی جبران بودن، پیوند اعتباری، ضعف در روابط احساسی، نگرانیهای مخرب، برخورد تربیتی والدین، تعدیل خود و مواجهه با باورهای کلیشهای.
بر اساس نتایج این تحقیق، تحلیل تجارب زندگی افراد تحت بررسی نشان میدهد که حکمرانی در خانواده یکی از مضمونهای بسیار مهم در تجربه تک فرزندی است. این مضمون به مزایای خاصی اشاره دارد که از زمان تولد همراه تکفرزند است. این موارد شامل مهیابودن همه امکانات، رقیب نداشتن و تقسیم نشدن آنها هستند.
در این پژوهش، افراد در بخشی از تجربه خود به واکنش دیگران اشاره داشتند که معمولاً با بزرگنمایی جنبههای ظاهری و رؤیتپذیر زندگی تکفرزند و نادیدهانگاشتن جنبههای نامشهود و پنهان زندگی آنها در حسرت جایگاه او به سر میبرند. این افراد، از طریق تعاملات اجتماعی، از موقعیت خود، آگاهی بیشتری مییابند و به تفاوتهای سبک زندگی خود با دیگران بیشتر واقف میشوند. درواقع، تکفرزند با دیدن روابط خواهر/ برادری بین دوستان و همسالان به بازاندیشی میپردازد و موقعیت خود را مرتباً در مقایسه با دیگران محک میزند و مورد تأمل قرار میدهد. این ارزیابی به تکفرزند کمک میکند تا درک کاملتری از ماهیت تجربه تکفرزندی داشته باشد.
یکی دیگر از نکات مورد اشاره در این پژوهش، مسئله توقعات افراطی است. این تجربه به انتظارات غیرواقعبینانه اشاره دارد و از طریق دو مضمون فرعی انتظارات افراطی والدین و انتظارات افراطی تکفرزند بازنمایی میشود. انتظارات افراطی والدین، به انتظارات آنها در قبال سرمایه گذاری همه جانبه برای تنها فرزند خانواده اشاره دارد. وقتی همه امکانات و توجهات به یک نفر اختصاص دارد، به همین میزان سطح انتظارات و توقعات از او نیز بالا میرود. از سوی دیگر، چنانچه همه امکانات در خدمت تکفرزند قرار داشته باشد، ممکن است بر اثر تربیت نادرست، انتظارات تکفرزند به طرز نامناسب رشد کند. در چنین مواقعی، تکفرزند در مواجهه با واقعیتهای اجتماعی زندگی روزمره دچار سرخوردگی میشود.
دکتر بهجت یزدخواستی، دانشیار جامعهشناسی دانشگاه اصفهان و همکار محققش که انجام این پروژه پژوهشی را به عهده داشتهاند، میگویند: «مسئله بعدی، ضعف در روابط احساسی است. در کل، توانایی افراد در هدایت رفتارهای هیجانی مشتمل بر سه درونمایه فرعی احساسات تجربه نشده، پنهانسازی حالات درونی و زودرنج و حساس است. مضمون احساسات تجربه نشده به توصیف احساساتی میپردازد که تکفرزند امکان تجربه آنها را نداشته است. در پنهانسازی، فرد در موقعیتهایی برای پیشگیری از ایجاد ناراحتی برای والدین از گفتن واقعیت طفره میرود یا سعی میکند مسائل و مشکلات خود را بروز ندهد و احساسات خود را پنهان کند. در مضمون زودرنج و حساس بودن، حمایت شدید و دائمی از تکفرزند و تأمین همه خواستههای او ممکن است میزان تحمل فرد را در دستیابی به خواستهها کاهش دهد».
محققین فوق میافزایند: «در یک نتیجهگیری کلی، تجربه زندگی افراد مورد بررسی نشان میدهد که تکفرزندها معمولاً به لحاظ مهارتهای زندگی و توانمندیهای فردی متفاوتاند و این تفاوت اغلب خود را بهصورت افراط یا تفریط نشان میدهد؛ چنانکه هم خود بر این تفاوت مهر تأیید میزنند و هم بر نظر افراد جامعه نسبت به وجود بخشی از این تفاوتها اذعان دارند».
یزدخواستی و همکارش ادامه میدهند: «البته نباید ازنظر دور داشت که تکفرزندها به دلیل فقدان تضاد منافع معمولاً از امکانات، آزادی و توجه حداکثری والدین برخوردارند که این خود سبب بروز برخی مضمونهای اختصاصی پیشگفته میشود».
شایان ذکر است که این تحقیق، در مقام توصیف تجربه زیست تک فرزندی بوده تا ضمن افزایش بینش و آگاهی خانوادهها، سیاستگذاران و برنامهریزان نسبت به مقوله تکفرزندی، آنها را در اتخاذ تصمیمات و سیاستهای دقیقتر یاری کند. هرچند به بیان محققین، این موضوع نیازمند همفکری و بحث بیشتر در مجامع علمی است.
یافتههای این پژوهش در نشریه «زن در توسعه و سیاست» وابسته به دانشگاه تهران منتشر شده است.