ابتلای بیش از 6 میلیون ایرانی به افسردگی
آمارها از ابتلای ششمیلیون و ۴۰۰هزار نفر ایرانی به افسردگی خبر میدهد و وزارت بهداشت و درمان نیز نسبت به بیتوجهی به سلامت روان هشدارهای جدی میدهد و خواستار مدیریت سلامت روان در داخل کشور است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان، در این راستا طرحهایی نیز برای زیرپوشش بیمه قرار گرفتن سلامت روان مطرح شده، اما خدمات مشاورهای تاکنون برای هیچگروهاجتماعی حتی گروههای آسیبپذیر اجتماعی مانند معتادان رایگان نشده است. بهنظر میرسد مسائل روان در جامعه نیازمند افزایش مهارتهای ارتباطی گفتوگو، کنترل خشم، استرس، خشونت، حل مساله و تفکر منطقی در افراد جامعه است. همچنین تحرک، تغذیه سالم، استراحت مناسب و پرهیز از مصرف موادمخدر و الکل نیز در پیشگیری از ابتلا به افسردگی بسیار موثر است.
فرد دچار افسردگی ناخودآگاه عکسالعمل عادی روانی و جسمی خود را از دست میدهد، بیحوصله و کمحرف میشود و اشتهای کمتری برای غذاخوردن دارد. همچنین او دچار افکار منفی و غیرمنطقی میشود که راه گریزی از آنها ندارد، ناامیدی و یأس نیز همزاد افسردگی است. مساله مهم در ارتباط با افراد افسرده آن است که آنها قادر به کمک به خود نیستند، البته در دورههای اولیه افسردگی این افراد میتوانند تمرینهای ذهنی و روانی برای بهبود وضعیت روانی داشته باشند، اما در صورتی که در اوایل دوران افسردگی فرد به هر نحو از درمان محروم شود یا آنکه نسبت به علائم بروز افسردگی بیتفاوت باشد در این صورت این بیماری روانی به سرعت در روان او اثر میگذارد و به مراحل حادتر میرسد. در مراحل نهایی فرد ممکن است دست به خودکشی و آزار خود و دیگران بزند. در هر صورت گاهی بیماریهای روانی ناشی از وراثت خانوادگی هستند و از والدین به فرزندان منتقل میشوند، اما در موارد بسیاری افراد در اثر مسائل محیطی و اکتسابی دچار انواع بیماریهای روانی میشوند. عوامل زیستشیمیایی و روانی اجتماعی شناخته شدهای در فرد سبب افسردگی میشود. برخی زنان و مردان در محیط کار، خانه، دانشگاه و... انعطافپذیری کمتری نسبت به مشکلات نشان میدهند و آسیبپذیری آنها در محل کار کمتر است. در واقع در عوامل اجتماعی و محیطی یکسان آسیبپذیری برخی افراد در مقابل افسردگی بیش از دیگران است.
استرس، آغازگر افسردگی
استرسها آغازگر افسردگی هستند، تفاوتی ندارد این استرس حاصل حضور مستمر در ترافیک شهری باشد یا مرگ یک عزیز در هر صورت باید استرس را نوعی آسیبرسان روانی دانست که در صورت استمرار افراد را دچار معضلاتی مانند افسردگی میکند. هرگونه تغییر و تحول مهم در زندگی دارای میزان قابلمحاسبهای از استرس است. نکته قابلتوجه آن است که حتی تغییرات مثبت زندگی نیز با خود استرس خوب بههمراه دارند. ازدواج، باروری و موفقیت چشمگیر اجتماعی یا شغلی نیز استرس با خود میآورد. عوامل بروز استرس که مداوم و دائمی شوند ناخودآگاه در فرد ایجاد افسردگی خواهند کرد. تشدید افسردگیهای روزانه و بیتوجهی به واکنشهای روانی در فرد در نهایت او را دچار معضل افسردگی میکند. بهگفته معاون بهداشت وزیر بهداشت آسیبهای اجتماعی مثل بیکاری، طلاق، اعتیاد و فقر در جامعه رو به افزایش است، این موارد زمینه ساز افسردگی هستند و ما باید به بهبود آنها بپردازیم. در این بین بعضی از اقشار مثل سالمندان، نوجوانان، جوانان و زنان آسیبپذیرتر هستند. علی اکبر سیاری ضمن اشاره به افزوده شدن هزارو 140 کارشناس سلامت روان و ششهزار پزشک عمومی به نظام سلامت کشور طی طرح تحول نظام سلامت ادامه داد: «امیدواریم مردم هم خودشان به این مراکز مراجعه کنند. در عین حال تلاش میکنیم که پزشکان و کارشناسان را توانمند کنیم که پاسخگوی نیاز مردم باشند.»
عصر جدید، عصر افسردگی
عصر جدید دوره تنهایی انسان با خود است و بهدلیل استفاده و اتکای غیرقابل باور انسان به انواع ابزار تکنولوژی افراد اغلب تنها و دور از اجتماعات انسانی قرار دارند و بهنوعی تنها با تکنولوژی سرگرماند. بنابراین افسردگی بهنوعی بیماری قرن ماست. دو نوع درمان متداول رواندرمانی و دارودرمانی برای افسردگی وجود دارد، دارودرمانی استفاده از داروهای ضد افسردگی است که افراد در صورت تشخیص پزشک باید آن را انجام دهند. مسئله این است که غالبا افسردگی، غلط تشخیص داده می شود و بیماران عموما به چهار تا پنج پزشک یا روان پزشک مراجعه می کنند تا یکی از آنها به درستی بیماری را تشخیص دهد و درمان کند. در بعضی موارد تشخیص درست داده می شود، اما داروهای آرامبخش و خواب آور دو برابر میزان نیاز و یا کمتر از مقدار مناسب تجویز میشود. از این گذشته بسیاری از بیماران گمان می کنند دچار ضعف شدهاند و به پزشک مراجعه نمی کنند. در حالات شدید فاقد انرژی و امید به آیندهاند. طول درمان به نوع آن و شدت افسردگی وابسته است. در آزمایشهای بالینی ۵۰ تا ۶۰درصد بیماران ظرف چهار تا شش هفته و گاهی دو تا چهار هفته به درمان پاسخ می دهند، درمان کامل بین چهار تا شش ماه انجام میشود.
زندگی، دستخوش تغییرات استرسآفرین
آسیبهایاجتماعی مثل بیکاری، طلاق، اعتیاد و فقر در جامعه رو به افزایش است، این موارد زمینهساز افسردگی هستند و شرایط روحی افراد را دستخوش تغییرات بزرگ میکنند. در این بین بعضی از اقشار مثل سالمندان، نوجوانان، جوانان و زنان آسیبپذیرتر هستند و این اقشار آسیبپذیر در گزند شدیدترین بحرانهایروحی هستند. جوانان همچنان با معضل بیکاری مواجهاند و همراه با نوجوانان امکانات فراوانی برای تفریحات ارزان و ساده در جامعه ندارند. سالمندان نیز بهدلیل عدمکفایت حقوق بازنشستگی ناچار به فعالیت و کار مضاعف هستند و غالبا تا اواخر دوران پیری ناچار به کار و فعالیت مضاعف هستند. زنان نیز از امکانات تفریحی و رفاهی مناسب برخوردار نیستند و براساس گفته مسئولان افسردگی در میان زنان ایرانی بیش از مردان است. بنابراین معضلات و بحرانهای اجتماعی بیش از همه یقه گروههای آسیبپذیر را گرفته است. موفقیتهای شغلی و تحصیلی مناسب بهراحتی فرد را خوشحال و راضی از زندگی نگه میدارد، اما چه میزان از این موفقیتها نصیب گروههای آسیبپذیر اجتماعی در ایران میشود؟ هرچند برخی از روانشناسان معتقدند گاهی زیادهخواهی در ارتباط با هر موضوعی فرد را با معضل افسردگی مواجه میکند، اما زیادهخواهی مستلزم رفع نسبی یک نیاز انسانی است و اگر یک فرد از شغل و آینده تضمینشدهای برخوردار نباشد هرگز نباید به او لقب «زیاده خواه» داد.
جوانان نیازمند شادی
یک روانشناس در ارتباط با عوامل بروز افسردگی در جامعه میگوید: وجود حدود ششمیلیون فرد افسرده در ایران قابل توجه است، اما با آمارهای جهانی تفاوت چندانی ندارد. افسردگی یکی از شایعترین اختلالات روانی است که روانشناسان و روانپزشکان با آن روبهرو هستند. هوشنگ مهریار میافزاید: عوامل متعدد ژنتیکی، اجتماعی، روانی و فرهنگی در بروز افسردگی دخالت دارند. تعداد افراد افسرده معادل کمتر از دهدرصد جمعیت ایران است و معتقدم میزان افسردگی در ایران بیش از این است. او خاطرنشان میکند: جامعه ما در مرحله گذار از جامعه سنتی به مدرن است. این موضوع فشارها و استرسهایی ایجاد میکند که در افراد بهصورت افسردگی بروز میکند. علاوه بر این مسائلاجتماعی متعددی مانند بیکاری، افزایش نرخ طلاق و سن ازدواج در افسردگی تاثیرگذار هستند. امروزه بسیاری از جوانان درحالی خواست ازدواج دارند که امکان آن را ندارند. مهریار میافزاید: فرهنگ مردم بسیار غمانگیز شده و تعطیلات رسمی بیشتر مربوط به تعطیلات وفات است و اصولا ترس از اجتماعات مردمی در بخشی از حاکمیت وجود دارد. او تاکید میکند: شادیهای دستهجمعی چندان مورد اقبال واقع نمیشوند و امکانات رفاهی- تفریحی بهویژه برای دختران و زنان محدود است. این عوامل بر روان و روحیه افراد اثرگذارند و احتمال افسردگی را بالا میبرند. مهریار میافزاید: باتوجه به عواملاجتماعی فوقالذکر بالابودن نرخ افسردگی در ایران پدیدهای غیرعادی نیست و احتمالا از این میزان نیز بیشتر میشود. از سوی دیگر عوامل دیگری باعث مقاومت مردم در مقابل افسردگی می شود و از آنها حفاظت میکند. او میگوید: یکی از عوامل بازدارنده اجتماعی حمایتاجتماعی از افراد است؛ به رغم تمام صدماتی که به خانواده در سالهای اخیر وارد شده خانوادههای ایرانی همچنان پابرجا هستند و یکی از نهادهایی است که فرد در مقابل افسردگی به آن اتکا کرده و توسط پدر، مادر، برادر و خواهر حمایتعاطفی میشوند. خانواده از مهمترین نهادهایی است که میتواند سبب کاهش نرخ افسردگی از میزان کنونی شود. مهریار میافزاید: برخی عوامل بهگونهای بر موضوع افسردگی تاثیرگذار هستند، اما رفع آنها زمانبراست. یکی از مهمترین این عوامل مسائل اقتصادی و معضل بیکاری و ایجاد اشتغال است، اما بسیاری از موارد افسردگی بهدلیل جنبههای روانی در افراد رخ میدهند. جوانان جامعه باید احساس شادی و امیدواری داشته باشند تا کمتر دچار افسردگی شوند و احساس رضایت جوانان از زندگی آنگونه که باید مورد توجه حکومت نیست. او میگوید: مباحثی مانند حس شادی، امیدواری و نشاط بسیار در ایجاد احساس رضایت و جلوگیری از افسردگی در جوانان و مردم اهمیت دارد. افراد باید از محیطی امن برخوردار باشند و از سرگرمیهای شاد لذت ببرند تا قادر به بیان خواست و نیاز خود باشند. تمام انسانها نیازمند خنده، شادی و نشاط هستند و هنگامی که به هر نحو از آن جلوگیری شود احساسات منفی جایگزین این احساسات میشوند. افسردگی حاصل اجتماع احساساتمنفی است و به میزان زیادی سبب پیامدهای مضر جسمانی نیز میشود. بیماران افسرده معمولا از نظر جسمی نیز ناراحت هستند و دستگاههای مختلف حیاتی آنها صدمه میبیند.